ادواردو آنیلی چگونه هدایت یافت
خانواده آنیلی پدرش سناتور جیانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها است.
نخستین آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمد حسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بودهاست و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود.
در بخشی از کتاب هدیه مسیح می خوانیم: «دکتر قدیری در مورد نخستین ملاقاتش با ادواردو میگوید: « بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالاش. جوان قدبلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهٔ آنیلی معروف، نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.»
زمانی که فخرالدین حجازی (منتخب اول نخستین مجلس شورای ملی ایران از حوزه تهران، و نیز نماینده دورههای دوم و سوم مجلس تهران، از سخنرانان مذهبی فعال قبل از انقلاب ایران، از جمله از سخنرانان پراقبال حسینیه ارشاد بود.) در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر میکند و با ادواردو آشنا میشود، از او میخواهد که یک بار دیگر تشرف خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب میکند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سالها از آن استفاده کرده بود، استفاده میکرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی بهره میگرفت.
ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند. به دعوت او دوستش، لوکا گائتانی لاواتلی اسلام آورد و مسلمان شد. او مدتی در ایتالیا منزوی بود و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی میکرد.او چند بار به ایران سفر کرده و با سید روح الله خمینی و سید علی خامنهای دیدار کرده و به زیارت علی ابن موسی رضا، امام هشتم شیعیان رفت ادواردو تنها خارجی بود که امام پیشانی او را بوسید.
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پائین پرت شدهاست.
آثار زیادی پیرامون او تهیه شدهاست. از آن جمله فیلم ادواردو است. کتابهای زیادی نیز راجع به شخصیت و زندگی او نوشته شدهاست که از آنها میتوان به کتاب هدیه مسیح (سیری در زندگی ادواردو آنیلی) از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی اشاره کرد.
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.
ماجرای ادواردو، تلنگری شد به کسانی که ممکن است به خاطر امکانات مادی، از ارزشهای والا دوری کنند و حجتی شد برای بسیاری از افراد که مراقب دین خود باشند. لوح فشردهی مستند ادواردو که به شرح زندگی، اسلام آوردن و شهادت او پرداخته و از سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها پخش شده، دستبهدست توزیع شده است.
ممنون جالب بود ، راستش من هرچقدر هم درباره شهید ادواردو بخونم و بشنوم بازم برام کمه ، دوستش دارم ، لطفا راهنمایی کنید این کتاب رو از کجا می تونم بخرم