پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

مصاحبه جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه قم با قدیری ابیانه

قطعا جریان انحرافی در صدد دستیابی به پست های حکومتی بالاخص ریاست جمهوری است. به نظرمن یکی از دلایلی که آقای احمدی نژاد آقای مشایی راجابه جا کرد، به خاطر این بود که آقای مشایی بتواند در ریاست جمهوری کاندید بشود وبه اصطلاح طرح مدودف پوتین تکرار شود و معتقدم که آقای احمدی نژاد حتی در صورتی که شورای نگهبان صلاحیت آقای مشایی را رد کند بر ان اصرار خواهد کرد؛ و بعید هم نیست مسئله آفرینی هم کند و این حرفهایی هم که امروز میزند که چند نفر نمیتوانند تصمیم بگیرند راجع به نامزدها، به نظر من  به این مسئله برمیگردد. امیدوارم  که این تحلیل اشتباه باشد ولی معتقدم که اینگونه است. اصلاح طلبان هم که یک زمانی شعار خروج از حاکمیت را میدادند در حقیقت به هیچ وجه مایل نبودند از حاکمیت خارج شوند بلکه تمایلشان تصاحب کل حاکمیت بود. همان موقع من میگفتم پاسخ به شعار خروج از حاکمیت اخراج از حاکمیت است. کسانی که در مقابل فتنه سکوت کردند چه برسد به اینکه مشارکت کرده باشند اینها صلاحیت تصدی پست های حکومتی را در کشور ما ندارند چرا که فتنه 88 اتحاد کلیه دشمنان خارجی و داخلی ما علیه اسلامیت و جمهوریت نظام بود؛ و کسی که در مقابل این توطئه های براندازانه سکوت کند و دفاع نکند از نظام جمهوری اسلامی ایران، علی رغم تاکیدات مقام معظم رهبری، او صلاحیت نامزدی در پست ریاست جمهوری و حتی مجلس را هم ندارد. چون اینها باید قسم یاد کنند که از قانون اساسی دفاع خواهند کرد و به نظام پایبند هستند و کسی که در برابر این تهاجم گسترده از نظام جمهوری اسلامی دفاع نکرده ، قطعا در موضع ریاست جمهوری هم چنین کاری را نخواهد کرد و صلاحیت ندارد.

-------------------------------------------------------------------------

مصاحبه اختصاصی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه قم با دکتر قدیری ابیانه در بیست و دوم آذرماه سال1391

  آقای دکتر شما مشغول چه کاری هستید؟

بسم  الله  الرحمن  الرحیم

در حال حاضر کارشناس عالی امور استراتژیک وزارت امور خارجه هستم

هدف شما از حضور زیاد و پرشور در دانشگاههای کشور چیست؟

هیچ کدام از این جلسات به پیشنهاد خودم نبوده و از بنده دعوت میکنند و من هم شرکت میکنم. مثلا من در آبان ماه 38 سخنرانی داشته ام. هدف بنده هم آن است که آنچه را که میدانم و میفهمم آن را به مخاطبین منتقل کنم.

آیا تحریم اقتصادی با انتخابات آینده ایران میتواند ارتباطی داشته باشد؟

دقیقا مرتبط است با انتخابات آینده؛ یعنی غرب با این نیت این  تحریم ها رو تشدید کرده و باز هم گسترش خواهد داد وسعی میکند آن را به دوران انتخابات بکشاند که برای معیشت مردم ایجاد مشکل کند , اگر توانست در امور کشور اخلال ایجاد کند و در عین حال با تبلیغاتی هم که خودش میکند و هم عوامل درونی اش انجام میدهد اینگونه وانمود کند که اگر رابطه با آمریکا یا مذاکره با آمریکا برقرار شود و در نتیجه نیروهای سازش کار سرکار بیایند و مردم به نیروهای سازش کار و مرعوب غرب روی بیاورند؛ این راهی است برای حذف یا کاهش تحریم ها. بنابراین حتما در این راستا هدف دارند تلاش خواهند کرد که فتنه دیگری هم به پا کنند مثل کاری که در فتنه 88 کردند تمام رسانه های بیگانه و قدرت های خارجی و عوامل داخلیشون و ضد انقلابیون از موسوی حمایت کردند تبلیغ کردند، خرج کردند و در حقیقت موضوع را هدایت کردند، برای اینکه او رای بیاره و از قبل هم معلوم بود اینها شعار تقلب رو سر خواهند داد برای اینکه فتنه ایجاد بکنند و ایجاد کردند. که خوشبختانه این فتنه مهار شد و به ضررشون شد اونها امیدوار هستند اگر توانستد عناصر خودشون رو در انتخابات نفوذ بدن و به پیروزی برسونند و اگر نشد به هر نحو ممکن انتخابات رو زیر سوال ببرند.

یعنی به نظر شما اینها میتوانند دوباره در این انتخابات مانند سال 88 فتنه ایجاد کنند؟

اونها تلاششان را خواهند کرد، اما خوشبختانه اون عده ای هم که فریب موسوی و تبلیغات بیگانه راخوردند اینها هم روشن شدند و زمینه برای آنها نیست و زمینه نداشتن به معنای تلاش نکردن استکبار در این راستا نیست  آنها نهایت تلاش خودشان را برای اخلال و ایجاد خلل در انتخابات خواهند کرد.

و بر فرض و بر فرض به نظر من غلط و محال، اگر نیروهای سازشکار و مرعوب غرب و اهل کوتاه آمدن از حقوق ملت برسر کار بیان تازه اول فشارها خواهدبود و نه تنها تحریم ها و فشارها کاهش پیدا نخواهد کرد بلکه افزایش هم پیدا خواهد کرد. چرا که اگر کشوری در مقابل فشار خارجی کوتاه بیاید، یعنی فشار موثر واقع شده و اگر فشار تاثیر داره این فشار باید امتداد پیدا کنه، نه اینکه قطع بشه. فلذا رابطه با امریکا یا مذاکره با امریکا یا پیروزی سازش کاران در ایران به هیچ وجه منجر به کاهش فشارها نخواهد شد. ما مشکلاتی هم که داریم در ایران هرچند دشمن هم در اون نقش داشته، و در مورد عدم خرید ایران توسط
آنها، نمیتوانیم بگوییم تاثیری نداشته، ولی مشکلات ما جای دیگری است. گاهی برمیگردد به سیاست های غلط دولت، مقدار بسیار زیادی هم برمیگرده به اصطلاح تنبلی اجتماعی که در ایران شاهد آن هستیم. کارشناسان معتقدند بعد از اعراب و آفریقایی ها، ایرانی ها دچار تنبلی اجتماعی هستند. ساعت کار مفید در ایران بسیار کم،  تعطیلات مناسبتی سالانه بسیار زیاد و میزان اسراف درمصرف در کشور ما متاسفانه در زمینه های مختلف بسیار بالاست و اینهاست عامل ضعف های ایران.

من معتقدم اگر سال 89 که شعار سال همت مضاعف کار مضاعف بود، ما یک ساعت و پنج دقیقه کار مفید در ادارات رو به دو ساعت و ده دقیقه میرساندیم یعنی دو برابر میکردیم؛ اگر ساعت مفید کاری در بخش خصوصی رو افزایش میدادیم دشمن امیدی به اثر کردن تحریم های نمی بست. من معتقدم همین امروز اگر این کار را انجام دهیم و هرکس تلاش خودرا مضاعف کند، تحریم ها کاملا خنثی میشود و اوضاع اقتصادی حتی بهتر ازوضع قبل از تحریم ها خواهد شد و باید به این سمت پیش برویم. اما اگر ما به شعارهایی که مقام معظم رهبری عنوان میکنند که به نظرمن همه کلیدهای پیشرفت هستند، اگر عمل نکنیم  ما شاهد رسیدن دوران ریاضت اقتصادی در  کشورمان خواهیم بود؛ همینطور که این دوران خودش را دارد به اروپا و غرب تحمیل میکند ،علی رغم میل مردم و مسئولین آن کشورها. ضمن اینکه مخاطب پیامهای مقام معظم رهبری فقط مسئولین نیستند همه ی مردم کشورمان مخاطب هستند و برای تحقق آن باید برای خودشان نقش قائل بشوند و نقش خودشان را ایفا کنند.

در صحبت هایتان به تحریم نفت ایران اشاره کردید آیا غرب میتواند با این تحریم کنار بیاید و بر درامد های نفتی ایران تاثیر بگذارد؟

بیش از این که ما ضررکنیم از نفروختن نفتمان، آنها ضرر خواهند کرد و خسارت میبینند و بخصوص این مساله در این شرایط بحرانیشان  براشون خیلی گران تمام میشود.

ما میتوانیم این تحریم و تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. سالهاست که مقام  معظم رهبری و سایر دلسوزان کشور عنوان میکنند که به عنوان یک آرزو و خواسته که اقتصاد کشور از وابستگی به فروش نفت خام از کشورمان نجات پیدا کند و ایران بتواند عندالزوم درهای چاههای نفت خودش را ببندد بدون اینکه زندگی جاری کشور دچار مشکلی بشود. من فکر میکنم این تحریم ها فرصتی را بتواند فراهم کند برای کشورمان که بتوانیم جدی تر به این مقوله بیندیشیم و در راه تحقق ان تلاش کنیم .

حضور گروه های مختلف، اصلاح طلبان و جریان انحرافی، در انتخابات آینده چگونه است؟

قطعا جریان انحرافی در صدد دستیابی به پست های حکومتی بالاخص ریاست جمهوری است. به نظرمن یکی از دلایلی که آقای احمدی نژاد آقای مشایی راجابه جا کرد، به خاطر این بود که آقای مشایی بتواند در ریاست جمهوری کاندید بشود وبه اصطلاح طرح مدودف پوتین تکرار شود و معتقدم که آقای احمدی نژاد حتی در صورتی که شورای نگهبان صلاحیت آقای مشایی را رد کند بر ان اصرار خواهد کرد؛ و بعید هم نیست مسئله آفرینی هم کند و این حرفهایی هم که امروز میزند که چند نفر نمیتوانند تصمیم بگیرند راجع به نامزدها، به نظر من  به این مسئله برمیگردد. امیدوارم  که این تحلیل اشتباه باشد ولی معتقدم که اینگونه است. اصلاح طلبان هم که یک زمانی شعار خروج از حاکمیت را میدادند در حقیقت به هیچ وجه مایل نبودند از حاکمیت خارج شوند بلکه تمایلشان تصاحب کل حاکمیت بود. همان موقع من میگفتم پاسخ به شعار خروج از حاکمیت اخراج از حاکمیت است. کسانی که در مقابل فتنه سکوت کردند چه برسد به اینکه مشارکت کرده باشند اینها صلاحیت تصدی پست های حکومتی را در کشور ما ندارند چرا که فتنه 88 اتحاد کلیه دشمنان خارجی و داخلی ما علیه اسلامیت و جمهوریت نظام بود؛ و کسی که در مقابل این توطئه های براندازانه سکوت کند و دفاع نکند از نظام جمهوری اسلامی ایران، علی رغم تاکیدات مقام معظم رهبری، او صلاحیت نامزدی در پست ریاست جمهوری و حتی مجلس را هم ندارد. چون اینها باید قسم یاد کنند که از قانون اساسی دفاع خواهند کرد و به نظام پایبند هستند و کسی که در برابر این تهاجم گسترده از نظام جمهوری اسلامی دفاع نکرده ، قطعا در موضع ریاست جمهوری هم چنین کاری را نخواهد کرد و صلاحیت ندارد.

تحلیل شما از اصلاح قانون انتخابات و اصل 35؟

این یک نوع اقتباس از قانون اساسی فرانسه است. اصل قانون برای این است که ما مشکلاتی را در دوره های گذشته داشتیم که بعضی از افراد نامزد میشدند و میگفتند که ما چون بیکار بودیم امدیم ثبت نام کردیم؛ و بعد هم طبیعتا رد صلاحیت میشدند و انوقت یک جنجالی در دنیا به پامیشد که میگفتند ایران خیلی ها را رد صلاحیت کرده و یک فرصت تبلیغاتی پیدا میکردند .

اما این اصل چند عیب بزرگ دارد؛ یکی اینکه اگر بخواهند از هرکسی امضا بگیرند، طرف بخواهد توقعاتی داشته باشد و اون وقت فردی که نامزد میشود باید پیشاپیش وامدار افراد شود و این مساله در کشور های جهان سوم نمود بیشتری دارد و در ایران نیز چنین است.

دوم اینکه اختیارات شورای محترم نگهبان را محدود میکند و لذا من با اینکه بر ضرورت اصلاح قانون تاکید دارم ولی این نوع اصلاحات کفایت نمیکند و پاسخگوی نیاز نیست و عواقب منفی هم به دنبال دارد و این را هم شورای نگهبان تایید نمیکند و به هیچ وجه نباید اختیارات شورای نگهبان کم بشود.

بلکه هرچه ما به سمت خصوصی سازی پیش میرویم یعنی اقتصاد کشور از دولتی بودن خارج شود، در همه جای دنیا بخش خصوصی تلاش خواهد کرد تا مناصب حکومتی و پارلمانی رو در دست بگیرد و تنها مانع یک همچنین تحولی هم اول اصل ولایت فقیه است و دوم شورای نگهبان و هوشیاری مردم، و با تحقق اصل 44 یعنی خصوصی سازی اقتصاد ایران برای اینکه اتفاقاتی که در کشورهای دیگر افتاد و صاحبان ثرئت مناصبان قدرت رو در دست گرفتند در ایران به آن دچار نشویم، هم ولایت فقیه، هم شورای نگهبان و هم هوشیاری مردم در انتخابات باید تقویت شود .