پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دوشنبه, 12 تیر ماه 1396

گروه احزاب- خبرگزاری فارس: واقعه هفتم تیر حادثه ای تروریستی بود که نام یک حزب را در تاریخ انقلاب جاودانه کرد، حزب جمهوری اسلامی که برای ایجاد انسجام تشکیلاتی و مقابله با لیبرال ها راه خود را در سپهر سیاسی پسا انقلابی گشوده بود، پس از برخی تحولات سیاسی دستخوش تغییراتی شد، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 60 اتفاقی بود که در حیات این حزب تاثیر بسیاری گذاشت. 

حزب جمهوری اسلامی مهم ترین حزب در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، شماری از شخصیت های علمی، مذهبی و سیاسی ایران که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و از یاران امام خمینی بودند حزب جمهوری اسلامی را در سال 1357 تأسیس کردند. این حزب به خاطر حُسن شهرت مؤسسان روحانی آن، به شدت از سوی جامعه انقلابی ایران مورد استقبال قرار گرفت و «سید محمد حسینی بهشتی» نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی شد. 

محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس مسائل سیاسی درباره حادثه تروریستی هفتم تیر معتقد است: ماهیت آمریکایی و صهیونیستی منافقین بعد از حادثه هفت تیر به وضوح روشن شد، زیرا آمریکا و اسراییل دل خوشی از انقلاب اسلامی نداشتند چون این انقلاب هرگز به دنبال سر فرود آوردن در برابر قدرت های جهان نبود لذا با تمام قوا تلاش کردند با همکاری با گروهک تروریستی منافقین، پایه های استوار این نظام و انقلاب را سست کنند. 

حادثه هفتم تیرماه سال 1360 هیچ گاه فراموش شدنی نیست، حادثه ای که اگرچه دردآور و سنگین بود اما توانست ماهیت آمریکایی-صهیونیستی منافقین یا همان سازمان مجاهدین خلق را به روشنی اثبات کند و بعد از این اتفاق بود که همت و ایستادگی ملت ایران و مسئولان نظام اسلامی در برابر قدرت های مستکبر جهان افزایش یافت و هیچ قدرت بزرگی در طول 38 سالی که از عمر پربرکت انقلاب اسلامی می گذرد، نتوانست مقابل این انقلاب مردمی بایستد و خدشه ای به شاکله و ساختار آن وارد کند چرا که انقلاب اسلامی، مردمی بود و مردم با دل و جان پای آرمان ها و اهداف آن ایستادند و اجازه ندادند قدرتهای بیگانه در عرصه سیاست گذاری جمهوری اسلامی عرض اندام کنند و برای این نظام شاخ و شانه بکشند. 

در همین رابطه با محمدحسن قدیری ابیانه، سفیر سابق ایران در مکزیک، به گفتگو پرداخته ایم، هم اکنون این مصاحبه را پیش رو دارید. 

فارس: به اعتقاد شما فاجعه هفت تیر سال 1360 چگونه توانست موجب آشکار شدن ماهیت آمریکایی-صهیونیستی منافقین شود؟ 

ماهیت آمریکایی و صهیونیستی منافقین بعد از حادثه هفت تیر به وضوح روشن شد، زیرا آمریکایی ها و اسراییلی ها دل خوشی از انقلاب اسلامی نداشتند چون این انقلاب به ایمان بر خدا و پشتوانه مردمی تکیه داشت و هرگز به دنبال سر فرود آوردن در برابر قدرت های جهان نبود لذا با تمام قوا تلاش کردند با حمایت گروهک تروریستی منافقین، پایه های استوار این نظام و انقلاب را برای همیشه سست کنند و در حقیقت می خواستند این انقلاب را از ریشه بزنند. 

در سخن مقام معظم رهبری به درستی بر ماهیت آمریکایی-صهیونیستی منافقین تاکید شده. ایشان فرمودند: «به رغم تصور باطل ضد انقلاب و دشمنان انقلاب و ملت ایران فاجعه هفتم تیرماه و ترور مسئولین عالیرتبه نظام و نخبگان جامعه انقلابی نه تنها وضعیت کشور با تزلزل مواجه نشد بلکه با آشکار شدن مظلومیت شهید بهشتی و حقانیت نظام و ماهیت آمریکایی - صهیونیستی منافقین این فاجعه به عاملی برای استحکام نهال نوپای انقلاب اسلامی، وحدت و انسجام ملی و ایجاد نفرت عمومی علیه جبهه معاندین و منحرفین تبدیل شد». 

اما فارغ از مسائلی که مطرح شد، این نکته را نیز نباید از یاد برد که جنایت بزرگ هفت تیر که به دنبال ترور مقام معظم رهبری انجام شد، موجی از خشم و آگاهی را به دنبال داشت و حمایت بنی صدر از منافقین و منافقین از بنی صدر در آن روز آشکار شد، از آن سو ریشه تبلیغات سنگینی که علیه آیت الله بهشتی در جریان بود، مشخص گردید و نقشه مجاهدین نقش برآب شد. 

در آن برهه مردم و مسئولان دانستند با چه گروهی طرف هستند و این مسئله را زمانی بیشتر درک کردند که حادثه بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. این موج تنفر مردم از این جنایات ریشه منافقین را عملا خشک کرد و تشییع جنازه عظیم این شهدا انقلاب اسلامی را به طور کامل تثبیت کرد و مورد محافظت قرار داد به همین علت انقلاب اسلامی بسیار ارزشی و قدرتمند است و همواره در سخت ترین شرایط نیز به راه خود ادامه می دهد و از حرکت نمی ایستد و این یکی از مهمترین حسنات این انقلاب مردمی است. 

فارس: چگونه این انقلاب و نظام پس از حادثه هفت تیر توانست به حیات خود ادامه دهد؟ 

ببینید بنی صدر که زمانی رییس جمهور بود و توانست با ترفندهای مختلف به ریاست جمهوری دست پیدا کند در ادامه راه خود به خشونت روی آورد و در یک هم پیمانی با منافقین دست به اقدامات گسترده ای زد. او که کتاب هزار فامیل را نوشته بود و به روابط فامیلی در حکومت پهلوی انتقاد داشت، روابط خانوادگی با رهبری منافقین برای پیشبرد اهداف خود را در نظر گرفت و واقعیت این است که شکست خورد. به خصوص بعد از جنایت هفت تیرماه که مردم با ماهیت آنان به شکل عینی آشنا شده و با دقت بیشتری به شناسایی خانه های تیمی پرداختند و ضربات سنگینی برمنافقین وارد آوردند. این حادثه سبب شد هوشیاری و بصیرت مردم و مسئولان افزایش یابد به عنوان مثال کسانی بودند که با منافقین هم صدا شدند و در تحقیر و نقد شهید بهشتی نقش اساسی داشتند که موسوی خوئینی ها یکی از آنها بود. 

پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در حقیقت منافقین مواضع خودشان را به طور مشخص بیان کردند و مواضع شان به خصوص از سال 78 عیان‌تر شد و تاکنون ادامه دارد. به هر روی بعد از حادثه هفتم تیرماه اتحاد مردم در حمایت از انقلاب بیشتر شد، چون دیدند این انقلاب که با جان و دل دوستش دارند در معرض خشم و خشونت دشمنان قرار گرفته بنابراین برای حفظ آن با تمام وجود کار کردند و هیچ شکی در این قضیه وجود ندارد. 

فارس: دیدگاه امام خمینی (ره) نسبت به منافقین و سازمان مجاهدین خلق چه بود؟ 

منافقین پیش از انقلاب به مبارزات مسلحانه دست می زدند و طرفدارانی در بین علما پیدا کرده بودند و خودشان را مسلمان جلوه می دادند اما به این امر معتقد بودند که علم مبارزه و علم اقتصاد، مارکسیسم است یعنی هم به مارکسیسم معتقد بوده و هم دم از ایمان اسلامی می زدند. به پیشنهاد برخی ایرانیان مبنی بر دیدار منافقین با امام خمینی (ره) با امام، امام آنان را به حضور پذیرفته بودند تا مواضع شان را از زبان خودشان بشنوند و در همان جلسه قبل انقلاب به انحرافات فکری و ایمانی در منافقین پی بردند. 

درحالی که دیگران این تشخیص را نداده بودند و یا اصلا متوجه این قضیه نشده بودند که کمیت سازمان مجاهدین خلق می لنگد لذا امام راحل از همان ابتدا از انحراف منافقین خبر داشتند و آینده آنها را پیش بینی می کردند و هرگز آنها را به عنوان بخشی از خودی ها نپذیرفت. شناخت منافقین نیاز به دیدگاه همه جانبه و درک عمیقی داشت، آن هم در شرایطی که هنوز سازمان مجاهدین خلق ماهیت و هویت خود را رو نکرده بود. 

پیش از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب و تا زمانی که از روحانیت انتقاد نکرده و مبارزه مسلحانه را در دستور کار خود قرار نداده بودند، امکان بازشناسی و شناسایی هویت آنان به صورت دقیق برای عوام وجود نداشت ولی با همه این مسائل امام راحل به دلیل بصیرت و آگاهی که داشتند دوست و دشمن را خوب می شناختند و می دانستند چه کسی دلش با این انقلاب است و چه کسی تظاهر به انقلابی گری می کند و تنها به دنبال مصادره قدرت است. از آن سو شهید بهشتی هم به روشنی پی به افکار انحرافی مجاهدین برده بودند و کینه‌ورزی منافقین با علما بر سر همین درک و آگاهی آنان بود. 

فارس: علت مخالفت و عناد منافقین با شهید بهشتی چه بود؟ 

شهید بهشتی در مقابل انواع و اقسام انحرافات توده ای ها، مارکسیست ها و منافقین و گروهک فرقان ایستادند و اعتقاد عمیقی به اسلام ناب محمدی داشتند و همچون یک پزشک حاذق، بیماری را در آنها تشخیص می دادند و اجازه نمی دادن بیماری آنها به نحوه شکل‌گیری نظام سرایت پیدا کند. 

آنها می دانستند که شهید بهشتی فقط یک روحانی مسلمان و مومن که طرفدار امام بوده، نیست بلکه کسی است که به خوبی درصدد نظام سازی براساس اسلام بودند و در حقیقت در همه ابعاد شکل گیری نظام اسلامی موثر و تاثیرگذار بود و ریشه تفکرات و از انحرافات این منحرفین یعنی همان منافقین و عاقبت آنها مطلع بودند و مانع آنها می شدند. 

حضرت امام راحل فرمودند: او یعنی شهید بهشتی برای ملت همچون یک ملت بود. این جمله بسیار عمیقی است و نمی توان از کنار آن به سادگی گذر کرد، این جمله بسیار پرمفهوم بوده و ابعاد گسترده ای دارد و باید ساعت ها در رابطه با آن سخن گفت و تحلیلش کرد. 

لذا بر مبنای مسائلی که به آن اشاره کردم شهید بهشتی در معرض ترور شخصیتی و ترور فیزیکی قرار گرفت و به طور گسترده ای تبلیغات علیه او صورت گرفت به نحوی که حتی تصور یک زندگی اشرافی را در ذهن ها جا انداخته بودند و بسیاری از کسانی که در تشییع جنازه او بر سر و صورت خود می کوبیدند و اظهار ندامت می کردند، همان کسانی بودند که پیش از ترور ایشان این تبلیغات دروغین را باور کرده و حتی خود نیز به آن دامن زده بودند و حال با این انفجار و کشف حقایق به اشتباه خود پی بردند و این برای آنها واقعا گران و سنگین تمام شد 

و اصلا به خاطر همین مسئله بود که نیروهای انقلابی و مردمی سعی کردند با یکدلی و انسجام پشت آرمان ها و اهداف این انقلاب بایستند و آن را از گزند دشمنان در امان دارند. 
https://mihanmag.com/post/c1MgkLew5v/