برای کسب رای اعتماد از مجلس پنچم در جلسه استیضاح مهاجرانی مبلغ 7 میلیارد تومان به نمایندگان وعده داده شد.
مصاحبه روزنامه قانون با قدیری ابیانه
17 دی 92
- میخواستند جلیلی را هم راستا با احمدینژاد قرار دهند و این باعث شد خیلیها از وی رویگردان شوند
- انتقاد مشاور ولی فقیه از جلیلی نتیجه انتخابات را متفاوت کرد
- شیطان نیز مانند احمدی نژاد عوض شد و از درگاه پروردگار طرد شد
- نه احمدی نژاد نماد اصولگرایی است و نه اکبر گنجی نماد اصلاح طلبی
- مهاجرانی برای رای اعتماد خودش هفت میلیارد تومان باج داد
- اقتصاد ما نه مقاومتی است و نه حماسی؛ بلکه استراحتی است
- اگر مخالفی نباشد هم دولت باید تظاهر به حضور مخالف کند
- مجلس ششم فاسدترین مجلس ایران بود
- ما مردم سالاری مطلق را قبول نداریم
- احمدی نژاد ضد اصولگرایی عمل کرد
- به مشایی و بقایی اعلام جنگ کردم
- با اظهارات سریع القلم موافقم
- احمدی نژاد هم منحرف بود
گروه سیاسی روزنامه قانون، سامان صابریان_ روز و ساعت آخر انتخابات بود که برای ثبت نام به وزارت کشور آمد. همه به چشم یک احمدی نژادی به او نگاه میکردند ولی بعد از ثبت نام مشایی توسط احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری اتفاقاتی را رقم زد که نظرها نسبت به او برگشت و نشان داد محمد حسن قدیری ابیانه، سفیر سابق ایران در مکزیک با وجود اینکه هر کسی با مشایی مخالفت کرد، نابود شد، اما ترسی از مقابله با سلسله مشایی ندارد. این اصولگرا شروع به فریاد کرد که شاید بتواند دست مشایی را برای مردم رو کند و بگوید که این جماعت چه افکار پریشانی در ذهن دارند، ولی قلدرهای انحرافی با مشت و لگد به جان میکروفن ها افتادند و بساطش را به هم ریختند. طرفدارانی از جنس مشایی که بعد ها در اولین نشست دکتر روحانی فریاد آزادی حصر را سر دادند تا شاید بتوانند به خیال باطل خود اخلالی در جلسه ایجاد کنند. از آنجایی که میدانستیم تعصب خاصی روی اصولگرایی دارد، گفت و گو را اینگونه شروع کردیم:
برخی معتقدند به دلیل اقداماتی که در هشت سال دولت احمدینژاد انجام شد مردم اقبالی نسبت به اصولگرایان ندارند و اکثریت مجلس آینده نیز در اختیار اصلاح طلبان قرار میگیرد؛ تحلیل شما چیست؟
این سوء استفاده و نوعی جنگ روانی است که ما بگوییم چون احمدینژاد اصولگرا بود اصولگرایان شکست میخوردند. اصولگرایان هر جا که اقدامات دولت احمدینژاد با اصولگرایی مطابق بود با وی همراهی میکردند و هنگامی که وی از اصول خارج میشد با او برخورد میکردند. اگر قرار باشد ملاک اصولگرایی را احمدینژاد بدانیم پس ملاک اصلاح طلبی افرادی مانند اکبرگنجی هستند که اصلاح طلب بوده و متواری شده و در آن طرف مرزها به کشور خیانت میکند. اینکه بخواهیم کارهای احمدینژاد را به پای اصولگرایی بنویسیم درست نیست. افراد در گذر زمان عوض میشوند کما اینکه شیطان مقرب درگاه پروردگار بود اما تصمیم گرفت در مقابل دستور خدا بایستد و طرد شد. از طرف دیگر نیز اصلاح طلبانی که به سمت دور شدن از مبانی اسلامی پیش بروند اصلاح طلب نیستند بلکه فساد طلبی است و این درست نیست.
البته توجه داشته باشید که بسیاری از سران و بزرگان اصلاحات از روحانیون هستند.
اگر کسی اعم از روحانی، عالم و مرجع دنبال این باشد که از ارزشهای اسلامی دور شود یا ارزشها را طوری تفسیر کند که با دموکراسی غربی مطابقت کند اصلاح طلب نیست و در این کار انحراف است. برخیها به دنبال اصول غربی مانند دموکراسی به روش غرب هستند که این مورد قبول ما نیست. برای مثال ما مردم سالاری مطلق را قبول نداریم و مردم سالاری اسلامی را تایید میکنیم لذا مردم سالاری باید دینی باشد. با این نتیجه مجلس آینده میتواند اصولگرا و اسلام خواه باشد.
کارشناسان معتقدند انتخاب نمایندگان آینده مجلس به عملکرد دولت آقای روحانی بستگی دارد، نظر شما چیست؟
مطمئنا عملکرد هر دولتی میتواند تاثیر گذار باشد و اگر آقای روحانی عملکرد مثبتی داشته باشد آن تفکر جا خواهد افتاد. باید به این توجه کرد که تفکر آقای روحانی چیست؟ ایشان خودش را معتقد پر و پا قرص به اسلام میداند و میخواهد اعتدال را جایگزین افراط کند ولی باید تعریف اعتدال و افراط را مشخص کرد. برخی ها افرادی را که اعتقاد راسخ به اسلام دارند را افراطی میخوانند اما عمل به اسلام معنای واقعی اعتدال است.
شما به عنوان یک شهروند نقش اعتدال را در کشور با ایجاد ثبات در جامعه مشاهده نکردید؟ آیا آرامش خاصی را در مردم مشاهده نمیکنید؟
در جمهوریت همیشه اکثر مردم از نتیجه انتخابات راضی هستند و برای پیروزی جشن میگیرند، مگر اینکه مانند ۸۸ اتفاقاتی بیفتد که این شیرینی را به کام مردم تلخ کند. لازم به ذکر است این بار هم امکان داشت افرادی که رای نیاوردند به خیابانها بیایند و فریاد بزنند که تقلب شده است و بگویند ما پیروزی آقای روحانی را نمیپذیریم.
فکر نمیکنید این قیاس درستی نیست؟
روحانی با نیم درصد بیشتر از حد نصاب رئیس جمهور شد و احمدینژاد خیلی بیشتر با حد نصاب فاصله داشت.
تمام افراد اصولگرایی که در برابر آقای روحانی بودند روی هم به اندازه ایشان رای نیاوردند. شما چگونه همچین ادعایی دارید؟
ببینید! آقای جلیلی، قالیباف، ولایتی و حتی آقای غرضی، چه کسی گفته است که ایشان اصولگرا نیست، رای ایشان نیم درصد کمتر از آقای روحانی بود.
بحث به سال ۸۸ کشید و خیلیها معتقد هستند برچسب خس و خاشاک چسباندن به معترضان در روزهای اول سبب اوج گیری حوادث آن سال شد؛ نظر شما چیست؟
آقای احمدینژاد به افرادی که در خیابانها اتوبوس آتش میزدند گفت خس و خاشاک نه عموم مردم؛ و آن افراد خس و خاشاک نیز هستند و این لقب برای آنها کم است. این اقدام نیز زیر سر رسانههای معاند نظام و نیز اصلاح طلب بود که سعی کردند این لقب را به عموم مردم اطلاق کنند. گیریم این حرف را زده باشند آیا دلیل دارد خیابانها را به هم بریزند؟
شما اظهاراتی در روز آخر ثبت نام برای انتخابات بیان کردید که جنجال ایجاد کرد چرا در ۸ سال ریاست جمهوری احمدینژاد حرفی نزدید؟
هنگامی که من به مکزیک رفتم از برگزاری نمایشگاهی که به دستور مشایی قرار بود برپا شود جلوگیری کردم و مجسمههای مستهجن را از نمایشگاههای میراث فرهنگی حذف کردم ولی ملکزاده از طرف مشایی به بنده تلفنی گفت که در این مورد سختگیری نکنید که من قبول نکردم و این اقدام را به وزارت خارجه و شخص رئیس جمهورگزارش کردم. در همین راستا بود که من به بقایی گفتم به شما و آقای مشایی و سازمان میراث فرهنگی اعلام جنگ میکنم. برخی دوستان به من گفتند که مشایی صاحب نفوذ است و تو را از سمتت کنار میگذارند اما من گوش نکردم و البته به کار خود ادامه دادم.
این مجسمهها بدن برهنه افراد بود؟
بله. مجسمههای زن و مرد برهنه را به نمایش میگذاشت.
چه دلیلی داشت این مجسمهها به نمایش گذاشته شود؟
این مجسمهها به دستور شخص مشایی برای معرفی تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی در مکزیک قرار بود به نمایش گذاشته شود باید از این افراد پرسید چرا این مجسمهها را نماد فرهنگ ایرانی معرفی میکردند. در آن زمان ما این امر را به صورت محرمانه به گوش مسئولان رساندیم ولی زمانی که ملکزاده وارد وزارت خارجه شد مجبور شدم آن مسائل را علنی کنم چون میدانستم ورود این شخص به وزارتخانه خطرناک است.
در رابطه با انتخابات هم نامهای را نوشتم تا اگر مشایی ثبت نام کرد این نامه را به شورای نگهبان بدهم که در زمان لازم مدارک را تحویل دادم و خدا را شکر مطرح شد و انعکاس خوبی داشت.
هنگام افشاگری شما، وزارت کشور وقت هم صدای شما را قطع کرد و هم چراغهای سالن را خاموش کرد اعتراضی به این اقدام نداشتید؟
خیر؛ چرا که من به هدف خود که افشای اقدامات انحرافی مشایی و حمایتهای احمدینژاد از وی بودم رسیدم. البته کار وزارت کشور خلاف بود.
داوود احمدینژاد معتقد بود که برادرش از ابتدا میدانست مشایی چه اعتقاداتی دارد، با این تفاسیر چرا باز دست از حمایت وی برنداشت؟
مشایی افکاری انحرافی دارد، حال اگر با این وجود احمدینژاد از وی حمایت میکرد یا از ابتدا میدانست، او هم منحرف بوده یا بعدها منحرف شده است و دیدیم که اصولگرایان نیز در برابر وی ایستادند.
اصولگرایان ۶ سال تمام قد پشت سر احمدینژاد ایستادند و موضعی در برابر وی نگرفتند تا زمانی که مواضع آنها به خطر افتاد، این موضوع را قبول دارید؟
خیر؛ بعد از انتخابات دور دوم که احمدینژاد، مشایی را معاون اول معرفی کرد ، رهبری نامهای نوشتند که پاسخ احمدینژاد به این نامه باعث موضع گیری اصولگرایان شد.
سهم اصلاح طلبان را در پیروزی آقای روحانی چقدر میدانید؟
رای اصلاح طلبان هفت درصد بیشتر نبود و همان رایی که آقای عارف داشت به صندوق روحانی ریخته شد.
به نظر شما از خودگذشتگی اصلاح طلبان در انتخابات به نمایش گذاشته نشد؟
کدام از خود گذشتگی؟! عارف به نفع روحانی کنار نرفت در حالی که اگر به نفع روحانی کنار رفته بود باید واضح اعلام میکرد.
سه طیف، اصلاح طلب، اصولگرا و اصولگرای سنتی وارد انتخابات شدند پس چرا اصولگرایان سنتی به شخصی مانند روحانی رای دادند؟
اصولگرایان، روحانی را به چشم اصلاح طلب نمینگریستند و لباس روحانیت او نیز تاثیر زیادی در رای آوری او داشت. از سوی دیگر در مناظرهها پاسی که قالیباف به روحانی داد تاثیر فراوانی داشت.
تاثیر حضور فردی مانند جلیلی در انتخابات را چقدر در رای آوری برای روحانی دخیل میدانید؟
میخواستند جلیلی را هم راستا با احمدینژاد قرار دهند و این باعث شد خیلیها از وی رویگردان شوند.
فکر نمیکنید برخی جلیلی را نماینده افراط در انتخابات میدیدند؟
باید دید تعریف شما از افراط چیست.
در هشت سال گذشته تعریف جدیدی از افراط در جامعه پدیدار شد و جنگیدن با همه در اذهان بد جا افتاد و در اولین همایش انتخاباتی آقای جلیلی جمعیت شعارهایی را میدادند که در اذهان نماد افراط بود.
اینکه در تبلیغات انتخاباتی هواداران شعار اشتباه دهند الزاما باعث شکست نمیشود اما وقتی ولایتی به عنوان مشاور ولی فقیه از جلیلی انتقاد کرد نتیجه را متفاوت کرد.
این اقدامات همسویی با اصولگرایی بود؟
خیر؛ در آن مناظرهها برخی افراد اصولگرایانه رفتار نکردند و غیر از حدادعادل و جلیلی بقیه اقدام به سیاهنمایی کردند و برخی طوری نشان دادند که با ایجاد رابطه با آمریکا همه مشکلات کشور حل میشود. اگر در این چند سال به شعارهای رهبر انقلاب در آغاز سال نو عمل میشد بسیاری از مشکلات حل میشد. برخیها به نام اصولگرایی نقدهایی را وارد میکند که به نظرم وارد نیست. حتیگاه نسبت به اصلاح طلبان مثل نقدهایی که اخیرا از صحبتهای آقای سریع القلم کردند، زیرا گفته بود که ملاک عمل در مورد سیاست هستهای نظرسنجی از رانندههای تاکسی نیست.
یعنی شما سخنان ایشان را تایید میکنید؟
بله؛ اگر قرار بود در مسائل تخصصی کشور و تصمیمگیریها نظر افکار عمومی را ملاک قرار دهیم پس چرا دانشگاه تاسیس کردیم؟ لذا نه راننده تاکسی ملاک است و نه متخصص قلب ، باید رفت سراغ کارشناسان هستهای. از سوی دیگر با سخنان روحانی مبنی بر نظر سنجی برای رابطه با آمریکا مخالفم چرا که نظرسنجی برای فهمیدن افکار مردم خوب است ولی برای تصمیم گیری مناسب نیست. در این صورت این همه متخصصان روابط بین الملل برای چه در کشور تربیت شدهاند.
صحبت از کارشناسی شد، پس چرا افرادی خود را کارشناستر از رهبر و مسئولان در مذاکرات هستهای میدانند و اظهارات نسنجیدهای دارند؟
اینکه افراد نظرشان را در رابطه با انرژی هستهای و توافقنامه بگویند حق هر ایرانی است.
در هشت سال گذشته هم اینگونه بود؟
بله؛ اگر منظورتان نمایندگان مجلس است که این افراد باید نظر خود را بگویند.
نظرشان را بگویند، ولی نباید جلوتر از رهبری حرکت کنند!
نمایندگان نگفتند که مذاکره کنندگان خائن هستند بلکه میگویند در توافقنامه اشتباه شده است و پروتکل الحاقی بدون تصویب مجلس غیرقانونی است. بنابراین نمیتوان گفت که چرا نمایندگان نقد میکنند.
این نقدها مذاکرات را تضعیف نمیکند؟
خیر؛ این مخالفتها به نفع مذاکرات است. اتفاقا آقای ظریف باید بگویند مذاکرات هستهای در ایران مخالفانی دارد همان طور که اوباما به ایران میگوید که برای راضی کردن کنگره باید امتیاز دهید ظریف نیز باید همین رویکرد را در پیش بگیرد. اگر مخالفی هم نبود دولت باید تظاهر به حضور مخالفان میکرد.
به نظر شما تعدد آرای آقای روحانی گفتن «نه» به اصولگرایی و امثال احمدینژاد نبود؟
خیر؛ اگر شما اعتقاد دارید که برخی از اصولگرایان به روحانی رای دادند نمیتوان این تفسیر را داشت. اگر احمدینژاد یا مشایی میتوانستند نامزد انتخاباتی شوند علیه آنها تبلیغ میکردم تا رای نیاورند. احمدینژاد نه تنها در راستای اصولگرایی حرکت نکرد بلکه بر ضد اصولگرایی اقدام کرد، احمدینژاد نماد اصولگرایی نبود.
سخن ناگفتهای باقی مانده؟
اقتصاد ما نه مقاومتی است و نه حماسی؛ بلکه استراحتی است. اگر ما بهترین مدیران را داشته باشیم ولی مردم همراهی نکنند وارد اقتصاد ریاضتی خواهیم شد. مردم ما باید بدانند به جای اینکه از مارکهای خارجی به عنوان نشانه تشخص در جامعه استفاده کنند و سرمایه ایرانی را به جیب آنها بریزند باید کالاهای ایرانی را مورد توجه قرار دهند. در ضمن باید اشاره کنم، مجلس ششم نماد بارز افراطیگری بود در آن مجلس اقداماتی انجام شد که معنای واقعی افراط بود.
در مجلس اصولگرایان نیز اقداماتی انجام شد که دست کمی از آن مجلس نداشت و نمایندگان مجلس اصولگرا پولهای فراوانی از مرتضوی گرفتهاند که جای تامل دارد. به نظر شما معنای این اقدامات چیست؟
زمانی که مهاجرانی وزیر ارشاد بود و همزمان سخنگوی دولت آقای خاتمی هم بود، من معاون وی در امر سخنگویی دولت بودم. وزارت ارشاد به توافقاتی با برخی نمایندگان برای هزینه کرد مبلغ هفت میلیارد تومان از طریق تهیه و ارسال کتب و غیره رسیدند تا بتواند رای اعتماد خود را برای وزارت ارشاد بگیرد. مجالس و دولتهای مختلف این اقدامات را داشتهاند و مجلس ششم فاسدترین مجلس ایران بود. شما ببینید اصلاح طلبانی مانند مهدی کروبی و هادی خامنهای صدها میلیون تومان از شهرام جزایری پول گرفتند و پرداخت پول به نمایندگان مختص به دولت احمدینژاد نبوده است.
مشکل از کجاست؟
هشتاد درصد مراجعات مردم به مجلس برای کار و وام است و نمایندگان دوست دارند به مردم کمک کنند اما پولی در اختیار ندارند. به همین جهت گاهی نمایندگان برای تامین نیازهای مردم این پولها را میگیرند که البته مورد تایید نیست. توقعات اینچنینی از نمایندگان باعث میشود که این گونه پولها گرفته شود و در واقع میل کمک به مردم باعث میشود که نمایندگان هدیه و حتیگاه رشوه را بپذیرند. البته نمیتوان و نباید خوشبینانه به این موضوع نگاه کرد. وجود فساد در برخی نمایندگان در دورههای مختلف را نمیتوان نادیده گرفت.
ملاحظات: تیتر روزنامه با روح مصاحبه همخوانی ندارد.