تببین رویکرد اسلام و یهودیت نسبت به مسیحیت
2۹ تیر ۱۳۹۸
پایگاه صهیونپژوهی خیبر به جهت بررسی راهکارهای تضعیف صهیونیسم، آگاهسازی مسیحیان از توطئههای صهیونیستها و کاهش روابط و نفوذ یهودیان و صهیونیستها در جوامع غربی، مصاحبهای را با «دکتر محمدحسن قدیریابیانه» سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مکزیک و استرالیا، ترتیب داده است. در ادامه بخش اول این مصاحبه تقدیم میگردد.
پایگاه صهیون پژوهی خیبر، صهیونیستهای یهودی امروزه به واسطه سلطه بر افکار عمومی جهان سعی دارند افکار خود را بر دنیا حاکم کنند و در راستای تحقق اهداف خود از رابطه مذهبی که با مسیحیان ایجاد کردهاند بسیار بهره میبرند. صهیونیستها اگرچه در باطن قائل به ارتباط و اشتراک مذهبی با مسیحیت نیستند، اما خود را دوستان مسیحیت معرفی کرده و از این طریق میکوشند تا اسلام را نزد مسیحیان – که جمعیت بسیار زیادی در جهان دارند – بد جلوه دهند و در عوض یهودیان را نزدیک به مسیحیت معرفی کنند.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر به جهت بررسی راهکارهای تضعیف صهیونیسم، آگاهسازی مسیحیان از توطئههای صهیونیستها و کاهش روابط و نفوذ یهودیان و صهیونیستها در جوامع غربی، مصاحبهای را با «دکتر محمدحسن قدیریابیانه» سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مکزیک و استرالیا، ترتیب داده است. در ادامه بخش اول این مصاحبه تقدیم میگردد:
پایگاه صهیونپژوهی خیبر: استراتژی جمهوری اسلامی در قبال مبارزه با صهیونیسم جهانی چیست؟ شما چه راهکارهایی را برای تضعیف صهیونیسم در جهان پیشنهاد میکنید؟
استاد قدیریابیانه: صهیونیستها دارای نفوذ بسیار گستردهای در اکثر کشورهای غربی هستند. تقریباً در هیچ کشور غربی و اروپایی امکان ندارد فردی به قدرت سیاسی برسد، بدون اینکه مورد تأیید و حمایت صهیونیستها باشد. صهیونیستها از دیرباز دو استراتژی را به شکلی جدی دنبال کردهاند:
تسلط بر مسائل مالی و اقتصادی
تسلط بر رسانهها و افکار عمومی
متأسفانه در هر دوی این موارد موفق بودند. هم اکنون عمده ثروت در اروپا و کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا و استرالیا متعلق به صهیونیستها است. رسانهها از مطبوعات نوشتاری گرفته تا مطبوعات دیداری، همگی تحت سیطره صهیوینستها هستند و افکار عمومی جهان تحت تأثیر سیاستهای این جماعت است.
راهکارهای تضعیف صهیونیسم در جهان
صهیونیستها با توجه به تسلطی که به دست آوردند، موفق شدند مسلمانان را به عنوان دشمن مسیحیان معرفی کرده و صهیونیسم را دوست مسیحیان جلوه دهند. این در حالی است که اسلام معجزاتی برای حضرت مریم (س) و حضرت عیسی (ع) قائل است که حتی در انجیل نیز چنین مواردی ذکر نشده است.
جوامع مسیحی مطلع نیستند که یکی از سورههای قرآن کریم، «سوره مریم» نامگذاری شده است. [1] همچنین مسیحیان نمیدانند که یهودیان هیچ اعتقادی به حضرت مریم (س) و حضرت عیسی (ع) ندارند. از نظر یهودیان، العیاذبالله حضرت مسیح (ع) فرزند گناه است.
تببین رویکرد اسلام و یهودیت نسبت به مسیحیت
متأسفانه ما به شکل جدی تلاش نکردیم تا نگاه اسلام به مسیحیت و نگاه یهودیت به مسیحیت را برای مسیحیان روشنگری کنیم. تبیین این دو مسئله میتواند آغازگر افشا و انزوای صهیونیسم در جوامع غربی باشد. به عقیده من، این مهمترین کار و تلاشی است که ما میتوانیم آنرا پیگیری کرده و به نتیجه برسیم.
یهودیان اعتقاد دارند که یهودیت از مادر به فرزند به ارث میرسد؛ این درحالی است که خداوند متعال به حضرت موسی (ع) دستور داد تا فرعون را به راه و دین حق دعوت کند. اگر فرعون دعوت حضرت موسی (ع) را میپذیرفت به جمع مریدان حضرت میپیوست، درحالی که جزو بنیاسرائیل نبود.
ساحرانی که با درباریان فرعون بودند، پس از مشاهده معجزات حضرت موسی (ع)، ایمان آوردند و در برابر تهدیدهای فرعون از عقیده خود عقبنشینی نکردند. این ساحران از قوم بنیاسرائیل نبودند اما به دین و کلام حضرت موسی (ع) اعتقاد پیدا کردند و تا شهادت پیش رفتند؛ بنابراین باید گفت یهودیت نژادی نیست.
این مسئله قابلیت بررسی هرچه بیشتر را دارد و با پرداختن به این اعتقاد غلط یهودیان میتوان به شکست صهیونیسم نزد افکار عمومی و اثبات نژادپرست بودن صهیونیستها کمک کرد. در این مسیر میتوان از فیلمهای سینمایی و کوتاه و آثار هنری استفاده کرد.
معرفی پیامبر اسلام به جهانیان
یهودیان قبل از ظهور حضرت مسیح (ع) به حضرت موسی (ع) به عنوان آخرین پیامبر اولیالعظم و صاحب کتاب اعتقاد داشتند. پس از ظهور حضرت مسیح (ع)، عدهای از یهودیان به ایشان ایمان آوردند و بدون اینکه اعتقاد به حضرت موسی (ع) را از دست بدهند، به شریعت و دعوت حضرت مسیح (ع) نیز ایمان آوردند.
بعد از حضرت عیسی (ع)، پیامبر اسلام (ص) مبعوث شدند. باتوجه به اینکه عدهای از یهودیان به حضرت مسیح (ع) ایمان آوردند، این سؤال مطرح میشود: «آیا یهودیانی که به حضرت عیسی (ع) ایمان آوردند، اشتباه کردند؟! و آ«هایی که حضرت عیسی را نپذیرفتند، بلکه تلاش کردند او را بکشند در مسیر حق قرار داشتند؟!». آیا یهودیان و مسیحیانی که سپس به پیامبری محمد (ص) ایمان آوردند اشتباه کردند؟ این مسئه نیز بسیار مهم است و ما باید اثبات کنیم که پیامبر اسلام واقعاً پیامبری از جانب خداوند متعال و خاتم پیامبران الهی است.
به چالش کشیدن باورهای انحرافی مسیحیت
مسیحیان بر این باورند که خوردن بدن مسیح و نوشیدن خون او (که او را ضلعی از خدا میدانند) باعث نجات است و بر همین اساس مراسم عشای ربانی را برگزار میکنند.[2]
اسلام و مباحث دقیق اسلامی میتواند به این کجرویها پاسخ صحیح و باورپذیر دهد و باعث بیداری مسیحیان شود.
ضمن اینکه مواردی در تورات وجود دارد که به اثبات باطل بودن باورهای مسیحیت و یهودیت و انحرافهایی که در افکار مسیحیان و یهودیان پیشآمده کمک میکند. برای مثال در تورات چنین نقل شده است: «مبادا منحرف شوید و خدا را به صورت مرد، زن یا حیوان به تصویر بکشید»[3]؛ درحالی که در کلیساها تصاویر بسیار زیادی از خدا (پدر، پسر و روحالقدس) وجود دارد که خدای پدر را به صورت پیرمرد، خدای پسر را جوانی بر صلیب و روحالقدس را به صورت کبوتر به تصویر میکشند!
در تورات آمده است که: «پدر بار گناه پسر را به دوش نمیکشد؛ پسر نیز بار گناه پدر را به دوش نمیکشد». این مطلب با چیزی که کلیسا میگوید در تضاد و تعارض است. کلیسا برای این که تجارت کند، معتقد است که: «همه انسانها گناهکار متولد میشوند؛ استدلال کلیسا این است که انسانها از نسل آدم و حوا هستند و چون آدم و حوا گناه کرده و رانده شدند، پس همه انسانها گناهکار هستند و اینگونه نمیتوان وارد بهشت شد؛ مگر اینکه این گناه از انسان زدوده شود و لذا عبارت طفل معصوم در جوامع مسیحی رواج ندارد زیر اطفال هم گناهکار به دنیا میآیند!».
مراسم غسل تعمید به جهت زدودن این گناه اولیه برگزار میشود. اما چگونه ممکن است کشیشی که سابقه تجاوز جنسی به کودکان را دارد، انسانها را غسل تعمید دهد و درب بهشت را به روی آنها باز کند؟
در مسیحیت، روحانیت شریک قدرت خداوند و واسطه انسان و خداوند است؛ اما در اسلام، روحانیت فقط نقش راهنما و رهبر را دارد. درحالی کلیسا چنین قدرت زیادی برای روحانیت قائل است و از طریق برگزاری مراسم اعتراف و پرداخت پول، قول بخشش را به فرد مسیحی میدهد که بخشش مختص خداوند است و فقط خداوند متعال در این زمینه تصمیمگیر است.
اشاره به نژادپرستی یهودیان
یهودیان بحثی را تحت عنوان قوم بنیاسرائیل مطرح میکنند؛ با توجه به این اعتقاد سؤالاتی مطرح میشود که می توان از این طریق نتایج جالبی به دست آورد: آیا حضرت مریم (س) از بنیاسرائیل است؟ آیا کسانی از بنیاسرائیل که حضرت مسیح (ع) را به پیامبری پذیرفتند، از قوم بنیاسرائیل خارج شدند؟ آیا اگر یکی از قوم بنیاسرائیل پیامبر اسلام را پذیرفت و به ایشان ایمان آورد، از قومیت خود خارج شده است؟
زیر سؤال بردن این اعتقاد یهودیان که یهودیت به شکل ارثی از مادر به فرزند منتقل میشود، فرصت مناسبی را فراهم میکند تا از این طریق آموزههای یهودیت و تفکرات صهیونیسم به چالش کشیده شوند.
به طور کلی پرداختن به نژادپرستی یهودیان و صهیونیستها هم ترفندی است که میتوان از آن برای آگاهسازی افکار عمومی جهان و تضعیف صهیونیسم استفاده کرد. صهیونیستها با توجه به نگاهی که به یهودیت دارند، تماماً نژادپرست محسوب میشوند؛ چراکه از نظر آنان کسی نمیتواند یهودی شود مگر اینکه مادر او یهودی باشد.
معرفی معجزات اسلام
در تورات و قرآن کریم از غرق شدن ارتش فرعون به همراه فرعون در دریا صحبت شده است؛ درحالی که در انجیل به غرق شدن فرعون اشارهای نشده است. اما قرآن نکتهای را بیان میکند که در هیچ کدام از کتابهای تاریخی و انجیل و تورات وجود ندارد.
در قرآن چنین آمده است که وقتی فرعون توبه میکند، خداوند متعال درخواست فرعون را نمیپذیرد و میفرماید بدن تو را نجات میدهم و حفظ میکنم تا عبرتی باشد برای دیگران. بنابراین تنها کتابی که میگوید جسد فرعون به ساحل بازگشت، قرآن کریم است.[4]
چند ده سال پیش که باستانشناسان به اهرام مصر نفوذ پیدا کردند و جسد فرعون را یافتند، این جسد را به منظور مطالعات بیشتر به فرانسه منتقل کردند. پس از آزمایشها و مطالعات مختلفی که دکتر «موریس بوکای»[5] انجام داد مشخص شد که علت مرگ فرعون، غرق شدن در دریا بوده است؛ و این یعنی معجزه قرآن کریم.
تا قبل از ظهور اسلام، در کتب تورات و انجیل و سایر کتب تاریخی از ماجرای بازگشت جسد فرعون به ساحل صحبتی نشده بود؛ اما خداوند متعال در قرآن کریم به این واقعه اشاره کرده [4] و چندین قرن بعد این حادثه از نظر علمی ثابت شد و حقانیت و معجزه بودن اسلام به اثبات رسید.
آقای «موریس بوکای» رئیس هیئت فرانسوی بود که مأموریت داشت جسد فرعون را مورد بررسی قرارد دهد. «بوکای» بعد از اینکه به نتیجه رسید فرعون غرق شده، به جده سفر میکند و در طی کنفرانسی دستاورد خود را اعلام میکند. بعد از این کنفرانس یکی از مسلمانان آیه قرآنی که خداوند در آن به غرق شدن و بازگشت جسد فرعون به ساحل اشاره کرده است را به «بوکای» ارائه میکند و این دکتر فرانسوی مسلمان میشود، زیرا این امکان برای پیامبر اسلام وجود نداشت که بدون وحی از بازگشت جسد به ساحل خبر داشته باشد.
«موریس بوکای» بعد از این وقایع کتابی تحت عنوان «انجیل، قرآن، علم» مینویسد و در این کتاب چنین میگوید که در قرآن کریم چیزی وجود ندارد که بتوان آنرا با علم رد کرد و نکات بسیار زیادی وجود دارد که میتوان آنها را با علم اثبات کرد، در حالی که در انجیل و تورات مطالب بسیاری وجود دارد که میتوان به واسطه علم آنها را رد کرد.
من پیشنهاد میکنم مطالعاتی که بر روی جسد فرعون صورت گرفته را به دست آوریم و از این طریق یکی از معجزههای قرآن کریم را اثبات کرده و به جهانیان نیز معرفی کنیم.
پاورقیها:
[۱] سورهای از قرآن «مریم» و دیگری «مائده» نام دارد که در آن از طعامی که خداوند از آسمان برای عیسی و حواریون وی نازل نمود، سخن به میان میآورد، همان واقعهای که نزد مسیحیان به «شام آخر» معروف است.
در قرآن، 45 بار نام «عیسی» و 11 بار نام «مسیح»، در 13 سوره که در مجموع بیش از 10% از سورههای قرآن را تشکیل میدهند، آمده است. قرآن شامل 114 سوره میباشد. نام مریم هم 34 بار در قرآن تکرار شده است.
در قرآن 12 بار، در 6 سوره، نام انجیل ذکر شده که از آن به عنوان کتاب خدا یاد گردیده است. اما بنا بر اسلام، کتابی که امروزه با این عنوان معرفی میشود، با کتاب اصلی متفاوت است.
[2] در انجیل از قول حضرت عیسی (ع) آمده است که اگر بدن او را بخورند و خون او را بیاشامند جاودان میشوند و روز قیامت حضرت به کمک آنها میآیند.
در انجیل یوحنا باب ششم بندهای 52 تا 57 آمده است: "پس جدالی سخت در میان یهودیان در گرفت که «این مرد چگونه میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» عیسی به ایشان گفت: «آمین، آمین، به شما میگویم که تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید. هرکه بدن مرا بخورَد و خون مرا بنوشد، حیات جاویدان دارد، و من در روز بازپسین او را برخواهم خیزانید؛ زیرا بدن من خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی است. کسی که بدن مرا میخورَد و خون مرا مینوشد، در من ساکن میشود و من در او. همانگونه که پدرِ زنده مرا فرستاد و من به پدر، زندهام، آن که مرا میخورد نیز به من زنده خواهد بود."
در مراسم عشاء ربانی، نان سمبل بدن و شراب سمبل خون آن حضرت است! چون آنها به تثلیث اعتقاد دارند و مسیح را خدا میدانند لذا در مراسم عشاء ربانی در حقیقت به صورت سمبلیک بدن و خون خدا را میخورند.
[3] پس خویشتن را بسیار متوجه باشید؛ زیرا در روزی که خداوند با شما در حوریب از میان آتش تکلم مینمود، هیچ صورتی ندیدید. مبادا فاسد شوید و برای خود صورت تراشیده، یا تمثال هر شکلی از شبیه ذکور یا اناث بسازید، یا شبیه هر بهیمهای که روی زمین است، یا شبیه هر مرغ بالدار که در آسمان میپرد، یا شبیه هر خزندهای بر زمین یا شبیه هر ماهی که در آبهای زیر زمین است ... . این بر تو ظاهر شد تا بدانی که یهوه خداست و غیر از او دیگری نیست؛ لهذا امروز بدان و در دل خود نگاه دار که یهوه خداست، بالا در آسمان و پایین روی زمین و دیگری نیست. (عهد عتیق، سفر تثنیه، فصل4، آیات 18-15، 35 و39.)
[4] و ما بنىاسرائیل را از دریا عبور دادیم؛ در حالى که فرعون و لشکریانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال مىکردند تا چون غرقاب فرعون را فراگرفت، گفت: ایمان آوردم که معبودى نیست جز آنکه بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند و من از تسلیمشدگانم. آیا اکنون؟! [در آستانه مرگ توبه مىکنى؟] در حالى که پیشتر نافرمانى مىکردى و از تبهکاران بودى؟ پس امروز جسد تو را [از متلاشىشدن و کام حیوانات دریایى] نجات مىدهیم تا عبرتى براى آیندگان باشى. یقیناً بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلاند! (سوره یونس، آیات 90-92:)
[5] Maurice Bucaille