رفتار ترامپ با کره و آغاز جدایی از اروپا
یادداشت محمد حسن قدیری ابیانه در روزنامه قدس:
رفتار آمریکا با اروپاییها و حتی تهدید آنها به تحریم به گونهای بوده که برای نخستین بار مقامات اروپایی به تمسخر مواضع آمریکا پرداختهاند و این آغازی است بر جدایی اروپا از آمریکا.
قدس آنلاین- کره شمالی مطابق با تعهدات خود و حتی پیش شرط مذاکره، بخشی از تأسیسات هستهای خود را منهدم نمود و با دیدار با ترامپ برای حل مشکلات فی مابین موافقت کرد، اما ترامپ پس از تخریب تأسیسات هستهای کره شمالی قرار ملاقات خود را حذف کرد و مجدداً بر طبل تهدیدهای نظامی افزود.
این درحالی است که پیش از ماجراهای اخیر، کره شمالی مرتب با آزمایشهای موشکی و تهدید به کارگیری سلاح هستهای، آمریکا را از جنگ افروزی در منطقه برحذر میداشت و به آنها یادآوری میکرد که آماده است در دفاع از کشور خویش از این سلاح استفاده کند.
البته درباره تخریب سایت آزمایشگاهی هستهای کره شمالی گفته میشود که این کشور روغن ریخته را نذر مذاکرات کرده است؛ زیرا پس از آزمایشاتی که انجام داده بود، ساختمان مذکور عملاً امکان تحمل آزمایشهای بیشتر را نداشت. این بدان معنی است که در صورت صحت این موضوع، کره شمالی تأسیسات را برای بازسازی و نوسازی آن تخریب کرده است و خواسته از این فرصت استفاده کرده و در صحنه دیپلماسی نیز ترامپ را تحقیر نموده و شکست دهد.
به هرحال آنچه را همه فهمیدهاند این است که آمریکا قابل اعتماد نیست. در دوران رؤسای جمهور پیشین آمریکا نیز توافقاتی با کره شمالی انجام شده بود مبنی براینکه اگر این کشور دست از آزمایش و توسعه سلاح هستهای بردارد و تأسیسات خود را ویران کند، آمریکا تحریمها را ملغی کرده و حتی به این کشور کمک خواهد کرد، اما جهانیان دیدند که آمریکاییها پس از تخریب تأسیسات هستهای پیونگ یانگ نه کمک کرد نه تحریمها را برداشت و حتی بازهم این کشور را به ادامه فشار اقتصادی بیشتر تهدید کرده است.
کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی نیز در این شرایط با چند تجربه در رابطه با آمریکا مواجه است: نخست تجربه خود این کشور با رؤسای پیشین جمهور آمریکا که به وعده خود عمل نکردند، دوم نقض تعهدات آمریکا در برجام و سوم اعلام ترامپ مبنی بر لغو دیدار با او پس از تخریب تأسیسات آزمایشگاهی هستهای.
در همین حال رفتارهای مزحک و احمقانه ترامپ در عرصه سیاست آن قدر زیاد شده که کنگره آمریکا اخیراً به صراحت حق تصمیم ترامپ برای آغاز جنگ با ایران را از کاخ سفید گرفته است و این نشان از وجود شکاف عمیق در جامعه سیاسی آمریکاست. جالبتر اینکه هم ترامپ رقبای خود را به دروغگویی متهم و علیه آنها افشاگری میکند و هم رقبای او به شمارش دروغگوییهای ترامپ میپردازند و آنان را افشا مینمایند؛ طوری که ترامپ و دستیارانش جرئت نمیکنند در محافل عمومی خود آمریکا ظاهر شده و به سخنرانی بپردازند.
آخرین مورد آن، سخنرانی خانم نیکی هیلی در یک دانشگاه بود که با استهزا شدن از طرف دانشجویان ناچار سخنرانی خود را نیمه تمام گذاشت. از طرفی رفتار نابخردانه ترامپ موجب شده تا بین آمریکا و همپیمانان و همسایگانش اختلاف شدیدی به وجود آید.
رفتار آمریکا با اروپاییها و حتی تهدید آنها به تحریم به گونهای بوده که برای نخستین بار مقامات اروپایی به تمسخر مواضع آمریکا پرداختهاند و این آغازی است بر جدایی اروپا از آمریکا، هرچند این موضوع زمان بر است. آمریکا دیگر ابرقدرت سابق نیست و جهان به سمت چند قطبی شدن پیش میرود. همین که ترامپ خود را در حد بگو مگو با رئیس جمهور کشور کوچک کره شمالی میبیند، نشان دهنده نوع مدیریت در کاخ سفید است. واقعیت این است که اگر آمریکا در جایی احساس قدرت کند، به دنبال تصاحب منابع ثروت آن کشور و سلطه بر آنهاست و هرجا صلابت و استحکام در موضع رقیب ببیند عقب نشینی را آغاز میکند.
جالب آن است که بولتون، مشاور ترامپ درحالی صحبت از زمینه سازی برای دیدار ترامپ و «کیم جونگ اون» دم میزد که میگفت ما میخواهیم مدل لیبی را برای کره شمالی پیاده کنیم؛ این درحالی است که لیبی خلع سلاح کامل هستهای خود را پذیرفت و کلیه تجهیزات خود را به انباری در آمریکا منتقل کرد و کرایه انبار داری آن را پرداخت نمود و درنهایت بلایی سر قذافی و لیبی آوردند که سالها این کشور را به عقب راند. طبیعتاً با توجه به چنین سابقهای صحبت از به کارگیری مدل لیبی در مذاکره باکره شمالی عمق حماقت بولتون را میرساند که نه تنها زمینه سازی برای مذاکرات محسوب نمیشود، بلکه دقیقاً برعکس. کره شمالی نیز اعلام کرده که این کشور لیبی و رهبر آن نیز قذافی نیست.