پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ

۱

//bayanbox.ir/view/9070494815944557863/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%842.jpgزیباکلام: اگر صنعت هسته‌ای نباشد، فرقی هم می‌کند؟
قدیری ابیانه: به عنوان استاد دانشگاه یک مقدار عرق ملی داشته باشید!

خبرنامه دانشجویان ایران: صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و محمدحسن قدیری ابیانه، فعال سیاسی و اقتصادی، در دانشگاه علوم پزشکی به مناظره نشستند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این مناظره که با موضوع بررسی رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم و به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل هفته گذشته در این دانشگاه برگزار شد، با استقبال دانشجویان مواجه شد.

//bayanbox.ir/view/297179049277787915/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A83.jpg

بر همین اساس، مشروح این مناظره را در ادامه می‌خوانید:

زیباکلام: فکر می کنم به هر حال هر طور که بخواهیم سیاست خارجی دولت ها را در ایران بررسی کنیم یک مسئله را نمی توان نادیده گرفت وآن هم منافع ملی است. علی القاعده سیاست هرکشوری را منافع ملی تعیین می کند، این که با کدام کشور باید رابطه داشته باشد یا نداشته باشد، مناسبات با کشورها چگونه باشد و قس علی هذا.

جمله معروفی از بنجامین دیزراییلی از سیاست مداران برجسته انگلیسی است که می گوید یک کشور نه دوستان ثابت دارد و نه دشمنان ثابت ،آن چه که برای هر کشوری ثابت است منافع ملی آن کشور است. کسانی که امروز دوست هستند ممکن است در مقطع دیگری تبدیل به دشمن شوند و کسانی که امروز دشمن هستند در مقطع دیگری تبدیل به دوست شوند یعنی منافع ملی همواره ثابت می ماند برای مثال عراق زمانی دشمن ما بود ولی الان دوست ماست. بنابراین اولین پارامتری که باید در نظر بگیریم این است که منافع ملی چه قدر در اجرای سیاست خارجی دولت ها لحاظ می شود.

نکته ی دوم این است که به هرحال در شرایط فعلی کشور ارزیابی سیاست خارجی نمیتواند بدون در نظر گرفتن پرونده ی هسته ای باشد.بنابراین سیاست خارجی ما حداقل در یک دهه ی گذشته متاثر از این جریان یا مولفه  بوده است.

حدودا از سال 1382 یعنی یازده سال پیش بود که مسئله ی هسته ای ایران مطرح شد. سازمان مجاهدین خلق اخباری را لو دادند و گفتند ایران در حال انجام فعالیت های مخفیانه ای است و بعد هم معلوم شد که ما در نطنز در حال انجام فعالیت هایی هستیم و از آنجا بود که این داستان شروع شد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. سیاست دولت اصلاحات که در 2 سال آخر آن مسئله ی هسته ای مطرح شد در قبال مسئله ی هسته ای سیاست کج دار و مریض بود. یعنی دولت در مسئله ی هسته ای گاهی مواضعی رو به جلو میگرفت ءگاهی عقب نشینی می کرد گاهی خیلی عقب نشینی می کرد و نهایتا تمام تلاش دولت این بود که ضمن اینکه برنامه ی هسته ای ادامه پیدا می کند  که البته ممکن بود این ادامه داشتن با سرعت کم یا خیلی کم باشد اما دنیا را به خاطر فعالیت هسته ای در مقابل خودمان قرار ندهیم. آقای احمدی نژاد که در سال 84 به ریاست جمهوری رسیدند و 17 میلیون رای آوردند رسما اعلام کردند سیاستی که در دولت اصلاحات انجام می شده خائنانه بوده. ایشان حتی آقای حسین موسویان را متهم به خیانت کردند که در زمان اصلاحات مذاکره کننده ای در سطح آقای عراقچی بودند و از طرفی به  دنیا اعلام کردند که ما برنامه ی هسته ای مان را با سرعت و قدرت تمام به پیش خواهیم برد. خوب کاری که غرب انجام داد این بود که وقتی متوجه شد واقعا سیاست های هسته ای کشور تغییر پیدا کرده پرونده ی  ما را از شورای حکام وین که ناظر بر فعالیت های هسته ای است به شورای امنیت در نیویورک فرستاد که حاصل آن به تدریج قطعنامه ها و تحریم ها بود. واکنش آقای احمدی نژاد این بود که ایشان در ابتدا گفتند که قطعنامه ها ورق پاره هستند و بعد هم عبارتی را گفتند که اگر یادتان باشد تا مدت ها سرزبان ها بود و معروف شده بودء گفت "اینقدر قطعنامه علیه ما بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود." اما دولت جدید که در انتخابات سال گذشته بر روی کار آمده  بر خلاف دولت قبلی اساس کارش در مورد پرونده ی هسته ای رویارویی با غرب نیست بلکه همچون آقای خاتمی اساس کار این دولت هم  مصالحه است. تئوری این است که به یک توافقی با غرب بر سر برنامه ی هسته ای برسیم. ولی خب  طبیعی است که تصمیماتی  و تحریم هایی که در آن 8 سال اعمال شد به سادگی قابل برداشته شدن نیست. تحریم هایی که از طرف کنگره و سنای آمریکا، پارلمان اروپا و همچنین بعضی کشورهای عضو اتحادیه اروپا که  جدا از پارلمان اروپا خودشان مصوباتی را علیه ایران تصویب کردند، اعمال شد. در مورد آمریکا هم این طور هم نیست که همه ی این تحریم ها در حوزه ی اختیارات آقای اوباما باشد و بتواند به سادگی مسئله را حل کند. رئیس جمهور آمریکا یک سری اختیاراتی دارد ولی  پای کنگره و سناهم وسط است و این گونه نیست که شما تصور کنید که ما میتوانیم به سادگی با آمریکا به توافق برسیم و تحریم ها برداشته شود.

قدیری ابیانه: در تشخیص منافع ملی ممکن است اختلاف دیدگاه  وجود داشته باشد ولی بالاخره در نظام یک مراکز مهمی هستند؛ مسئولینی هستند برای تشخیص مصالح  و منافع ملی. اما این که یازده سال پیش فعالیت های ما لو رفت و ... این گونه نیست. این را بدانید که طبق معاهده ی ان.پی.تی ما موظف نیستیم که فعالیت های هسته ای مان را گزارش بدهیم، الا اینکه پروژه تمام شده باشد، 6 ماه قبل از اینکه گاز بخواهد تزریق بشود، آن زمان باید این کار را بکنیم و خبر ندادن ما  کار خلافی نبوده است. وقتی کشوری مرتبا تهدید نظامی می شود نباید فعالیت هایش را گزارش بدهد و خلافی هم صورت نگرفته. اما خوب آن ها [منافقین] خیانت کردند و غربی ها هم بهانه گرفتند و الا مسئله ی هسته ای اصلا مسئله آمریکا نیست. اسنادی هم اخیراَ، هم در گذشته منتشرشده، هم از قول مقامات صهیونیستی، هم از قول مقامات آمریکایی. در ویکی لیکس، توسط آقای اسنودن و جاهای مختلف، این ها درجلسات محرمانه اذعان دارند که ایران هیچ برنامه ای برای حرکت به سمت سلاح هسته ای ندارد؛ اماعلی رغم این دائماَ علیه برنامه هسته ای ما تبلیغ می کنند.

سال 2007 کاخ سفید مدام بیان می کرد که ایران ظرف 6 ماه، 1 سال، 2 سال دیگر به سلاح هسته ای می رسد؛ در همان زمان 16 سازمان اطلاعاتی امنیتی آمریکا به درخواست کنگره گزارش دادند و گفتند ایران هیچ برنامه و حرکتی به سمت سلاح هسته ای نکرده و اگر امروز تصمیم بگیرد این کار را بکند تا سال 2015 نمی تواند. همین دو سه روز پیش اعلام کردند ایران هیچ حرکتی به سمت سلاح هسته ای ندارد، پس چرا این کار را می کنند؟ چرا با برزیل، با ترکیه، با دیگران کاری ندارند و به برنامه ی ما بند کرده اند؟ این سؤال را می توانم به این صورت پاسخ بدهم چرا راجع به حقوق بشر کاری به عربستان که در آن هیچ انتخابات و مجلسی نیست ندارند؟ اما به کشوری که 36 سال است در آن انتخابات برگزارمی شود می گویند ناقض حقوق بشر؟ کمی برگردیم عقب، به زمانی که ما هنوز شروع به کارکردن درحوزه ی انرژی هسته ای نکرده بودیم. وقتی صدام جنگ را شروع کرد مگر ما به دنبال انرژی هسته ای بودیم؟ مسئله ی تهدید نظامی و جنگ بود و کسی هم به فکر این قضایا نبود، چرا از صدام حمایت کردند؟ و همه جور سلاحی از جمله سلاح های شیمیایی، میکروبی و...به او دادند؟ چرا تمام قدرت های جهان پشت او جبهه گرفتند؟ تقصیر ما بود؟ یا اهداف دیگری پشت پرده است؟ ما اگر اهداف پشت پرده را نشناسیم در آن صورت دچار اشتباه می شویم. فکر می کنیم اگر مثلاَ ما الآن تمام شرایط آمریکا را بپذیریم بگوییم اصلاَ انرژی هسته ای نمی خواهیم؛ پیچ و مهره اش را هم جمع کنیم؛ مثل قذافی همه را بگذاریم در یک کشتی و بفرستیم برای غربی ها؛ به جای شعار مرگ بر آمریکا هم یکپارچه بگوییم درود برآمریکا، آیا چیزی ازدشمنی آمریکا با ما کم خواهد شد؟ نه! و هر کس چنین تحلیلی دارد اشتباه می کند.

مسئله این است که در ایران سفارت خانه های آمریکا و انگلیس حکومت می کردند. الآن ما خودمان تصمیم می گیریم. کشور ایران کشوری است که از نظر وسعت بزرگ تر از وسعت مجموعه کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا است. میزان مجموع ذخایر نفت و گاز ما از هر کشوری در دنیا بیشتراست. اجازه بدهید این طور بگویم که ما حتی اگر انقدر عقب نشینی کنیم همه ی ملت ایران یکپارچه ایران مسیحی شوند، (دیگر عقب نشینی از این بیشتر؟) آیا دشمنی آمریکا با ما تمام خواهدشد؟ توطئه ها برچیده خواهدشد؟ من می گویم نه! مگر مردم آمریکای لاتین مسلمان هستند؟ مردم آمریکای لاتین مسیحی آن هم از نوع آمریکاییش هستند. کدام کشور آمریکای لاتین است که آمریکا در آن کودتا و تجاوز نکرده باشد و حقوقشان را نخورده باشد؟ شما مسلمان باش از نوع وهابیت عربستان. هندو باش ولی مثل گاندی نباش! مسیحی باش، ولی چاوز و آلنده نباش. شما هر چه می خواهی باش، ولی بگو من تسلیمم! اسیرم! من برده ی توام! در آن صورت مشکلی ندارد. بگو نفت من مال تو، در آن صورت مشکلی با ما نخواهند داشت. لذا صورت مسئله را باید بشناسیم. در سیاست اصلاحات آقای خاتمی تا آنجا که می توانست عقب نشینی کرد و در همان دوران بود که ایران را در فهرست شرارت گذاشتند. و تعلیق هم قبل از اینکه دولت واگذار شود به آقای احمدی نژاد برداشته شد. چون در ابتدا گفتند اصلا نباید این فناوری را داشته باشید. گفتند ما باید مطمئن بشویم و شرط مطمئن شدن ما این است که هیچ چیز نداشته باشید. حتی در رشته های فیزیک هسته ای و رشته های مرتبط درس هم نباید بخوانید. دانشکده هم نباید داشته باشید. کشوری با چند هزار سال سابقه ی تمدنی، آن وقت کشوری که 300 سال است شکل گرفته. گانگسترها و جنایت کارها رفتند و با جنایت کشور را فتح کردند. آنها باید برای ما تصمیم بگیرند؟ شأن ما این است که آمریکایی خودش را از ما برتر بداند؟ ابداً!

چرا به حقوق بشر در عربستان یا امارات کاری ندارند؟ همین جنایتکاران تروریست در سوریه چقدر آدم کشتند؟ چه قدر سر بریدند؟ طالبان تا زمانی که با روسیه می جنگید و شیعیان را سر می برید گروه خوبی بود. زمانی که ضد آمریکایی شد، شدند شرارت. آقای موسویان هم که ایشان می فرمایند؛ آقای موسویان اتهامش این نبود که رفته بود مذاکره کند، حالا من درجریان پرونده اش نیستم ولی اتهامش این بود که اطلاعات سری را در اختیار آنها قرار داده. نه اینکه رفته مذاکره کرده. اگر کسی از طرف ایران برود مذاکره کند، با مجوز ایران مذاکره کند و خطا و جاسوسی هم نکند، حالا من البته ایشان را متهم به جاسوسی نمی کنم چون ایشان همکار و رفیق بنده بوده، اطلاع ندارم ولی بالاخره دادگاه برایش حکم صادر کرده است؛ ولی به خاطر مذاکره نبود، به خاطر یک سری مسائل دیگر بوده است. به هر حال قوه قضائیه برایش حکم صادر کرده.

اما این که ورق پاره خوانده، من موافقم. نه اینکه معتقد بوده واقعاَ ورق پاره است. من به شما شهادت می دهم به عنوان کسی که سفیر ایران بوده در مکزیک، در همان ایامی که ایشان این حرف را زد. مرتب برای ما دستورالعمل می آمد که چه کار بکنید که قطعنامه علیه ایران صادر نشود، بسیج کنید و...خود آقای متکی آمد با مکزیکی ها مذاکره کرد و....

آقای زیباکلام یک وقتی گفته بودند من اسرائیل را به رسمیت می شناسم چون اکثریت اعضای سازمان ملل به رسمیت شناخته اند؛ اگر اکثریت سازمان ملل بگویند ایران باید تجزیه شود تجزیه را قبول می کنید؟ چون سازمان ملل گفته؟ (تشویق حضار) نه، قبول نمی کنیم، ورق پاره است. اشکال این جاست که آقای روحانی همان زمان می گفت قطعنامه خط قرمز ماست. آقای روحانی اگر هم قطعنامه خط قرمز توست نباید بگویی. تو اگر بگویی می روند روی خط قرمزت می ایستند، مرتب تهدید می کنند. این خلاف دیپلماسی است. باید بگویی اگر می خواهی از این قطعنامه هایی بدهی که حقوق ما را زیر پا بگذاری، آنقدر قطعنامه بده تا قطعنامه دانت بترکد!

قبل از انتخابات آقای روحانی گفتند: چرخ های سانتریفیوژ بچرخد به شرط آنکه چرخ کارخانه های ما هم بچرخد. این حرف بسیار خطرناک است. اگرهم این گونه باشد شما نباید بگویید.

چرا؟ چون مثل این است که شما بگویید به مافیا باج نمی دهم الا اینکه بچه ام را بدزدند. اگر این حرف را بزنی خب بچه ات را در خطر گذاشتی! حتی اگر واقعا حاضر باشی وقتی بچه ات را دزدیدند به مافیا باج بدهی نباید این را بگویی. باید بگویی حتی اگر بچه ام را هم بدزدید به شما باج نمی دهم.

شما باید بگویید حتی اگرچرخ کارخانه هم بخوابد چرخ سانریفیوژها باید بچرخد. حتی اگر نظرت غیر از این باشد هم باید این حرف را بزنی. مثل این است که در جبهه ی جنگ بگویی اگر به خوزستان حمله کنید ما قاطعانه دفاع می کنیم اما اگر به فلان منطقه حمله کردید چون ما در آنجا نیرو نداریم نمی توانیم دفاع کنیم، لطفا به آن نقطه حمله نکنید البته خوشبختانه ایشان حرفش را بعدا اصلاح کرد.

زیباکلام: من معتقدم که آقای احمدی نژاد بعد از انتخابات 84 به دنبال حل مسئله ی هسته ای نبود. به دنبال آن بود که از برنامه ی هسته ای استفاده کند برای پیشبرد آمریکاستیزی، غرب ستیزی و انقلاب. شما حتما یادتان می آید در سال های نخست دولت ایشان، 84-86 چه شعفی در میان بخشی از جریانات سیاسی کشور به وجود آمده بود که خدا را صد هزار مرتبه شکر که کشور یک رئیس جمهور انقلابی و  مکتبی پیدا کرد، یک شهید رجایی مجددا روی کار آمد، یک رئیس جمهور که دارد خط امام را دنبال می کند آمده است. هاله ی نور دور سرش دیدند، معجزه ی هزاره ی سوم خطابش کردند و در واقع اصولگراها بسیار خوشحال بودند و خداوند را شکر می کردند و درد و بلای ایشان را می کوباندند بر سر اصلاح طلبان... بار اولی که ایشان رفته بودند سازمان ملل در شهریور 84 آن نطق معروف را ایراد کرد که من برای صحبت با ملت ها آمده ام. یعنی دولت های غربی آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه با کودتا و زور سرکار آمدند و مردم این کشور ها دولت هایشان را نمی خواهند! صحبت از مدیریت جهانی کرد، گفت ما آمده ایم برای مدیریت جهانی و برنامه داریم برای آن. و خلاصه ی کلام آن پوپولیسم و غوغاسالاری ای که اصول گرایان از 84 به راه انداختند کاملا قابل فهم است.

اما بهای آن 8 سال را ملت بدبخت با گوشت  و پوست و خونشان پرداخت کرده اند و همچنان دارند می پردازند. اصول گرایان در طی این 10سال شبانه روز از طریق رادیو و تلویزیون و رسانه هایی که در اختیارشان بوده، اینگونه مطرح کردند که مشکل غرب با ما به خاطر مسئله ی هسته ای نیست. همان طور که دکتر قدیری هم گفتند غرب اصلا می خواهد که ما نباشیم. حالا اگر مسئله ی هسته ای هم نباشد، غرب یک چیز دیگر را بهانه می کند و از جمله گفتند که چون مسئله ی هسته ای پیشرفت های شگرفی از نظر علمی برای ایران به بار می آورد، غربی ها هم این را می دانند بنابراین نمی خواهند ما به این پیشرفت ها دست پیدا کنیم. مسئله ی دوم  این که آقای احمدی نژاد در همان سال 84 در تهران و  در شهر ری نطق کردند و گفتند علت اینکه غرب انقدر با برنامه ی هسته ای ما مخالف است این است که فناوری هسته ای 250 رشته ی تولیدی و اقتصادی و صنعتی در کشور ایجاد می کند و طبیعتا غربی ها با این مسئله مخالف هستند. از طرفی پیشرفت علمی شگفت انگیزی هم به بار می آورد که  آن را هم غربی ها نمی خواهند. به نظر من یکی از ظلم ها و جفاهای فاجعه انگیزی که از نظر منافع ملی در طی آن 8 سال به کشور وارد شد این بود که شورای عالی امنیت ملی مصوبه ای را ابلاغ کرد به مطبوعات و رسانه ها که احدی حق ندارد راجع به مسئله هسته ای صحبت کند. بارها من خودم یادداشت نوشتم برای روزنامه های مختلف و می گفتند آقای زیباکلام اگر می خواهی روزنامه را ببندی بگو ما لااقل کشویمان را خالی کنیم (خنده)؛ چون این مصوبه ی شورای عالی امنیت ملی است و کسی حق ندارد به جز آنچه حکومت و نظام می گوید حرف دیگری بزند و سوال کند. اما آدم باید انصاف داشته باشد، من در طی آن 8 سال در جلساتی مثل این، شاید با خود آقای قدیری ابیانه و دیگران این سوال را از آقای احمدی نژاد مطرح می کردم و می پرسیدم که آقای احمدی نژاد از آن 250 صنعتی که به بار می نشیند در نتیجه ی مسئله ی هسته ای فقط یکی را شما نام ببر!!

مثلا در صنعت ساختمان یک سری صنایع جانبی هستند که متصل هستند به صنعت ساختمان. و اگر این صنعت دچار مشکل شود روی آنها هم تاثیر می گذارد، اما صنعت هسته ای اگر نباشد، کدام یک از صنایع دیگر کشوراز بین می رود؟

در خصوص بخش علمی آن، خواهران و برادران در  مسئله ی هسته ای نه در جمهوری اسلامی ایران نه در هیچ کشور دیگری هیچ نوآوری و پیشرفت علمی وجود ندارد. شاید شما که در زمینه های پزشکی کار می کنید اینجا بتوانید به یک نوآوری های علمی ای برسید ولی در زمینه ی هسته ای این گونه نیست. یعنی شما وقتی می گویید که در زمینه ی هسته ای ما داریم نوآوری علمی می کنیم مثل این می ماند که گفته باشید ایران خودرو یا سایپا که اتومبیل تولید می کنند در حال تولید یک فناوری جدید و شکافتن مرزهای علمی است! همین غنی سازی ای که در حال انجام آن هستیم، کاری است که لرد رادرفورد 80 سال پیش کرده و ما فقط یک مقداری تکنیکمان پیشرفته تر شده. بنابراین نه ازجهت علمی در صنعت هسته ای پیشرفت های مشعشع وجود دارد نه از جهت اقتصادی. خب، حال ممکن است سوال شما این باشد  که اگر  صنعت هسته ای نه در برگیرنده پیشرفت های علمی برای مملکت است نه در برگیرنده پیشرفت اقتصادی چرا غربی ها اینقدر با آن مخالفند؟ پاسخ: خواهران و برادران عزیز؛ هرکشوری که بتواند اورانیوم را 3٪ غنی کند آن کشور هرموقع که اراده کند می تواند به فاصله ی یک سال تا حداکثر 2 سال اورانیوم را آنقدر غنی سازی کند که با آن بتواند سلاح هسته ای بسازد.

سوال دوم شما از من؛ خب در همه ی کشورهای دیگر هم این مسئله هست برزیل، آرژانتین، پاکستان و هند؛ پس  این ها هم باید با این مشکل مواجه باشند! چرا این مشکل فقط در مورد ایران وجود دارد؟ به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران در دنیا تنها کشوری است که رسما و علنا اعلام کرده که من یک کشور دیگری به اسم اسرائیل را می خواهم نابود کنم و مشکل از اینجاست که شروع شده. مشکل به خاطر این نیست که غربی ها می خواهند هسته ای صنعت را در ایران دگرگون کنند و مثلا با این صنعت در  ایران ده ها هزار نفر سرکار می روند و غربی ها نمی خواهند این اتفاق بیفتد؛ برنامه ی هسته ای در جمهوری اسلامی ایران و در هرکشور دیگری می تواند آن کشور را توانمند کند، بالقوه می تواند آن کشور را به  درجه ای برساند که آن کشور هرموقع اراده کند بتواند سلاح هسته ای تولید کند. ما البته گفته ایم که برنامه ما صلح آمیز است ما به هیچ وجه قصد تولید سلاح نداریم ما دوست همه هستیم .ما دوست ملت ها هستیم ولی رسما و علنا تا جایی که می توانستیم در جهت نابودی اسرائیل گام برداشتیم اگر به حماس تانک ندادیم، اگر به حزب الله هواپیمای اف 15 برای بمباران ندادیم نمی توانستیم  و نمی شده. آن چیزهایی که می شده به صورت قاچاق، به صورت مخفیانه. بنادر اختیار آن ها قرار داده ایم. ریشه این مسئله در حقیقت برمی گردد به اینکه ما از یک سو حق داریم بگوییم که هرکاری کردیم خلاف اصول نبوده، خلاف اصول ان پی تی نبوده، آقای دکتر قدیری ابیانه درست می فرمایند ولی این مشکل وجود دارد که یواش یواش داریم به مرحله ای می رسیم که هر موقع اراده بکنیم می توانیم سلاح هسته ای تولید بکنیم و رسما گفته ایم که می خواهیم اسرائیل را از روی صفحه ی زمین محو کنیم.

قدیری ابیانه: ایشان خیلی به این مسئله که می خواهیم اسرائیل را از روی زمین محو بکنیم حساسیت نشان می دهند اما اصلا حرفی از اینکه اسرائیل فلسطین را با کشتار و جنایت محو کرد نمی زنند. (تشویق دانشجویان) اسرائیل حق دارد فلسطینیان را بکشد  و آواره کند و در اوج بمباران حماس و قتل عامشان آقای زیباکلام می گوید من اسرائیل را به رسمیت می شناسم چون اکثریت سازمان ملل اسرائیل را به رسمیت می شناسد. اما ما حق نداریم بگوییم اینهایی که غصب کردند برگردند به کشورشان. بارها گفته ایم که انتخاب آزاد بین فلسطینی الاصل ها چه مسلمان، چه یهودی و چه مسیحی آنها سرنوشتشان را تعیین کنند. این کسی که از جای دیگر پا شده و اینجا آمده و کشتار راه انداخته، فلسطینی ها را آواره کرده، او حقی بر این سرزمین ندارد، هر کس به خانه ی خودش برود.

این حرفی که آقای احمدی نژاد از آن 250 تا مورد بیاید یکی را بگوید تا حالا جواب نگرفته اند حداقل در این جلسات هربار این را گفته اند من هم جواب داده ام اصلا ولی انگار از این گوش می شنوند و .....بابا، اینها دانشجویان علوم پزشکی هستید، یکی از آثار صلح آمیز هسته ای رادیو داروهاست شما [حضار] بگویید رادیودارو برای پزشکی مفید است یا نه؟ انرژی هسته ای یعنی برق، یعنی همین ماهواره ای که می گوید فرستادیم فضا! [سالها] می رود فضا به خاطر این است که سوخت هسته ای دارد،  باتری [این تلفن های همراه] اگر سوخت هسته ای داشته باشد زود تمام نمی کند. مردم برای اینکه راحت تر باشند بتوانند حرفشان را بهم بزنند باز به باتری هسته ای به انرژی هسته ای به چیزهای هسته ای دیگر نیاز دارند.

اصلا هسته ای مسئله ی آنها نیست. مسئله ی آنها چیز دیگری است. در زمان دکتر مصدق سفیر انگلستان رفت شورای امنیت گفت: ملی شدن صنعت نفت ایران خطری است برای صلح و امنیت جهانی. آقا، استقلال ما، مالکیت ما بر منابعمان، خطری است برای آنها. اسرائیل را کمک کردند که دارد خودش می گوید 400 تا بمب هسته ای دارد، آن خطر نیست. کشوری که این همه خیانت کرد این همه تجاوز کرد. اصلا پرچم اسرائیل دو تا نوار آبی دارد که سمبل رود نیل و رود فرات است. شعار همین حزب نتاناهیو هست. ما حق سلطه بر نیل تا فرات داریم. این اشکال ندارد،  باور کنید من چندمین بار است که همین حرف ها را به آقای زیباکلام می زنم  اما از این گوش می شنوند، از آن گوش خارج می کنند، مخفی می کنند و دوباره جلسه بعد تکرار می کنند، آقای زیباکلام من از شما می پرسم، آیا معتقدید که می شود از انرژی هسته ای برای رادیو داروها استفاده کرد و رادیوداروها مورد نیاز حدود 1 میلیون نفر هستند یا نه؟

زیبا کلام: خوبه شما به این جمعیت بگویید رادیوداروهایی که در ایران تهیه می کنند صرف نظر از کیفیت هزینه اش چقدر برایشان تمام می شود. برقی را که از بوشهر دریافت می کنید می شود بگویید کیلو واتی چقدر تمام می شود؟

قدیری ابیانه: هزینه ی انرژی هسته ای ما یک چهارم انرژی فسیلی است که از نفت و گاز داریم، رادیو داروها را بر ما تحریم کردند تا ما تسلیم شویم و ما نیز اعلام کردیم حال که شما به ما نمی دهید ما خودمان می سازیم (تشویق) و این با سطح سلامت ملت ها تداخل داشت. آمریکایی که بمب اتم انداخته است به هیروشیما و ناکازاکی و به آنها مدال و جایزه دادند حق دارد انرژی هسته ای داشته باشد اما ما نه، که ممکن است روزی چه بکنیم. آقای زیباکلام اینها دانشجو هستند حالا بعضی ها کف می زنند [برای شما] حواسشان نیست (خنده حضار).

اگر در زمینه ی سیاست تحصیل می کردند می دانستند یکی از کاربردهای انرژی هسته ای همین برق است یادتان می آید برق مدام قطع می شد می دانید اگر برق وسط عمل جراحی قطع شود یعنی چه؟ حالا اگر آقای زیباکلام حساس هستند نمی خواهد کلمه اسرائیل [باید نابود شود] را به کار ببریم می گوییم فلسطین باید به نقشه برگردد. (تشویق)

آقای زیباکلام چه موقع آقای احمدی نژاد گفتند که ما به دولتها کاری نداریم؟ پس این همه سفیر که می فرستاد و سفیر که می پذیرفت ملاقات هایی که می رفت و ملاقات هایی که می پذیرفت چه بود؟ حالا ما که یکسری ملت هایی را خطاب می کنیم، آقای خاتمی هم همین کار را کرد. رفت آمریکا شروع کرد و گفت پیوریتن هایی که رفتند آمریکا و آن جا را اشغال کردند و این همه سرخ پوست را کشتند گفت این ها شهیدند. و من واقعا خجالت کشیدم.

اصلا یعنی چه که ما به دولت ها کار نداریم؟ به عنوان یک دیپلمات به شما عرض می کنم یکبار از زبان هیچ مسئولی در هیچ جایی از دوره ها نشنیده ام که ما به دولتها کاری نداریم. ما همیشه سعی کریم با دولتها رابطه خوبی داشته باشیم. تنها با چند دولت [مشکل داشتیم]، یکی اسراییل که اصلا بعنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسیم. دوم کشور آفریقای جنوبی بود که با حکومت نژادپرستانه اش مشکل داشتیم که وقتی نژادپرست ها ساقط شدند رابطه خوب شدٰ. یکی هم آمریکا! که البته  به رسمیت می شناسیمش اما آن را حاکم نمی دانیم، نه بر خود و نه بر سایر کشورها.

بعد هم آقای زیباکلام ما نمی توانیم نسبت به بمباران حماس که این همه آدم را شهید کردند زن و بچه، بی تفاوت باشیم (تشویق). ما نمی توانیم به خواسته ی اسراییل توجه کنیم که فلسطینی ها حق ندارند از خودشان دفاع کنند و که این افراد کشته شوند و صهیونیست ها بروند بالای تپه این بمباران را جشن بگیرند. ما نمی توانیم مطابق با دستور اسلام در مقابل کشتار حزب الله و فلسطین سکوت کنیم. حزب الله چه موقع شکل گرفت؟ زمانیکه لبنان اشغال بود بعد هم لبنان و فلسطین و سوریه خط مقدم دفاعی برای ماست. اگر نبودند، الان تلاویو بارها ایران را مورد حمله قرار داده بود..

البته ما موانع متعددی داریم یکی همان تنگه ی هرمز که تحت کنترل خود ماست، یکی نیروی اتحادی، یکی کشورهایی که در خط مقدم هستند و می توانند تلاویو را بمباران کنند. بعضی ها می گویند که مذاکرات باعث شد که اسرائیل به ما حمله نکند، نه مذاکرات نبود که  باعث شد حمله نکند. این تهدید واقعی  بود از زبان مقام معظم رهبری که اگر غلطی بکنند تلاویو [و حیفا] را با خاک یکسان می کنیم (تشویق دانشجویان). آنهاهم اگر حمله نمی کنند می دانند چه خبر است. می دانند امثال آقای زیباکلام برکشور ما حاکم نیستند (تشویق دانشجویان).

آنها بیایند تروریست ها را بفرستند سوریه مردم را سر ببرند، ویران کنند این اشکال ندارد. اما کسانیکه دارند از کشورشان، از حقشان دفاع می کنند، این اشکال دارد.

قای زیباکلام به عنوان یک استاد دانشگاه بالاخره یک مقدار عرق ملی داشته باشید. حالا نمی گوییم عرق اسلامی. هاله ی نور گفتین آقا اشتباه کردند حالا من خودم هاله ی نور دیدم وقتی سخنرانی می روند نورپردازی هست و نور زیاد را روی صورت می اندازند اما این هاله ی نور او به اینکه شما از امیر منصور آریا که  اختلاس [3 هزار میلیاردی] کرد، به عنوان یک کار آفرین دفاع کردید و به اعدامش اعتراض کردید این به اون در!

الآن یکی از نگرانی هایی که من دارم از مذاکرات 1+5، از امثال آقای زیباکلام است. اگر مذاکرات به نتیجه نرسید نباید بگوییم هیئت کوتاهی کرد. جناح های دیگر کارشکنی کردند، اگر به نتیجه نرسید، همه ی تقصیر متوجه آمریکاست. من دفاع می کنم که در شرایط فعلی، هم مذاکره بکنند و هم لبخند بزنند. زیادی هم لبخند بزنند. آنهایی که فکر می کردند اگر بنشینند پای مذاکره و لبخند بزنند، آمریکا دست از دشمنی برمی دارد بینند که از این خبرها نیست، تحریم به خاطر فتنه بود. اگر در همین انتخابات، اصول گرایان، کاری را می کردند که کروبی و موسوی در انتخابات سال 88 کردند امکان نداشت هیئت [با اقتدار] برود آنجا مذاکره بکند، بعضی از این فتنه گران رفتند خارج هی تشویق کردند که تحریم ها را تشدید کنید، صدایش هست، نوارش هم هست. چرا مسئولیت کارهای خود را نمی پذیرید؟ مگر در همین ایام [دوران مذاکره] تحریم ها را تشدید نکردند؟ حالا باید گفته شود تقصیر آقای روحانی است؟ اما اگر فکر نمی کنند که با این تهدیدها و فشارها ملت ما تسلیم خواهدشد... نخیر، ملت ما تسلیم این زیاده خواهی ها نمی شود (تشویق دانشجویان). از حقوق مسلم خود نخواهد گذشت، از حق پیشرفت هم انصراف نخواهد داد.

دانشجو: دستاوردهای تعلیق 10ساله ی قبلی را نام ببرید. ما درآن دوره ی10ساله تعلیق کردیم برای شفاف سازی گام های خیلی بلندی هم در جهت اهداف غرب برداشتیم، چه اتفاقی افتاد؟ تفاوت مذاکره دوره اصلاحات و الآن چیست؟ ما احساس می کنیم داریم یک فیلم تکراری می بینیم!!

زیباکلام: اولا اینکه ما باید اسرائیل را نابود بکنیم، مجوز این را چه کسی به ما داد؟

قدیری ابیانه: تحریف است ما گفتیم اسرائیل باید نابود شود نه اینکه ما باید اسرائیل را نابود کنیم.

زیباکلام: آیا عراق، اتحادیه ی عرب؛ گفتند ما عرضه نداریم اسرائیل را نابود کنیم، جمهوری اسلامی شما بیا این کار را بکن. آیا اعراب این را از ما خواسته؟ آیا سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان نماینده ی رسمی فلسطینی ها این را از ما خواسته؟ خیر. آیا سازمان کنفرانس اسلامی 53 یا 52 کشور اسلامی که عضو هستند در این سازمان، از جمله خود ما؛ آیا سازمان کنفرانس اسلامی قطعنامه ای داشته و گفته که جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیشاهنگ مبارزه با صهیونیسم باید اسرائیل را نابود کند؟ از ما تقاضا کردند؟ خیر. سازمان ملل این را از ما خواسته؟ شورای امنیت این را از ما خواسته؟ آیا مجلس شورای اسلامی طرحی تصویب کردند سال ها قبل که دولت جمهوری اسلامی ایران مکلف و موظف است که اسرائیل را نابود کند؟ آیا مردم ایران رفراندوم کردند و در یک رفراندوم از آنها پرسیده شد نابودی اسرائیل توسط جمهوری اسلامی ایران، آری یا نه؟ آیا نصف بعلاوه یک مردم گفتند آری. شما این را از کجا آوردید که جمهوری اسلامی ایران باید مبارزه کند با اسرائیل  و اسرائیل رانابود کند؟ (تشویق دانشجویان) شما اگرخیلی مطمئن هستید که مردم ایران چنین وظیفه و چنین رسالتی را به نظام جمهوری اسلامی دارند، شما می توانید یک نظر سنجی کنید (تشویق دانشجویان)

نظرسنجی هم که عرف است و ببینید که واقعا چند درصد از مردم ایران می گویند که اسرائیل باید نابود شود؟

یکی از دانشجویان با صدای بلند: صد در صد

زیباکلام: خب نظرسنجی بکنید...من می گویم 1000درصد.

قدیری ابیانه: 100درصد منهای یک (اشاره به زیباکلام). (تشویق دانشجویان)..

زیباکلام: من نمی گویم که بیاییم رفراندوم برگزار کنیم بلکه یک نظرسنجی کنیم که چند درصد از مردم ایران موافق نابودی اسرائیل هستند، این هم یک راهش است.

قدیری ابیانه: همین جا اجازه بدهید رفراندوم کنیم. آقا سؤال؛ چه کسی در این جمع حاضر است که ما نسبت به کشتار زن و بچه ی مردم فلسطین بی تفاوت باشیم؟ (همهمه ی دانشجویان) چه کسی با شعار اسرائیل «سلطه، از نیل تا فرات» موافق است؟ چرا این آقا نیامده است که بگوید این دو تا نوار را اسرائیل از روی پرچمش بردارد؟ (همهمه ی دانشجویان)

زیباکلام: بنابراین من اصلا هیچ چیزی درباره ی اسرئیل نفیاَ یا اثباتاَ نمی گویم می گویم آقاجان شما می گویید که ما خودمان را موظف و متعهد می دانیم به قول خودتان خاکریز هم بردیم دم در اسرائیل، حزب الله و حماس و اینها. این نظرسنجی را از مردمتان بکنید ببینید که چند درصدشان با این سیاست شما موافق هستند؟ اما درخصوص سؤالی که ایشون کردند؛ ببینید من بحث خودم را با منافع ملی شروع کردم. من معتقدم که برنامه هسته ای ما، من از دوستانی که وارد اینگونه گفت وگو می شویم که اصلاح طلبان چه کار کردند، آن 10 سال؛ اولاَ 10سال نبوده 2 سال تعلیق غنی سازی بود. اما شما راست می گویید 10 سال بود!

ببینید، من بارها و بارها دوتا پرسش ساده را مطرح کردم. پرسش اولم این است که خطاب به دوستانی که معتقدند که ما یک رسالت تاریخی مبارزه با استکبار داریم، آمریکائیان جنایت کارند.غرب جنایت کار است و... یک سؤال این است که باز مثل اسرائیل می توانیم یک نظرسنجی ساده بکنیم که چند درصد از مردم ایران معتقدند که سیاست آمریکاستیزی ادامه پیدا می کند؟ (تشویق دانشجویان)

یکی از دانشجویان حاضر در سالن با صدای بلند می گوید: 22 بهمن را مگر ندیدید استاد؟!

زیباکلام: چرا 22 بهمن را دیدم شما 25 خرداد 1388.... صدای تشویق دانشجویان مانع از این می شود که زیباکلام به صحبت های خود ادامه دهد.

قدیری ابیانه شروع به صحبت می کند که مجری به ایشان یادآوری می کند: من حس می کنم اینکه شمادربین صحبت های آقای دکترزیباکلام می پرید باعث می شود که دوستان پایین هم به خودشان اجازه بدهند که بین صحبت های ایشون وارد شوند. از دوستانی که پایین نشسته یا ایستاده اند و برنامه را تماشا می کنند خواهش می کنم. بی احترامی به شخصی می شود که دارد صحبت می کند. شما وقتی وارد صحبت های ایشون می شوید هم تمرکزشان را به هم می زنید و هم موضوع صحبتشان را عوض می کنید. اگرکسی سؤالی دارد خواهش می کنم مکتوب به دست بنده بدهد.

زیباکلام: اولاَ من به عنوان کسی که معتقد این هست که سیاست های کلان یک کشور را مردمش باید پای صندوق های رأی تعیین بکنند می توانم این سؤال را بپرسم که اگر کسانی در ایران باشند که معتقد باشند که همانطور که بنده صادق زیباکلام، آقای دکتر قدیری ابیانه، همینطور که ما این حق را داریم که بگوییم پول این ملت بیاید خرج لبنانی ها شود، خرج سوریه ای ها شود، خرج فلسطینی ها شود. این حق را داریم، آیا این حق را قائل نیستیم برای کسانیکه راضی نباشند، بگویند آقا ما نمی خواهیم پولمان را اینجا هزینه کنیم. خب چطوری است که شماها این حق را برای خودتان قائل هستید که اسرائیل را نابود کنید ولی اگر کسی بگوید که من حاضر نیستم به غزه و لبنان کمک کنم و به مردم ایران کمک شود، چرا این باید لال شود و خفه خون بگیرد؟

اما در خصوص آمریکاستیزی سؤال من این است که اصرار بر تداوم سیاست آمریکاستیزی و پیشبرد سیاست آمریکاستیزی ظرف 36 سال گذشته چه سودی برای منافع ملی ما داشته؟ چه دستاوردی برای منافع ملی ما داشته؟ آقا دکتر قدیری ابیانه عزیز؛ یک مورد بگویند که آمریکاستیزی و اصراربرآمریکاستیزی چه نفعی برای منافع ملی ما در این 36 سال گذشته داشته؟ (تشویق دانشجویان) بنده یک دوجین ضرر و زیان برمی شمارم که آمریکاستیزی تیشه به ریشه ی منافع ملی ما در این  36 سال گذشته زده است. عین همین سؤال را من در مورد هسته ای هم دارم. با توجه به هزینه هایی که مستقیم صرف هسته ای شده و چندین برابرش که غیرمستقیم درنتیجه ی تحریم ها دارد متوجه مملکت می شود هسته ای چه دستاورد اقتصادی ای برای رشد و توسعه ی مملکت دربرداشته؟ به نظر من اینها سؤالات اساسی و بنیادی است.

مجری: سوالی که از آقای قدیری ابیانه پرسیده اند که اگر ایران در موقعیت عراق و سوریه هم قرار بگیرد آیا آن ها  هم از ما دفاع می کنند؟ یا فقط ما نوع دوستیم؟

قدیری ابیانه: آقای زیباکلام گفتند که آیا اعراب و یا سازمان آزادی بخش فلسطین از ما خواسته اند که از ایشان دفاع کنیم و من در این جا یک سوال از شما می پرسم؛ آیا اسرایل از شما خواسته است که از آنها دفاع کنید؟ آیا آمریکا خواسته یا منافقین؟ (تشویق حضار).

انسانیت حکم می کند که از فلسطین دفاع کنیم. دفاع از فلسطین جز منافع خودمان است. سوال من این است آیا بگذاریم داعش بیاید در ایران با آنها مبارزه کنیم یا در همان عراق؟ شما می گویید آمریکا ستیزی من می گویم آمریکا شناسی. دشمن را اگر نشناسی چه فایده ای دارد؟ مثل این است که شما بگویید چه فایده ای دارد با عراقی که کشورتان را اشغال کرده بجنگید؟ می دانید دفاع و جنگ چه هزینه های مستقیم و غیرمستقیمی دارد؟ اسراییل دشمن است. دشمن را نشناختن فایده ای ندارد. حتی بعد از انقلاب با وجود همه ی جنایت های آمریکایی ها علیه ما، آموزش ساواک، شکنجه دادن های آن ها، به آن ها امکان دادیم در ایران سفارت داشته باشند. از 22 بهمن57 تا 13 آبان 58 به آن ها امکان دادیم در ایران سفارت داشته باشند. در این دوره آمریکا سعادت داشت که لانه ی جاسوسی داشته باشد که به دنبال فتنه، کودتا، تجزیه، تروریسم و جاسوسی بود. مصری که با آمریکا ستیزه نداشت و یا با اسراییل ستیزه نداشت، به کجا رسید؟ فقط یک میلیون درقاهره در قبرستان زندگی می کنند. خوب دشمن را نشناختن هنر نیست؛ مانند این است که در [دانشگاه] علوم پزشکی شما بگویید آقا شما کاری به ایدز یا میکروب نداشته باشد. میکروب شناسی می خواهید چه کار؟ دانشگاه را بسیج کرده اید با میکروب مبارزه کنید؟ به کجا رسید این قضیه مبارزه با میکروب؟!

بله ما استقلال داریم. یکی از فواید آمریکاستیزی این است که امثال شما در راس حکومت نیستید (تشویق حضار).

ما که نگفتیم همین الان برویم اسراییل را نابود کنیم. در همین علوم پزشکی می گویند دارو سر خود نخورید. اگر دارو می خواهید بخورید به متخصص مراجعه کنید. کمک کردن یا نکردن به لبنان یک مسئله ی استراتژیک و تخصصی  است. پس این همه دانشکده و تحصیل کرده های [علوم] استراتژیک برای چیست؟ برای دشمن شناسی و تشخیص آن ها است و این که برنامه های آن ها تشخیص داده شود. اگر ما می گوییم اسراییل باید نابود شود که باید هم نابود شود. آمریکا گفت شوروی باید نابود شود و نابود هم شد ولی نه با کشتار. همین الان هم دنبال تجزیه روسیه است. حالا فرض کنید ما به جای "اسراییل باید نابود شود" که انقدر با آن مشکل دارند به ایشان بگوییم "فلسطین باید به نقشه برگردد" آن ها را هم قبول نمی کنند.

مدرک دکترای بنده علوم استراتژیک دفاعی است. 35 سال در وزارت خارجه بوده ام. سفارت در ایتالیا را من آزاد کرده ام. بنده تشخیصم این است اگر اسراییل را به حال خود رها کنیم، اگر حزب الله، حماس و سوریه را حمایت نکنیم، احتمال حمله به ایران 50 درصد بالا می رود. حالا با توجه به این شناخت که آقای زیباکلام آن را قبول ندارد اگر این گونه باشد باید کمک بکنیم با خیر؟ باید کمک بکنیم. حتی اگر امکان داشته باشد باید بیش تر کمک کنیم. در حال حاضر لبنانی ها 150 هزار موشک دارند. پس وقتی گفته می شود ما می توانیم اسراییل را با خاک یکسان کنیم بخشی امکانات ماست. بخشی امکانات آن ها. اما تا به حال حزب الله هیچ گاه پیش قدم نشده است برای حمله به اسراییل. همیشه اسراییلی ها بودند که حمله کرده اند. آن ها هی لبنان را اشغال کرده اند و هی بیرن رانده شده اند. اسراییل چه حقی دارد اشغال بکند، حمله بکند؟ شعار [سلطه از] نیل تا فرات اسراییل شامل مکه و مدینه ی ما هم می شود. آیا بگذاریم اشغال بکنند؟ به ما مربوط نیست؟ (تشویق حضار).

این که آیا مردم گفته اند اسراییل باید نابود شود باید گفت امام از قبل از انقلاب گفت اسراییل باید نابود شود. مردم هم استقبال کردند و طرفدار این هستند که فلسینی ها به حقشان برسند. اصلا اگر یهودی ها می خواهند کشوری تشکیل دهند به نام اسراییل چرا در آلمان این کار را نمی کنند؟ مگر نمی گویند آلمانی ها ما را کشتند؟ بروند در آمریکا بهشان سرزمین بدهند. چرا در فلسطین؟ بالفرض که ماجرای هولوکاست همه اش صحت داشته باشد نقش فلسطینیان چیست؟

آمریکاستیزی نتیجه ی دشمن شناسی است. باید با میکروب مبارزه کرد. دشمن را شناخت و مبارزه کرد. دشمن را نشناختن و مبارزه نکردن و آنها را دوست فرض کردن هیچ نتیجه ای برای ملت ما ندارد. باز البته آقای زیباکلام در مناظره ی بعدی خواهد گفت یکی از آن 250 صنعت را نام ببرید (تشویق حضار).

اما بگذارید من تمجیدی هم از آقای زیباکلام داشته باشم. ایشان گفته اند جایزه ی نوبل را باید به آقای علی مطهری بدهیم. به نظر من یک گذشت بزرگی کردند. جایزه ی نوبل خود حق ایشان بوده است. چرا؟ چون در اوج جنایت رژیم صهیونیستی در غزه حاضر شدند این رژیم را به رسمیت بشناسند که آقای مطهری این رژیم را به رسمیت نمی شناسند. (تشویق).

ایشان اگر لازم باشد برای جایزه ی نوبل اسمش را عوض کند و صادق که اسلامی است را بردارد این کار را می کند و حاضر است اسمش را  به جان کری هم تغییر بدهد (تشویق حضار).

[علی مطهری اگر حاضر باشد اسمش را عوض کند ولی فامیلش را هرگز!]

دانشجو: جناب آقای قدیری شوخی های پایان صحبتشان مناسب نبود. (تشویق). ایشان شانتاز می کنند که کار غیراخلاقی است. من الان یک نمونه شانتاز می کنم تا به شما نشان بدهم چه کار ساده و غیراخلاقی است.

برژینسکی به الجزایر رفته بود و با دکتر یزدی که وزیر خارجه بودند یا مقامی مشابه ایشان مذاکره کرده بود. که من خود نیز شاهد بودم  همفکران آقای قدیری در خیابان شعار می دادند: بازرگان پیر خرفت ایران. همین آقایان بعدها موقعی که آقای احمدی نژاد برای خانم مرکل، آقای تونی بلر (که به ایران 48 ساعت اولتیماتوم داد) آقای جورج بوش و بعد اوباما نامه های فدایت شوم نوشت سکوت کردند و چیزی نگفتند. نامه هایی که بی پاسخ ماند و در عرف دیپلماتیک که ایشان خودشان خبر دارند (خطاب به آقای قدیری ابیانه) خیلی زشت است که رییس جمهور یک کشور بیاید و به جرج بوش، مرکل، سارکوزی، به آقای تونی بلر نامه بنویسد و آن ها هم اصلا تحویل نگیرند و پاسخ ندهند. حالا هنوز شانتاژم شروع نشده است. می خواهم بگویم شانتاژ کار راحتی است. آقای قدیری ابیانه دانشجو بودند که ایران در انقلاب بود. ایشون ارز 7 تومن و 5 ریال می گرفتند در ایتالیا. انقلاب هم که شد ایشان سفیر شدند و اگر اشتباه نکنم در ایتالیا و بعدها هم که همیشه سفیر بودند حقوق به دلار می گرفتند (قدیری ابیانه: یورو!) بله! خوب ببینید شانتاژ همین طوری است (خنده ی حضار) الان من شانتاژ می کنم و می خواهم به شما بگویم این روش چه کار زشت و بدی است.ایشان اصلا درد  و رنج ملت ایران را ندیده اند (تشویق). وقتی ایشان می گویند آمریکا هر کاری بکند ما با تمام قوا جلویش می ایستیم خوب ایشان که قرار نیست جلوی آن ها بایستد (تشویق و خنده ی حضار).

شما در مأموریت ها حقوق دلاری گرفته اید! هرچند هزینه هایتان نیز دلاری بوده است. محض شانتاژ می گویم. 

قدیری ابیانه: یورو

دانشجو: من از یک خانواده  ی انقلابی ام. اسم پدرم، مادرم، عموهایم، پدر و مادر همسرم روی دیوار های موزه ی عبرت ایران کمیته  ضد خرابکاری ساواک و شهربانی در تهران پشت وزارت خارجه که ایشان (خطاب به قدیری ابیانه) با آن خیلی آشنا هستند پلاک هایی چسبانده اند گه اگر کسی نیم ساعت آن جا بوده باشد اسمش را آن جا کی چسبانند. آدمی نیستم که  بخواهم از منظر کسی که هیچ فرقی برایش نمی کند و هزینه ای ندارد حرف بزنم. منتها می خواهم برایتان بگویم شانتاژ کردن کار زشتی است. الان ببینید من شانتاژ کردم و کار خیلی زشتی بود و به این طریق می توان چهره ی دیگران را خراب کرد. ولی همفکران آقای قدیری ابیانه همین کار را با دیگران کردند. همین آقایان حرف هایی می زنند که اساسا دروغ است. مثلا می گویند آقای خاتمی رفت در فلان جا و عده ای را شهید خطاب کرد. احمدی نژاد هم که می گفت قطع نامه ها کاغذ پاره است آن بنده خدا فکر می کرد آن ها واقعا کاغذ پاره اند (خنده و تشویق حضار) ولی شما می دانستی که کاغذ پاره نیست. اما احمدی نژاد بنده ی خدا تصور واقعیش را می گفت. او همیشه آدم صاف و صادقی بود و حرفش را می زد (خنده ی حضار). ببینید شما می فرمایید که آمریکا با اشغال گری شکل گرفته. اصلا شما یک کشوری را نام ببرید که با اشغال شکل نگرفته باشد. خود ما ایرانی ها دو سه هزار سال پیش یک عده ی دیگری در اینجا زندگی می کردند که تعدادی آمدند و کشور گشایی کردند و قلمروهایی را گسترش دادند در کل کشور. همین روسیه کریمه را گرفته و جمهوری اسلامی سکوت کرده. من مخالف اسراییلم منتها باید با عدد و رقم حرف زد. شما کل آدم هایی که اسراییل از مسلمان ها کشته جمع بزنید بعد بیایید آدم هایی را که دولت های کشور های اسلامی خودمان که از مردم خودشان کشته اند مقایسه کنید.  (تشویق حضار) اینقدر که روس ها از مسلمان ها کشته اند در طول تاریخ هیچ کسی از مسلمانان نکشته است و کسی با آن ها مخالفت نکرده است.

قدیری ابیانه: خوب شما بلد نیستید شانتاژ کنید. چون شانتاژ را خوب انجام ندادید (خنده و تشویق حضار). ملاقات بازرگان با برژینسکی خلاف بود و نباید اتفاق می افتاد. اما پیام دادن به روسای کشورها مطابق با سیاست های نظام است. همان موقع هم از نامه ای که نوشته شد راضی نبودم اما آن محملی بود برای طرح یک موضوعی. من خودم نامه ی سرگشاده به صدام نوشتم. این نامه ای که داده در حقیقت یک تهاجم دیپلماتیک است. همان بحث آقای خاتمی که گفته بود گفت و گوی تمدن ها یک عده ای نقد کردند و من گفتم خوب است و این یک تهاجم دیپلماتیک است. اما واقعیت "جنگ تمدن ها"ست. همان موقع ها هم من می گفتم. منتها چون آدم در چهارچوب سیستم حرکت می کند اگر نقدی هم داشته باشد، باید محرمانه ارایه کند. نمی تواند علنی علیه سیاست های دولت عمل کند. حالا اگر گفتند بازرگان پیر خرفت ایران من [بکارگیری این الفاظ] را قبول ندارم و اگر هم خطا داشته لازم نیست اهانت بکنید. (برخی از حضار: خودتان اهانت کردید).

قدیری ابیانه: این اهانت نبود. جایزه ی نوبل چیز بدی نیست که اگر بود (خطاب به زیباکلام) به آقای مطهری پیشنهاد نمی کردند. من 18 ساله بودم که به خارج از کشور رفتم. 7 سال قبل از انقلاب اولین انجمن اسلامی را تاسیس کردم و برای خرج انجمن و تبلیغ اسلام روزی دو ساعت کار می کردم، نه برای خرج خودم چون تامین می شدم از طرف خانواده. و این انجمن اسلامی شد بزرگ ترین تشکل برای فعالیت. برای فعالیت در شهرها جایی نداشتیم که که مثلا در مهمانسرا بخوابیم. شب ها به پارک می رفتم و می خوابیدم و اگر سردم می شد در کیوسک تلفن ها چمباتمه می زدم تا بتوانم فعالیت های تبلیغی ام را  انجام دهم. سفارت شاهنشاهی در ایتالیا را نیز بنده به تنهایی در دهه ی فجر آزاد کردم و بعد رایزن مطبوعاتی ... شدم. در سال 61 برگشتم به ایران و عضو ستاد 598 بودم. در همان ایام به من پیشنهاد کردند که بروم و سفیر شوم و گفتم که  حاضر نیستم بروم به خارج چون دوران انقلاب خارج بودم. قبل از انقلاب هم در پاریس خدمت امام رسیدم.

شما شانتاژ بلد نیستید.این هم اشکالی ندارد، چون شما پزشک خوبی هستید. اگر [بر فرض] احمدی نژاد فکر می کرد که آن قطعنامه ها کاغذ پاره اند من می گویم کاغذ پاره نیست. اما اگر آن ها فکر می کنند که می خواهند با قطعنامه ها ما را تسلیم کنند می گویم که اگر این قطع نامه بخواهد ایران را تجزیه کند، ایران و ایرانی را به عنوان شهروند دست دوم جلوه دهد و ایرانی زیر سلطه ی آمریکا باشد و به دستور آمریکا عمل کند، بله در چنین صورتی این قطع نامه ها کاغذ پاره است. این حرف هم که کل آدم هایی که اسراییل کشته به نسبت کشورهای اسلامی تعداد زیادی نیست حرف درستی نیست. انگلستان و فرانسه هم کم آدم نکشتند. فرانسه از الجزایر به عنوان موش آزمایشگاهی هسته ای استفاده کرد. بیش از یک میلیون نفر را در آن جا کشت. یا آمریکا بمب اتمی انداخت در ژاپن. حالا شما نگرانید که اسراییل کم  آدم کشته؟! (تشویق حضار).

مگر ما نسبت به کشتارهایی که این کشورهای عربی می کنند بی تفاوت هستیم؟ ما نسبت به رعایت حقوق بشر حساسیم. فرق چین و اسراییل این است که اسراییل گفته من می خواهم به شما حمله کنم و بر ما مسلط بشود ولی چین تا به حال همچین حرفی نزده است. ما از حقوق چچنی ها و مسلمانان چین هم حمایت می کنیم اما نه به گونه ای که واکنش های تند ایجاد کند. و الا شما از طرفی می گویید با آمریکا سر جنگ نداشته باشید اما از طرفی می گویید چرا با چین تند بر خورد نمی کنید؟

دانشجو: با عرض سلام.چه خوب که بزرگان ما فرموده اند هیهات من الذله. بر هیچ شخصی دشمنی پادشاه عربستان ملک عبدالله پوشیده نیست. نمونه ی اخیر فراهم کردن زمینه ای برای کاهش قیمت نفت و کمک رساندن به گروه های تفکیری همچون داعش. دستگیری روحانی برجسته ی عربستان به نام شیخ نمر النمر توسط دولت مستکبر عربستان. جناب زیباکلام استاد برجسته ی علوم سیاسی کشور که دکترای علوم سیاسی از انگلستان دارند، نامه ای خطاب به ملک عبدالله می نویسد. قسمت هایی از متن این نامه ی عجیب را برایتان می خوانم. با سلام و تهیت و آرزو ی طول عمر برای آن جناب (خنده ی حضار). این جانب به عنوان یک معلم و استاد دانشگاه از آن امیر خاضعانه تقاضای جلوگیری از حکم اعدام را دارم. من بر خلاف هموطنان دیگرم که نسبت به بی گناهی ایشان یقین دارند نمی دانم ایشان چه کرده اند. برخی از هم وطنانم به درشتی و خطاب و عتاب صدور حکم اعدام را محکوم کردند و برخی دیگر حتی با لحن بی ادبانه تری شما را متهم کردند که جرات اعدام را ندارید. بنده از شما بابت این بی حرمتی ها پوزش می طلبم. می دانم جنابعالی داناتر از آن هستید که تحت تاثیر این دسته از مطالب تهی قرار بگیرید. 10 آبان 93- صادق زیباکلام.

برای بنده به عنوان یک دانشجوی مسلمان چند سوال پیش آمده. اول؛ چطور بعضی ها هر وقت حرف از اسلام و ایران می شود اعراب بادیه نشین جاهل و بی فرهنگ را آورنده ی اسلام به ایران می دانند و اعراب را کلا قومی بی فرهنگ و مفت خور خطاب می کنند. ولی وقتی به پادشاه مفت خور عربستان می رسند که در کشورش برخی از حقوق اولیه زنان و شیعیان نادیده گرفته می شود، او را با لفظ دانا خطاب می کنند؟ دوم آیا استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دشمنی های عربستان را با ایران نمی داند؟ و یا فراموش کرده که این گونه خاضعانه درخواست می کند؟ یا این که پشت این نامه ها خبرهای دیگری است؟ سوم آیا دارنده دکترای علوم سیاسی شخصیت شیخ نمر روحانی معروف شیعه را نمی شناسد؟ و نمی داند برای چه انقلاب کرده است؟ چهارم ارزش کوچک شمردن غیرت و حیثیت یک ایرانی در مقابل دشمن چه میزان است که ما خبر نداریم؟ لطفا برای ما روشن کنید. پنجم به چه حقی به خودتان اجازه می دهید که به مردم کشور خودتان بگویید بی ادب و از آن طرف به دشمن خود بگویید دانا؟ ششم به غیرت بنده برخورد که استاد علوم سیاسی کشورم این گونه در مقابل دشمن قسم خورده ی کشور سرخم می کند،آقای زیبا کلام آیا به غیرت شما لطمه ای وارد نشد؟

قدیری ابیانه: اگر اشکالی ندارد من می خواهم از آقای زیباکلام حمایت کنم.

مجری: اگر خود آقای زیباکلام اجازه بدهند.

زیباکلام: بله.مشکلی ندارد.

قدیری ابیانه: اگر کسی فوت بشود این کار درستی نیست که امام جمعه در پشت تریبون در نماز جمعه تبریک بگوید. (تشویق حضار).

آقای زیباکلام نامه ای نوشته برای عفو. مطمئنا وقتی نامه ای برای عفو یک مسلمان شیعی می نویسید نباید با لحن بدی باشد و با او مقابله کند. من این لحن آقای زیباکلام و نیت ایشان را بر این می گذاریم که ایشان آن گونه برخورد کرده اند که طرف مقابل لجبازی نکند و با عفو بنده ی خدا موافقت نماید. برخی ها در نامه می نویسد شما جرأت نداری فلانی را اعدام کنی و اگر طرف اعدام کند؟!

اگر بنده می خواستیم بنویسم مطمئنا با ایشان که چهره اپوزیسیون هستند متفاوت است. هر چند ایشان هم شاید خیلی مخالف عقاید اسلامی نباشد اما در مورد لحن این نامه بنده ایشان را اینگونه توجیه می نمایم.(تشویق حضار)

زیباکلام: در شرایطی که پوپولوسیم، عوام زدگی، عوام گرایی شیوه ی رهروان سیاسی است. ایشان(دانشجو) واقعا حق دارند که بهشان بر بخورد. آقا چرا اومدی این نامه را اینطوری نوشتی. در شرایطی که امام جمعه موقت ما مرگ یک نفر را بیاید اظهار خوشحالی کند تبریک بگوید بله ایشان حق دارند بهشان بربخورد که چرا یک نفربیاید چنین نامه ای بنویسد در شرایطی که همفکران ایشان راه افتاده بودند و گفته بودند جرأت نداره، سگ کی باشه بخواهد شیخ نمررا اعدام کند. در مملکت، عوام زدگی و عوام فریبی این قدر رایج است در مملکت  بله استاد دانشگاه می آید با  احترام صحبت می کند. مشکل اصلی این است که مدت هاست که بی ادبی، فحاشی، لات بازی را مترادف با انقلاب گری و رادیکالیزم و اینها می بینیم (تشویق حضار) ولی چهره ایران حیف است که اینقدر مترادف شود با عوام زدگی و شعار زدگی، دیگر عرضی ندارم.

دانشجو: به نام خدای حق و حقیقت، من از آقای قدیری ابیانه سوال داشتم، آقای قدیری ابیانه شما گفتید کسانی که تشویق می کنند متوجه نیستند من می خواهم بگویم کسانی متوجه نیستند که رنج این ملت را نمی بینند (تشویق). من فقط یک دانشجو هستم من نه از امریکا حمایت می کنم و نه از اسرائیل. من از ملتی حرف می زنم که امثال شما آن را می بینند. من دلم برای فلسطین می سوزه، دلم برای کشته شدگان هیروشیما می سوزد. چطور سوریه خط مقدم ماست (خودتان گفتید) اما خوابیدن صنعت ما خط مقدم نیست (تشویق). شما می گویید ما از نظر انرژی بزرگترین کشور جهان هستیم ثمره این انرژی کجاست؟! شما در مورد رادیو داروها صحبت می کنید من حرف شما را قبول دارم اما نگاهی به تجهیزات و وسایلی که ما در دانشگاه داریم بیندازید. نگاهی به وسایلی که در علم پزشکی وجود دارد بیندازید؛ ما چقدر از دنیا عقبیم (تشویق) شما در مورد گفته آقای احمدی نژاد که قطعنامه را کاغذ پاره خواندند حرف زدید و گفتید من اینها را قبول دارم به نظر من این که ایشان که این حرف را گفتند برای غربی ها نبوده بلکه برای ملت ایران بوده است تا ملت را ساکت کنند وگرنه کاملا مشخص بوده این قطعنامه ها چه تأثیری گذاشته است؟(تشویق)

من دیگه صحبتی ندارم. فقط خواستم این جمله را بگم: خدایا چشمان من را روی حقیقت بگشای و با دانش عظیم خود قدری از جوهر ظلمت را از من کم کن.

قدیری ابیانه: ممنون که نظراتتان را بیان کردید، اولا این که انشاالله این دعای شما مستجاب شود.

من یک کتابی نوشتم تحت عنوان "سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی، از خود تحریمی در اقتصاد معتاد به نفت تا عزم ملی و مدیریت جهادی در اقتصاد مقاومتی"، من مسائل کشور را، مخالفان چه توطئه هایی علیه ما چیدن، ماچه کار باید بکنیم، برای همه این موارد راهکار دادم که در این کتاب موجود است. یکی از دلایلی که صنعتمان پیشرفت نمی کند به علت فرهنگ کار و مصرف خودمان است، شیوه مصرف ما اشتباه است و این یک واقعیت است. طبق بررسی ها میزان ساعت کار مفید در ادارات  کشور 22 دقیقه در روز است. پیامبر (ص) فرمودند: «بهترین تفریح کار است.» اما افکار عمومی در ایران معتقدند "بهترین کار تفریح است".

ما سرمایه هایی  را که باید در منابع مشترک نفت و گاز و تجهیزات دارویی سرمایه گذاری کنیم  داریم به صورت یارانه پنهان برای کاهش قیمت سوخت می دهیم و در این بین ثروتمندان 30 برابر فقرا سهم می برند. این اشتباهاتی است که وجود دارد. اگر این مشکلات هست از خود ماست. طبق گزارش وزیر نفت در سال گذشته، اسراف در مصرف سوخت حدود 30 میلیارد دلار بوده است. اکر با این مبلغ پالایشگاه می ساختیم برای همیشه ایران از خام فروشی نجات پیدا می کرد. ما باید مسئله را درک کنیم.

بنده پیشنهاد می کنم حتما این کتاب را بخوانید. سال گذشته برای اینکه  سه قلم سوخت؛ نفت سفید، بنزین و گازوئیل را ارزانتر از قیمت واقعی بفروشیم  معادل 2200 تن طلا رو برای یارانه داده ایم. کل ذخایر بانک مرکزی 800 تن است. در طول یک سال  2 تن طلا از معادن طلای کشور استخراج می کنیم، یعنی فقط به اندازه 11 قرن منابع طلا داده ایم تا سوخت ارزان ارائه کنیم. [کل معادن طلای کشور 340 تن ارزیابی شده است. با این پول ها می شود بهتر هزینه کرد -از جمله در حیطه بهداشت و درمان کشور- به جای این که ما بیاییم دولت و سیاست هایش را نقد کنیم.  ما بزرگترین کشور دارنده ذخایر نفت و گاز در جهان هستیم و باید این را به حالت بالفعل تبدیل کنیم و نفت را بصورت خام نفروشیم . ما پولی را که باید بدهیم که منابع مشترک را بالفعل کنیم تا قطر نیاید 80-70 برابر ما از منابع مشترک ما برداشت کند آوردیم روی یارانه سوخت دادیم. لذا چکار باید کرد؟ این درست است که سرمایه را باید درست استفاده کنیم. اما آیا دولت باید ما را نجات دهد؟! میزان درامد نفتی که سال 91 انتظار می رفت کسب شود اما نشد پیش بینی شده بود ما 61 هزار میلیارد  درآمد نفت داشته باشیم که به خاطر تحریم نشد. هیچ سال از انقلاب تا سال 91، 61 هزار میلیارد تومان در بودجه درج نشده بود. این مقدار یعنی به ازای هر نفر در هرماه  67 هزار تومان نه بیشتر که 42 هزار میلیارد تومان به بخش عمرانی ، 13 هزار تومان به آموزش و پرورش، 9 هزار تومان به وزارت بهداشت و 3 هزار میلیارد هم به وزارت علوم تخصیص یافت . طبق این بیانات گفته می شود بودجه ی نفت محقق نشد. کسانی که فکر می کنند که نیاز کشور می تواند از راه درآمد نفتی تأمین شود اشتباه می کنند. یک کتاب نوشته ام با عنوان "توهم نفتی و اقتصاد استراحتی"  که در نهاد اینجا (دانشگاه علوم پزشکی بابل) موجود است.

و اما من اهانت نکردم. چرا که چیزهایی هست که شما متوجه نمی شوید. این اهانت نیست، من هم در بحث پزشکی خیلی چیزها را متوجه نیستم. اشکالی ندارد.  بنده دارویی که شما تجویز کنید مصرف می  کنم اما اگر بخواهم  بدانم موضوع چیست باید پزشکی بخوانم. برای هر کاری باید به متخصص مربوطه مراجعه کرد همانطور که شما می گویید برای گرفتن دارو باید به پزشک مراجعه کرد. برای چه ما دانشگاه تشکیل داده ایم تا در زمینه های استراتژیک، سیاست و ... به افراد دانا در این حوزه مراجعه کنیم. علت خوابیدن صنعت نیز همین موضوع است. ما و کره جنوبی همزمان ساخت اتومبیل را شروع کردیم . چرا در حال حاضر وضعیتمان اینقدر متفاوت است؟ آیا به خاطر سیاست های دولت است؟ نه. 7سال قبل از انقلاب هیئتی از سازمان های بین المللی به ایران آمدند تا بررسی کنند که ایران در زمینه پیشرفت هسته ای مستعدتر است یا کره؟! ایران از همه نظر؛ وسعت، جمعیت، وضعیت استراتژیک، منابع نفت و گاز و موارد دیگر از کره جنوبی برتر بود. اما کره جنوبی یک امتیاز مثبت داشت که دلیل انتخابش شد و اون این که ایرانی ها دوست دارند کارمند شوند اما در آنجا همه دوست دارند کارگر یا متخصص شوند.

هنوز هم در ایران کشاورز، کارگر همه دوست دارند پشت میز بنشیند. این موارد مشکلاتی است که وجود دارد و من اینجا بررسی کردم. دولت نقش دارد اما مردم نقش مهمی دارند. دولت درآمد نفتی سابق را ندارد. روزی یک میلیون و سیصد بشکه کمتر می فروشیم که پول این مقدار را هم نمی توانیم بگیریم. قیمت نفت هم پایین آمده است. اگر می خواهیم دولت را ارزیابی کنیم باید بر اساس واقعیت باشد نه توهم. اوج درآمد نفتی انتظار می رفت ماهی 67 هزار تومان باشد که نشد. آن هم تقسیم شده است حالا جاهایی بخور بخورها و سوء استفاده ها از حساب های بانکی ما و شماست. نه اینکه به بیت المال تعرض نشود. حتی اگر هیچ تعرضی هم نشود با ماهانه 67 هزار تومان نمی شود نیازهای مملکت را برطرف کرد. اگر ما در این مذاکرات 1+5 به نتیجه مطلوبی برسیم و تحریم ها حذف شود و هیچی هم از ما نخواهند از این  بهتر نمی شود، تازه 67 هزار تومان هم محقق نخواهد شد. چون دیگر قیمت نفت مثل سابق نیست، از توهم خارج شویم. کتاب "توهم نفتی و اقتصاد استراحتی" در سایت من موجود است می توانید دانلود کنید  درعوض 1000 تومان باید به صندوق کمیته امداد یا مسجد محل واریز نمایید.(تشویق)

دانشجو: بسم الله الرحمن الرحیم از دو طرف مناظره کننده تشکر می کنم. یک سوال از آقای زیباکلام، اما قبل از آن یک مسئله ای ذهنم را درگیر کرده، با خودم گفتم ببخشم و فراموش کنم  یا نکنم یا اصلا بگذارمش کنار اما نشد، ایشان در قسمتی از صحبت هایشان گفتند:«...این ملت بدبخت دارند تحمل می کنند...». راستش من کمی بهم برخورد چون این بدبختی نه در وجود خودم و نه در وجود اطرافیان خودم می بینم (تشویق) اگر ایشان و عده ای این حس را دارند دلیل نمی شود این را به همه تعمیم دهند و بگویند ملت بدبخت، اگر شانتاز نباشد حداقل توهین محسوب می شود و اگرهزینه نداشته باشد ایشان یک عذر خواهی به ما بدهکارمی شوند که اشکال ندارد  البته و مامی بخشیم و فراموش  هم می کنیم. مسئله دوم اینکه ایشان خیلی خیلی اصرار دارند به اینکه این همه هزینه و این کارها چه فایده ای دارد. ایشان در صحبت هایشان گفتند مسئله تکنیک هسته ای همان روشی است که رادرفورد ابداع کرده وما از همان از آن روش داریم استفاده می کنیم . من به ایشان پیشنهاد می کنم – البته نمی دانم چه مقدارمطالعه دارند- تاریخ علم را کمی مطالعه کنند که حقیقتا اینگونه نیست. اگر قرار بود ر دانشمندی، هر محققی در طول تاریخ به این فکر کند که محقق کردن یک پروژه چه هزینه ای دارد و اگر یک کشور بخواهد اینگونه فکر کند هیچ کار تحقیقاتی جلو نمی رود. اکثر شما در دبیرستان رشته تجربی خواندید و می دانید که چیزی که الان ما در صنعت هسته ای می بینیم کشف رادرفورد نیست. و این را می دانیم که در حال حاضر در کشور فرانسه دارد روی هم جوشی هسته ای کار می شود. این که بتوانیم کم کم همین نیروگاه هایی که الان داریم و این همه از آن ها دفاع می کنیم را بگذاریم کنار و برویم به سمت سوخت های جدید و اگرهم جوشی هسته ای به جای مورد نظر برسد کشوری که در آن زمان نتواند به نقطه ای مثبت در انرژی هسته ای برسد دیگر نمی تواند از این سهم بهره ببرد. هم جوشی هسته ای  به طور مستقیم با بمب اتم در ارتباط است و انرژی می دهد که چندین مرتبه بیشتر از منابع و راکتورهایی است که درحال حاضر استفاده می کنیم. مسئله بعدی این است که یکسری از دوستان آمدند صحبت کردند و تلاش کردند که بگویند تحریم ها هزینه دارد، من واقعا ازتلاش بسیار آنها تشکر می کنم. اما یک سوال؛ اینکه  چه کسی گفته تحریم ها هزینه ندارد؟! اصلا چنین مسئله ای ممکن است؟! تحریم یعنی چیزی را از کسی بگیریم و اجازه دسترسی به او ندهیم، دوستان آمدند با انواع روش ها اثبات کردند که تحریم ها هزینه دارد. کسی منکر این مسئله نبوده و نیست. بحث این است که لازم است این هزینه را بدهیم یا نه؟ اگر بگویم هیچ هزینه نباید بدهیم پس در هرگونه پیشرفت را هم باید به روی خودمان ببندیم.

زیباکلام: گاهی اوقات آدم در صحبت هایش شور می گیرد، من در مورد گفتن ملت بدبخت از همه شما عذرخواهی می کنم.(تشویق). اگر قرار باشد بحث هزینه و فایده به میان آورده شود ما باید ببینیم که این پیشرفت های هسته ای چه نفعی از نظر هسته ای برای ما دارد؟ آیا نفع امنیتی دارد؟ آیا نفع نظامی است؟ آیا می گوید نظام نباید باشد؟ آیا این سوال علیه اسلام است؟ دوباره سوال را عرض می کنم؛ مسئله هسته ای چه هزینه و فایده ای داشته است؟ چقدر ما تا به امروز برای مسئله هسته ای هزینه کرده ایم و در مقابل هسته ای برای ما چه فایده ای داشته است؟! این بحث تا قبل از توافق ژنو تابو بود یعنی اصلا مطرح نبود و شما اصلا حق نداشتید این سوال را مطرح کنید که هزینه و فایده ی هسته ای چه چیزی بوده است؟ عرض کردم که می گفتند شورای امنیت ملی اجازه نمی دهد. بنده از جریان های جبهه  پایداری و اصول گرایان تندرو ممنونم. چون اینها بعد از ژنو در سال گذشته – آبان ماه آذر ماه – حمله ی شدید خود را به ژنو شروع کردند. آقای رسایی گفتند: «توافق ژنو از ترکمنچای هم بدتر است». و سفارت آمریکا را به عنوان دلواپس رفتند. می دانید چرا من دستشان را ماچ می کنم؟! چون وقتی ایشان حمله خود را علیه مذاکرات هسته ای و سیاست های هسته این دولت شروع کردند. نمیشه فقط و فقط به سیاست های هسته ای این دولت پرداخت، درباره اش مقاله  نوشت و یا سخنرانی کرد به سیاست های دولت قبل نمی شود. سد شکست و دلواپس ها بزرگترین خدمت را به گسترش دموکراسی در ایران کردند. و درباره چیزی که تابو بود و کسی حق نداشت بگوید هزینه و فایده اش چه بود؟ و چه چیزی داریم به دست می آوریم. در مقابل این همه هزینه ای که ما برای هسته ای کردیم شما حق نداشتید این سوال را مطرح کنید. هسته ای حق مسلم ماست، توی دهن آمریکا و انگلیس می زنیم، این قطعنامه کاغذ پاره است. این فضا بحمدالله شکست و آدم ها آرام آرام دارند مطرح می کنند که این هزینه هایی که برای هسته ای شده است چه فایده ای داشته است؟

چه دستاوردی داشته است؟ اگر قرار است ما اقتصادی صحبت کنیم که آنوقت نمی توانیم در خلا صحبت کنیم . یکسری کلمات قشنگ هست مثل: اقتصاد مقاومتی، مدیریت جهادی، مدیریت این اون، ما ایرانی ها اینجوری اونجوری هستیم. خواهران  برادران! ما در جهانی داریم زندگی می کنیم – در یک جهان زنده و پویا- که در 36 سال پیش در جمهوری اسلامی ایران انقلاب شد ما باید خودمان را با کشورهای دیگر بسنجیم. اگر شما بخواهید به  دستاوردهای اقتصادی بپردازید می گویید ماهواره به فضا فرستادیم و موارد دیگر. نه، ما باید خودمان را با کشور های دیگر مقایسه کنیم. ترکیه سال گذشته 150 میلیارد دلار صادرات داشته است. اما  صادرات غیرنفتی ما چقدر بوده است؟ 50-40 میلیارد است که تازه بخشی از آن میعانات گازی  است که دوباره به نفت برمی گردد. آیا من حق دارم خودم را با ترکیه مقایسه کنم یا نه؟ 36-35 سال پیش ترکیه کجا بود و الان کجاست؟ 36-35 سال پیش مالزی کجا بود و الان کجاست؟ برزیل، آرژلنتین، هند، مناطق آزاد چین کجا بودند امروز کجا هستند؟ آیا خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه نکنیم؟

دانشجو: آقای زیباکلام مراقب باشید این صحبت های شما از طرف چه کسی و مخاطب آن چه کسی است، چرا که افراد زیادی به اندازه مردم کل جهان برای این مسائل خون دل ها خورده اند.

زیباکلام: مگر دستگاه سنجش خون دل خوردن در بابل  ابداع کرده اند؟! شما از کجا می دانید که من بیشتر از شما خون دل نمی خورم. مگر هر کسی بیشتر شعار بدهد، هر کسی بیشتر پوپولیستی صحبت کند، بیشتر خون دل خورده است؟!

دانشجو: قسمتی از صحبت های شما به رهبر انقلاب بر می گردد.

زیباکلام: نروید پشت رهبر پنهان شوید شما حرف خودتان را بزنید. (تشویق) خودتان را پشت امام خمینی و اسلام پنهان نکنید. (تشویق). خواهرم از خودتان مایه بگذارید. ازپشت سر دیگران صحبت نکنید. این اخلاقا درست نیست که شما بروید پشت سر امام، رهبر و مقدسات پنهان شوید و هر کسی را که خواست حرف بزند بر سر او بکوبید و بگویید علیه رهبری، علیه اسلام....(تشویق)

قدیری ابیانه: مقام معظم رهبری فرمودند:« در کرسی های آزاد اندیشی افراد بیایند نظراتشان را بیان کنند»، ایشان هم نظرشان را گفتند.

دانشجو: (سر و صدای دانشجویان و بعد سکوت) من پشت سر کسی پنهان نشده ام و حرفم را از جانب خودم می زنم، شما اگر می گویید که صحبت حضرت آقا جوابگوی وضعیت فعلی نیست لطفا دلیل منطقی بیاورید. به علت کمبود وقت به سوال ایشان پاسخ داده نشد.

زیباکلام: من فکر می کنم ما یک روز در این آمفی تئاتر باید به این موضوع بپردازیم که حاصل آمریکا ستیزی برای رشد، پیشرفت و اقتصاد کشور چه فایده ای داردو به این بپردازیم که از لحاة قانونی و حقوقی رسالت ازبین بردن اسرائیل را چه کسی به ما داده است؟

به این بپردازیم که هزینه و فایده هسته ای چه بوده است؟ می دانیم چه مقدار برای هسته ای هزینه کرده ایم و در مقابل چه دستاوردهایی داشته است؟ محل پرداختن به این بحث ها اتفاقا در محیط های آکادمیک و دانشگاهی است.

قدیری ابیانه: آقای زیباکلام گفتند ملت بدبخت و بعد عذرخواهی کردند. اگر حتی عوامانه حمله کنند، من می گویم ملتی که در مقابل تجاوزها از خودش دفاع می کند و هزینه های استقلال رو می پردازد او بدبخت نیست بلکه خوشبخت است . صحبت های آقای زیباکلام مرا به یاد یکی از مقامات افغانی می اندازد که می گفت: «ما زیر بار زور نمی رویم مگر اینکه خیلی پرزور باشد.( تشویق).

حاصل کار آمریکا ستیزی چه بوده است؟! حاصل آن این بود که مصدق به آمریکا اعتماد کرد و کودتا کرد و شاه را آوردند و اشتباه کرد و 25 سال ملت و کشور ما را گرفتار کرد.

ما اشتباه نکردیم، دشمن را شناختیم و مقابله کردیم. مردم ما و نمایندگان منتخب مردم ما هستند که درباره اوضاع کشور تصمیم می گیرند. اگر ما اشتباه بکنیم این خود ما هستیم که مقصریم و دیگران برای ما تصمیم نمی گیرند و این افتخار بزرگی است که ملت ما دارد. رسالت ما این است که منافع ملی مان را حفظ کنیم که هیچ مغایرتی با عقاید اسلامی ما ندارد بلکه هم جهت است. ما قبلا هم با هم مناظره داشتیم و در مورد مسائل دولت  قبل و انرژی هسته ای بحث کردیم و اینطور نیست که بحث جدیدی باشد.

اما آقای زیباکلام در همان ابتدا حتما با موضوع هسته ای مخالفت کردند. 36 سال پیش که جمعیت ایران 35-34 میلیون نفر بود و خیلی از منابع نفتی که الان مصرف نکرده بودیم هیئتی از آمریکا آمد و گفتند ایران به 14 نیروگاه مثل بوشهر نیاز دارد تا پیشرفت کند. و اجازه بدهید اینجا حق را به آمریکایی ها بدهیم. ما برای پیشرفت نیاز به انرژی هسته ای داریم . ما اقدام خواهیم کرد و به آمریکایی ها اجازه نمی دهیم که ایرانیان را شهروندان درجه 2 بدانند و حقوقی را که برای خود قائل هستند بخواهند برای ما منع کنند.

ازهمه دوستان در انجمن اسلامی دانشجویان، حضار و مسئولین محترم دانشگاه تشکر می کنم. (تشویق حضار)

 

۹۳/۱۲/۲۷

نظرات  (۱)

با سلام.
از کسانی که بعد از آن همه جنایاتی که سازمان منافقین در مورد این ملت انجام دادند را سازمان مجاهدین خلق می نامد چه انتظاری دارید.این افراد خود را به اصطلاح دلسوز ملت و این کشور می نامند.این افراد اساتید دانشگاه هستند که باعث منحرف کردن جوانان مظلوم می شوند.ذره ای از غیرت دینی و انسانی در این گونه افراد دیده نمی شود . با این گونه افراد در مورد تفکرات و ایدئولوژی شان باید مناظره کرد تا واقعیت شان برای دیگران آشکار شود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">