متن کامل مناظره تلویزیونی ایتالیا
این مناظره در 24 فروردین سال 1359 به طور زنده از شبکه دو تلویزیون ایتالیا به مدت 30 دقیقه پخش شد.
در آنزمان آمریکا ایران را تهدید به تهاجم نظامی نموده بود و توجه افکار عمومی به اوضاع ایران جلب شده بود.
شهید ادواردو آنیلی پس از مشاهده این میزگرد تلویزیونی اقدام به تماس با قدیری ابیانه می کند.
بعد از این ملاقات دوستی بین آن دو آغاز و در مدت کوتاهی ادواردو شیعه می شود.
قدیری ابیانه در آنزمان رایزن مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی بود و چون حاضر نمی شود در مناظره به عنوان دیپلمات با دیپلمات های آمریکایی و عراقی بر سر یک میز بنشیند قرار می شود هر سه به عنوان خبرنگار شرکت کنند. لذا قدیری به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی (با هماهنگی قبلی ان روزنمه) شرکت می کند و این درحالی است که او هرگز خبرنگار هیچ روزنامه ای نبوده است. خبرنگار عراقی نیز در حقیقت یک دیپلمات بود و خبرنگار آمریکایی نیز توسط سفارت آمریکا معرفی شده بود و برای سفارت آمریکا کار می کرد.
برنامه آتلانته: نظریاتی از جهانموضوع هفته: بحران بحران ایران خطری برای جهان
شرکتکنندگان:
از ایران: حسن قدیری از روزنامه جمهوری اسلامی
از عراق: فائز شاعر آثاهرت از روزنامه الجموریه
از آمریکا: فلامینی از هفته نامه تایمز
از ایتالیا: پیرو بنتاتزو از روزنامه لارپوبلیکا
مجری در استودیو: تیتوکورتزه از شبکه 2 تلویزیون
مرور تحولات فروردین 1359
برای مرور تحولات تحولات روزهای منتهی یه زمان مصاحبه تلویزیونی در ایتالیا ابتدا محور برخی از اخبار به نقل از روزنامه کیهان ذکر می گردد:
17 فروردین: ●مخزن نفت خام کرمانشاه و لوله گاز رسانی پالابشگاه آبادان منفجر شد.
18 فروردین: ●عراق به دستور آمریکا خواستار خروج ایران از جزایر خلیج فارس شد. ● ارتش و سپاه برای مقابله با با عراق به حال آماده باش در آمدند.
19 فروردین: ●تصمیمات شورای انقلاب در باره قطع رابطه با آمریکا و تحرکات عراق امروز اعلام می شود. ●خرابکاران لوله های نفت تیرباران می شوند. ● اعلام قطع رابطه با ایران از سوی آمریکا. ● امام: به خاطر قطع رابطه ملت حق دارد جشن بگیرد.
20 فروردین: ●آمریکا تهدید به اقدام نظامی علیه ایران کرد. ● دولت آمریکا رسما تهدید کرد اگر گروگانها بیدرنگ آزاد نشوند آن کشور دست به اقدامات خطرناک و قاطع نامشخص علیه ایران خواهد زد. ● ژاندارمری در اربطه با تحرکات و تعرضات دولت بعث عراق آماده دفاع از مرزها است. ● سه هواپیمای عراقی به حریم هوایی ایران تجاوز کردند.
مجری: موضوع همانظور که شنیدید از برجستهترین موضوعات است. سعی میکنیم تا در زمان کوتاه 30 دقیقهای که در اختیار داریم وارد بیشترین جنبهها که زیاد و پیچیده هستند بشویم.
کمی بیش از یکسال قبل، شاه ایران کشور را ترک میکرد. انقلاب به پیروزی میرسید. یک دوران امید و خوشبینی برای عدهای و نگرانی برای دیگران آغاز میشد.
با حوادث پشتسرهمی در صحنه بینالمللی به پیش میرفت برای آنچه که به ایران مربوط میشد تا پایان ماه نوامبر گذشته. بعد به گروگان گرفته شدن سفارت آمریکا در تهران و سرازیر شدن بحران در این ماههای طولانی از نوامبر تا امروز تلاشهای زیادی شد برای رسیدن به یک راه حل صلح آمیز. یک توافق برای حل این بحران در آخرین روزها. به نظر میرسد که این تلاشها متحمل یک ضربة توقف شده باشند.
اقداماتی از سوی رئیس جمهوری آمریکا کارتر، برای بایکوت کردن ایران در عرصه سیاسی و در عرصه اقتصادی اتخاذ شده است و یک جنگ خطرناک در مرزهای ایران و عراق شعلهور میشود. یک جنگی که از سوی دیگر ریشههای خیلیخیلی قدیمی دارد.
میگفتم که سعی میکنیم این مسئله را که همه را در جهان نگران کرده است ببینیم. جنگی که یک کمی همه را درگیر میکند.
نه فقط در منطقه خاورمیانه، نه فقط در آسیا، نه فقط قدرتهای بزرگ را. بلکه اروپاییها را نیز در جنبههای مختلف آن درگیر میکنند. برای همین هم شنیدید که در اینجا همکارانی از بخشهای مختلف حضور دارند. همکار ایرانی حسن قدیری، همکار آمریکایی رولاند فلامینی که در تهران بوده و اگر اشتباه نکنم از تهران اخراج شده است.
آمریکایی: 21 دسامبر اخراج شدم.
مجری: همکار عراقی فائز شاعر آتاهه و پیرو بنیتاتزو از روزنامه رپوبلیکا که تجربه طولانی از وقایع ایران دارد به خاطر حضور مکررش در آن کشور.
آقای قدیری از شما شروع میکنیم. میشنویم نقطه نظرات یک روزنامه نگار ایرانی را که مسئولیت دیپلماتیک هم دارد. او یک روزنامه نگار دیپلماتیک است برای همین میتواند نقطه نظرات رسمی ایران را مطرح کند.
قدیری:
به نام خداوند بخشنده مهربان.
به نام خداوند قوی تر از ناوهای آمریکا. من قبل از هر چیز میگویم که با عنوان برنامه شما موافق نیستم. من این عنوان را برای برنامه شما انتخاب میکنم: ”رفتار سلطه جویانه آمریکا خطری برای جهان“. برای اینکه نمیتوان بحران را از زمان گروگانگیری آمریکاییها توسط دانشجویان دید. بدون توجه به رفتاری که آمریکا در ایران داشته است. آمریکا سعی میکند این دو را از هم جدا کند. زیرا در مقابل افکار عمومی دچار شرمساری خواهد شد. این واقعه (گروگانگیری) ارتباط مستقیم دارد با 60 هزار شهیدی که توسط رژیم شاه که مورد حمایت آمریکا بود در ایران برجای گذاشته شد. 60 هزار شهید و بیش از 100 هزار معلولی که داریم. طبیعتاً ما نمیتوانیم این را فراموش کنیم. وقتی که آمریکا میگوید که حتی اگر یک آمریکایی مجروح شود ما چهها خواهیم کرد. آمریکا از شاه حمایت میکرد وقتی که شاه مردم را قتل عام میکرد. وقتی که او مردمی را میکشت که حداقل حقوق دموکراتیک را خواستار بودند. فقط کارتر میتواند بگوید که از شاه دفاع میکند. ولی هر کسی که واقعاً مدافع حقوق بشر باشد نمیتواند این جنایتها را محکوم نکند.
من فکر میکنم که همه افکار عمومی ایتالیا، مثلاً محکوم میکند جنایتهایی را که کمی در مورد آن جنایتهایی که او مرتکب شده است اطلاع دارد. آمریکا در طی 25 سال برنامهریزی کرد و مأموران ساواک را تعلیم داد تا شکنجه کنند کسانی را که خواستار حداقل حقوق دموکراتیک بودند. حقوق انتخاب کردن. حقوق داشتن یک رئیس جمهور و نه دیگر یک سلطنت که مرتجعترین نوع دولت و حکومت است که وجود دارد.
مجری: آقای قدیری در این نقطه بحران اوج گرفته است و شما میدانید و همه میدانیم که یک کمی همه را در جهان نگران کرده است. چه راههای خروج مشاهده میشوند و در این برهه از زمان از دیدگاه ایران چه راههای خروج از بحران وجود دارند؟
قدیری: بله مسئله گروگانها همانطور که گفتم بستگی دارد به رفتار آمریکا و به استرداد شاه زیرا او یک جنایتکار است و صحیح است که استرداد او خواسته شود. با توجه به اینکه ایتالیا تقاضای استرداد آقای کالتاجیرونه را دارد که فقط دزدی کرده دزدیده است. ما یک شاهی را داریم که علاوه بر دزدی، چندین میلیارد بیشتر از آنچه که آقای کالتاجیرونه دزدی کرده است. شاهی که علاوه بر آن مردم را به قتل رسانده و قتل عام کرده است. آقای بنتاتزو روزنامه نگار در ایران بوده است و میتواند شهادت دهد. همچنین سایر روزنامه نگاران نیز میتوانند شهادت دهند. نمیتوان این دو مسئله را از هم جدا کرد. بعد باید توجه داشت که سفارت آمریکا عملکرد سفارتخانه را نداشت. بطور مثال در آنجا، پولهای جعلی ایرانی را توزیع میکردند تا به اقتصاد ایران لطمه بزنند.
این عمل در چارچوب فعالیت دیپلماتیک نمیگنجد. یا اینکه مهرهای دولت ایران را در اختیار داشت که کاربرد آن فراری دادن جنایتکاران به خارج بود.
مجری: بنابراین، اگر بد نفهمیده باشم راهحل مسئله گروگانها از دیدگاه ایران فقط با استرداد شاه ممکن است. ولی یک تصمیمگیری پارلمان ایران وجود دارد که حل آن مسئله به او سپرده شده است.
قدیری: بله. پارلمان ایران در مورد سرنوشت این آمریکائیها تصمیم خواهد گرفت. آمریکائیهایی که از نظر ما جاسوس هستند. که براساس مستندات جاسوسی هستند ولی پارلمان هم براساس رفتار آمریکا تصمیم خواهد گرفت. اگر آمریکا نمیخواهد تقصیرهای خود را به عهده بگیرد. اگر شجاعت برعهده گرفتن آن را ندارد، مطمئناً تصمیمی اتخاذ نخواهد شد.
مجری: به نظرم میرسد که در این نقطه رشته علوم را طبیعتاً باید به همکار آمریکایی بسپارم
آمریکایی: باید سرم را در دستانم بگیرم
مجری: گوش فرا می دهیم به رولاند فلامینیی
آمریکایی: چیزهایی هستند که از دیدگاه روزنامه نگاری که بارها در این سال در آنجا بوده است.
میبایست الان هم آنجا باشم اگر قبل از همه روزنامه نگاران آمریکایی اخراج نشده بودم. غیر از این نبوده که روزنامه من استثناء شد. موضوع شخصی بنده نبوده و مستثنی مانده است.
ولی یک موضع ایرانی وجود دارد. موضع ایران این است که شاه خیلی خسارت وارد کرده است. خیلی پول دزدیده است. خیلی موجب رنج بردن مردم شده است و آمریکاییها او را حمایت کردند. این یک موضوع قابل بحث کردن است. میتوان در مورد یک مسئولیت آمریکاییها صحبت کرد. آنچه را که نمیفهمم این زندانی شدن اجباری 50 نفری است که در زمان شاه حتی در کشور حضور نداشتند.
و پاسخی را که فکر میکنم با صحبتهایی که همیشه با ایرانیها داشتهام یافتم و فکر میکنم که توهم آنرا دریافته باشی، این است که یک تفاهم فرهنگی وجود ندارد. ما از قواعد دیپلماسی صحبت میکنیم. ما از مصونیت مقدس صحبت میکنیم. مصونیت. اصل مقدس مصونیت. مردمی که هرگز قواعد دیپلماسی غربی را قبول نکردند. تا 100 سال قبل سفیر به برخی مناطق اعزام نمیکردند. از جمله به فارس. برای اینکه دیگر باز نمیگشتند. پر واضح است که جاسوسی در سفارتخانهها وجود دارند. یکی از عملکردهای سفارتخانهها جاسوسی بوده است. نه فقط متعلق به غربیها. بلکه آنهایی که ترکها میفرستادند به ونیز ـ به رم به فرانسه در سالهای 700.
یک عملکردی از سفارتخانه که چندان مطلوب نیست: بنابراین گرفتن 50 گروگان اینگونه به این دلیل که شاه را میخواهند و در انتظار معاوضه باشند، بیمعنی است. به هر حال یک چیز هست. از یک پایگاه فرهنگی حرکت میکند. از یک نوع برخورد فرهنگی حرکت میشود که نمیتوان حل کرد. همین.
مجری: قبل از عبور به جنبه دیگری که مورد توجه ما است که در این لحظة وخیم و فوری است و آن جنگ ایران و عراق است، ما هم همان سئوالی را که از همکار ایران پرسیدم به صورت خلاصه بپرسم و آن اینکه از دیدگاه آمریکا چه راههایی خروجی از این شرایط وخیم وجود دارد؟
آمریکایی: باری ـ از دیدگاه آمریکا اولین کاری که باید در ایران انجام گیرد این است که نمایندگانی منتخب شامل بنیصدر باید کنترل اوضاع را بدست بگیرند. یک چیزی که بطور وضوح او آن را ندارد. . هفته گذشته سعی کرد آن را بدست آورد. ولی واضح است که دانشجویان به حمایت آیت ا... خمینی آنرا مسدود ساختند. او براساس آنچه من از این فهمیدم و ساده هم نیست، سعی کرد مسئله را از طریق دیپلماتیک حل کند. امروز او دارد به نمایندگان اروپا میگوید که برای گروگانها هیچ کاری از دست او بر نمیآید. رئیس جمهور ایران میگوید که هیچ کاری از دستش برنمیآید. همه چیز لاینحل باقی میماند، چون آیت ا... خمینی به اوضاع از نقطه نظر راه حل سیاسی نگاه نمیکند.
مجری: من از شما خواهش میکنم حوصله کنید. به موضوع بر میگردیم زیرا به نظر میرسد که موضوع قابل گفتگو خیلی زیاد میباشد.
مایلم اشاره کنم با همکار عراقی فائز شاعر آتاهه به جنگ ایران و عراق که درست در حالی که ما صحبت میکنیم. آخرین خبرها هنوز حاکی از جنگ در طول مرزها است. خیلی خوب چگونه این بحران خیلی وخیم بین دو کشور نزدیک به هم، در چارچوب بحران کلیتر که لحظاتی پیش در مورد آن صحبت کردیم قرار میگیرد.
عراقی: من مایلم که قبل از هر چیز توقفی کنم بر دوجنبه که مربوط به موضوع بحث ما و جنبه بینالمللی بحران در آن منطقه از جهان است. آن نقش آمریکا در خاورمیانه است که همه آن را میدانیم. همه از نقش آمریکا مطلع هستیم. چه چیزی موجب یک سیاست امپریالیستی، سیاست تجاوزگری شد. قطعی است همچنین که ایران بخشی از این سیاست در زمان شاه بود. مطمئناً جنبهای که از سوی سفارت آمریکا در تهران انجام شد. نه فقط موجب بروز بحران بینالمللی شد. به نظر من بحرانی که فقط مربوط به ایران نیست. فقط مربوط به مناطق خاورمیانه نیست. بلکه به طور کلی به تمام جهان مربوط است. برای اینکه منطقه، همانطور که همه میدانیم یک منطقه استراتژیک است و مانع شدن برای امنیت بینالمللی، مبارزهی علیه امپریالیسم. به نظر من، روشهای مختلفی برای مبارزه با امپریالیسم آمریکا وجود دارد. واقعیت بحران سفارت در تهران را نمیبینم مگر یک مبارزهای که در آن جهت قرار داد: به طریقی صحیح. زیرا این عراق و حزب بعث عربی سوسیالیستی بود که شاهد بود که همه جهان محکوم کرد. این واقعیت مشاهده میشود که خطراتی که از این بحران نشأت میگیرند یک خطری است که به همه جهان مربوط است. برای آنکه زیر آن جنبه دخالت نظامی در منطقه قابل تفسیر است که حتی یک منطقه حیاتی است با هدف کنترل راههای عبور نفت در جهان و به نظر من (اضافه میکنم داخل پرانتز) که اگر خوب است برای کشورهای نفتخیز بلکه خوب است برای همه بشریت و همه جهان و نیازی نیست که هرگز تحت بازی قدرتها قرار گرد یا تحت بازی ابرقدرتها در جهان و این جنبه کلی بحران است. قطعاً آخرین تحولات بین عراق و ایران از این بحران ناشی نمیشود بلکه ناشی از جنبههای خیلی قبلتر است. اگر در تاریخ بگردیم بیش از هر چیز آنچه که موجب بروز این بحران شد ادعای سه جزیره از سوی عراق، از سوی حزب بعث سوسیالیستی است.
مجری: که در یک موقعیت استراتژیکی قرار دارند.
عراقی: بله، آنها هستند و تنگة هرمز را کنترل میکنند. سه جزیره این که شاه در سال 1971 به سفارش آمریکاییها اشغال کرد. دقیقاً برای کنترل آن راههای حیاتی برای همه جهان. عراق تمام جنبشهای آزادیبخش، تمام احزاب چه در جهان عرب و چه در خارج در سطح بینالمللی، چه همان جنبشهایی که در آن زمان جزو مخالفین بودند. جنبشهای آزادیبخش زمان شاه، شامل حزب کمونیست ایران (توده) و همچنین گروههای مذهبی.
این اقدام شاه را محکوم کردند و خواستار عقبنشینی فوری نیروهای ایرانی از آن سه جزیره شدند و عراق که از نزدیک توجه دارد به موضوع زیرا که آن سه جزیره به امارات متحده عربی تعلق دارد که از سال 1971 ادعای آن سه جزیره را دارد.
مجری: چگونه میتوان از این شرایط خارج شد؟
عراقی: نه، من قبل از رسیدن به سئوال شما میخواهم تأکید کنم براینکه سیاستمداران ایرانی که در آن زمان جزو مخالفین بودند که محکوم کردند و خواستار عقبنشینی شده بودند الان سکوت میکنند. یعنی اینها اشخاصی هستند که با انتقادات با بیاناتشان محکوم کردند و خواستار عقبنشینی شدند، اما ساکت هستند.
این سئوالی است که پشتسر این موضوع وجود دارد. ابتدا محکوم کردند و خواستار بازپسدهی سه جزیره شدند. اکنون هیچکس حرفی نمیزند.
مجری: شاید این سئوال را بتواند به زودی همکارمان قدیری جواب دهد. من سئوالی را متوجه پیرو بنتاتزو میکنم به دلیلی که همه شما آن را میشناسید. درگیر شدن قوی اروپا در این بحران ایرانی. رئیس جمهور کارتر خواستار پیوستگی و همبستگی شد و اعلام کرد که تدابیری برای بایکوت در قبال ایران خواستار است و نه یک همبستگی ظاهری در کلمات، بلکه از کشورهای اروپایی هم پیمان آمریکا خواست که همان تدبیر را اتخاذ کنند. تا به حال این امر واقع نشده است. چه چیزی در طرفین موضوع در حال وقوع است؟ خوب طبیعتاً خیلی نگرانی وجود دارد زیرا که مربوط است به ورود به منطق درگیری رودر رو. مربوط به یک درگیریای که همکار عراقی میگفت که محدود به دو جانبه و دو کشور باشد. اروپا یک نگرانی عمیق دارد برای اینکه دنبالهرو آمریکا باشد. سیاستی که از جنبه دیگر به نظر من معرف جنبههای کنجکاوانهای هست. من نمیتوانم عبداً پرهیز کنم از نگرانی نسبت به آخرین حرکت کارتر که بطور وضوح حاصل منطق انتخابات داخلی است.
اگر منطقی که پایه سیاست صبر کارتر را تشکیل داده بود دارای ارزش بود. یعنی انتظار برای اینکه قدرت قانونی در ایران تقویت شود. برای اینکه در نتیجه آن یک مخاطبی که بتوان با آن معامله کرد شکل بگیرد. چرا الان باید این منطق را کنار گذاشت؟ شاید به این دلیل که ریگان در این لحظه دارد کارت را شکست میدهد. به هر حال معرف یک خطر است. بله، من فکر میکنم که اینها سئوالاتی هستند که این روزها مطرح میباشند؛ اگر ما فکر بکنیم به طور مثال به رفتار خانم تاچر که تا کنون پرچمدار معتقد آتلانتیسم در جهان غرب بوده و غیره و غیره . . . علیرغم آن از لندن هم تردیدهایی ظاهر میشود. خود اسمیت صدر اعظم آلمان دیروز جهان را دعوت کرد که به منطق سارایوو وارد شود. یعنی منطقی که در آن همه میفهمند که جنگ در پی دارد و هیچکس نمیداند چه کار بکند. امروز ما میدانیم که چه باید بکنیم ما باید میانجیگری بکنیم. ما باید مانع ورود به منطق درگیری رویاروی شویم. که در آن همه با استخوان خرد شده از آن بیرون خواهند آمد و نه فقط ایران. و بیش از هر چیز اروپا که وابستگی بیشتری به منطقه مشخصی در خلیجفارس دارد. بله، من میگویم که این اساساً دلیل رفتار اروپا است. یعنی رفتاری که به دنبال میانجیگری است. خیلی خسته کننده است زیرا به نظر میرسد که هیچکس نمیخواهد آن را انجام دهد. ولی ما را وادار میکند که از یک منطق درگیری رویاروی خارج شویم. ما را به انتظار وا می دارد. اگر به طور وضوح نیاز به آن هست. با توجه به اینکه خود کارتر بود که چهار پنج ماه قبل آن را مطرح کرده بود. این سیاست چرا ناگهانی الان باید سقوط کند؟
مجری: بله. اما من فکر میکنم که باید برای این سوالات پاسخی پیدا کنیم. ولی خیلی سریع زیرا وقت ما به تدریج در حال اتمام است. خواهش میکنم قدیری خیلی سریع.
قدیری: در رابطه با آنچه که مربوط به عراق میشود، مسئله ارتباطی با سه جزیره ندارد. بلکه یک مسئله اساسی است. همان مسئلهای که شاه داشت و آن ظلم علیه خود مردم ایران بود. و در مورد عراق ظلم علیه خود مردم عراق است. ما میدانیم که دولتی بر سرکار است که هرگز انتخابات نداشته است، که به نیروهای مردمی متکی نیست. اما متکی به قدرت نظامی است.
در حقیقت انقلاب ما که آزادی، دموکراسی و حاکمیت مردمی را برای ایران به ارمغان آورد، بر همه خاورمیانه تأثیر گذاشت. و آن کشورهایی، آن حکومتهایی که دیکتاتور هستند از این میترسند.
در واقع، بلافاصله بعد از انقلاب، با توجه به اینکه عراق امام خمینی را از عراق اخراج کرده بود به دستور شاه جنایتکار.
عراق از روزهای آغازین بعد از انقلاب شروع به بمبگذاری در لولههای نفت در مناطق مختلف در جنوب ایران کرد. با تحریک و خواست سرنگونی این نظام، از این طریق میخواست مانع یک انقلاب مردمی در درون عراق بشود. بله. این هست ریشه واقعی مسئله.
مجری: میخواهید داخل شوید؟ به نظر میرسد که شما را مستقیماً مخاطب خود قرار داد.
عراقی: من نمیخواهم وارد جدل با همکار ایرانی خود بشوم. ولی میخواهم یادآوری کنم که کسی که دنبال میکند سیاست ایران را از زمانی که امام خمینی برگشت. که بیش از یکسال از آن میگذرد.
حقیقتاً میبینید و من میبینم که دنباله سیاست شاه است.
شاه چه کار میکرد؟ یک سیاست خارجی توسعهطلب را داشت. به خصوص در خلیج عربی. او داشت.
قدیری: خلیج فارس
عراقی: یک سیاست ترور را داشت. تمام نیروهای چپی ایرانی. امروز چه چیزی را مییابیم؟ میبینیم که یک رئیس جمهور (بنیصدر) که فرقی به نظر من با شاه ندارد. مگر اینکه شاه با لباس نظامی میرفت و بنیصدر بدون کراوات راه میرود و امام خمینی چطور؟ سیاست توسعهطلبانه و مذهبی را در کشورهای همسایه ادامه میدهد. ولی فقط او با عمامه است. شاه عمامه نداشت و خمینی عمامه داشت.
ما. عراق. همچنین به عنوان حزب بعث عربی سوسیالیست، از ابتدا، یعنی همچنین در سیاست خارجی خود همیشه نهضت های آزادی بخش را در سطح بی المللی مورد حمایت قرار دادیم.
و با کمک می کنیم وقتی یک ملتی خود را از رژیم دیکتاتوری آزاد می کند. و اینکار را انجام دادیم با ملت ایران از جمله به خاطر اینکه ملتی است که ارتباط تاریخی داریم.
خیلی بودیم. نه فقط ما بلکه کمک شد از سوی نیروهای دموکراتیک در جهان و نیروهای دموکراتیک ایران که وجود داشتند.که شامل ایتالیائی هایی که حمایت کردند نیروهای دموکراتیک ایرانی را بر علیه شاه. ولی الان سیاست توسعه طلبانه را در خلیج عربی و در عراق دنبال می کنند.
بمب هایی را در تهران مشاهده می کنیم. رئیس جمهور حتی کنترل وزرای خود را ندارد. یک بحران داخلی و اقتصادی است. همچنین در بخش اقتصادی که برای هر کشوری حیاتی است به خصوص با توجه به کمیسیون نفت.
ایران ابتدا 6 میلیون تن نفت در روز تولید می کرد. حالا به 2 میلون تن در روز کاهش یافته است. فروش این تولید همانطور که همه می دانیم نصف شده است. هم یک بحران داخلی است و هم یک بحران اقتصادی.
مجری: خیل خوب. آقای فلامینی. یک چیزی هست که اقای بنتاتزو گفته بود در باره جنبه انتخاباتی موضع کارتر. شاید هم ...
آمریکایی: ولی این واقعیت که کارتر. واضح است که مسائل خانگی داخلی آمریکایی ها در سال انتخابات دخیل است. واضح است. یک موضوعی است که به هر حال می تواند در هر دموکراسی ای در شرایط مشابه اتفاق بیافتد. برای اینکه هر دولت منتخب دو مسئولیت دارد. مسئولیت داخلی بقاء و همچنین ... ولی علاو بر این من می گویم که اروپایی ها با این رفتار مجزا دارند یک بازی به اندازه کافی خطرناکی را انجام می دهند. و آن اینکه به عواقب کلی این واقعه توجه ندارند و اگر ما در اینجا در حقیقت در حال بحث پیرامون مسئله خطری برای جهان هستیم، راه حل این مسئله،یک راه حل مشترک به خصوص برای هم پیمانان است. نباید فقط به منافع شخصی خود نگاه کنیم. نمیتوان گفت که خیلی خوب، اگر ایرانیها ناراحت بشوند به ما نفت نخواهند داد زیرا که این سیاستی است که خیلی تکرار شده است. من میگویم به نظر من واقعه دیگری وجود دارد که در ایتالیا خیلی مورد توجه قرار نمی گیرد. جنبه انتخابات وجود دارد ولی یک جنبه دیگری نیز هست و آن مردمیاند که خیلی عصبانی هستند. این داستان گروگانها تأثیر خیلی عمیقی دارد. من در سال 1963 در ایتالیا بودم و بیاد دارم ماجرای قتل 14 ایتالیایی در کیندو را در آن لحظه یک نوع اتحاد وجود داشت. یک عکسالعمل متحد.
در آمریکا در حال حاضر میتوان مشابه آن را یافت. در جمع نمیگویم که کشته شدند. خطر کشته شدن وجود دارد.
مجری: من میخواهم برای جمعبندی، زیرا به پایان برنامه رسیدیم. سریعاً از قدیری بپرسم نقطهنظرش را در مورد نقش اروپا در این شرایط.
قدیری: آقای فلامینی در صحبتهایش اذعان کرد که شاه یک جنایتکار ویک دزد است. همچنین اذعان کرد که رفتار کارتر از جنبه انتخاباتی نیز برخوردار است و همچنین به اروپا توصیه کرد که فقط به میلیاردها نیاندیشد.
همین توصیه را من به آمریکاییها میکنم و میگویم که دو جنگ در جریان است. یکی بین ایران و آمریکا و دیگری بین اروپا و آمریکا. زیرا اروپا از قطع روابط ایران و آمریکا سود میبرد. آن ارتباط و روابط، روابط سلطه بود و ما برعکس، اکنون از حق حاکمیت و آزادی برخورداریم و میخواهیم روابطی براساس برابری و منافع متقابل به طور مثال با اروپائی ها داشته باشیم.
دیگر نفت را در قبال سلاح نمیفروشیم، بلکه میخواهیم آنها را در راه توسعه اقتصادی کشور سرمایهگذاری کنیم. این پروژهها زمانی آغاز خواهند شد که پارلمان شکل بگیرد. و این را هم میگویم که وقتی آمریکا مردمش از مرگ 14 آمریکایی غمگین شدند چگونه میخواهند که ما مرگ 60 هزار نفر را فراموش کنیم؟ چگونه میخواهند و چه فرقی است بین آنها؟ آیا 60 هزار ایرانی با 14 آمریکایی برابر نیستند؟
مجری: در این نقطه باید نتیجهگیری کنیم اگر همکاران اجازه دهند از آقای پیرو بنتاتزو میخواهم، آخرین اظهاراتش را دربارة افقهایی از یک نقطهنظر اروپایی در رابطه با خروج از این وضعیت بیان کند و شاید هم از نقطهنظر ایتالیا.
ایتالیایی: بله، باز هم تکرار میکنم که من باور ندارم که باید منطق درگیری را بپذیریم. برای اینکه مربوط نیست. من درامی را که این 50 نفر در آن قرار دارند تصور میکنم. نه فقط همه ما آن را احساس میکنیم. بلکه همه آن را محکوم کردیم. اما عملاً میبایست به دنبال یک تلاش بود. همانطور که به نظر من کارتر انجام داده بود. و تلاش برای انتظار برای اینکه این کشور ساختار خودش را ایجاد کند. وارد یک منطق سازنده فعال شود و در نتیجه، رفتار دیگری با روشی آرام اتخاذ کند، بدون مسائل جبههگیرانه، بدون مسئله . . .
مجری: درگیری قدرتها.
وقت ما کاملاً پایان پذیرفت. من فکر میکنم که میتوان حداقل از دیدگاه من هم نظر بود با نقطه نظرات همکارم پیروبنتاتزو و آروزد کرد که راه حلی پیدا شود برای این بحران که بر فراز همه جهان هست. تکرار میکنم که همه ما را درگیر میکند. نه فقط ملتها و کشورهایی که مستقیماً در درگیری منافع دارند. بلکه همه را در بر میگیرد. منافع حیاتی ما را که منافع اصلی است. یکشنبه به خیر.