گام چهارم و گزاره مضحک اروپا
یادداشت قدیری ابیانه در روزنامه حمایت / ۱۸ آبان ۹۸
گام چهارم کاهش تعهدات برجامی کشورمان در حالی کلید خورد که تروئیکای اروپایی دوشنبه هفته پیش، مدعی شد که «زمان برای توافق طولانیتر با ایران درباره مسائل مربوط به امنیت منطقه ازجمله برنامه موشکی این کشور فرا رسیده است.» وزارت خارجه فرانسه نیز در واکنش به اعلام رسمی گامها و اقدامات هستهای جدید ایران، تهران را متهم به نقض توافق هستهای کرد و این در حالی است که آمریکاییها هم با کاهش تعهدات برجامی ایران مخالفت کرده و خواستار تن دادن ایران به توافقی با شمول موضوعات منطقهای و نظامی شدهاند.
اروپاییها البته تهدیداتی کرده و مدعی شدهاند که آنها هم از برجام خارج خواهند شد اما این جسارت آنها بهجای انجام بیقیدوشرط تعهداتشان از آنجا نشأت میگیرد که موضعگیری برخی مقامات کشورمان، اروپا و آمریکا را تقریباً مطمئن کرد که هر غلطی مرتکب شوند، ایران از برجام خارج نخواهد شد. اروپا از اردیبهشت 97 با وعده و وعید کوشید که جمهوری اسلامی را بدون ما بازاء در برجام نگه دارد و تعلل مسئولین در برخورد قاطع و بهموقع موجب شد که اکنون دست پیش را بگیرند و مدعی نقض توافق هستهای از سوی کشورمان شوند. این در حالی است که نه آمریکا و نه سه کشور اروپایی، هیچکدام به تعهداتشان پایبند نبوده و گام قابل قبولی برای عمل به آنها برنداشتهاند. در این میان، اروپا بیش از آمریکا مقصر است چراکه دشمنی آمریکا با ایران بر کسی پوشیده نیست حالآنکه اروپاییها ابتدا با فریب و لبخند جلو آمدند، سپس عملاً به تحریمهای پسابرجامی کاخ سفید علیه کشورمان پیوستند و بی کم و کاست، آن را اجرا کردند.
نکته دیگر اینکه تهدید به توقف اجرای برجام از جانب اروپا و اعمال فشار بیشتر با توجه به اینکه اولاً دیگر حوزه قابلذکری برای تحریم کردن باقی نمانده و ثانیاً اروپا عملاً نشان داده که در برجام حضور ندارد و از زیر بار تعهداتش شانه خالی کرده، نمیتواند تهدید کارآمد و مؤثری بهحساب آید. افزون بر این، تروئیکای اروپایی همنوا با کاخ سفید صراحتاً از ایران خواستهاند تا برجامهای بعدی را ذیل یک توافق جامع بپذیرد و به آن تن دهد، بنابراین، حتی اگر اروپا از توافق هستهای کنار بکشد، بیش از بهاصطلاح منزوی کردن ایران، میخواهد کشورمان پای میز مذاکره بیاید و به همین دلیل، تهدید به خروج از برجام را بهعنوان ابزار فشاری برای وادار کردن ایران برای عمل به تعهداتش بکار میبرد.
از سوی دیگر، موضوع فشار بر ایران از طرف اروپا، یک گزاره مضحک است چراکه راهبرد شکستخورده «فشار حداکثری» آمریکا، گواه ناکامی مضاعف اروپاییهاست و از این رو، اروپا حتی اگر مایل به اعمال فشار بر ایران باشد، قادر به اجرای چنین سیاستی نخواهد بود، چون توان اروپا از آمریکا بیشتر نیست و اساساً در حد و اندازهای نیست که بخواهد کشوری که از مؤلفههای قدرت راهبردی در غرب آسیا برخوردار است را تحریم و تحتفشار قرار دهد.
افزون بر این، گام چهارم بر اساس بندهای 26 و 36 برجام صورت گرفته و به مفهوم خروج ایران از برنامه جامع اقدام مشترک نیست، با این حال، ابر بدهکاران برجامی و کسانی که تقریباً هیچ اقدام قابلاعتنایی برای حفظ آن صورت ندادند، آن را مترادف با نقض توافق هستهای میدانند. این اتفاق به این دلیل روی داده که برخی مسئولین کشور بدون ارائه استدلالی قوی و مورد پذیرش کارشناسان و مردم، ترجیح دادند که پس از خروج آمریکا از برجام در بهار سال گذشته، صراحتاً اعلام کنند که در توافق هستهای باقی خواهند ماند چون بهزعم آنها امکان ادامه بقای توافق هستهای منهای آمریکا وجود داشت، حالآنکه اگر همان موقع از این توافق نیمبند خارجشده بودند، هیچکس ایران را سرزنش نمیکرد. جمهوری اسلامی بدون کم و کاست همه تعهداتشان را یکجا انجام داده و پایبندیاش به برجام در آن مقطع، بارها به تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسیده بود، لذا خارج شدن ایران از برجام متعاقب خروج آمریکا، حقی برای کاخ سفید ایجاد نمیکرد و در مقابل، موجب بدهی ایران و طلبکاری جامعه بهاصطلاح جهانی نمیشد.
این در حالی است که چشمانتظاری و متوقع بودن از اروپا بهمنظور جبران خسارتهای آمریکا از ابتدا اشتباه بود و با اینکه قاره سبز هیچگاه کاری برخلاف خواسته واشنگتن انجام نداده و حداقل اینکه نمیتواند انجام دهد، برخی این انتظار را صبر راهبردی برای اقناع افکار عمومی جهان تعبیر کردند! اروپا سالانه یک هزار میلیارد دلار مراودات تجاری با آمریکا دارد، حالآنکه صفر تا صد مبادلات تجاری ایران با اروپا از 20 میلیارد دلار در سال تجاوز نمیکند. این رقم اندک وقتی خودنمایی میکند که بدانیم حجم تجارت سالانه ایران فقط با عراق، سالانه 14 الی 15 میلیارد دلار است.
بنابراین، نباید مقدرات کشور همچنان که یکبار پیش از برجام معطل تصویب و اجرای آن مانده بود، دوباره منتظر تحرک غرب بماند و این اتفاق باید در عمل بیفتد و صرف شعار و شعارزدگی کافی نیست.
جمهوری اسلامی تا به امروز چهار فرصت 60 روزه به اروپا داده و با تزریق گاز به سانتریفیوژهای فردو، باید طی حداکثر دو گام دیگر، تکلیف موضوع هستهای ایران را برای همیشه روشن کنیم. گام بعدی باید شامل فرصتی به اروپا و همچنین آمریکا برای بازگشت به برجام و انجام همه تعهداتشان باشد که چنانچه با استنکاف آنها رو به رو شود، جمهوری اسلامی نیز همه الزامات خود ذیل توافق هستهای را کان لم یکن تلقی خواهد کرد. در مرحله آخر، اگر آمریکا و اروپا ساز تحریمهای جدید از طریق به جریان انداختن مکانیسم ماشه را کوک کردند، باید اعلام شود که افزون بر توقف برجام، عضویت در «ان پی تی» (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) را نیز تعلیق خواهیم کرد چراکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به تعهداتش در قبال مسئولیتپذیری ایران عمل نکرده است. مرحله پایانی، منوط کردن بازگشت به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به پیوستن رژیم صهیونیستی به «ان پی تی» و بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای این رژیم خواهد بود.
و بالاخره اینکه تجربه برجام نشان داد که گره زدن مقدرات کشور به آنچه در اختیار ما نیست، یک اشتباه محض و البته راهبردی است و باید به فکر چاره مشکلات از طریق فعال کردن ظرفیتهای کشور بود. به فرموده رهبر معظم انقلاب، «هنگامیکه ما مسائل اقتصادی و کسب و کار را به برجام گره میزنیم، نتیجه این میشود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه منتظر امضا شدن یا نشدن برجام میمانند و بعد از آن هم منتظر اجرا شدن و یا اجرا نشدن آن هستند و سپس نیز منتظر اینکه آیا امریکا در برجام میماند یا نمیماند و در نهایت دستگاه فعال اقتصادی کشور همیشه معطل خارجیهاست.» (2 خرداد 97)
hemayatonline.ir/newspaper/item/40194