سراب اعتماد به آمریکا /یادداشت در روزنامه حمایت
دکتر محمدحسن قدیری ابیانه (10/7/1395):
رفتارشناسی آمریکا در فضای پسابرجام از سوی مردم، جریانها، نخبگان سیاسی و مسئولین جمهوری اسلامی در مقطع کنونی برای عبرتآموزی باهدف تأمین منافع ملی در تمام حوزهها، ضرورتی عقلی و اجتنابناپذیر است. بر همین اساس باید گفت که مصداق عدم شناخت صحیح رفتار و سیاستهای آمریکا در برخی افراد و جریانها، متأسفانه در «اعتماد» به کاخ سفید دیده میشود که عوارض بعضاً جبرانناپذیری را در گذشته و حال برای کشور به همراه داشته است.
نباید فراموش کنیم که اگر بنا بر اعتماد، تعامل و حسن ظن با آمریکا قرار گیرد، بهجای بکارگیری سازوکار و تدوین مکانیسمی محکم برای کسب اطمینان از عمل غرب به وعدههایش در قبال ایران، وعدههای آنان باعث دلخوشی شده و به فریفته شدن منتهی میگردد.
سابقه رفتارهای آمریکا پیش و پس از توافق هستهای، ضرورت بیاعتمادی مطلق به آمریکا را بار دیگر ثابت کرده و چنانچه برخی مسئولین با اطمینان به وعدههای آمریکا اعلام کنند که تمام تحریمها در پسابرجام رفع خواهند شد، به معنی باور پنداری به این سخن است، در غیر این صورت چنین ادعایی با عنایت به سوابق بدعهدی آمریکا، در پیشگاه ملت و رهبر معظم انقلاب، غیرمنطقی و خلاف واقعیت است.
در زمانی که مذاکرات هستهای در جریان بود، مقام معظم رهبری با ترسیم خطوط قرمز این گفتگوها مطرح کردند که نباید تمام مسیر را طی کنیم، آنگاه منتظر بمانیم که طرف بدعهد، به تعهداتش عمل کند، بلکه در مقابل هر گامی که از سوی ما برداشته میشود، باید گامی از سوی آنان برداشته شود. اما برخی که تعامل با آمریکا را حتی از حقوق هستهای کشورمان مهمتر میدانستند، چشمان خود را به روی واقعیات بستند و نتیجه اینکه امروز میبینیم آمریکا در برابر اقدامات و تعهدات ایران اسلامی در جریان توافق هستهای، به توافقات خود پایبند نیست.
طی هفتههای اخیر، وزیر محترم خارجه کشورمان در جریان سفر به نیویورک اعلام کرد که آمریکا قول داده است به وعدههای انجامنشده، جامه عمل بپوشاند اما هنوز مدتی از این وعده چندباره آمریکاییها نگذشته بود که مقامات این کشور با وقاحت تمام اظهار کردند به تمام وعدههایشان عمل کردهاند! معنای این سخن آن است که ایران نباید منتظر اقدام دیگری باشد؛ بهعبارتدیگر باید گفت که ترجیعبند بدعهدی بار دیگر تکرار شده و از سخنان مسئولین کاخ سفید اینچنین برمیآید که این روال، ادامه خواهد داشت. بنابراین، تعجبی ندارد که وعدههای آمریکا در مورد رفع تحریمها عملی نشود و بهجای جبران گذشته، هنوز پاشنه درب کاخ سفید، بر ادامه تحریمها بچرخد.
از سوی دیگر، برخی جریانها تلاش میکنند با اصرار بر ادامه مسیر اعتماد نابجا به آمریکا و توجیه این سیاست اشتباه در نزد افکار عمومی، حتی برای بدعهدیهای آمریکا بهانهتراشی کرده و مثلاً، زمانبر بودن اجرای تعهدات را دلیل کارشکنی واشنگتن مطرح میکنند. این در حالی است که بهترین رویکرد در شرایط فعلی، بازخوانی رفتار ناصواب آمریکا و مسدود کردن بهانههای این کشور در توافق هستهای است زیرا اصرار بر ادامه این مسیر و اعتماد به آمریکا - همانگونه که دبیر شورای عالی امنیت ملی، تصریح کردهاند- درواقع، «حرکت بهسوی سراب» است.
این جریانها از مذاکره هستهای و حصول توافق در این مذاکرات، بهعنوان یک مدل و الگو یاد نموده، معتقدند با مذاکرات هستهای، تابوی مذاکره با آمریکا شکسته شد و باید این مذاکرات را در موضوعات مورد اختلاف دیگر ادامه داد. آنها حتی بازگشایی سفارت آمریکا در تهران را با تداوم مذاکرات بین دو کشور، دور از دسترس نمیدانند و افزون بر تأکید بر ممکن بودن مذاکره و توافق با آمریکا در موضوعات مختلف، در پیش گرفتن چنین سیاستی را از سوی جمهوری اسلامی برای حل مشکلات کشور، یک ضرورت میدانند! طرفداران این دیدگاه، رفع تحریمها از سوی آمریکا، نزدیک شدن به غرب و عادیسازی رابطه با آمریکا را سه شرط لازم برای حل مشکلات اقتصادی کشور عنوان میکنند.
نگاه انقلابی و بدبینانه به آمریکا که در حقیقت نگاهی واقع بینانه است ایجاب میکند مذاکره با آمریکا، نهتنها خلاصه و محدود به مذاکرات هستهای شود، بلکه لازم است تا در اجرای برجام، مراقب خدعهها، حیلهها و فریبکاریهای طرف مقابل بود. نامه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص چگونگی اجرای برجام، بر اساس همین نوع نگاه به آمریکا، نگرانیها و دغدغهها از حیلههای طرف آمریکایی در اجرای برجام نگارش شد.
نکته اساسی در باب ضرورت اعتماد و مذاکره برای رفع مشکلات اقتصادی این است که شکی نیست دولت آمریکا به طرق مختلف، فشارهای گوناگون ازجمله فشارهای اقتصادی بر ملت ایران را حفظ کرده و بعضاً در مواردی تشدید خواهد کرد تا شاید به گمان خود، بتواند ملت ایران را مجبور به تغییر هویت و رفتار کند. بهعنوان نمونه، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در جلسه پرسش و پاسخ در موسسه "آسپن آتلانتیک" مدعی شد «ما از نقش ایران در یمن، سوریه و حمایشان از حزبالله رضایت نداریم ... ما از فعالیتهای موشکی ایران نگرانیم و بااینوجود این خطرات، تحریمها ادامه خواهد یافت.» با این حساب، روشن است که منظور آمریکا از تغییر رفتار ایران، دست کشیدن نظام اسلامی از اصول مبنایی انقلاب با اهرم فشار اقتصادی است.
واقعیت این است که نباید تصور کنیم آمریکا با آن پرونده قطور دشمنی علیه ملت شریف ایران، قدمی به نفع کشورمان بر دارد و همچنین نباید باور داشته باشیم که مشکل اصلی ما تحریمهای خارجی و باز شدن گره معضلات کشور بر اثر رفع تحریمها است. کما اینکه قبل از این تحریمها – علیرغم درآمد بالای نفت – به دلیل اقتصاد تکمحصولی و خامفروشی، این مشکلات وجود داشتند. حل مشکلات اقتصادی ایران، نه با گفتگو و اعتماد به دشمنان این مرزوبوم بلکه «فقط و فقط» با اجرای کامل سیاستهای اقتصاد مقاومتی قابلحل خواهد بود. در مقاومسازی اقتصاد، هم مردم و هم مسئولین، وظایفی را بر عهدهدارند و این مسئولیتها، کراراً در شعارهایی که از سوی رهبر حکیم انقلاب مطرحشده، یادآوری شده است. اگر مردم و مسئولین، مطابق با رهنمودهای ایشان عمل نمایند، امید دشمن به اثربخشی تحریمها از بین خواهد رفت و فشارهای اقتصادی بیاثر خواهند شد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که بدبینی ملت و رهبری معظم انقلاب به آمریکا، بر واقعیات جاری و پرهیز از خوشبینی بیجا نسبت به دشمن دیرینه کشور استوار است و هر نوع نگاهی جز نگاه عاری از اعتماد، خسارات جبرانناپذیری را بر کشور و انقلاب تحمیل خواهد کرد.