در زمان قحطی در جنگ جهانی اول ثروتمندان ایران فروش غلات به انگلیسی ها را بر نجات جان هموطنان خود ترجیح می دادند.
قحطی در همدان در دوران جنگ جهانی اول
ملاحظات: این ماجرا وضعیت فعلی را تداعی می کند که صاحبان ثروت سوء استفاده از تحریم ها را برای چپاول مردم بدونتوجه به منافع کشور سرلوحه کار خویش قر ار داده اند. البته به شکرانه نعمکت برخورداری کشور از نظام اسلامی دشمن در اهداف خویش موفق نمی شود.
قحطی در همدان در دوران جنگ جهانی اول به قحطی شدیدی که در سالهای حدود ۱۲۹۶ شمسی، ۱۹۱۸ میلادی، ۱۳۳۴ قمری در اواخر دوران قاجار در اثر خشکسالی و حضور قوای مختلف بیگانهٔ روس، انگلیس، عثمانی و آلمانی در همدان رخ داد، اشاره دارد.[۱]
ژنرال دنسترویل فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در ماه می سال ۱۹۱۸ میلادی قحطی هولناک در همدان را اینگونه ترسیم میکند: شواهد قحطی هولناک بود. چند مورد آدمخواری در شهر رخ دادهاست. هر کس که قدمی در شهر میزد با آزاردهندهترین مناظر روبرو میشد. کسی نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند. گاه جسد آدمها آن قدر کنار جادهها، بیآنکه کسی نگاهی به آنها بیندازد، میماند، تا آنکه از بیم لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد. او افشا میکند که از جمعیت ۵۰٬۰۰۰ نفری شهر، دست کم ۳۰ درصد در آستانهٔ قحطی قرار داشتند و برای درصد بزرگی از آنها مرگ ناگزیر بود. دنسترویل مدعی بود که ثروتمندان همدان، سود کلانی از فروش غله به انگلیسیها نصیبشان شدهبود، اما میل نداشتند به برادران دینی فقیر خود کمک کنند، تا زنده بمانند. ژنرال دنسترویل همچنین دربارهٔ اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود.
دولت ایران تلاش میکرد جلوی خرید منابع غذایی توسط انگلیسیها را بگیرد. دنسترویل مینویسد: من نهتنها میخواستم نیازهای خود را تأمین کنم، بلکه قصد داشتم مقداری هم برای نیروهایی که باید سرانجام این جاده را طی میکردند، ذخیره کنم. اما اوضاع قحطی دست و پای مرا بسته بود. از سوی دیگر با مقاومت مقامهای محلی روبرو بودیم که از دولت تهران فرمان گرفتهبودند تا مانع از دسترسی انگلیسیها به هرگونه منبع غذایی شوند. دنسترویل افشا میکند که انگلیسیها مخفیانه تمام مخابرات میان حکومت تهران و حاکمان ولایات در غرب ایران را شنود میکردهاند. دولت ایران فرمان دادهبود که تمام مقاطعهکاران غله که به انگلیسیها غله میفروختند، باید دستگیر شوند. دستور اجرا شدهبود، اما بلافاصله دنسترویل دولت ایران را برای رهایی آنها تحت فشار قرار دادهبود.[۲]