دکتر ظریف فکر میکرد که او می تواند پس از چهل سال، بین ایران و آمریکا تعامل ایجاد کند و این دستاورد را در دوران مسئولیت خویش به سرانجام برساند و در تاریخ ثبت نماید. لذا مایل بود تیم مذاکره کننده کمترین تعداد را داشته باشد.
اعتماد به نفس زیادی و اعتماد به آمریکا و نداشتن شناخت کافی از ماهیت آمریکا و قدری مجذوب و مرعوب بودن نسبت به آمریکا حرکات و سیاستهای او را شکل داد.
ظریف شاید بدون اینکه خود متوجه باشد هدف نفوذ فکری آمریکایی ها قرار گرفت تا ذهنیت او را شکل دهند.
خبرگزاری مشهور بلومبرگ با انتشار مستنداتی اعلام کرد که راکفلرها بیش از یک دهه بر شخص «محمدجواد ظریف» سرمایهگذاری کرده بودند و مذاکره برای از سرگیری روابط میان ایران و آمریکا سالها با حضور ظریف در اندیشکدههای تحت مدیریت و نفوذ راکفلرها در جریان بوده است. حتی گفته شد آنها دقیقا چند میلیون دلار، در چه مراکزی برای به ثمر رسیدن پروژه بزرگ «سازش ایران و آمریکا» هزینه کردهاند!
سردبیر مجله «نیویورک ریویو» به عنوان یکی از شرکتکنندگان در جلسات ظریف و ایران پروجکت میگوید: "در جلسات مذکور، ایدههای مهمی مثل تلاش برای ایجاد یک معامله قابل اجرا و عملیاتی مطرح شد. از جمله به توافق رسیدیم که در معامله نهایی، برای حفظ آبرو و حیثیت ایرانیها به آنها اجازه دهیم یک ظرفیت محدود غنیسازی داشته باشند."