پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۰ ب.ظ

۳

امروز دیپلمات انقلابی بودن نوعی جرم تلقی می‌شود

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۰ ب.ظ

امروز دیپلمات انقلابی بودن نوعی جرم تلقی می‌شو.

مردم و حتی کاندیداها نسبت به درآمدهای نفتی متوهم هستن.

سن زیاد هاشمی موجب می‌شود نتواند وظایف ریاست جمهوری را درست انجام دهد.

با این عملکرد در فتنه، هر کسی غیر از هاشمی باشد قطعاً رد صلاحیت می‌شود.

 متن گفتگوی محمدحسن قدیری ابیانه، کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری یازدهم با «نسیم» بدین شرح است:

*نسیم: شرایط کشور در زمان کنونی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و با توجه به اینکه جنابعالی مدت زیادی سفیر کشورمان بودید اوضاع خارجی را چگونه ارزیابی می‌کنید و در مجموع چه خلأهایی را مشاهده کرده‌اید که به عرصه انتخابات ورود پیدا کردید؟

 

-  قبل از اینکه بخواهیم به وضعیت ایران بپردازیم باید یک نگاهی به وضعیت جهان داشته باشیم. به دنبال شکست کمونیسم نه تنها می‌توانیم بگوییم که صدای شکست لیبرالیسم به گوش می‌رسد بلکه باید بگوییم صدای شکست لیبرالیسم گوش‌ها را کر کرده است، حتی شخصی مانند فرانسیس فوکویاما که کتاب پایان تاریخ را نوشته و در آن کتاب لیبرالیسم را آخرین نسخه برای سعادت معرفی کرده است نیز به این شکست اذعان دارد. اقتصاد غرب که ناشی از همین فرهنگ لیبرالیسم می‌باشد با بحران جدی مواجه است و سرمایه داران غرب نه تنها بر سایر ملل بلکه بر ملت‌های خود را نیز سلطه پیدا کرده و به آنها ظلم می‌کنند. آمریکا در حال از دست دادن جایگاه ابرقدرتی خود است و جهان به سمت چند قطبی شدن حرکت می‌کند. بیداری اسلامی در حال شکل گیری است که نهایتاً منجر به شکل گیری تمدن اسلامی خواهد شد (انشا الله) و به اذعان استراتژیست‌های دوست و دشمن، رهبری این تمدن اسلامی بر عهده جمهوری اسلامی می‌باشد. البته همین الآن نیز این رهبری بر عهده جمهوری اسلامی ایران است و برگزاری اجلاس‌ها و کنفرانس‌ها با محوریت بیداری اسلامی و پیشرفت‌های چشمگیر ایران با وجود این تحریم‌ها که هر کدام به تنهایی لازم بود تا یک کشور را زمین بزند دلیل این مدعا است. فروپاشی اقتصاد غرب یکی از علت‌های حرکت به سمت چند قطبی شدن جهان است که بدون شک بزرگ‌ترین قطب، قطب اسلامی است. تئوری جنگ تمدن‌ها نیز برای جلوگیری از همین تحول مطرح شد و من می‌توانم بگویم که از سال‌ها قبل این تحول در غرب پیش بینی می‌شد و سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن و تحمیل دولت‌های دست‌نشانده در کشور های عربی و اسلامی و حتی شکل گیری اسراییل با شعار از نیل تا فرات برای جلوگیری از شکل گیری چنین تمدنی بوده است. بنابراین ما در یک پیچ تاریخی حضور داریم، پیچی برای عبور از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که با سقوط دولت‌های دست نشانده در منطقه دوران گذر خود را طی می‌کند. کیسینجر پیش بینی کرده است که تا ده سال دیگر اسرائیل وجود نخواهد داشت و پنتاگون این مدت را دوازده سال پیش بینی کرده است. به اعتقاد بنده این ده و یا دوازده سال دوران گذر همان پیچ تاریخی است. آمریکا برای جلوگیری از انحطاط خود و شکل گیری تمدن اسلامی یک راه بیشتر ندارد که این راه تصاحب تمام منابع نفتی منطقه خاور میانه است. چرا که اروپا، ژاپن، هند و سایر کشورهایی که در حال قد علم کردن به عنوان یکی از قطب‌های جهانی هستند به انرژی احتیاج دارند و اگر آمریکا بتواند این انرژی را در دست بگیرد می‌تواند جلوی چند قطبی شدن جهان و سقوط موقعیت ابرقدرتی خویش را بگیرد و از همین طریق به این تمدن نیز ضربه بزند و از این رو جنگ‌افروزی‌ها و تشنج‌های لبنان و فلسطین و اخیراً سوریه را در راستای همین جنگ تمدن‌ها می‌بینیم. برنامه غرب برای ایران فقط سرنگونی نظام و جایگزینی آن با یک دولت مطلوب آنها از هر نوع آن نیست، بلکه هدف غایی تجزیه کشور است. یعنی یا جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند که انشاالله باقی خواهد ماند و یا ایرانی وجود خارجی نخواهد داشت و تجزیه خواهد شد. البته این اتفاق نخواهد افتاد و در آینده خواهیم دید که کشورهای اسلامی به سمت وحدت حرکت خواهند کرد و ایران اسلامی با قدرت وظیفه خود را که رهبری تمدن اسلامی است بر عهده خواهد گرفت. غربی‌ها بعد از امیدوار شدن در فتنه 88 سرمایه گذاری زیادی برای انتخابات ریاست جمهوری که مرحله بسیار حساسی است کرده‌اند تا بتوانند اخلالی در روند کشور ایجاد کنند. هدف اصلی تحریم‌ها خسته کردن مردم است تا مردم را در مقابل نظام قرار بدهند تا مردم ناکارآمدی‌ها را به نظام نسبت بدهند. خوشبختانه خانم کلینتون که فرق اطلاعات محرمانه و اطلاعات کشف را درک نمی‌کرد، در موردی گفته بود که هدایت و حمایت از جنبش سبز بر عهده آمریکا بوده است و این نشان می‌دهد که حرف آقای عسگر اولادی درست بوده است و کروبی و موسوی عوامل فتنه بوده‌اند نه سران فتنه! و این دو نفر عامدانه و نه ناآگاهانه مجری فرامین غرب بوده‌اند و به آمریکا خدمت می‌کردند. همین خانم کلینتون گفته که ما درصدد هستیم مشکلات معیشتی را برای مردم ایجاد کنیم تا مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار دهیم. اگر هم کلینتون نمی‌گفت مردم ایران با بصیرت خود این نکته را دریافت کرده بودند که عامل بسیاری از نابسامانی‌ها توطئه آنها است. وی در جایی دیگر گفته بود که عده‌ای در داخل ایران به ما پیغام داده‌اند که ما تحریم‌ها را تشدید کنیم. من معتقدم که کلینتون راست گفته و این پیغام‌ها را از عده ای دریافت کرده است و شناسایی این افراد کار دشواری نیست، این افراد همان‌هایی هستند که در انتخابات خواهند گفت اگر ما بیاییم آمریکا تحریم‌ها را لغو خواهد کرد. این افراد وجود تحریم‌ها و فشارها را جزء امتیازات خود و استقلال و عدم وابستگی ایران به کشور های خارجی و قدرتمند را جزء نقاط ضعف نظام ارزیابی می‌کنند. این در حالی است که سیاست نه شرقی و نه غربی که به معنای عدم وابستگی به کشور های بیگانه است جزء نقاط قوت نظام اسلامی می‌باشد. همین تلقی ضعف نظام به دلیل استقلال باعث شد که چریک‌های فدایی خلق و منافقین قیام کنند، همین‌ها باعث شد که فتنه‌گرها به کمک‌های خارجی امید پیدا کنند، همین‌ها باعث تحصن در مجلس ششم و سر دادن شعارهایی به انگلیسی شد، همین‌ها باعث شد که افراد به اصطلاح اصلاح طلب در آمریکا و فرانسه و انگلیس در خدمت سرویس‌های جاسوسی و رادیو آمریکا و غیره قرار بگیرند و یا به عربستان سفر کنند و از آنها کمک بگیرند و یا نه تنها غرب را به تحریم ایران ترغیب کنند بلکه آنها را به حمله نظامی به ایران تشویق بکنند. با شکست خوردن همه این دسیسه‌ها، فتنه سال 88 موجب یک پاک‌سازی و رو شدن دست کسانی شد که در انقلاب ما نقش داشتند و یا در مصادر حکومتی حضور داشتند ولی به مرور تغییر موضع دادند. یکی از سران CIA در گذشته گفته بود که برای ما مهم نیست که در ایران افراد بی دین را جذب کنیم، برای ما مهم است که در ایران افراد "خمینیست" را جذب کنیم. جذب افرادی در پست‌های حکومتی بوده و یا هستند را هنر می‌دانستند که البته هنر خود را نیز ثابت کردند. در اسناد لانه جاسوسی نکته مهمی وجود دارد که البته قابل تأمل است. مأمور CIA که چند بار با بنی صدر دیدار داشته است می‌نویسد که این بار ساعت بنی صدر بسیار گران قیمت‌تر از ساعت‌ وی در گفتگوهای قبل بود که این نشانه گرایش‌های او به مادیات است، پس راه نفوذ خود را تشخیص داده‌ایم و از همین گرایش وی به مادیات استفاده خواهیم کرد و لذا به بنی‌صدر پیشنهاد دادند که در ازای دریافت هزار دلار مشاور یک شرکت بین‌المللی اقتصادی بشود و با وجود اینکه بنی صدر می‌دانست این افراد مأمور CIA هستند این پیشنهاد را پذیرفت. البته بنی صدر تکذیب کرد و گفت هزار دلار نبود، سه هزار دلار بود و من نپذیرفتم. ممکن است که مأمور CIA در تحلیل اشتباه کند ولی در گزارش اشتباه نمی‌کند و حقیقت را می‌گوید، بویژه که باید آن پول را دریافت و به بنی صدر پرداخت نماید. یعنی بنی صدر ایران را به هزار دلار در ماه فروخت و البته او به این پول نیاز داشت، چرا که همسر و فرزندان او در فرانسه زندگی می‌کردند و حقوق ریاست جمهوری کفاف مخارج آنها را نداشت. این را به عنوان هشدار به مسئولین کشور عرض می‌کنم که در اسناد کشف شده در لانه جاسوسی اشاره شده است که آن‌ها توجه زیادی به وضع خانوادگی افراد دارند، توجه زیادی به طمع‌ها و هوس‌ها می‌کنند. مثلاً فرض کنید اگر کسی فرزندش در کنکور قبول نشده است به وی پیشنهاد تحصیل در دانشگاه های مطرح حتی با بورس تحصیلی را می‌دهند و یا اگر خود شخص مدرک تحصیلی نداشته باشد به او پیشنهاد می‌کنند که بیایید و بدون تحصیل مدرکی را در اختیار وی قرار بدهند و در واقع از طریق خانواده و دوستان شخص را هل می‌دهند به سمتی که خودشان می‌خواهند. نکته دیگری در این اسناد ذکر شده است که من باز این را برای هشدار به مسئولین عرض می‌کنم تا بیشتر متوجه باشند. آنها می‌خواهند این موضوع را القاء کنند که افراد با برقراری و همکاری با CIA تمام مشکلاتشان حل خواهد شد ولی اولا در جریان همکاری با سازمان جاسوسی آمریکا سیا اسنادی از وی جمع‌آوری می‌شود که قادر به افشا شدن است تا شخص مورد نظر قادر به برگشت نباشد. در اسناد سری آمده است که به هیچ وجه نباید مشکلات این افراد حل بشود، چرا که اگر مشکلات حل شوند دیگر انگیزه ای برای اداره همکاری نمی‌ماند. این‌ها مطالبی است که در اسناد لانه جاسوسی آمده است. بنده بسیاری از اسناد را مطالعه کرده‌ام تا ببینم چگونه جهان را اداره می‌کنند.

به هر حال دشمن در فتنه 88 تمام افراد خود را وارد گود کرد و دست این افراد را رو کرد که این خود از محاسن فتنه برای ما بود.

 

* آیا در انتخابات امسال فتنه تکرار خواهد شد؟

 -بله. آنها حتماً تلاش می‌کنند که این کار را انجام دهند. بزرگ‌ترین سدی که آنها در مقابل خود می‌بینند اصل ولایت فقیه می‌باشد که این مهم‌ترین مانع منحرف شدن کشور و مانع تحقق هدف آنها است. باز هم خانم رایس (وزیر اسبق امور خارجه آمریکا) گفته بود که ایت الله خامنه ای قادر است در یک سخنرانی یک ساعته تمام برنامه‌ریزی‌ها و مخارجی که ما طی مدت زیاد با نیروهای زبده کرده بودیم را بر هم زند. یکی از مراکز پژوهشی غرب گفته بود که ما با ابر حریفی مواجه هستیم که نقشه راه ما را می‌شناسد و مردم به او اعتماد توأم با اعتقاد دارند. نقشه راه ما را می‌شناسد یعنی دست ما را خوانده است. هدف اصلی فتنه نیز اصل ولایت فقیه است، از این رو است که حضرت امام(ره) فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. هدف غرب را نیز آقای واین برگر وزیر دفاع آمریکا در زمان ریاست جمهوری ریگان مطرح کرده و گفته بود که عمق استراتژی آمریکا خشکاندن ریشه ایران به عنوان یک ملت است که این یعنی تجزیه ایران به چند کشور، یعنی اقوامی که در ایران وجود دارند خود را یک ملت ندانند. این استراتژی نیز تغییری نکرده و البته مختص به ایران هم نیست و مربوط به تمام جهان اسلام می‌باشد. حمله سی و سه روزه اسراییل که با پاسخ کوبنده حزب الله مواجه شد به گفته خانم رایس درد زایمان شکل گیری خاورمیانه جدید بود که اگر پیروز می‌شد بقیه مراحل آن را اجرا می‌کردند که آن‌هم تجزیه تمام کشورهای منطقه بود. پس ما با این شرایط مواجهه هستیم و تمام کفر، منحرفین مقابل ولایت مداری و اصولگرایی ایستاده‌اند و تمام امکانات خود از جمله رسانه‌ها را در تبلیغات علیه ولایت مداری در این انتخابات به کار می‌گیرند و سعی می‌کنند کسی را به قدرت برسانند که باعث تضعیف ولایت و مانع پیشرفت ایران شود.

 

* آیا کدهایی وجود دارد که بتوان این افراد و جریان‌ها را شناسایی کنیم؟

- در دور اول دولت آقای احمدی نژاد که عمده عملکرد او مطابق با ولایت بود، پیروزی‌های بزرگ هسته‌ای به وجود آمد. رسانه‌ها خبری را منتشر کردند مبنی بر ملاقات محرمانه آقای محمدرضا خاتمی با سفیر آلمان و در این ملاقات آقای خاتمی این پیروزی‌ها را شکستی برای اصلاح طلبان می‌دانست. پیرو این ملاقات برای اینکه مردم احساس پیروزی نکنند قطعنامه‌ای در شورای امنیت بر علیه ایران به تصویب رسید و یا وی در مصاحبه‌ای نظام سلطنتی اسپانیا را الگوی مناسبی برای ایران عنوان کرده بود. جریان انحرافی و آقای مشایی و با توجه به حرف احمدی نژاد در روز ثبت نام ایشان که گفت "احمدی نژاد همان مشایی است و مشایی همان احمدی نژاد است" بخشی از فتنه را تشکیل خواهند داد و آقای احمدی نژاد فتنه را از جهت جریان انحرافی هدایت خواهد کرد. از سویی دیگر برخی از اعضای خانواده آقای هاشمی مانند فائزه و مهدی ضد انقلابی‌گری را به حد اعلا رسانده‌اند. استفاده از امکانات بیت‌المال مانند دفتر دانشگاه آزاد در لندن برای تماس با ضد انقلاب و خط دادن به آنها برای نگارش مطالب کذب علیه رهبری و یا به قول خوش سازماندهی اعتراضات در سازمان ملل علیه رییس جمهور از این نمونه است. اقدامات فائزه هاشمی در برانگیختن احساسات جوانان در آشوب‌های سال88 و یا در عاشورای حسینی آن سال نمونه دیگری از این فضاحت است، البته او گفت برای خوردن ساندویچ به آنجا رفته بود. اگر برای خوردن چلو کباب رفته بود چه‌ها می‌کرد؟(خنده)

 

*نسیم: روز ثبت نام آقای هاشمی می‌گفتند که فاطمه دخترشان خبر ندارد که برای ثبت نام آمده‌ایم!

-تلقی بیگانگان از خانواده هاشمی و احمدی نژاد یا مشایی رودررویی آنها با ولایت است و هر کدام از آنها که به دور دوم بیایند استکبار با تمام قامت از آنها حمایت خواهد کرد و سعی می‌کنند افراد اصولگرا را تخریب کنند. البته بنده متأسف هستم که افرادی مانند آقای هاشمی و احمدی نژاد طوری عمل کردند که طمع دشمنان را بر انگیختند و امیدوار هستم طوری رفتار کنند که دشمن را در طمعشان نا امید کنند.

 

* به نظر شما رابطه ای بین این حرف که ما دوست مردم اسراییل هستیم و ما با اسراییل سر جنگ نداریم وجود دارد؟ اگر نزدیکی و رابطه ای وجود دارد منشاء این رابطه از چیست؟

- موضع جمهوری اسلامی ایران در مورد اسراییل مشخص است. ایران اسراییل را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را رژیمی غاصب می‌شناسد و فلسطین باید از نهر تا بحر به جایگاه خود برگردد. آقا فرمودند که اگر اسراییل غلطی بکند ما حیفا و تل آویو را با خاک یکسان می‌کنیم. اما این به این معنی نیست که ما آغاز کننده جنگ با اسراییل هستیم لکن ما از فلسطینیان و لبنانی‌ها و دیگرانی که با اسراییل مقابله می‌کنند و به دنبال حفظ منافع بر حق و احقاق حقوق خود می‌باشند حمایت می‌کنیم. اگر منظور آقای هاشمی این باشد که ما آغاز کننده جنگ با اسراییل نمی‌باشیم و در صورت حمله اسراییل او را سر جایش خواهیم نشاند، این همان موضع حضرت آقا می‌باشد. اما اگر منظور چیز دیگری باشد، آقای هاشمی باید این را توضیح بدهد. البته من این را نمی‌پسندم که از همه مواضعی که ما در مقابل اسراییل گرفته‌ایم فقط تکه‌ای را بگویند که ما آغاز کننده جنگ نخواهیم بود که این حرف را از موضع ضعف تلقی می‌کنند. اگر آقای هاشمی می‌گفت که ما جنگی را با اسراییل آغاز نخواهیم کرد اما با سر زدن کوچک‌ترین اشتباهی از طرف اسراییل، حیفا و تل اویو را با خاک یکسان خواهیم کرد، به نظرم لازم نبود که آقای هاشمی قسمت اول را ذکر کند. نوع بیان مطلب به گونه‌ای بود که رسانه‌های خارجی از آن تلقی کوتاه آمدن در برابر اسراییل کردند. چنین جلوه ای برای هاشمی نه به عنوان شخصیت حقیقی و نه به عنوان شخصیت حقوقی در سمت رییس مجمع تشخیص مصلحت مناسب نبود. باید بگویم که این مطلبی است که رسانه‌ها از وی نقل قول کرده بودند و من امیدوارم که رسانه‌ها به اشتباه نقل قول کرده باشند. اما موضع آقای مشایی در مورد دوست بودن با مردم اسراییل نشان از کند ذهنی وی است. مشایی می‌خواهد خود را صاحب تفکر و تحلیل نشان بدهد و حرف‌های اشتباه و بزرگ‌تر از دهان خود میزند. اینکه کسی بگوید دوران اسلام گرایی همان‌گونه که دوران اسب سواری گذشته چیزی نیست جز مشکلات فکری که ایشان دارد و به هیچ وجه نه سخنگوی ایران و نه سخنگوی اسلام است.

 

* به نظر می‌رسد که عملکرد ایشان ناشی از مشکلات ذهنی نمی‌باشد و مثلاً آوردن قرآن با دف و حضور در جلسه ای نامناسب در ترکیه و این گونه حرف‌ها از هدفمند بودن این جریان برای رسیدن به مقاصدی خاص است.نظر شما چیست؟

- من نمی‌گویم هدفمند نیست ولی همین که کسی در مسیری حرکت می‌کند که خلاف مسیر اسلام و مملکت است، اگر مزدبگیر بیگانه نباشد یعنی این شخص دارای انحراف فکری است. کسی که با وجود آثار تاریخی فراوان بعد از اسلام چند مجسمه مستهجن کذایی مربوط به قبل از اسلام که معلوم هم نیست از یونان و یا هند وارد ایرانی نشده باشند را برای خارج ارسال می‌کند نباید در جمهوری اسلامی جایگاهی داشته باشد.

 

*: آیا نامه های مشابه این نامه اخیرتان که به شورای نگهبان ارسال کردید را دارید؟

- بله تعدادی عکس بود که یکی‌اش را البته با سانسور منتشر کردم و عکس‌های دیگری نیز هست.

 

* می‌شود در مورد محتوای این عکس‌ها توضیحی دهید؟

اجازه بدهید در صورت نیاز در آینده در مورد سایر عکس ها صحبت کنیم.

 

* نظرتان در مورد وزارت امور خارجه چیست؟

- من مطلبی تهیه کرده‌ام در مورد نفوذی که این جریان در وزارت امور خارجه دارد و حتی نفوذ جریان فتنه که بسیار سنگین است، اگر روزی صلاح بدانم منتشر خواهم کرد. جوی که در این وزارتخانه است باعث می‌شود اصولگرایی و پایبندی به ارزش‌های انقلاب 57 و تلاش برای گسترش فرهنگ اسلامی یک نوع عقب‌ماندگی محسوب شود. مقام معظم رهبری فرمودند که من دیپلمات نیستم و انقلابی هستم. باید بگوییم که امروز دیپلمات انقلابی بودن در وزارت امور خارجه به نوعی جرم تلقی می‌شود.

 

*برگردیم به انتخابات. تعدد کاندیداها را برای کشور صلاح می‌دانید؟

- این تعدد کاندیدا که چند صد نفر نام نویسی می‌کنند بسیار مضحک می‌باشد و این نشان دهنده ضعف قانون انتخابات ما می‌باشد. محدودیت‌هایی گذاشته شد ولی باید در دور بعد اصلاحاتی را انجام دهیم.

 

* برای اصول‌گرایان چطور؟ آیا می‌تواند به نتیجه مطلوب اصول‌گرایان ضربه بزند؟

- بله. به نظر من اصول‌گرایان باید به سمت وحدت پیش بروند ولی محور نباید شخص باشد بلکه باید برنامه باشد. ولایت مداری و اصولگرایی کف قضیه است کما اینکه ده‌ها میلیون از مردم ما اصولگرا و ولایت مدار می‌باشند. پس عامل تعیین کننده برنامه نامزد مورد نظر است. من هم برنامه‌هایی دارم که در سه کتاب تنظیم کرده‌ام و برای من اصل این است که این برنامه‌ها اجرا بشود. اگر فرد اصولگرایی تضمین بدهد که این برنامه‌ها اجرایی می‌شود، در آن صورت لزومی نمی‌بینم که من در این عرصه حضور داشته باشم.

 

*نسیم: آیا می‌توانید برنامه‌هایتان را در زمینه سیاست خارجی مطرح کنید؟

- جهت گیری سیاست خارجی ما نباید در موقعیت انفعالی باشد. ما نباید منتظر باشیم که ما را متهم بکنند و ما فقط به دنبال رفع اتهام باشیم. ما باید با زبان دیپلماتیک و موثر سیاست خارجی خود را جلو ببریم. به طور مثال وقتی به ما می‌گویند شما به دنبال محو اسراییل از نقشه های قانونی هستید می‌توانیم جواب بدهیم که ما با محو هر کشوری مخالف هستیم، لذا با محو فلسطین توسط اسراییل و تجاوز و کشتار مخالف هستیم. اگر می‌خواهید کشور اسراییلی باشد در آلمان و یا آمریکا وجود داشته باشد و نه در سرزمین اسلام، پس شعار ما مخالفت با محو فلسطین از نقشه می‌باشد. و اینکه فلسطین باید به تمامی به نقشه باز گردد. این در مورد کلام بود. اما در مورد ساختار نیز باید تغییراتی اعمال شود. متأسفانه بعضی از نیروهای وزارت خارجه در سفرهای به غرب دچار استحاله و خود کم بینی شده‌اند و نمی‌توانند وظیفه خود را به عنوان عضو دستگاه دیپلماسی ایفا کنند. باید نیروهای ارزشی جایگزین این نیروها بشوند. معتقد به تغییر ساختار نیز می‌باشم. طبق ساختار موجود رایزن‌های مطبوعاتی و اقتصادی سفارت خانه‌ها را از کارکنان وزارت خارجه انتخاب می‌کنند که ضعف بزرگی است. باید از زبده ترین افراد موجود در کشور و نه فقط محدود به نیروهای وزارت امور خارجه برای اعزام رایزن های اقتصادی و مطبوعاتی استفاده کرد. مثلاً در زمان مسئولیت من در مکزیک سه نفر به تناوب مسئولیت اقتصادی را بر عهده گرفتند که هیچ کدام نه تحصیلات لازم اقتصادی را داشتند و نه حتی علاقه برای این کار داشتند و یا افرادی مسئول مطبوعاتی بودند که یا در سفارت خانه‌ها در دبیر خانه کار می‌کردند و یا فعالیت دیپلماتیک داشتند و یا سابقه کار با مطبوعات را نداشته‌اند هر چند آدم‌های خوبی بودند. لذا معتقد هستم کادر اقتصادی و کادر مطبوعاتی نمایندگی‌ها (طبق تجربه ای که داشته ام) نشان داده است وزارت امور خارجه محل تربیت افراد قدرتمند در رسانه و اقتصاد نیست، و باید از خارج از وزارت خانه و از میان اهالی رسانه انتخاب و اعزام شوند. البته استثناء هم وجود دارد و هستند افرادی در وزارت خارجه که در امر اقتصادی و رسانه ای موفق بودند. ولی این‌ها استثناء است.

بحث بعدی در مورد دیپلماسی عمومی است که تقریباً در حد صفر هستیم. این دیپلماسی عمومی باید در کشور تقویت شود که این مختص به وزارت امور خارجه نیست. هر رسانه گروهی و یا تشکل غیر دولتی و تشکل مردم نهاد می‌تواند در عرصه سیاست خارجی فعال باشد. ما در کشور ظرفیت‌های بزرگی از افراد انقلابی و مؤمن داریم که توانایی این کار را دارند ولی تاکنون در عرصه دیپلماسی عمومی ورود پیدا نکرده‌اند که دولت بعدی باید از این موضوع حمایت کند تا بحث دیپلماسی عمومی به طور گسترده فعال شود و معتقدم که اگر دیپلماسی عمومی به کمک دیپلماسی رسمی بیایید دستاوردهای بسیاری را در پی دارد.

 

*نسیم: موضع شما در رابطه با مذاکره و سازش با آمریکا که عده ای مطرح می‌کنند چیست؟

- ما ابتدا باید تشخیص دهیم که آمریکا و ایران و جهان در چه وضعیتی قرار دارند تا در تحلیل‌ها دچار اشتباه نشویم. آمریکا در حال سقوط است و نیازمند تصاحب منابع نفتی منطقه است و در غیر این صورت سقوط خواهد کرد. و به گفته خودشان منابع نفتی آمریکا تا ده سال دیگر به پایان خواهد رسید و نیاز شدیدی به منابع نفتی خاورمیانه یا غرب آسیا پیدا می‌کنند. لذا استراتژی آمریکا همان حرفی است که واین برگر وزیر دفاع دوره ریاست جمهوری ریگان گفته است؛ یعنی «خشکاندن ریشه ایران به عنوان یک ملت» برای غارت منابع نفتی ما و آن‌هایی که گفته‌اند ما باید در مقابل آمریکا و غرب کوتاه بیاییم در واقع آشنایی با مسایل بین‌المللی ندارند. پیشنهاد می‌کنم مقاله ای را تحت عنوان دهه پر تلاطم بحران که در سایت خود منعکس کرده‌ام را مطالعه کنید. بر اساس منافع و بحران‌ها پیش بینی کرده‌ام که دهه آینده چگونه خواهد بود. این مقاله را من در ده سال گذشته نوشته‌ام که گویی امروز اتفاقات ده سال گذشته را مرور کرده‌ایم که حاکی از این است صورت مسئله را درست دیده‌ام و اوضاع را درست تحلیل کرده‌ام. اخیراً وزیر امور خارجه بعد از مذاکرات گفته بود که تحریم‌ها فروکش خواهد کرد ولی من مصاحبه ای کردم و گفتم که معتقد هستم تحریم‌ها تشدید خواهد شد و تشدید شد. در کنار این تشدیدها غربی‌ها از طریق رسانه‌ها وانمود می‌کنند که این تشدیدها با سازش ایران فروکش خواهد کرد تا از این طریق مردم امید ببندند به جناح سازش‌کار و باعث به قدرت رسیدن این جناح در ایران بشوند. معتقد هستم که اگر خدای ناکرده مردم فریب این بازی‌ها را بخورند و گروه سازش‌کار بر سر کار بیایند، تحریم‌ها تشدید و افزایش خواهد یافت. چون اگر دشمن به شما فشار آورد و شما عقب‌نشینی کردید به این معنی است که فشار تأثیر گذار است، پس باید این فشارها ادامه پیدا کند. کما اینکه در زمان آقای خاتمی که علاوه لبخند به تمجید فرهنگ و تاریخ غرب کشید، ایران را در لیست شرارت گذاشتند. اسناد لانه جاسوسی دو دوران قبل از انقلاب و نیز بعد از انقلاب یعنی از 22 بهمن تا 13 آبان سال 58 یعنی تا روز تسخیر لانه جاسوسی را شامل می‌شود. مذاکرات دیپلمات‌های آمریکایی با مقامات ما نشان می‌داد که این‌ها حرف‌های زیبای دیپلماتیک می‌زدند اما اسناد نشان می‌دهد که در همان موقع که می‌گفتند ما انقلاب شما را به رسمیت می شناسیم به فکر کودتای نوژه و تجزیه کشور و غیره بوده‌اند. اگر قرار بود رابطه داشتن با آمریکا مزیت داشت باید در همان دوران مشخص می‌شد. این تصور غلط است که داشتن رابطه برابر است با رفع خصومت‌ها. برقراری دوستی و خصومت‌ها بر اساس منافع می‌باشد که منافع ما با آمریکا در تضاد کامل است. البته می‌شود در بعضی موارد اشتراک‌هایی را مشاهده کرد از جمله رفع اشغال افغانستان از تجاوز شوروی بود. مشابه این رفتارها در قبل از انقلاب بین مسلمانان و گروه های الحادی کمونیستی خارج بود. ما خواستار سرنگونی رژیم شاه و برقراری نظامی اسلامی و مستقل بودیم و کمونیست‌ها خواستار سرنگونی شاه و استقرار حکومت کمونیستی بودند که این دو طیف در سرنگونی شاه دارای هدف مشترک بودند ولی نمی‌توانستیم به خاطر این نقطه مشترک با آنها به وحدت یا همکاری برسیم. چون آنها خواستار نظام ضد دینی بودند.

در افغانستان هم ما خواستار رفع اشغال افغانستان بودیم تا مردم بتوانند در سایه اسلام و آزادانه و مستقل زندگی کنند و غربی ها به دنبال اشغال آن توسط خود و تبدیل آن به پایگاهی برای توطئه علیه ایران و تشیع بودند.

 

*نسیم: شما معتقد هستید که نمی‌توان این فشارها را از طریق سازش بر طرف کرد، پس تا کی باید مردم زیر این فشارها باشند؟ راهکارتان چیست؟

-اینکه علت اصلی این فشارها چیست، گفتمانی است که بنده می‌خواهم در جامعه مطرح بکنم. عده ای همه تقصیرها را می‌اندازند گردن تحریم‌ها و عده ای دیگر همه تقصیرها را بر گردن ضعف مدیریت می‌گذارند و معمولاً مردم نقش منفی خود را در این بحران نمی‌بینند.

 

* نسیم: نقش منفی مردم؟

بله نقش منفی مردم. قطعاً تحریم‌ها در مشکلات اقتصادی ما تأثیر گذاشته است، اما پانزده تا بیست درصد و سیاست‌های غلط دولت نیز تأثیر داشته است. اما مهم‌ترین نقش را در این بحران اقتصادی در کشور مردم دارند. ایران بالاترین تعطیلات را در سال دارد که 25 روز در سال است و مطابق گزارش مجلس شورای اسلامی کمترین ساعت مفید را در روز دارد که حدود 22 دقیقه در روز است. بیشترین اسراف را دارد، نگاه به منافع فردی بیشتر از نگاه به منافع جامعه است، همه دنبال بیرون کشیدن گلیم خود از آب می‌باشند، بعد از اعراب از نظر تنبلی اجتماعی ایرانی‌ها قرار دارند. اگر بجای مدیران قبلی یک معصوم بر سر کار بیایید و مردم به وظایف خود را عمل نکنند مشکلات به صورت مطلوب حل نخواهد شد. این نگاه نشأت‌گرفته از یک توهم ذهنی نسبت به نفت در کنار وابستگی به در آمدهای نفتی می‌باشد. زمانی که از اقشار مختلف مردم پرسیده می‌شود که تصور شما از درآمدهای نفتی چیست؟ میزان در آمدهای نفتی به ازای هر ایرانی چقدر است؟ از رقم‌های میلیونی و گاهی میلیاردی صحبت می‌کنند در حالی که صادرات نفتی در شرایط غیر تحریم میانگین دو میلیون و سیصد هزار بشکه در روز بود که حدوداً می‌شود نفری کمتر از یک بشکه در هر ماه و در بودجه سال 1391 رقم نفری ماهی حدود 67000 تومان می‌شود. چون مردم نسبت به در آمدهای نفتی متوهم هستند بنابراین همگان مطالبه‌گر هستند آن‌هم بر اساس توهم درآمد نفتی. من ایمان دارم که هیچ مدیری نمی‌تواند این خواسته های مردم را برآورده کند. زیرا با واقعیت منطبق نیست. اگر بخواهیم از وابستگی اقتصادی از نفت نجات پیدا کنیم باید از این وابستگی ذهنی به نفت نجات پیدا کنیم، باید حجم بودجه را بدانیم و باور کنیم که با این مبلغ نمی‌توان همه نیازها از جمله مسکن، اشتغال و درمان و غیره را تأمین کرد. معتقد هستم نه تنها عده ای از مردم بلکه بعضی از نامزدها نیز یک ضرب و تقسیم انجام نداده‌اند تا ببینند میزان بودجه به ازای هر نفر در هر ماه چقدر است و لذا همه بحث‌هایشان را حول وحوش توزیع مناسب بودجه مطرح می‌کنند. من موافق اختصاص مناسب بودجه هستم، مبارزه با فساد را واجب می‌دانم. اما اختصاص بهینه و مناسب بودجه نمی‌تواند عمده خواسته های مردم را بر آورده کند. ما باید در کشور به سمت تولید برویم که این مهم به غیر از تلاش و همت همه مردم و مسئولان میسر نیست. همه نامزدها توجه به بحث درمان را مطرح می‌کنند و اگر قرار باشد به ازای هر نفر هزار تومان در هر ماه به بودجه درمان کشور اضافه شود نیاز است 900 میلیارد تومان در سال اختصاص یابد. همه فکر می‌کنند در آمد آنقدر زیاد است که این امر محقق شدنی است و کسی سؤال نمی‌کند که این پول از کجا باید تأمین شود؟ عرض کردم در بودجه 91 کل در آمدهای نفتی حدود610 هزار میلیارد ریال بوده است که می‌شود نفری ماهانه 67000 تومان و کل بودجه عمومی کشور، اعم از نفتی، گمرک و غیره چیزی حدود 164 هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی حدوداً نفری 182000 تومان ماهانه که دولت باید با آن کشور را اداره کند. آیا با ماهی 182000 تومان در هر ماه به ازای هر ایرانی می‌شود تمام مشکلات معیشتی مردم را حل کرد؟ ضمن اینکه طبق گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس از آن 164 هزار میلیارد تومان چیزی حدود 100 هزار میلیارد تومان و یا نفری 111000 تومان به ازای هر ایرانی در هر ماه تأمین شده است.

در بودجه سال 92 که دولت ارائه کرده است با توجه به تحریم‌ها صادرات روزانه یک میلیون و سیصد هزار بشکه در نظر گرفته شده است. اگر جمعیت سال 92 را 88 میلیون نفر در نظر بگیریم یعنی در بودجه به ازای هر ایرانی در هر ماه صادرات نیم بشکه نفت پیش بینی شده است. یعنی بودجه کمتر از سال قبل. پس باید به سمت کار و تولید برویم. مشکل بعدی ما این است که مردم تصور می‌کنند که این مشکلات را فقط باید دولت حل بکند. مهم‌ترین وظیفه دولت تلاش برای اشتغال، عمران و آبادانی و سوق دادن کشور در مسیر تولید و پیشرفت است و این نقش تک‌تک ما را در این راستا پر نمی‌کند، کما اینکه امر به معروف و نهی از منکر توسط ارگان‌های دولتی و حکومتی سلب وظیفه از تک‌تک افراد جامعه نمی‌کند. معتقد هستم که مردم دنبال یک منجی می‌گردند که بیاید و کشور را درست بکند و بعضی از نامزدها متوهم نیز فکر می‌کنند بیایند معجزه می‌کنند ولی اگر مردم نقش خود را درست ایفا نکنند معصوم هم بیایید نمی‌تواند ما را به نقطه مطلوب برساند، کما اینکه نهج البلاغه پر از از گلایه از مردم زمان خود. لذا اصلاح فرهنگ عمومی و شفاف سازی اقتصاد و توهم زدایی از مردم از واجب‌ترین کارهای دولت بعدی می‌باشد. اگر از مردم سؤال شود که عمده درآمدها و بودجه در کدام قسمت هزینه شود جوابی که می‌شنوید این است که این بودجه خرج هزینه های جاری کشور و رفاهی بشود. اگر ما حرکت کشور را به مانند حرکت ماشین تشبیه کنیم بودجه کشور نباید نقش بنزین ماشین را ایفا نماید بلکه بودجه کشور باید نقش باطری برای استارت زدن ماشین باشد و بنزین ماشین تلاش و کار برای تولید در کشور است. نمی‌شود 25 روز تعطیلات رسمی داشته باشیم و بین التعطیلین را هم مرتب پل بزنیم و به طور متوسط 22 دقیقه در روز کار مفید داشته باشیم و در عین حال انتظار پیشرفت نیز داشته باشیم. به نظر بنده اگر همه، هم مردم و هم مسئولین، خود را موظف به عملی کردن شعارهای مقام معظم رهبری بدانند و به آن عمل کنند ما دچار اقتصاد ریاضتی نخواهیم شد و در غیر این صورت با توجه به اینکه دولت بعدی با کمبود بودجه مواجهه است باید منتظر اقتصاد ریاضتی باشیم. مسأله این نیست که دولت بعدی کدام خدمات را می‌خواهد افزایش دهد بلکه مسئله این است با توجه به کمبود بودجه کدام خدمات را می‌خواهد کاهش دهد که راهی جز این نخواهد داشت. اگر غربی‌ها دچار اقتصاد ریاضتی شدند نه دولت و نه مردم خواهان این شرایط نبودند، اما واقعیت خود را تحمیل کرد. اگر مسئولین و مردم از این توهم دست بر ندارند و به تلاش و کار و تولید روی نیاورند و با پرهیز از اسراف به رعایت الگوهای مصرف روی نیاورند، اقتصاد ریاضتی درب کشور را خواهد زد.

 

*نسیم: البته به دستور آقا در شورای عالی انقلاب فرهنگی تحقیقی شد که آیا این تعطیلات زیاد است و یا نه چرا که بعضی از این تعطیلات مانند 22 بهمن و تاسوعا و عاشورا تعطیلات نیست و برای تحکیم اعتقادات اسلام و انقلاب است و این تعطیلات کم نیز می‌باشد.

_شما از این دید نگاه کنید که با تعطیلات، اقتصاد کشور تعطیل می‌شود، چه تعطیلات 22 بهمن باشد و چه تعطیلات 13 فروردین باشد. تعطیلات مناسبتی برای تفریح نیست برای همین مراسم مثل تاسوعا و عاشورا یا راهپیمایی 22 بهمن به عنوان روز ملی ایران است. برای تعطیلات و استراحت روزهای جمعه و در مواردی پنجشنبه‌ها و نیز تعطیلات سالانه پیش بینی شده است. محققین شورای انقلاب فرهنگی تعطیلات مناسبتی در کشورها را با استراحت اشتباه گرفته و به بی راهه رفته‌اند.

تحقیقات نشان داده است که خسارت یک روز تعطیل هزار و چهارصد و بیست و هشت میلیارد تومان است. با قیمت‌های قبل از تحریم معادل ده تن طلا می‌باشد. تولیدات طلای کشور سالی دو تن است که خسارت یک روز تعطیلی معادل پنج سال تولیدات طلای کشور می‌باشد. بیست روز اول سال تعطیل شد که معادل یک قرن تولید طلای کشور است.

تورم ناشی از عرضه و تقاضا است که در این بیست روز تقاضا در حداکثر ممکن و عرضه در حداقل ممکن می‌باشد که نتیجه ای جز تورم نخواهد داشت. تعطیلات برای برگزاری مراسمات ملی در همه کشورها وجود دارد. آلمان و فرانسه دوازده روز تعطیلات داشتند و در حالی که بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا را دارند گفتند که اقتصادشان توانایی تحمل دوازده روز تعطیلات را ندارد که به ده روز تقلیل دادند. آمریکا هفت روز با تعطیلات ایالتی می‌شود ده روز، انگلیس هشت روز اما ایران 24 روز بود که رفتند کردند 25 روز.

 

قرآن در سوره سبا ایه 13 می‌فرماید ای آل داوود به شکرانه نعمت‌هایی که به شما داده‌ایم کار کنید، ما بجای اینکه به شکرانه ملی شدن صنعت نفت بیاییم کار کنیم و از صادرات نفت خام جلوگیری نماییم و بیاییم فرآورده آن را صادر کنیم آمدیم روز ملی شدن نفت را تعطیل کردیم و فکر کردیم که چون نفت داریم احتیاج به کار نداریم. و این طبق سیاست استعمار بود که کشورهای نفت خیز باید وابسته به فروش نفت خام باشند و باید تولید ثروت نداشته باشند و آنچه را که از صادرات نفت به دست می‌آورند در مصرف از دست بدهند. اگر ما به همین توصیه قرآن عمل می‌کردیم و به شکرانه داشتن نفت کار می‌کردیم امروز ایران یکی از پیشرفته‌ترین کشورها می‌شد.

 

*نسیم: خیلی از علما به این مشی که ما صرفاً به فکر تولید و سازندگی باشیم و از فرهنگ و اعتقادات دست بکشیم را تکنوکراتی می‌دانند.

حتماً باید به فکر امور فرهنگی باشیم و این یکی از وظایف رئیس جمهور است و البته نه فقط رئیس جمهور و قوه مجریه . همه باید در این رابطه تلاش کنند. امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگان است. اما می‌دانیم که مطابق با حدیث نبوی فقر که از در بیاید ایمان از پنجره خارج می‌شود. باید مبارزه با فقر از طریق ایجاد اشتغال و تولید ثروت را از بعد فرهنگی نیز یک ضرورت بدانیم. اگر یک روز از تعطیلات کم کنیم حدود 10 تن طلا به اقتصاد کشور کمک می‌شود و می‌توان حداقل بخشی از آن را به ترویج معرفت و عفاف اسلامی اختصاص داد.

مثلاً حضرت امام فرمودند که 15 خرداد تا ابد عزاست، نفرمودند که تا ابد تعطیلات است؟ چه کسی گفته که هر عزا و هر جشنی باید تعطیل باشد؟ بله روزی مانند تاسوعا و عاشورا باید تعطیل باشد نه به معنای استراحت بلکه مردم بروند و خودشان را بسازند. استراحت برای جمعه و پنج شنبه‌ها می‌باشد. به شرطی که 44 ساعت کار مفید در ایام یک هفته انجام شود. ساعت کار مفید در اروپا بالای شش ساعت، ژاپن هشت ساعت و کره جنوبی نه و نیم ساعت در روز می‌باشد، در ایران در سال 1390 رقم شصت و چهار دقیقه بود و در سال 91 رسیده است به 22 دقیقه که یک فاجعه می‌باشد. بعضی فکر می‌کنند که چون کشور مشکل اقتصادی دارد پس من لج کنم و کمتر کار کنم. نه، ما باید بیشتر کار کنیم تا از این مشکلات عبور کنیم. اگر ارزش ریال در مقابل دلار کاهش پیدا می‌کند به این دلیل است که اولاً اقتصاد ما وابسته به نفت است و در ثانی پشتوانه اقتصاد که کار و تولید است در کشور ما ضعیف است. وجدان کاری‌مان ضعیف است. فرهنگ کار گروهی نداریم، شما یک جعبه میوه در بازار نشان بدهید که زیر و روی آن یکی باشد؟ شما یک برنامه تلویزیونی را نمی‌بینید که در آن فرهنگ کار را تخریب نکنند؟ شغل شریف و موثر و مفید جامعه مانند عمله و حمال در رسانه های ما و در فرهنگ ما فحش محسوب می‌شود. چهار و نیم میلیون دانشجو داریم و همه منتظر هستند که یکی بیایید و برایشان شغل پیدا کند در حالی که دانشجو باید شغل ایجاد کند. اگر دانشجو دنبال پیدا کردن کار بگردد در واقع خود را صورت مسئله فرض کرده است در حالی که دانشجو باید بخشی از راه حل برای مشکلات باشد و اصولاً دانشگاه را برای همین تاسیس کرده‌اند. این گفتمانی است که من می‌خواهم مطرح کنم و این نگاه را اصلاح کنم. این نگاه به هیچ وجه از نقش دولت برای تلاش و بسیج برای تولید شغل و پیشرفت کم نمی‌کند. مهم‌ترین وظیفه دولت تلاش برای ایجاد شغل مفید و مولد می‌باشد نه اینکه رییس جمهور در شرایط تورمی الآن قصد استخدام چهار صد الی پانصد هزار نفر در دستگاه های دولتی را دارد که مولد نیست. بنده یک کتابی نوشته‌ام تحت عنوان «برنامه جهاد اداری، نجات ارباب رجوع» که اگر اختیار دست من بود این سیستم را پیاده می‌کردم. ما می‌گوئیم «ارباب رجوع». کسی که ناچار به مراجعه به ادارت باشد در واقع این شخص «اسیر رجوع» می‌باشد. باید با تحول اداری حتی المقدور مردم را از نیاز به مراجعه به ادارات بی نیاز ساخت. برنامه و استراتژی دقیقی برای چنین تحولی در کتاب «برنامه جهاد اداری: نجات ارباب رجوع» ارائه کرده‌ام.

 

*نسیم: در بحث هسته ای چه برنامه‌هایی دارید؟

-غربی‌ها با تحریم ایران روزانه حداقل دو میلیارد دلار خسارت می‌بینند در حالی که ایران از تحریم این قدر خسارت نمی‌بیند. این تحریم‌ها را تا زمانی ادامه خواهند داد که بدانند ما از این تحریم‌ها ضربه می‌خوریم و اگر ما نشان دهیم که از این تحریم‌ها ضربه نخورده و آنها را به فرصت تبدیل می‌کنیم، در آن صورت فایده ای در تحریم نخواهند دید، در آن صورت عقب نشینی خواهند کرد و تحریم‌ها را لغو می‌کنند. البته این بدین معنی نیست که از دشمنیشان کم شود بلکه تحریم‌ها را بی فایده می‌بینند. لذا معتقد هستم اگر حماسه سیاسی اتفاق افتد و مردم به سازش کارها رای ندهند و به ولایت مدارها و اصول‌گرایان رای دهند، شکست غرب شروع می‌شود، هر چند هم اکنون نیز تحریم ها شکست خورده است و اگر آن بخش حماسه اقتصادی نیز تحقق پذیرد یعنی مردم بروند به سمت کار و تلاش و تولید و ترجیح کالای ایرانی در مقابل کالای خارجی و پرهیز از اسراف، ما شاهد کاهش قیمت ارز و سکه خواهیم بود و تحریم‌ها شروع به کاهش می‌کند.

 

*نسیم: با کاندیدا شدن آقای هاشمی قیمت دلار 250 الی 350 تومان افت کرده است که عده ای این دو موضوع را به هم مربوط می‌دانند. نظر شما چیست؟

 

-بخشی از افزایش و کاهش نرخ ارز بعد روانی دارد. می‌گویند مردم حدوداً بیست میلیارد دلار در خانه های خود ارز نگه داشته‌اند. شاید تلقی دلالان ارز از اینکه اگر آقای هاشمی بیایید این باشد که اوضاع از این نابسامانی خارج خواهد شد و این خودش باعث این کاهش قیمت باشد. ما یک افزایش واقعی قیمت دلار و طلا داریم به خاطر تحریم نفت که به خاطر وابستگی اقتصاد به نفت می‌باشد و بخشی دیگر روانی است. این آمدن و رفتن‌ها در آن بخش روانی به ویژه در بین دلالان ارز تأثیر می‌گذارد. متأسفانه در چند سال اخیر آقای احمدی نژاد در بعضی مسایل خیلی بد عمل کرد و یکی از دلایل مشکلات اقتصادی این عملکرد می‌باشد. نمونه آن همین سفرهای اخیر استانی برای تبلیغات برای جریان انحرافی با بودجه کلان دولت می‌باشد و یا بیان مطالبی که تلقی می‌شود بجای اینکه ایشان لنگر ثبات نظام باشند بیشتر عامل به ثباتی در جامعه هستندکه ما باید با رد صلاحیت شدن مشایی شاهد بیشتر شدن این رفتار های زشت از طرف آقای احمدی نژاد در یک ماه آینده باشیم

 

*نسیم:مشایی رد صلاحیت می‌شود؟

صد درصد. به نظرم آقای احمدی نژاد می‌آید و می‌گوید من مجری قانون اساسی هستم، من تذکر می‌دهم، انتخابات را آزاد نمی‌بینم، برگزار نمی‌کنم که البته نمی‌تواند مانع بشود و خود را خراب می‌کند. رفتن ایشان در وزارت کشور با این عنوان که مرخصی گرفته‌ام خلاف قانون بود و بقول کیهان وی هفت ماهی می‌شود که در مرخصی است. کار وی اصلاً مناسب نبود. پس این تأثیر که با آمدن و یا رفتن هاشمی ممکن است اوضاع بهتر شود سبب این کاهش قیمت می‌باشد.

 

*نسیم: آیا آقای هاشمی عملکرد مثبتی داشته‌اند که تلقی مردم این چنین شده است؟

-تمام دولت‌های پس از انقلاب عملکردهای مثبت و منفی داشته‌اند.در دوران ایشان توجه به سازندگی زیاد بود. کما اینکه در دولت احمدی نژاد نیز ادامه پیدا کرد ولی عملکرد دولت دهم باعث شد کسانی که حتی برای موفقیت او دعا کرده بودند از وی ببُرند آقای احمدی نژاد در دور دوم به دستاورد های دور اول خود لگد زد.

 

*نسیم: آقای هاشمی رفسنجانی برای این انتخابات تایید صلاحیت می‌شوند؟

-این در اختیار شورای نگهبان است ولی چون ایشان عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص نظام می‌باشند به احتمال زیاد تایید صلاحیت بشوند. البته سن زیاد ایشان موجب می شود نتوانند وظایف ریاست جمهوری را انجام دهند. ضمنا اگر هر کسی غیر از ایشان عملکردی چون نامه بی سلام به رهبری، دامن زدن فرزندان به فتنه و از این قبیل موارد داشته باشند قطعاً رد صلاحیت می‌شود.

 

*نسیم: چه مسایلی برای آقای هاشمی حاشیه ساز می‌باشد؟

 

-کسی که بیایید بگوید من مایل نیستم با رهبری به نزاع بپردازم و بجای بحث اطاعت از رهبری از احتمال نزاع صحبت می‌کند و یا دختر وی سردمدار آشوب‌ها بشود و یا پسر وی در خارج از کشور با ضد انقلاب بر علیه رهبری اقدام کند و یا همسر وی بیایید بگوید اگر موسوی در انتخابات رای نیاورد به خیابان‌ها بریزید و از این قبیل حتماً تایید صلاحیت نخواهد شد. بنده اگر یکی از این موارد را می‌داشتم اصلاً کاندید نمی‌شدم چون صلاحیت نداشتم. ولی خوب ایشان خدمات زیادی برای کشور داشته‌اند و حتی آقا بعد از ریاست جمهوری فرمودند کسی برای من هاشمی نمی‌شود. اما من به عنوان کسی که به ایشان علاقه داشتم متأسفم که فرزندان ایشان با سوءاستفاده از موقعیت پدر به منافع نظام صدمه می‌زنند. فکر می‌کنم باید کمک کرد که آقای هاشمی به مسیر صحیح برگردد و اجازه ندهند که به عنوان پلی برای سوءاستفاده از نظام قرار بگیرند و در حقیقت از کاندیدا شدن ایشان خوشحال نشدم.

 

*نسیم: پیش بینی می‌کردید که در روز ثبت نام بروید بالا و آن صحبت‌ها را ایراد کنید؟

-نه. من اصلاً نمی‌دانستم که آقای احمدی نژاد و مشایی آمده‌اند. موقع پر کردن فرم‌ها شنیدم مشایی هم آمد ولی نفهمیدم که احمدی نژاد هم او را همراهی می‌کند. بعد از پر کردن فرم‌ها و نام نویسی رفتم که در آن سالن برای خبرنگاران صحبت کنم تا مانند بقیه افراد مواضع خود را بیان نمایم. تعجب کردم که احمدی نژاد و مشایی آمدند. چرا که این کار را سخیف می‌دانم و بحث ادعای مرخصی را توهین به شعور مردم می‌دانم. اخیراً ایشان به این توهین‌ها رو آورده است و ملت را احمق فرض کرده است. اینکه از طرف ملت ایران به مشایی نشان لیاقت اهدا می‌کند و می‌گوید اجازه می‌دهید که از طرف ملت ایران این نشان را به شما اهدا بکنم یعنی چه؟ اگر ادعا می‌کنی که خاک پای ملت هستی، در این صورت ملت بیایید از مشایی اجازه بگیرد که به وی نشان اهدا کند؟ این تحقیر ملت نیست؟ چند ماهه که مشایی را در کشور می‌چرخاند و پوستر او را چاپ می‌کند و پرچم را با او رد و بدل می‌کند. فکر می‌کند مردم نمی‌فهمند که این یک کار تبلیغاتی است؟ مردم را احمق فرض کرده‌اند؟ به نظر من با حضور آقای احمدی نزاد در کنار مشایی هنگام ثبت نام وی دم خروس پیدا شد. من عکس‌هایی را آماده کرده بودم از مجسمه های مستهجن که آقای مشایی ارسال کرده است به خارج از کشور و قبلاً نیز اعلام نموده بودم که اگر مشایی ثبت نام بکند این مجسمه‌ها را افشا می‌کنم که کردم. دیروز بعد از اینکه آقای احمدی نژاد و مشایی تریبون را ترک کردند من رفتم بالای تریبون و بعضی از خبرگزاری‌ها مانند ایرنا در اقدامی شرارت آمیز نوشته است که قدیری وسط صحبت‌های مشایی صحبت کرده است که من تکذیب می‌کنم. بعد از رفتن این دو نفر رفتم بالا و گفتم که من این گزارش را تحویل شورای نگهبان دادم و گفتم که دم خروس پیدا شد و معلوم شد که این سفر های استانی و همایش‌ها و نمایش‌ها با هزینه صدها میلیارد تومانی برای تبلیغات مشایی بوده است. شخصی که گویا رییس سایت شبکه ایران (آقای سرو دلیری) که از عناصر مشایی است جلو آمد و گفت که شما صحبت نکنید و من هم گفتم که من نامزد هستم و شما بروید کنار، تا اینکه دید نمی‌تواند مانع صحبت کردن من بشود با دست میکروفون‌ها جلوی من را که مربوط به ده‌ها دوربین تلویزیونی بود از روی میز انداخت که مورد اعتراض سایر خبرنگاران قرار گرفت. اصلاً او چه کاره است؟ بنده مانند سایر نامزدها حق داشتم که مواضع خود را بیان کنم. بعد از اینکه تمام بلندگوهای سالن را قطع کردند بنده مجبور شدم بلند صحبت کنم تا آن جمعیت کثیر حاضر بشنوند. در برخی سایت‌ها نوشته‌اند «فریادهای قدیری» که البته بلند صحبت کردن بود آن هم در زمانی که برای اینکه جلوی صحبت کردن من را بگیرند میکروفون‌ها را قطع کرده بودند. بعد نمایندگان وزارت کشور آمدند و گفتند که نمی‌توانید صحبت کنید و من نیز گفتم که من نامزد هستم و حق دارم مانند سایرین مواضع خود را اعلام کنم. من وظیفه خود را بجا آوردم تا رییس جمهور بفهمد که نمی شود که بیایید آنجا و کارهای این چنینی انجام بدهد و کسی اعتراض نکند. رییس جمهور بعدی باید تمام این هزینه این سفره و پوسترهایی که برای مشایی خرج کرده است را باید حساب کند و آقای احمدی نژاد موظف است که این هزینه‌ها را به بیت‌المال برگرداند.

 

*نسیم: ایشان که پولی ندارد.

-باید پس بدهد. نباید از بیت‌المال برای جریان انحرافی پول خرج کند. مهم نیست که پول را برای خودش بردارد. تعرض به بیت المال عواقب دارد.

 

*نسیم: اگر بجای احمدی نژاد آقای هاشمی می‌آمدند و صحبت می‌کردند شما باز این چنین سخنرانی را ایراد می‌کردید؟

 

-اگر مشایی صحبت می‌کرد چون کاندید بود حق داشت. ولی احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور بیاید و در آن جا و این کار را انجام دهد خلاف بود. بر خود لازم دیدم که جلوی این اقدام رییس جمهور بایستم وگرنه انتشار این مطالب مربوط به مشایی در سایت کفایت می‌کرد. با وجود اینکه با کاندید شدن هاشمی موافق نیستم چون ایشان کاندید هستند حق دارند مانند مشایی و سایرین مواضع خود را بیان کنند.

 

*نسیم: یک صحبت‌هایی را وزیر اطلاعات کرده‌اند مبنی بر اینکه هم از هاشمی و هم از مشایی سندهایی را دارند. شما اطلاعات بیشتری ندارید؟

-آقای مشایی آنقدر صحبت‌های علنی سخیف انجام داده‌اند که نیازی به سند محرمانه برای رد صلاحیت نیست، حالا اگر سوءاستفاده های مالی و غیره است که دیگر جای خود را دارد. در مورد آقای هاشمی نیز وزیر اطلاعات باید بگویند. من که دسترسی به این اسناد ندارم.

 

*نسیم: صحبت آخر؟

-برای من به عنوان یک نامزد بسیار سخت بود که بیاییم نام نویسی بکنم. دلیلش هم این است که من به دنبال رسیدن به پست ریاست جمهوری نیستم و به دنبال این هستم که کشور از این حالت نجات پیدا بکند و فکر می‌کنم که برای این برون رفت راه کار اجرایی دارم. در سه کتابم که در سایت بنده موجود است به نام‌های «کلیدهای پیشرفت؛ عوامل و موانع فرهنگی کار، تولید و سرمایه»، «نفت و توهم، برنامه رهایی از اقتصاد نفتی » و نیز «برنامه جهاد اداری؛ نجات ارباب رجوع» و بعلاوه برنامه های دیگری که دارم که در مصاحبه‌هایم در آینده مطرح خواهم کرد، مشابه بحث وزارت خارجه که مطرح کردم، راه کار من می‌باشد که اگر نیروی اصول‌گرای دیگری باشد که به این برنامه‌ها معتقد باشد و ضمانتی برای اجرایی کردن این برنامه‌ها بدهد، در آن‌صورت تکلیفی برای خودم در ادامه نامزدی نمی‌بینم. من معتقد هستم که هدفمندسازی یارانه‌ها واجب است. هدفمند نشدن یارانه‌ها را ظلم به کشور و به خصوص به محرومین می‌دانم و اگر کسی بگوید من اصولگرا هستم و اعتقادی به هدفمندی یارانه‌ها ندارم به نفع وی کنار نمی‌روم مگر اینکه خطر آمدن مثل مشایی در میان باشد. اگر شما به سایت بنده مراجعه کنید بنده در سال 76 یک نامه سری به آقای خاتمی نوشتم در مورد هدفمندی یارانه‌ها که همین نامه را بنده به روز کردم و اطلاعات دقیق آن را برای اجرایی کردن در سال 1386 به آقای احمدی نژاد ارائه کردم. آقای احمدی نژاد در سال 84 مخالف هدفمندی یارانه‌ها بود و می‌گفت «حقوق‌ها ریالی است ولی یارانه‌ها را به دلار محاسبه می کنند» و چون او را دلسوز می‌دانستم با او مطرح کردم. خاتمی هم می‌توانست این طرح را اجرا کند که نکرد و در پایان ریاست جمهوری خود گفت که ای کاش در این هشت سال این طرح را اجرا می‌کرد. خاتمی از اجرای این طرح ترسید ولی احمدی نژاد این کار را تا مرحله اول انجام داد. اما مرحله دوم را گره زد به جریان انحرافی که این باعث شد مرحله دوم متوقف شود و از این طریق آقای احمدی نژاد به اقتصاد ایران ضربه زده است. بنده ایشان را متقاعد کردم به این طرح و ایشان در ابتدا اعتقادی به این طرح نداشت. بنده 18 سال است که در مورد هدفمندی یارانه‌ها می‌نویسم که اگر مایل هستید بروید و در سایت من مقالات را مطالعه کنید. چندین سلسله مقاله در سال 1373 در این باره نوشته‌ام. اگر هم کسی حاضر به اجرای این برنامه‌ها نباشد بنده در میدان رقابت خواهم ماند. مقام معظم رهبری در ایام انتخابات سال 1384 به خانواده خود فرموده بودند که شعارهای عدالت محور احمدی نژاد برای کشور مفید است هر چند اگر رای نیاورد. من هم امیدوارم که این گفتمانی که می‌خواهم مطرح کنم برای کشور اثر گذار باشد هرچند که بنده رای نیاورم.

 

*نسیم: تایید صلاحیت می‌شوید؟

 -امیدوارم بشوم و دلیلی برای رد صلاحیت خود نمی‌بینم. اما یک دلیل بزرگ برای عدم تایید صلاحیت خیلی‌ها می‌دانم و آن اینکه تعداد نامزدها خیلی زیاد است. نمی‌شود چهل الی پنجاه نفر نامزد هر چند اصولگرا و دارای صلاحیت وارد انتخابات بشوند. اگر هم صلاحیت را تایید نکردند این به این معنی نیست که این فرد دارای صلاحیت این پست نمی‌باشد و یا صالح نیست. بنده را برای سه دوره که در انتخابات مجلس شرکت کرده بودم تایید صلاحیت کردند و در ضمن از حق قانونی شورای نگهبان برای تایید یا رد صلاحیت‌ها دفاع می‌کنم. حتی معتقد هستم که با توجه به خصوصی سازی اقتصاد و اینکه بخش خصوصی به طور طبیعی به دنبال به دست گرفتن جایگاه های حکومتی و از جمله مجلس و ریاست جمهوری می‌باشد. در کنار ضرورت این خصوصی سازی ضرورت دارد که هم اصل ولایت فقیه و هم شورای نگهبان تقویت بشود زیرا که این دو از موانع تصاحب پست‌های حکومتی توسط صاحبان ثروت است.

http://www.nasimonline.ir/Images/News/Larg_Pic/22-2-1392/IMAGE635039703328791360.jpghttp://www.nasimonline.ir/Images/News/Larg_Pic/22-2-1392/IMAGE635039703518799694.jpg

http://www.nasimonline.ir/Images/News/Larg_Pic/22-2-1392/IMAGE635039703752956105.jpg

۹۲/۰۲/۳۰

نظرات  (۳)

سلام
رد صلاحیت شورای نگهبان برای ریاست جمهوری،چیزی از ارزش های یک مدیر انقلابی رو کم نمیکنه بلکه ما امیدواریم نقش شما در آینده پر رنگ تر باشه، کمک شما به افراد متعهد حاضر در جامعه که شناخته تر شده هم هستن، میتونه این نوید رو به ما بده که دولت بعدی با یک کادر خوب و مجرب و انقلابی پا در عرصه ی خدمت گذاشته و ان شاء الله با یاری خداوند بتونیم راهی رو که انقلاب باید به سمتش حرکت کنه، راه عزت و پیشرفت، با اتحاد افراد اصولگرای واقعی در پیش بگیریم.
یا علی
سلام
آقای دکتر به نظر حقیر وظیفه شرعی شماست که درخواست بررسی مجدد صلاحیت بدین.
با توجه به این که خود شما هم می گید که : "مردم و حتی کاندیداها نسبت به درآمدهای نفتی متوهم هستن." و با این کاندیداها به احتمال زیاد هدفمندی یارانه ها (حذف یارانه ها) برای 8 سال عقب می افتد.
باید کاندیدایی مثل شما در فضای انتخابات باشه که حتی اگر رای هم نیاورد از امکان تبلیغاتی انتخابات برای هوشیاری دادن به مردم و کاندیداها استفاده کند.
ما برای شما خیلی دعا میکنیم امیدوارم در پناه امام زمان موفق شوید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">