انسان به محض اینکه به سن بلوغ می رسد نیاز و گرایش و شرایط ارتباط فیزیولوژیکی با جنس مقابل را پیدا میکند، اسلام توصیه کرده است که این نیاز برآورده شود و لذا در سن بلوغ ازدواج در اسلام ممکن و مجاز بوده و بلکه توصیه شده است.
در غرب سن بلوغ را 18 سالگی تصویب کرده اند ولی عملا ناچار به توزیع وسایل جلوگیری از بارداری در مدارس شده اند.
غرب زدگان ایرانی نیز به پیروی از غربی ها اصرار دارند سن ازدواج دختران را به 18 سال برسانند.
سن بلوغ دختران در مناطقی با آب و هواهای مختلف متفاوت است. گاهی 9 ساله و گاه بیشتر. معمولا در نقاطی با آب و هوای گرمسیری سن بلوغ دختران زودتر فرا می رسد. اما برای اینکه ازدواج دختران تازه به سن بلوغ رسیده صرفا احساسی نباشد، اذن پدر به عنوان کسی که خیرخواه دختر است برای ازدواج او لازم است تا عقل و خیرخ پدر به کمک نیاز دختر بیاید.
ما نیز باید حتما این نیاز را در نظر بگیریم و فکر نکنیم که اگر این نیاز سرکوب یا نادیده گرفته شود به نفع دختر است.
لذا ما باید در قوانین و اداره امور این نیاز را در نظر گرفته راه مشروع برآورده شدن این نیاز را هموار نماییم.
البته اگر پدر، فردی ناشایست و فاقد صلاحیت لازم بود باید چاره سازی کرد. در چنین صورتی دختر میتواند به قاضی مراجعه کند.
باور دارم که اگر فردی معتاد بود این شایستگی را از دست می دهد زیرا خیر خودش را نیز تشخیص نمی دهد.
ماجرای رومینا دختر 13 ساله شمالی موید نیاز وی به ارتباط با جنس مخالف بوده و قتل او توسط پدرش نشانه عدم شایستگی فرد معتاد است.