چرا اعتماد به نفس زنان و دختران ما به استفاده از لوازم آرایشی موکول می شود؟!
بعد از حلزون حالا نوبت به طلا و نقره رسید!
مدتی است که شبکههای مختلف رسانه ملی در اختیار تبلیغات شترمرغ وحلزونیها قرار گرفته و حالا انگار پای انواع دیگر کرمهای گرانقیمت به این عرصه پولساز باز شده است چنانچه چندی پیش در برنامه زنده و پربیننده سیمای خانواده، مسئول روابط عمومی یکی از تولیدکنندگان محصولات آرایشی بهداشتی در برنامه زنده حضور تبلیغاتی داشت و از محصولات متنوع و با کیفیتشان صحبت میکرد- بخوانید تبلیغ- این خانم که صورت خودش را با کرم پوشانده بود از تولیدات کرم و لوازم بهداشتی کارخانه بهگونهای میگفت که گویا تمام دغدغه زنان جامعه ما همین مسئله است و با کمال تعجب ازکرم طلا، نقره و مروارید تبلیغ میکرد که بهراحتی میتوان دانههای آنها را روی صورت حس کرد و جوانی و شادابی را به پوست برگرداند!
وه! که چه زود توصیههای حضرت آقا درمورد سبک زندگی اسلامی و فرهنگسازی آن درجامعه به آرشیوها برده و درلابهلای اتفاقات مختلف به باد فراموشی سپرده شد. این روزها نشانه اعتماد به نفس خانمها و زنان ایرانی استفاده از کرمها و لوازم آرایشی است تا به هرقیمتی که شده و با پرداخت هزینه زیاد حتی اگر زیر بارقرض هم برود بتواند در جامعه به خوبی حضور داشته باشد. زن مسلمان ایرانی که باید در این بحبوحه بیداری اسلامی و صدور انقلاب اسلامی؛ دغدغه و تمرکزش مسائلی از این دست باشد. دکتر قدیری ابیانه در وبلاگ خود با گلایه به این موضوع اشاره کرده و اینکه چرا اعتماد به نفس زنان و دختران ما باید با استفاده از لوازم آرایشی بهداشتی تأمین شود؟! آیا این همان سبک و سیاق زندگی غربی نیست که تنها به چنین اموری بها میدهند؟!
متأسفانه در این موج مصرفگرایی که هرآن درحال تبدیل شدن به سونامی در خانوادههاست؛ دلسوزان فرهنگی هرچه فریاد میزنند انگار صدایشان به گوش کسی نمیرسد. هنوز یادمان نرفته است که چند صباحی پیش برنامههای مختلفی در مورد نقد غرب و رسانههای غربی بهخاطر تبلیغات نادرست پخش میکرد که همه این کارها نشان دهنده نگاه مادیگرایی حاکم در رسانههاست و... اما ظاهراً کار به جایی رسیده که در رسانه ملی که با بودجه بیتالمال اداره میشود جای پای آنها گذاشته است. آیا این تبلیغات با رنگ و لعاب مصادیق مصرفگرایی و تجملگرایی نیست؟! مصرفگرایی در انواع برنامههای تبلیغی، اجرایی و حتی آموزشی به کرار دیده میشود به شکلیکه حتی در برخی برنامههای آموزشی آشپزی، آشپز بر اساس محصولی که قرار است تبلیغ کند اجرا دارد که گاه برای تبلیغ یک محصول، غذاهای عجیب و غریبی هم میپزد که نه با فرهنگ ایرانی سنخیت دارد و نه با جیب خانوادهها همخوان است.در زمانیکه فشار اقتصادی کمرشکن شده و یکی ازعمده فعالیتهای تلویزیون باید فرهنگسازی خانوادهها در امر مصرف کالاها باشد حقیقتا کدام برنامهها یا آگهیهای تبلیغاتی براساس شرایط فعلی جامعه است؟!
مجموعه مستند «دنیا درجنگ» را اگر از شبکه مستند دیده باشید خواهید دید که در مورد عواقب و اتفاقات پس از جنگ جهانی دوم است. در آن کشور انگلیس هرچند برای همه ما به عنوان دولتی استعمارگر و سلطهجو شناخته شده است اما نکته جالب نحوه مدیریت اقتصادیشان با شیوههای فرهنگی را به تصویر میکشد. آنها دوران بحران اقتصادی پس از جنگ را با فرهنگسازی بهخوبی توانستند پشت سر بگذارند که بیشتر از همه به مدد شبکههای تلویزیونی و تبلیغات روتین آنها عملی شده بود؛ بهصورتی که با روانشناسی رسانه بهجای مصرفگرایی، به شدت فرهنگ قناعت و صرفهجویی در مصرف را در جامعه تبلیغ میکردند بهخصوص برای زنان که مدیران داخلی خانهها و هدایتگر خانوادهها هستند که البته طبق گفتههای کارشناسان در این مستند نتیجه خوبی هم در جامعه انگلیس آن زمان به بار آورده بود.
مستند آموزنده و جالب توجه است و از قرار باید قبل از پخش عمومی از سیما برای دستاندرکاران شبکههای تلویزیونی پخش شود تا بدانند دراین شرایط تحریمهای اقتصادی و تورم، جامعه را به چه سمت و سویی هدایت کنند. زیرا اگر این روند مصرفگرایی در رسانه ملی بالا برود مطمئن باشید کمکم اعتماد بسیاری از مردم به رسانه ملی از دست میرود؛ اعتمادی که دراین رقابت رسانهای، ایجاد شدن و حفظ آن بسیارسخت است؛ چراکه اگر این مهندسی اعتماد از طرف شبکههای بیگانه ضعیف شود میتوانند با بستن آن شبکه و راهاندازی شبکه جدیدی به شکل و شمایل دیگر، مخاطب را جذب کنند اما رسانه ملی امکان چنین آزمون وخطایی را ندارد وقتی برنامهای در شبکهای با مشکلاتی روی آنتن برای پخش برود مخاطب این را به نام کل رسانه ملی و شبکههای آن در نظر میگیرد پس بهتر نیست به جای ترویج مصرفگرایی و نیازآفرینی در خانوادهها از این پتانسیل تأثیرگذار برای امور مهمتر دیگر بهره برد؟!
زهرا محمدی
مرجع : روزنامه جوان
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲