شهید میلیاردر؛ پولدارترین شهید قرن
شهیدخبر(شهیدنیوز): شهادت گوهر نایابی است که خداوند بذر آن را در وجود عاشق ترین مخلوقاتش می کارد تا در اوج کمال با ستاندن جان دنیایی، آن را برداشت کند.
"ادواردو آنیلی" تنها فرزند میلیادر ایتالیایی "جیانی آنیلی" در نهم ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک متولد شد. وی تحصیلات متوسطه را در دبیرستان "ماسیمو دآتزلیو" در شهر تورین گذراند؛ سپس به کالج "آتلانتیک" در بریتانیا رفت و برای اخذ مدارک دانشگاهی در رشته ادبیات وارد دانشگاه "پرینستون" شد.
جیانی آنیلی که به پادشاه بدون تاج ایتالیا معروف است، از بزرگترین میلیاردرهای ایتالیا و صاحب بزرگترین کارخانه های ماشین سازی از جمله فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارومئو و ای ویکو و همچنین مالک باشگاه یوونتوس و بسیاری املاک و مستغلات دیگر می باشد. درآمد سالیانه خانواده آنیلی به ۶۰ میلیارد دلار می رسید و وارث حقیقی آن کسی نبود جز ادواردو آنیلی. به همین سبب پدرش او را ترغیب می کرد تا تحصیلاتش را در رشته های صنعتی ادامه دهد اما ادواردو راه دیگری را برای زندگی اش انتخاب کرده بود. او از همان ابتدا به عرفان و فلسفه علاقه مند بود و درباره ادیان مختلف بسیار مطالعه داشت. وی که با بزرگان مذهبی جهان ملاقات می کرد پس از سالها تلاش برای یافتن حق و حقیقت دین اسلام را پذیرفت و مذهب تشیع را برگزید و ثمره حریتش را با شهادت به دست آورد.
خدا هر در بسته ای را می گشاید
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می گوید: زمانی که در دانشگاه نیویورک درس می خواندم، یک روز در کتابخانه قدم می زدم و کتابها را نگاه می کردم که چشمم به قرآن افتاد؛ کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات نورانی هستند و نمی تواند گفته بشر باشد؛ این بود که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و آن را برای مطالعه بیشتر به امانت بردم.
ادواردو آنیلی پس از اتمام دانشگاه به هند رفت تا با عرفان و ادیان شرقی آشنا شود. در آنجا با "ساتیا سای بابا" از عرفای هند ملاقات کرد و درباره ادیان شرقی از وی پرسید اما روحش ارضا نشد و دوباره به ایتالیا برگشت.
وی اولین آشنایی اش با تشیع را چنین بیان می کند: یک روز مصاحبه دکتر "محمد حسن قدیری ابیانه" (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا) را از تلویزیون ایتالیا دیدم. پس از آن برای ملاقات با وی به رم رفتم. برای آنکه شناسایی نشوم با موتور نچندان روبراه باغبانم به سفارت ایران رفتم. درب سفارت را زدم و درخواست ملاقات کردم. نگهبان پس از چند دقیقه گفت "امروز وقت ندارند برو فردا بیا". من به نگهبان گفتم به دکتر بگو "خدا هر در بسته ای را می گشاید". پس از آن محمد حسن قدیری ابیانه جلوی در آمد و نامم را پرسید. اول باور نمی کرد که من فرزند ثروتمندترین مرد ایتالیا باشم. بعد مرا به داخل سفارتخانه برد و باهم صحبت کردیم. اولین جرقه آشنایی من با تشیع از دوستی با دکتر قدیری ابیانه بود.
پس از این ملاقات پای ادواردو به سفارت ایران باز شد و دوستی او با محمد حسن قدیری ابیانه نقطه شروع گرایش وی به اسلام بود. در همین رفت و آمدها تشیع را به عنوان مذهبش پذیرفت و نامش را "مهدی" گذاشت.
کسی که پیشانی اش بوسه گاه امام خمینی (ره) شد
ادواردو (مهدی) آنیلی چندبار به ایران سفر کرد و به زیارت حرم امام رضا علیه السلام مشرف شد. در یکی از همین سفرها در نماز جمعه ای که به امامت آیت الله خامنه ای برگزار شد (هفتم فروردین ماه ۱۳۶۰) شرکت کرد و پس از آن به خدمت امام خمینی (ره) رسید. در این دیدار با استقبال گرم امام روبرو شد. علیرقم اینکه ادواردو به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانواده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، در ملاقات با امام خمینی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شد.
این دیدار عملا مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد گویی سیمای امام سیرت ادواردو را تحت اختیار خود گرفت. در پایان این دیدار امام (ره) پیشانی ادواردو را بوسید و او را در خیمه حق نشاند.
"ایگورمن" خبرنگار روزنامه "لاستادپا"ی ایتالیا می گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با آیت الله خمینی و تحت تاثیر قرار گرفتنش می گفت حس کردم که آیت الله خمینی او را سحر کرده.
پس از این جریانات و گرایش ادواردو به اسلام شیعی، علیرقم اینکه ادواردو تنها پسر خانواده آنیلی بود، پدرش "جیووانی آلبرتو آنیلی" پسرعموی ادواردو را وارث اموال خود معرفی کرد و کارخانه فیات را در اختیار وی گذاشت و عملا ادواردو را از ارث محروم کرد. اما با مرگ آلبرتو بار دیگر ادواردو میراث دار اصلی خاندان آنیلی شد.
فعالیتهای ادواردو در ایتالیا
ادواردو با اعمال نفوذی که داشت، کانال یک تلویزیون ایتالیا را قانع کرد که یک فیلم مستند راجع به کشورهای اسلامی بسازد و تهیهکنندگی فیلم را نیز خودش بر عهده گرفت. در این راستا به ایران هم آمد و بعد هم این فیلم را در تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از نمایش آخرین قسمت با "ایگور من" خبرنگار روزنامه "لاستامپا" درباره اسلام به مناظره نشست. همچنین وقتی کتاب سلمان رشدی منتشر شد، یک ناشر ایتالیایی تصمیم گرفت آن را منتشر کند. ادواردو با شنیدن این خبر به دیدن او رفت و به او به خاطر انتشار این کتاب اعتراض کرد.
دکتر قدیری ابیانه درباره فعالیت های وی می گوید: "او میگفت که نمیتوانم ببینم به مقدسات من توهین شود و من هیچ حرفی نزنم. وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمیآورد و به نخستوزیر و رییسجمهوری و حتی سران کشورهای دیگر زنگ میزد و خواستار جلوگیری از این اقدامات میشد که من به او گفتم داری با این کارها شهادتت رو جلو میاندازی. صهیونیستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کارها پرهیز کن".
پایان مشکوک ادواردو
در نوامبر ۲۰۰۰ جسد ادواردو آنیلی در بزرگراه تورینو-ساوانا در شمال ایتالیا و در نزدیکی شهر تورین پیدا شد. اتومبیل وی نیز که یک فیات کرومای خاکستری بود بر روی پل "رومانو" درحالیکه چراغهایش روشن و درهایش باز بود، رها شده بود. پلیس ایتالیا مرگ ادواردو را خودکشی تشخیص داد و علت آن را استفاده بیش از حد از مواد مخدر معرفی کرد. اما دلایل روشنی مبنی بر به قتل رسیدن وی موجود است که در ادامه می خوانیم.
1) نخست اینکه ادواردو به هیچوجه معتاد نبود و حتی در مواردی مشاهده شده است که با دوستان و نزدیکانش که از مواد مخدر استفاده می کردند، ساعت ها گفت و گو می کرد تا آنها را از این کار بازدارد. دکتر قدیری ابیانه در وبلاگ شخصی خودش درباره یک مورد از تلاش های اینچنینی ادواردو می گوید: "در سفری که ادواردو به ایران داشت، با برادر یکی از دوستان ما که معتاد بود کلی صحبت کرد و خیلی تلاش کرد تا او را با منطق و استدلال از مصرف مواد مخدر منصرف کند." به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد که چنین فردی به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر خودکشی کند."
2) در اسلام خود کشی به شدت منع شده است. ادواردو شخصی به شدت آرمانگرا بود که حتی مایل نبود برای کاستن از فشارها و تهدیدات، به صورت مصلحتآمیز اعلام کند که از اسلام روی برگردانده است. هدف وی شناساندن اسلام به مردم ایتالیا و غربیها بود. چنین فردی چگونه میتواند خودکشی کند؟ خودکشی اقدامی است که افراد بیدین و کسانی که به آخر خط رسیدهاند، انجام میدهند. این در حالی است که ادواردو به فردی کاملا معتقد تبدیل شده بود و هنوز در ابتدای راه بود و کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.
3) آشپز ادواردو میگوید صبح روزی که وی به قتل رسید، نوع غذای ناهارش را مشخص کرده بود. حال این سوال مطرح میشود کسی که قصد خودکشی داشته باشد، چرا باید برای دو یا سه ساعت بعدش سفارش غذا بدهد. همچنین ادواردو در صبح روز حادثه با دایی خود به صورت تلفنی مکالمه کرده بود و به گفته دایی ادواردو هیچگونه مورد مشکوکی در میان صحبت های وی به چشم نمی خورد و وی کاملا عادی صحبت می کرد. همچنین ادواردو هیچگونه یادداشتی مبنی بر تصمیمش برای خودکشی از خود به جای نگذاشته بود.
4) حسین عبداللهی با اشاره به برنامه های بلندمدت ادواردو می گوید: "ادواردو می گفت می خواهم به ایران بروم و پناهنده سیاسی شوم و در قم به تحصیلاتم ادامه دهم." محمد عبداللهی نیز می گوید: "یک هفته قبل از آنکه ادواردو فوت کند، با هم نشسته بودیم و سوره بنی اسرائیل را به زبان ایتالیایی می خواندیم. ادواردو به من گفت می خواهد زبان عربی را فرابگیرد تا بتواند بهتر قرآن را درک کند. بدیهی است که فردی که برنامه های بلندمدت برای زندگی خود دارد و اهداف والایی را دنبال می کند به هیچ وجه دست به خودکشی نخواهد زد.
5) مورد مشکوک دیگری که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچ گونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد.
6) پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. اظهارنظرهای روزنامه های ایران به ویژه انجمن اسلامی فارغ التحصیلان ایتالیا درباره احتمال قتل وی به هیچوجه بازتاب داده نمیشد. در حالی که خانواده آنیلی یکی از بزرگترین خانواده های ایتالیا است و کوچکترین اظهارنظری درباره این خانواده به سرعت منعکس می شود، به نحوی که نخست وزیر ایتالیا درگذشت ادواردو را به خانواده آنیلی تسلیت گفت و قبل از بازی ایتالیا و انگلستان، ورزشگاه یک دقیقه به احترام ادواردو سکوت کرد. همچنین پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت ها و زندگی وی جمع آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال 1 ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.
7) چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا کائتانی لواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید. او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به سلطان شراب ایتالیا معروف بود و خانودهاش از سرشناسترین خانوادههای این کشور به حساب میآمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر میرسد تاکتیک خودکشی سازی یکی از تاکتیک های اصلی برای از بین بردن چنین جوانانی است که حاضر نیستند در جهالت باقی بمانند.
دکتر مارکو باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه رسیدگی به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وی در سال 2001 نامه ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآیند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس ها و کفش ادواردو، خودکشی را تایید نمی کنند. وی همچنین عدم انجام کالبدشکافی را غیرقابل قبول خوانده بود.
دکتر مارکو دلایل دیگری نیز دارد که اثبات می کند ادواردو خودکشی نکرده است. وی اینگونه استدلال می کند: "زمان مرگ ادواردو بین ساعت های 9 تا 10:30 صبح روز پنجشنبه اعلام شده است. در این ساعت از روز به صورت میانگین هر 10 الی 15 ثانیه، یک ماشین از آن منطقه عبور می کند. امکان ندارد هیچ کس ادواردو را در حین خودکشی ندیده باشد. زیرا پارک کردن ماشین، بیرون آمدن از آن، بالا رفتن از حصار یک و نیم متری کنار بزرگراه و پریدن به پایین حداقل 2 دقیقه طول می کشد و قطعا در این مدت می بایست افرادی وی را دیده باشند. در حالیکه هیچکس شاهد این اتفاقات نبوده است.
دکتر مارکو معتقد است که ادواردو کشته شده و سپس توسط ماشینش به محل کشف جسد منتقل شده است و برای آنکه قتل همچون خودکشی به نظر برسد، با وسیله ای به سر ادواردو ضربه وارد شده است تا جراحاتی همچون جراحات ناشی از پرش از ارتفاع بر روی سر وی ایجاد شود.
بازتاب شهادت ادواردو
پس از انتشار خبر مرگ ادواردو آنیلی شیعیان ایران در تهران و چند شهر دیگر تجمع کردند و ادواردو را شهید راه حقیقت خواندند. همچنین معترضین خواستار پیگیری پرونده قتل ادواردو شدند که هرگز به نتیجه نرسید. چندی پس از شهادت وی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مستندی درباره ادواردو ساخت که پخش آن بازتابهای وسیعی در سطح جهانی داشت.
در پی انتشار این مستند و افشاگریهای آن، وکیل خانواده آنیلی این اقدام جمهوری اسلامی را جوک بزرگ قلمداد کرد و از ایران شکایت کرد.
فارغ از تمام حواشی این ماجرا آنچه از ادواردو آنیلی باقی می باشد این است که اون جوان میلیاردری بود که در زندگی دنیایی اش هیچ کم و کاستی نداشت اما برای یافتن حقیقت و در راه رسیدن به حق جانش را داد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.