دموکراسی ابزاری ! یادداشت در روزنامه حمایت/ 17 آبان
1. در کشورهای غربی و ازجمله آمریکا، پایههای نظام حاکم، برحسب ظاهر بر اساس انتخابات عمومی بناشده و هر شهروند غربی دارای یک حق رأی است اما صاحبان قدرت و ثروت برای ماندگاری در قدرت لازم میدانند افکار عمومی به سمتی هدایت شوند که منافع آنها حفظ گردد. تأثیرگذاری و کار کردن روی ذهنیت مردم در فرایند انتخابات، جزء نیازها و اولویتهای حفظ قدرت و ثروت توسط متنفذین و سرمایهداران غربی به شمار میآید، به همین دلیل مشاهده میشود که صاحبان قدرت و ثروت، تلاش میکنند رسانههای گروهی پرقدرت در اختیار داشته باشند و از آنها برای جهت دادن افکار عمومی اعم از شبکههای تلویزیونی، روزنامهها، مجلات، شبکههای اجتماعی، سایتهای اینترنتی و سینما با بکارگیری انواع روشهای روانی مبتنی بر علوم پیشرفته امروزی، استفاده کنند.
مردم معمولاً بازیخورده رسانههای گروهی هستند و هر دو حزب با سوارشدن روی موج احساسات، مبالغ بسیار کلانی را برای تبلیغات هزینه میکنند. مواردی وجود داشته است که آراء مردم آمریکا به انحاء عجیب و مضحک به ثمن بخس خریداریشده است؛ مثلاً «جان اف کندی» برای کسب آراء، لباس شنا بین مردم توزیع میکرد و نامزدهای هر دو حزب در دورههای مختلف، به کارتنخوابها بستههای سیگار میدادند تا به آنها رأی دهند.
2. رسم ادوار گذشته انتخاباتی آمریکا در میان نامزدهای نهایی جمهوریخواه و دموکرات به این منوال بود که هرکدام از آنها، عملکرد طرف مقابل خود را عمدتاً در عرصههای سیاسی و اقتصادی زیر سؤال میبرد اما در این دوره، «دونالد ترامپ»، نهتنها رقیب خود بلکه سیستم حاکمیتی آمریکا را زیر سؤال برده است. وی از فسادها و تبانیهای زیادی پرده برداشته و اوج فساد و آلودگی دستگاه دولت فعلی را با این تعبیر که؛ «اگر به واشنگتن بروم، سیفون را خواهم کشید» نشان داده است.
این اولین بار است که افشاگریهای دو طرف، افکار عمومی را به این شکل جریحهدار و سؤالاتی را در میان جامعه آمریکایی ایجاد کرده که درگذشته این سؤالات به این شکل مطرح نبودند. امروز اکثر رأیدهندگان در آمریکا نه به دلیل مقبولیت گزینه موردنظرشان، بلکه به جهت تنفر از نامزد دیگر پای صندوقهای رأی حاضر میشوند و از این امر میتوان نتیجه گرفت که هر دو نامزد فعلی، فاقد مقبولیت بوده و منفورند.
3. بر اساس آمارهای رسمی 40 درصد مردم آمریکا در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنند و میزان مشارکت مردم در دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری هم چشمگیر نبوده است. پایینترین نسبت مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به سال 1996 بازمیگردد، زمانی که بیل کلینتون با 49 درصد آرای رأیدهندگان آمریکایی برای دومین بار وارد کاخ سفید شد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 نیز اوباما بهعنوان نماینده جامعه سیاهان آمریکا انتظارها را چنان بالا برد که همه منتظر یک مشارکت وسیع مردمی در انتخابات بودند اما نتیجه نهایی، مشارکت 57 درصدی تنها کسانی بود که در انتخابات نامنویسی کرده بودند نه همه واجدین شرایط رأی دهندگی.
جالب است بدانیم که واجدین شرایط رأی دادن، علاوه بر انتخاب نامزد مورد نظر خود به افرادی در ایالات مختلف رأی میدهند که از آن بهعنوان آراء «اعضای هیئت الکترال» یاد میشود؛ بهاینترتیب که افراد انتخابشده طی یک جلسه نهایتاً تصمیم میگیرند که چه کسی رئیسجمهور باشد. در مواردی هم پیشآمده که باوجود طرفداران بیشتر یک نامزد نسبت به رقیبش، نامزدی انتخابشده که اتفاقاً آراء کمتری داشته است. حتی اگر ترامپ در این انتخابات، آراء بیشتری نسبت به کلینتون داشته باشد و اعضای الکترال ایالتهای مختلف عمدتاً از حزب جمهوریخواه باشند، این امکان وجود دارد که ترامپ رأی نیاورد. در همین راستا برخی افراد سرشناس حزب جمهوریخواه هم اعلام کردهاند به کلینتون رأی خواهند داد و این اتفاق ممکن است در آراء الکترال بیفتد.
4. نتیجه انتخابات هرچه باشد برای آمریکا یک رسوایی بزرگ خواهد بود. جان کری، وزیر خارجه فعلی دولت اوباما بهتازگی با اشاره به تبلیغات و اظهارات زشت نامزدهای انتخاباتی، از لحظات «بسیار شرمآور» در دیدار با مقامات دیگر کشورها سخن به میان آورده و درباره تأثیر جریان این انتخابات در دیدار با همتایانش در سراسر جهان گفته است: «این انتخابات شرایط را برای من دشوار کرده و آن موقع که با یک مقامی مینشینیم و میگویم که ما واقعاً خواهان حرکت منظم شما بهسوی دموکراسی هستیم سؤال را در چشمها و لحن آنها میبینم و این شرایط بسیار دشوار است»، گرچه آمریکاییها وقیحتر از آن هستند که باوجود چنین رسواییهایی دست از طلبکاریهای خود بردارند.
5. شعارهای پوپولیستی ترامپ، مشتریان زیادی دارد و خود این مسئله نشانگر جو بحرانی آمریکاست. هرگاه در کشوری فقر گسترش پیداکرده و امید به آینده کاهش یابد، چنین افرا
🌍کانال قدیری ابیانه ** Ghadiri-Iran, [۰۷.۱۱.۱۶ ۱۵:۰۸]
دی از مقبولیت و محبوبیت برخوردار میشوند و ازقضا علت قدرت گرفتن دیکتاتورهایی مانند «موسولینی» و «هیتلر» نیز همین امر بوده است. گرایش به ترامپ بهروشنی نشان میدهد که بسامد ناامیدی و مشکلات اقتصادی در آمریکا رو به فزونی رفته و ثابت میکند تحلیل مراکز اقتصادی معتبر از شرایط رو به وخامت این کشور، صحیح بوده است. آمریکا در حال حاضر بیش از 20 هزار میلیارد دلار بدهی دارد که این میزان، 15 برابر 37 سال درآمد نفتی ایران است و هرسال هم بهاندازه 37 سال درآمد نفتی کشورمان به بدهیهایش افزوده میشود. مردم هم در این میان بازیچه تبلیغاتی انتخاباتی قرارگرفتهاند و آن عده معترض واقعنگر که علیه نظام کاپیتالیستی دست به قیام میزنند (جنبش والاستریت یا 99 درصد علیه 1 درصد) بهشدت سرکوب میشوند.
اگر کلینتون انتخاب شود راه اوباما را ادامه داده، درجه خصومتش با ایران را افزایش خواهد داد و البته در دشمنی با ما عاقلانهتر عمل خواهد کرد و اگر ترامپ، کلیددار بعدی کاخ سفید باشد همانگونه که پیشتر مدعی شده، احتمالا برجام را به اصطلاح پاره کرده و برخورد شدیدی با ایران خواهد داشت. ناگفته نماند که باوجود چنین ادعاهایی، رفتار و سیاستهای ترامپ بهگونهای است که در صورت رئیسجمهور شدن، هم در داخل و هم در خارج برای آمریکا دردسر خواهد آفرید و در میانه این بلبشو، مجال کمتری برای تصمیمگیری و اقدام علیه ایران خواهد داشت. حتی باراک اوباما گفته است که در صورت پیروزی ترامپ از آمریکا به کانادا مهاجرت میکند و کم نیستند چهرههای معروفی که نظیر چنین اظهار نظراتی داشتهاند؛ هرچند که آنها باید از چنین سیستم فاسدی شرمگین و فراری باشند که نیستند !
رئیسجمهور آتی آمریکا چه از حزب دموکرات باشد و چه جمهوریخواه، تفاوتی در نگاه ابزاری به مردم درروند انتخابات ایجاد نخواهد کرد و آنچه در نظام سرمایهداری این کشور از کمترین اهمیت برخوردار است، عبارت است از دموکراسی و رأی مردم