از حاج ملک شباز تا مالکوم شباز؛ شلیک به حقیقت
نمایشگاه قرآن کریم در سال 1391 تهران با بخش جدیدی با عنوان ره یافتگان و با هدف معرفی مبلغان و تازه مسلمانان جهان از "مالکوم شباز" دعوت نمود تا در این نمایشگاه حاضر گردد اما همان زمان تمام مدارک وی در امریکا سرقت شد.
در تاریخ هفده بهمن ماه سال گذشته این خبر "وقوع پسلرزه کنفرانس «هالیوودیسم صهیونیستی» در آمریکا" بر روی سایتهای خبری قرار گرفت: "مالکوم شباز" نوه مالکوم ایکس فعال مسلمان حقوق مدنی سیاهپوستان که قرار بود برای شرکت در کنفرانس «هالیوودیسم صهیونیستی» به ایران سفر کند، از سوی پلیس فدرال آمریکا بازداشت شد.
کنفرانس هالیوودیسم صهیونیستی با این اندیشه که آمریکا از طریق هالیوود ایدئولوژی خود را ترویج می کند و به همین دلیل این کنفرانس هالیوودیسم نام گرفته است." در اسفند ماه 1391 در تهران برگزار گردید اما فعال مسلمان حقوق مدنی سیاهپوستان در این برنامه حضور نداشت.و در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ این خبر در صدر اخبار جهان قرار گرفت: نیروهای امنیتی امریکا نوه مالکوم ایکس را به شهادت رساندند.
***مالکوم ایکس که بود؟
مالکوم ایکس، مبارز سیاهپوستی است که در سال 1925 در ایالت اوهامای آمریکا به دنیا آمد.او هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد.در هشت سالگی جسد پدرش را کنار ریل راه آهن پیدا کردند و مادرش بیش از این تاب نیاورد و در بیمارستان روانی ها بستری شد. مالکوم ایکس، روزی که برای فروختن یک ساعت دزدی به جواهرفروشی رفت، به دام پلیس گرفتار شد و به ده سال حبس محکوم شد.
دوران محکومیت، از او انسان دیگری ساخت. مالکوم آموخت که هیچ گاه برای آموختن دیر نیست،او با برنامه ریزی برای اوقات فراغت خود در زندان، به مطالعات پردامنه علمی و مذهبی پرداخت.
بنابراین او پس از آزادی، به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خویش را ادامه داد و تا جایی پیش رفت که به عنوان سخنگوی این جمعیت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند.
مالکوم ایکس،با سفر به سرزمین وحی به عظمت اسلام ناب محمدی پی برد او در مناسک حج دید که هیچ فرقی بین سفید و سیاه و رنگین پوست نیست و همه مسلمانان جهان، از هر طبقه و نژادی که باشند با صلح و دوستی کنار یکدیگر جمع می شوند و عالی ترین مراسم مذهبی و اعتقادیِ خویش را به جای می آورند.و پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید. پس از بازگشت درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. مالکوم در آستانه راه بود که خانه اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم مانهاتان، با شلیک چند گلوله به زندگی پرفراز و نشیب او پایان دادند.
*مالکوم شباز در مسیر حقیقت
مالکوم شباز، نوه مالکوم ایکس، رهبر مسلمانان امریکا از سه سال قبل شیعه شده بود. قرار بود برای فرصت مطالعاتی دو ساله به ایران و شهر مقدس قم مسافرت کند که انتشار این خبر در شبکههای اجتماعی موجب افزایش حساسیت نیروهای امنیتی امریکا نسبت به او شد.
مالکوم لطیف شباز در آغاز سال 2012 میلادی از تحت تعقیب بودن خود توسط نیروهای مبارزه علیه تروریسم افبیآی در نیویورک مطلع شده بود و می گفت: ماموران افبیآی در کالیفرنیا، شیکاگو، میامی و بالاخص نیویورک، با مراجعه به دوستان نزدیک و حامیانی که به منزلشان رفت و آمد داشتم خواستار تماس من با افبیآی شده و از ساکنان منطقه میخواستند مواظب رفت و آمدهایم باشند.تحت پیگرد افبیآی بودن در عین بیگناهی سبب میشود دیگران از تو فاصله بگیرند و این مساله سبب تحریک و آزار و اذیت می شود.
مالکوم شباز، نوه مالکوم ایکس، رهبر مسلمانان امریکا از سه سال قبل شیعه شده بود و تصمیم داشت تا برای فرصت مطالعاتی دو ساله به ایران و شهر مقدس قم سفر کند. افبیآی به قصد خنثی کردن تواناییهای شبکهسازی من این اقدامات را انجام داده است. این پیگیریهای بی مورد افبیآی سبب شد به مرور زمان دوستان، مرا نصیحت کنند که اگر گناهی نداری، خودت را به آنها معرفی و با آنها همکاری کن. این در حالی است که من اقدام جنایی مرتکب نشده بودم و از سوی دیگر نمیدانستم طرف دیگر ماجرا چه کسی است.
او می گوید: علت همکاری اجباری او با افبیآی، تماس این نهاد امنیتی آمریکا با مادرش بوده است. «تام برازیکی» یکی از ماموران مبارزه با تروریسم نیویورک، نگرانی افبیآی را در مورد سفرهای خارجی من بروز دادند، چرا که من بیش از یک سال در دمشق درس خوانده و زندگی کردهام و اکنون به علت اختلافات موجود میان دولت آمریکا و دولت بشار اسد تحت پیگرد افبیآی قرار گرفتهام. از سوی دیگر در هیأت همراه «سینتیا مک کینی» به همراه دکتر «رندی شرت» به لیبی سفر کرده و یک هفته پیش از مداخله ناتو در سرکوب انقلابیون لیبی با معمر قذافی دیدار داشتهام. من همچنین برای شرکت در جشنواره بینالمللی فیلم فجر و سخنرانی در کنفرانس هالیوودیسم صهیونیستی قصد سفر به تهران را داشتم و موضوع سخنرانیام در این کنفرانس رابطه خشونت مدرن و تروریسم و جلوگیری از درگیری مذاهب و مردم بوده است.
*سرنوشتی مشابه پدربزرگ
نوه مالکوم ایکس که پس از اقدام برای تهیه ویزا، 2 روز پیش از سفر به تهران توسط افبیآی دستگیر به اتهام سرقت و جعل هویت دستگیر و بازداشت شده و پس از یک هفته با برگزاری جلسه دادگاه اتهام ساختگی سرقت که تنها برای ممانعت از خروج وی مطرح شده بود از او برداشته می شود، وی به جرم دادن اطلاعات غلط درباره هویتش به هنگام دستگیری به 90 روز زندان محکوم میشود که این مدت نیز به 2 هفته تقلیل مییابد.
این در حالی است که در مدت زمان دستگیری شباز، تنها شبکه خبری پرس تیوی جویای او می شود. مالکوم از آوریل 2012 و حتی پیشتر از آن در مصاحبه با خبرنگاران این شبکه درباره مسائل بین المللی شرکت کرده و حتی قصد سفر او به ایران و شرکت در کنفرانس در نتیجه همین ارتباط بوده است.
از سوی دیگر وی از 15 تا 18 ژانویه در برنامه های مختلف پرستیوی حضور داشته و پیش از عزیمت به مقصد ایران یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکا مستندی جعلی از زندگی مادر بزرگ و پدربزرگ وی به نام «بتی و کورتا» نمایش میدهد که به عقیده شباز متعصبانه و غیرواقعی است و در نهایت به احساس تنفر از خانواده مالکوم ایکس منجر می شد. مالکوم معتقد است پخش این مستند با هدف ترور شخصیت او پیش از حذف فیزیکیاش صورت گرفته است.
نوه مالکوم ایکس در بیانیه خود به آزار و اذیت ماموران پلیس به بهانههای مختلف و ایجاد مزاحمت برای وی و خانوادهاش اشاره میکند و مینویسد: از اوایل سال جدید میلادی به بهانههای مختلف واهی مورد آزار و اذیت توسط پلیس و اعمال قانون و جریمه قرار گرفتم. از جمله عبور نابجا از عرض خیابان! پلیس همچنین بی جهت جلوی مرا در خیابان میگرفت و سوالاتی میپرسید. همچنین در خیابان و در انظار عموم همچون مجرمین با من برخورد میکرد و خواستار بازدید بدنیام شده بود. همچنین به علت استفاده از غذای رستورانی متعلق به شهردار میدلتون در نیویورک به تعصب ورزیدن به شهردار و حمایت از وی متهم شدم. این در حالی است که افسر پلیس هنگام دستگیری وی مقدار پولی که به همراه داشته است را از او دزدیده است. پلیس همچنین او را به سلول سردی انداخته و پس از برگزاری دادگاه او را به زندان شهر اورنج منتقل میکند.
وی در پایان بیانیه خود آورده است: با وجود این شواهد در واقع من توسط ماموران فدرال دستگیر نشدهام، بلکه توسط پلیس شهر میدلتون که از زیرمجموعه های پلیس نیویورک است دستگیر شدم. من همچنین به مکان نامعلومی منتقل نشدم بلکه مرا به زندان شهر اورنج از توابع گوشن نیویورک منتقل کرده بودند. در زمان حبس در این زندان تا برگزاری جلسه دادگاه به من اجازه ندادند سلامتم را به خانوادهام اطلاع دهم. آنها در واقع مرا ربوده بودند. تا امروز کسی از حال و روز واقعی من خبر نداشت. حتی گزارشهای شبکه پرس تیوی نیز با هدف اختلاف افکنی پخش نمیشد، چراکه بنا بر این بود که من در تهران با آنها ملاقات کنم. از سوی دیگر با وجودی که برنامههای این شبکه مخاطبان بیشماری در سراسر دنیا دارد و من نیز یکی از مخاطبان و مهمانان این شبکه هستم، هیچ رابطه خاصی با مسئولین این شبکه نداشته و ندارم؛ آنها نیز مشورت خاصی از من برای برنامههایشان نمیگیرند.
سرانجام مدعیان دروغین دموکراسی، به سیاق گذشته عمل کرده و بار دیگر، مسلمانی حقیقت طلب را به شهادت رساندند و خبری تلخ، بسیاری از مسلمانان را اندوهگین کرد.آمستردام نیوز، اولین رسانه ای بود که خبر شهادت مالکوم شباز را مخابره کرد: نوه مالکوم ایکس که در مکزیک به سر می برد کشته شده و سفارت آمریکا در مکزیک نیز این خبر را تایید کرده است. اگرچه هنوز اطلاعات دقیقی از نحوه ترور در دست نیست، اما جسد وی صبح پنج شنبه در حالی پیدا شد که جراحات ناشی از پرتاب شدن از ساختمان و شلیک گلوله در جسدش آشکار بود. ظاهرا پیش از این وی را در تیجوانا ربوده بودند.
بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران مسلمان بر این عقیده هستند که ترس ایالاتمتحده از حضور سید حسن نصراللهی دیگر در امریکای شمالی و گسترش موج اسلامگرایی در امریکا باعث چنین اقدام شنیعی شده است. آن چه بدیهی است، این است که چنین اقدامات مذبوحانه ای، نه تنها موجب توقف موج اسلام گرایی در غرب نخواهد شد،بلکه بر شدت و سرعت این گرایش نیز می افزاید. روح تمامی شهدای اسلام قرین رحمت الهی باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
نا امیدی و یاس از گناهان کبیره است
این که نا امیدی و یاس از گناهان کبیره شمرده می شوند ،
به این خاطر است که نا امیدی انسان را از حرکت باز می دارد .
یعنی اولا انسان به شادی نیاز دارد و ثانیا همه دین ها در
ذات خود حرکت زا و شادی آفرین هستند .
به این جهت است که در حالات هیچ یک از پیامبران و امامان
معصوم و بزرگان دین ، افسردگی و نا امیدی و یاس دیده
نمی شود . احادیث بسیاری از امامان معصوم (ع) بدست ما
رسیده است که تاکید بسیار زیادی بر شادی و نشاط و
سر زندگی دارد . حضرت علی (ع) می فرمایند :
" مومن شادی اش در چهره اش نمایان و غم و اندوهش در
دل پنهان است "
پیامبر بزرگوار اسلام نیز فرموده اند :
" نشانه آدمیان بهشتی ، تبسم و لبخند همیشگی است . "
پس ما از سخنان پیامبر عزیز اسلام و امامان بزرگوار ، نتیجه
می گیریم که انسان مومن و با ایمان ، انسانی شاد و
با نشاط است و با عشق و امید زندگی می کند .
در زندگی همه ی انسان ها ، مشکلات و گرفتاری وجود دارد
اما باید قبول کرد که مشکلات ، چاشنی های زندگی انسان
هستند . پس بیایید به همه ی مشکلات زندگی لبخند بزنیم
و با امید به خدا و شادی و نشاط به جنگ مشکلات برویم .
موفق ، تندرست و پیروز باشید .