پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۶ ق.ظ

۰

آسیب شناسی عدالتخواهی جنبش دانشجویی

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۶ ق.ظ

📆سه شنبه، 16 آذر 

16 آذر روز دانشجو یادآور بیداری دانشجویان در برابر استبداد دولت کودتا در ایران و استکبارستیزی جنبش دانشجویی است. در سالگرد شهادت مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و آذر شریعت رضوی در *نشستی ویژه در دفتر ساعدنیوز با حضور دکتر محمد حسن قدیری ابیانه سفیر اسبق ایران در مکزیک* به جریان عدالتخواهی جنبش دانشجویی پرداختیم.

✅ *خیلی ها هستند که عدالتخواه اند ولی خودشان مانع اجرای عدالت هستند؛ چون مسائل را درست متوجه نمی شوند. امروز مطالبه گری مساوی است با عدالتخواهی و انقلابی گری؛ اما اگر حتی دولتی بخواهد عدالت را اجرا کند در مقابل عدالت می ایستند چون درک درستی از عدالت ندارند.*

📡 *ساعد نیوز:* امروز عدالت یکی از آرمان های بر زمین مانده انقلاب اسلامی است؛ شاهد این مطلب، تأکید دائمی رهبر انقلاب اسلامی در سال های اخیر بر مغفول ماندن مقوله عدالت در کشور به دلیل عدم اهتمام لازم مسئولان به این دال مرکزی انقلاب اسلامی است. عدالتخواهی یکی از اصلی ترین ویژگی های جنبش دانشجویی است و در سال های اخیر خصوصاً در یک دهه گذشته، این بحث عدالتخواهی به خاطر سیاست زدگی جنبش، در محاق رفته است. بفرمایید عدالت در چه معنایی باید مورد اهتمام دانشجویان کشور باشد با توجه به این که حضرتعالی در دوران دانشجویی تان خصوصاً در ایتالیا سابقه فعالیت پررنگی داشته اید؟

✅دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: بسم الله الرحمن الرحیم. در ابتدا از پایگاه خبری ساعد نیوز به خاطر دعوت بنده به این نشست به مناسبت روز دانشجو و 16 آذر تشکر می کنم و گرامی می دارم یاد و خاطر شهدای دانشجو خصوصاً شهدای واقعه 16 آذر 1332 که امروز به مناسبت استبدادستیزی و شجاعت این عزیزان به نام روز دانشجو مزین شده است. طبیعتاً جوانان که دانشجویان را هم شامل می شود کمتر محافظه کارند و عدالتخواهند؛ ممکن است همین ها وقتی سن شان بالاتر می رود، این جنبه ها را از دست بدهند. کما این که سراغ داریم کسانی که در زمان جوانی و دانشجویی برای عدالت مبارزه می کردند و بعد که رشد کردند و پُست گرفتند، شدند جزو کلاهبردارهای کشور؛ لذا عدالتخواه ماندن مهم است. *سالم بودن و عدالتخواه بودن مهم است ولی مهمتر سالم ماندن و عدالتخواه ماندن است.* این کار وقتی مشکل تر می شود که دست شما به بیت المال و مناصب حکومتی برسد. ما باید یک تعریفی از عدالت باید داشته باشیم. *عدالت چیست؟* خیلی ها هستند که عدالتخواه اند ولی خودشان مانع اجرای عدالت هستند؛ چون مسائل را درست متوجه نمی شوند. امروز مطالبه گری مساوی است با عدالتخواهی و انقلابی گری؛ اما اگر حتی دولتی بخواهد عدالت را اجرا کند در مقابل عدالت می ایستند چون درک درستی از عدالت ندارند.

به طور مثال، قیمت بنزین امروز در کشور 1500 تومان سهمیه 60 لیتری ماهانه و لیتری 3000 تومان آزاد است؛ در حالی که قیمت تمام شده یک لیتر بنزین در کشور، 20 هزار تومان است. هر خودرو 60 لیتر سهمیه با یارانه 18500 تومانی در هر لیتر دریافت می کند. این یعنی اختصاص یک میلیون و صد هزار تومان یارانه بنزین به هر خودرو در ماه! معادل یارانه نقدی بیش از 24 نفر! چرا ما باید به هر خودرو ماهانه به اندازه یارانه نقدی 24 نفر بنزین بدهیم؟ این یارانه متعلق به همه مردم است! بیت المال مال همه مردم است؛ حتی آن کپرنشین در سیستان و بلوچستان مثل همه مردم ایران. *ما نفت سفید را در ایران می فروشیم لیتری 150 تومان یعنی بشکه ای کمتر از یک دلار! گازوئیل را می دهیم کمتر از 2 دلار! این کار ما نه تنها عادلانه نیست بلکه احمقانه هم هست! احمقانه ترین سیاست در جهان را در حوزه توزیع سوخت داریم.* همین الان که داریم با همدیگر صحبت می کنیم، نفت خام بشکه ای نزدیک 70 دلار است! به چه دلیلی باید فرآورده را بعد از پالایش و حمل و نقل و هزینه های جانبی بدهیم بشکه ای کمتر از یک دلار؟! *یعنی یک بشکه نفت سفید معادل چهار تا بطری آب یک و نیم لیتری. اصلاً منطقی نیست.* به خاطر همین است که سوخت قاچاق می شود. *سود قاچاق سوخت هفت تا هشت هزار درصد است حتی بیشتر از سود قاچاق مواد مخدر!*

آمار نشان می دهد که *10 درصد از جمعیت کشور، که وضع مالی شان از همه بهتر است، 30 برابر فقیرترها یارانه می گیرند!* هر آجری که پخت می شود چون با سوخت این کار صورت می گیرد، در آن بیت المال نهفته است. هرکس آجر بیشتری مصرف کند، یارانه بیشتری دریافت کرده است. *ما پول کاخ بالانشین ها را از جیب کوخ نشین ها می دهیم.*

حالا اگر دولتی بگوید که این سوخت بیت المال است و متعلق به کل ملت ایران است نه فقط آن دسته از شهروندانی که خودروی شخصی دارند؛ چرا من باید این بیت المال را فقط به کسانی اختصاص دهم که خودرو دارند؟! عدالت ایجاب می کند که همه به سهم شان برسند. اما اگر قیمت سوخت بخواهد به واقعیت نزدیک شود، با مخالفت شدید افکار عمومی، رسانه ها و حتی روشنفکران و نخبگان مواجه می شود. چرا باید این طوری باشد؟ *من خجالت می کشم وقتی رانندگی می کنم سر چهار راه می بینم که یک عده بچه آمدند میگویند "شیشه ماشین شما را تمیز کنیم انعام بدهید!" او نمی داند که دارد پول بنزین ماشین من رو می دهد؛ اگر او به این وضع دچار شده به خاطر پولی است که از او دریغ شده و در اختیار من قرار داده شده است. آمار نشان می دهد که 10 درصد از جمعیت کشور، که وضع مالی شان از همه بهتر است، 30 برابر فقیرترها یارانه می گیرند! هر آجری که پخت می شود چون با سوخت این کار صورت می گیرد، در آن بیت المال نهفته است. هرکس آجر بیشتری مصرف کند، یارانه بیشتری دریافت کرده است. ما پول کاخ بالانشین ها را از جیب کوخ نشین ها می دهیم. حالا اگر دولت ها جرأت کنند نزدیک بشوند به این قضیه برای برقراری عدالت با اعتراض و اغتشاش مواجه می شوند؛ همین کوخ نشین ها اولین کسانی هستند که اعتراض می کنند! از جمله دانشجویان و جوانان؛ من معتقدم، عدم موفقیت حکومت، رسانه ها، دانشگاه ها و جراید در تبیین این مسأله برای مردم ریشه همین اعتراضات و اغتشاشات است. چه فاجعه و ظلمی رخ داده است. ضعف تبلیغات ما در کشور؛ *امروز مطالبه گری انقلابی‌گری تلقی می شود در حالی که من معتقدم انقلابی گری یعنی مسئولیت پذیری.* این حق ماست که از دولت و حکومت در حد امکاناتش مطالبه کنیم؛ با این پول چه کردی؟ اختلاس هایی که خصوصاً در دولت قبل انجام گرفت؛ حقوق های نجومی؛ اشرافی گری؛ اینها باید مورد اعتراض قرار بگیرد. به چه حقی این اختلاس ها و حقوق های نجومی شکل گرفته است؟

دانشجو در دوران دانشجویی اش باید مهارت کسب کند، بعد برود شغل ایجاد کند به جای این که شغل مطالبه کند. نحوه درس خواندن این دانشجوی کارآفرین طبیعتاً متفاوت است. باید دست دیگران را هم بگیرد؛ این دانشجو می داند که وقتی این فرد وارد دانشگاه شده، هستند کسانی که نتوانستند مثل او وارد دانشگاه شوند و این وظیفه اوست که برای این افراد هم فرصت شغلی ایجاد کند.

*اما معتقد هستم که مردم یک تصور غلطی از درآمدهای دولت دارند. *یکی از اشتباهات بزرگی که در این سال ها رخ داده است، نهادینه سازی این تصور در جامعه است که دولت مسئول تأمین نیازهای مردم است. این از کجا آمده؟ در دنیا این طوری نیست. در دنیا مردم می دانند که باید هزینه های دولت را تأمین کنند. این را ما در ابعاد کوچک می فهمیم. کسانی که در یک مجتمع صد واحدی زندگی می کنند مُلزم به تأمین هزینه های نگهبانی و جاریه مجتمع در قالب پرداخت شارژ هستند. یک هیئت مدیره ای تشکیل می شود و این هیئت مدیره در اصل در حُکم دولتی است که این مجتمع را اداره می کند و ساکنین هم می دانند که باید با پرداخت شارژ ماهیانه هزینه های جاریه ساختمان و محل زندگی خودشان را تأمین کنند. هیچ کس به هیئت مدیره نمی گوید که تو پدر این مجتمع هستی؛ باید به بچه من کار بدهی؛ هزینه تحصیل اش را بدهی؛ مسکن‌اش را تأمین کنی، جهیزیه دخترم را باید تأمین کنی؛ چون ابعاد کوچک است همه این موضوع را درک می کنند. ولی وقتی این موضوع را در سطح کشور و شهر مطرح می کنیم، همه مطالبه گرند! خصوصاً دانشجویان؛ همه می گویند که باید شغل در اختیار من قرار بگیرد؛ این در حالی است که دانشجو در دوران دانشجویی اش باید مهارت کسب کند، بعد برود شغل ایجاد کند به جای این که شغل مطالبه کند. نحوه درس خواندن این دانشجوی کارآفرین طبیعتاً متفاوت است. دست دیگران را هم باید بگیرد؛ این دانشجو می داند که وقتی این فرد وارد دانشگاه شده، هستند کسانی که نتوانستند مثل او وارد دانشگاه شوند و این وظیفه اوست که برای این افراد هم فرصت شغلی ایجاد کند. در مقابل این دانشجوی مسئول کارآفرین، دانشجوی مطالبه گر است! کسی که فقط از دولت توقع دارند! خوشبختانه در دانشگاه کسانی را داشتیم که نخبه هستند؛ اختراع کردند؛ کتاب نوشتند؛ ولی این افراد در اقلیت هستند و اکثریت دانشجویان، طریق مطالبه گری را ترجیح میدهند و اهل مسئولیت پذیری نیستند. میخواهند امتحان را یک طوری پاس کنند؛ مدرک را بگیرند و بعد بشوند مطالبه گر!

همه اینها ریشه در تصور غلطی است که مردم از درآمدهای دولت دارند! شما در شبکه های اجتماعی به کرات مشاهده می کنید که ایران را با کشورهای نفت خیز عربی مثل عربستان، کویت، قطر و امارات مقایسه می کنند. گفته می شود فلان مقدار یارانه در این کشورها به مردم پرداخت می شود در حالی که در ایران دولت 45500 تومان را با مصیبت و مکافات پرداخت می کند! یک عده تعریف و تمجید میکنند از سران فاسد کشورهای عربی! من یک محاسباتی انجام دادم در پاسخ به این توقعات! کاری که من کردم باید در دانشگاه، دستگاه های تبلیغاتی حکومت یا رسانه ملی و رسانه ها انجام میشد که انجام نگرفته است. آمدم جمعیت بومی این کشورها را درآوردم، میزان صادرات نفت آن ها را هم رصد کردم و این نسبت جمعیت با میزان صادرات نفت این کشورهای عربی را با همین نسبت جمعیت به میزان صادرات نفت در ایران در شرایط غیرتحریمی مقایسه کردم و نتیجه این شده است که سهم سالیانه هر تبعه عربستانی از میزان صادرات نفت در یک سال، معادل سهم 18 سال یک شهروند ایرانی از صادرات نفت در شرایط غیرتحریمی است؛ یعنی در شرایطی که بتوانیم در روز دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت صادر کنیم؛ این رقم در مقایسه با کویت، سهم هر شهروند کویتی در یک سال صادرات نفت اندازه 53 سال صادرات نفت به ازای سهم هر شهروند ایرانی است؛ امارات 60 سال یک ایرانی؛ و قطر یک قرن و سی و پنج سال یک ایرانی در سال سهم صادرات از نفت دارد! خُب اصلاً نباید مقایسه کنند؛ چون رسانه این ها را نگفتند؛ چون نمی دانند؛ مقامات هم این را نگفتند؛ چون یک بار این را محاسبه نکردند.

گفته می شود در سال 12 تُن طلا در ایران برداشت می شود! این یعنی هر هشت نفر یک گرم در سال! می گویند که ما این همه معادن داریم و منابع؛ مالیات، گمرک و عوارض و این حرف ها. همه اینها را کنار هم می گویند بودجه عمومی؛ امسال 570 هزار میلیارد تومان در بودجه پیشبینی شده است. به ازای هر ایرانی ماهیانه 560 هزار تومان کل بودجه عمومی است.

گفته می شود که ما بر روی دریای نفت و گازیم. بله! مجموع نفت و گاز ما از مجموع ذخایر نفت و گاز هر کشوری در جهان بیشتر است؛ بله این طور است! ما روزی 4 میلیون بشکه سهم تولید ما در اُپک بوده است؛ از این 4 میلیون بشکه، یک میلیون و هفتصد هزار بشکه را تصفیه می کردیم و در داخل مصرف می کردیم و دو میلیون و سیصد هزار بشکه را صادر می کردیم. 4 میلیون بشکه در روز یعنی به ازای هر ایرانی یک و نیم بُشکه در ماه! دو میلیون و سیصد هزار بُشکه در ماه را اگر اصل بگیریم، حتی یک بُشکه کامل هم سهم یک ایرانی در ماه نمی شود. تازه چهارده و نیم درصد از این حجم صادرات سهم شرکت نفت است برای هزینه های جاریه خودش؛ 3 درصد سهم مناطق نفت خیز و محروم است؛ حدود 30 درصد هم صندوق توسعه ملی؛ الباقی هم برای اداره امورات جاریه کشور است؛ به طور مثال، در سال 1397 رقمی که برای صادرات نفت، گاز و میعانات گازی و فرآورده های نفتی پیشبینی شده بود و آن هم محقق نشد، 96 هزار میلیارد تومان بود. رقم نجومی است. محقق نشد. فرض کنیم محقق می شد؛ به ازای هر ایرانی می شد ماهی 100 هزار تومان! تصور مردم فراتر از این ارقام است. تصور کنید که این رقم برای پس انداز نیست بلکه خرج می شود. یکی از مطالبات مردم، مسکن است. فرض کنید امروز یک خونه با متراژ پائین در پائین شهر با عمر 20 سال نزدیک 700 الی 800 میلیون تومان است. امروز با توجه به افزایش قیمت دلار و مشکلات تحریم، رقم بالاتری برای صادرات نفت در نظر گرفته شده بود و آن هم به شرط تحقق، به ازای هر ایرانی حدود 200 هزار تومان در ماه است. بنابراین، اگر یک نفر می خواست با این پول نفت به شرط این که این خرج نمی شد و پس انداز می شد، یک مسکن در متراژ پائین با شرایطی که گفتم تهیه کند باید حدود 350 سال منتظر می ماند! البته به شرط این که تورم نباشد؛ مشکلات دیگری اضافه نشود؛ روند صادرات نفت کلاً قطع نشود!

این توقع بیجا است. *در قانون اساسی آمده است که "مسکن حق مردم است!" از قانون اساسی فرانسه اقتباس کردیم ولی اروپایی ها یک چیزی از این عبارت برداشت می کنند؛ در حالی که ما چیزی کاملاً متفاوت می فهمیم*. آنجا زن و شوهر کار می کنند؛ روزی 6 الی 7 ساعت کار مفید دارند؛ بسیار قانع تر از ما زندگی می کنند. پس‌انداز می کنند؛ و اگر توانستند که با این پس انداز در پائین شهر یک خونه 20 یا 25 متری کرایه کنند؛ در این حال، به حق مسکن خودشان رسیده اند! لازم نیست تو خیابون بخوابند ولی باز کارتون خواب هست! ولی ما چه درکی از این حق داریم؟ دولت باید مسکن بدهد؛ پائین شهر و متراژ پائین هم قبول نیست. مالک هم بایر بشویم نه اجاره! بر چه مبنایی؟ ایران ثروتمند است! گفته می شود در سال 12 تُن طلا در ایران برداشت می شود! این یعنی هر هشت نفر یک گرم در سال! می گویند که ما این همه معادن داریم و منابع؛ مالیات، گمرک و عوارض و این حرف ها. همه اینها را کنار هم می گویند بودجه عمومی؛ امسال 570 هزار میلیارد تومان در بودجه پیشبینی شده است. به ازای هر ایرانی 560 هزار تومان کل بودجه. این در حالی است که تصور مردم از درآمد نفتی ماهیانه ده ها یا حتی صدها میلیون تومان است. خُب اینها را باید رسانه ها روشن کنند. من قبل از کرونا ماهیانه نزدیک 40 سخنرانی داشتم در جاهای مختلف؛ وقتی می پرسیدم که به نظرتان سهم هر ایرانی از درآمد نفتی در هر ماه چقدر است؟ کمتر پیش می آمد که در پاسخ رقمی کمتر از 50 میلیون تومان گفته شود؛ در سیستان و بلوچستان، زابل، چابهار از شیعه و سنی می پرسیدم؛ میگفتند باید ماهانه نزدیک 200 یا 300 میلیون تومان باشد. گفته می شود که دولت اگر این پول را خرج مردم کند مردم مشکلات حل می شود ولی این کار نمی شود. اگر این پول داده نمی شود، پس این پول خورده می شود؛ چه کسی می خورد؟ کسی که دستش به بیت المال می‌رسد. آنهایی که سِمت دارند در نهادهای تصمیم گیر هستند؛ پس بالایی ها همه دزدند! این عبارت را بارها شنیده اید. "همه دزدند!" این فکر در کشور جاری است.

اهل سنت فکر می کنند شیعیان حقشان را می خورند؛ قومیت ها فکر می کنند، فارس ها می خورند؛ شهرستانی ها فکر می کنند تهرانی ها می خورند؛ تهرانی ها هم می گویند که آخوندا می خورند؛ آقا این که کاری ندارد یک ضرب و تقسیم ساده بچه راهنمایی هم می تواند انجام دهد. واقعیت داستان مشخص می شود. بنابراین، عدم اطلاع رسانی درست توسط رسانه ها در این خصوص بسیار تأثیرگذار بوده است. اگر جنبش دانشجویی می خواهد واقعاً عدالتخواه باشد باید پیگیر این معنای عدالت باشد. عدالت یعنی منابع درست تخصیص پیدا کند. حق کوخ نشین را ندهیم دست کاخ نشین. ما مهارت های زندگی را نه در مدرسه نه در دبیرستان و نه در دانشگاه به بچه ها یاد نمی دهیم. یکی از مهارتهای زندگی این است که وقتی عددی را شنیدید، بتوانید اندازه آن عدد را در ذهن تان مجسم کنید. وقتی میگویند 96 هزار میلیارد تومان، همه فکر می کنند، عدد بسیار بزرگی است ولی وقتی تقسیم کردید به 84 میلیون نفر و بر 12 ماه، در ماه می شود 100 هزار تومان صادرات نفت به ازای هر شهروند در هر ماه! این در حالی است که این شهروندان هستند که در همه جای دنیا هزینه های دولت را تأمین می کنند همان طور که مجتمع های مسکونی، ساکنین هزینه های ساختمان را تأمین می کنند. حالا عدالت چیست؟ عدالت این نیست که هی بگوئیم شغلم کو؟ مسکنم کو؟ الان اگر یک مستأجری به خاطر مشکل اجاره حکم تخلیه دریافت کند و اسباب و اثاثیه اش در کوچه ریخته شود، همه انتظار دارند دولت به داد این مستأجر برسد! نمی گویند که دور هم جمع بشویم کمک کنیم مشکلش را حل کنیم. امروز که ارزش پول ملی کم می شود عوامل متعددی دارد؛ همه فکر می کنند که دولت می تواند جلوی تورم را بگیرد؛ اگر این طور بود که همان اول انقلاب یک بخشنامه صادر می شد و می گفتند که تورم صفر! این طوری نیست. این باید برای مردم تبیین شود.

آقای رئیسی نمی خواهد پول چاپ کند؛ املاک مازاد می فروشد؛ پتروشیمی ها جزو همین لیست املاک مازاد شده است! اینها را بفروشیم برای پرداخت مخارج جاری کشور؟! یک وقتی که این املاک مازاد تمام شد، باز باید حقوق پرداخت شود؛ آن وقت چه کار می کنیم؟

تقاضای ارز یکی از عوامل تأثیرگذار بر روی قیمت ارز است. تمام کسانی که خرید کالای خارجی را به کالای داخلی ترجیح می دهند چه کالای قاچاق چه کالایی که از مبادی رسمی وارد شده باشد؛ این تقاضای ارز است! درست است که تو ریال پرداخت می کنی ولی این جنس با دلار وارد شده است چه رسمی و چه قاچاق! کفش خارجی، کیف خارجی، یخچال، و لوازم خانگی خارجی و قس علیهذا. هر جایی جنس خارجی به جنس ایرانی ترجیح داده می شود، یعنی تقاضای پنهان ارز! این یعنی بالا رفتن قیمت ارز. این باید برای مردم روشن شود. هر جنسی از هر کشوری بخرید؛ اقتصاد آن کشور، ارزش پول آن کشور، اشتغال در آن کشور تقویت می شود؛ ایرانی بخری، ایرانی تقویت می شود، خارجی بخری، خارجی تقویت می شود. ما تحریم هستیم؛ بدترین تحریم طول تاریخ به گفته خود غربی ها بر علیه ایران تحمیل شده است. اما بدتر از این، خودتحریمی است. بازارهای خارجی به روی جنس ایرانی به خاطر تحریم بسته است و مع الأسف بازار خودمان هم در خدمت اجناس خارجی است. این خیانت است. عدالت یعنی در مقابل اینها ایستادن؛ عدالتخواهی یعنی جنس ایرانی خریدن. آقای رئیسی 12 مرداد رئیس جمهور شد و 14 مرداد در مجلس حاضر شد؛ 2 هفته بعد باید به هشت و نیم میلیون نفر حقوق می داد! آقای روحانی می گفت من خزانه خالی را تحویل گرفتم؛ آقای رئیسی با یک میلیون میلیارد تومان بدهی تحویل گرفت. خزانه خالی نیست، بدهکار است. کسری بودجه داریم. ارز 4200 تومانی را دولت قبل در ۵ ماهواول سال خرج کرده و برای بقیه سال چیزی نمانده؛ هی توقعات بالا دارد می ره؛ هر کسی می گوید که حقوق من را زیاد کن. حتی آقای روحانی هم برای پرداخت حقوق هشت و نیم میلیون حقوق بگیر مجبور بود اسکناس بی پشتوانه چاپ کند که تأثیرش در شش ماه بعد مشخص می شد؛ امروز دقیقاً این وضعیت ما حصل همان تأثیر اسکناس بی پشتوانه است! ارزش پول ملی ما افت کرده است. سر هر ماه حقوق ها باید پرداخت شود؛ گرانی های امروز حاصل همین پول چاپ کردن ها است. آقای رئیسی نمی خواهد پول چاپ کند؛ املاک مازاد می فروشد؛ پتروشیمی ها جزو همین لیست املاک مازاد شده است! اینها را بفروشیم برای پرداخت مخارج جاری کشور؟! یک وقتی که این املاک مازاد تمام شد، باز باید حقوق پرداخت شود؛ آن وقت چه کار می کنیم؟

این در حالی است که ما بین 60 تا 80 میلیارد دلار یارانه سوخت می دهیم. احمقانه ترین سیاست جهان! نفت سفید بشکه ای کمتر از یک دلار! گازوئیل بشکه ای کمتر از 2 دلار! این را اصلاح کنند؛ کسری بودجه را از این محل بده! جرئت نمی کنند و از اغتشاش سراسری می ترسند! امروز ما ماهی بیش از یک و نیم میلیون تومان از بیت المال از جیب هر ایرانی برداشت می کنیم تا سوخت را به این قیمت‌ها به مصرف‌کنندگان و دارندگان خودرو ارائه دهیم. یک خانواده 4 نفری می شود ماهی 6 میلیون تومان! نمی دانند مردم این را. اینها نمی دانند که هر ماه یک و نیم میلیون تومان از حق هر ایرانی از بیت المال برداشت می شود برای ارائه سوخت یارانه ای! می گویند اگر سوخت گران شود، همه چیز گران می شود. فقرا زیر دست و پا له می شوند. بله اگر سکه یک رو داشته باشد این طور می شود ولی سکه دو رو دارد؛ این یارانه احمقانه حذف شود و در جای بهتری هزینه شود. ثروتمندان 30 برابر فقرا از این یارانه پنهان سوخت بهره می برند. من معتقدم ما اقشاری را زیر دست و پا له کردیم، فقیر کردیم چون حق شان را برداشتیم ریختیم تو باک بنزین ثروتمندان. الان بنزین آزاد 3 هزار تومان است؛ اگر 50 لیتر بنزین بزنید یارانه پنهانش می شود 850 هزار تومان؛ معادل یارانه نقدی 18 نفر. کجای این منطقی است؟ همه مدافع این وضعیت هستند. همه خواهان افزایش حقوق هستند. امروز همین حقوق فعلی با سرمایه فروشی و چاپ اسکناس بی پشتوانه پرداخت می شود؛ وای به روزی که مبلغی اضافه تر از این حقوق فعلی بخواهد پرداخت شود! بیشتر سرمایه فروشی شود؛ بیشتر باید پول چاپ شود. این یعنی کاهش ارزش پول ملی؛ این یعنی گرانی. حتی اگر حقوق شما ترمیم شد و گرانی احساس نشد؛ بقیه که حقوق نمی گیرند چه کار بکنند؟! کسانی که حقوق نمی گیرند مجبور می شوند در سطل آشغال دنبال غذا بگردند. این انصاف نیست. امروز کسی که خواهان افزایش حقوق است، فکر می کند عدالت خواهی می کند در حالی که این خواسته او ضدعدالت است. عدالت باید درست معنا شود و اگر جنبش دانشجویی میخواهد به معنای تام کلمه عدالتخواه باشد این عدالتخواهی نباید مطالبه خواهانه باشد بلکه باید با مسئولیت پذیری و روشنگری واقعیاتی همراه شود که عرض کردم.

https://saednews.com/fa/post/neshst-khbri-vijhe-saednews-be-mnasbt-16-azr-roz-daneshjo-ba-hzor-dktr-mhmd-hsn-qdiri-abiane

۰۰/۰۹/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">