نامه وارده: دو راه حل ساده جهت حل مشکلات بزرگ زیربنایی
بسمه تعالی
دو راه حل ساده جهت حل مشکلات بزرگ زیربنایی
جناب استاد دکتر محمد حسن قدیری ابیانه سلام علیکم
این نامه را می توانستم بسیار طولانی کنم و فاجعه ای که بر سر جوانان و نوامیس ما در بهترین سنین شکوفاییشان می آید را بیشتر بشکافم ولی مخاطب را آگاه تر از آن می دانم که توضیح بیشتر دهم. سربسته اینکه تلاش در جهت افزایش جمعیت که دغدغة بزرگان شده بسیار مطلوب است ولی کیفیت این جمعیت چه می شود؟؟
درک و پذیرفتن این پیشنهاد های بنده نیاز به ساختار فکری رشد یافته در مبانی اسلام دارد و اگر می خواستم برای اثبات صحتشان استدلال هایم را نیز بیاورم بسیار طولانی می شد. فرض بنده بر این است که فکر مخاطب بر اساس مبانی اسلام شکل گرفته نه سکولاریسم و ضد خانواده در هر حال حقیر آمادگی کامل مباحثه و دفاع از این بیانات را دارم:
- هنگامی که در پایان ساعات کاری ادارات و به خصوص کارخانه ها به درب خروجی آنان نگاه کنید گمان می برید مدارس دخترانه تعطیل شده، آن وقت می گویند که در پی حل مشکل اشتغال جوانان هستند!! به نظر بنده در کشورما مشکل کمبود شغل وجود ندارد و این سوء مدیریت است که مشکل اشتغال را به وجود آورده. در صورتی که خانم ها به جای اشتغال در کارخانه ها و ادارات به وظیفه مهم مادری اهتمام بورزند مردان ما بی کار و معتاد و... نمی شوند. و مشکلات متعدد دیگر که از معلول شدن خانواده ای که مادر در آن حضور جدی ندارد، و بیمار شدن جامعه ای که زنان بدون برنامه در عرصه های آن پراکندهاند بوجود آمده، برطرف می گردد. از این رو شایسته است در جامعه اسلامی زنان جز در رشتههای مربوط به کارهای متناسب با نیازهای زنان، دانشگاهها را اشغال ننمایند.
- یکی از زیربنایی ترین مشکلات ما اطاله تحصیل است. شاید کم و بیش 40% دروسی که در مدارس و دانشگاه ها تدریس می شود برای کار غیر ضروری است و از 60% باقی مانده 20% برای شروع کارهای رایج ضرورت دارد و باقی را می شود پس از اشتغال آموزش داد. صحیح نیست جوانان را به بهانه تحصیلات عریض و طویل ، مجرد و بی کار نگه داریم تا همه علوم را بیاموزند و پس از دانشمند!! شدن با صدها مشکل و بحران وارد محیط کار شوند و پیرو آن در سن بالا اقدام به ازدواج نمایند. چاره رهایی از این نظام آموزشی دیکته شده از غرب اینست که دبیرستان های تخصصی در جوار صنایع و کشاورزی و ... پدید آید که پس از آموزش های اولیه از همان دبیرستان مشغول به کار مربوط گردند و سپس به تدریج دروس مورد نیاز دیگر به آنان آموزش داده شود. همچنین فواید آموزش در حین کار نیاز به توضیح نداشته و بازده یادگیری و پژوهشی و حتی کار در این حالت به مراتب از آموزش صرف بالاتر است.
اکنون که به حمد ا... حکومت به دست اسلام است و هنگامی که به سادگی می توانیم اصلاحات بزرگی انجام دهیم چرا اجازه می دهیم باد غربی نوامیس ما را دسته دسته پرپر کند؟!
آیا بهتر نبود به جای آپارتمان نشینی، روستاها را گسترش میدادند؟ تا کی باید در اصول زندگیمان مقلد غرب باشیم. آیا ریشه بهبود وضعیت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی جز این چیز دیگری است؟ که در اینجا مسایل بسیار است و اثبات آن نیاز به مقدماتی دارد تا اثبات شود که ریشه بسیاری از مشاغل و صنایع شهری و خلاصه زندگی شهر نشینی دور باطل است و سخن را کوتاه می کنم.
چرا مسئولین به جای اصلاح اصل و ریشه مانند کلاف سر در گم به دور خود می پیچند؟ در حالی که با عنایت به اولی مشکل اشتغال به راحتی حل می گردد و دومی میانگین سن ازدواج را حدود هشت سال پایین می آورد. و آنگاه دیگر شاهد میلیون ها دختر و پسری نخواهیم بود که میان سن بلوغشان و سن تشکیل خانواده آن ها کم و بیش ده سال فاصله باشد تا کاسه چه کنم به دست بگیریم و برای کنترل آتشفشان غرایز جنسی در مملکت مجردها! دچار یاس شویم. چرا که حقیر، صرف نظر از وجود استثناءهای به نسبه اندک، ریشه تاثیر نداشتن کار فرهنگی را در عدم ارضای این غرایز چه بعد جسمی و چه عاطفی آن می بینم.
باتشکر