تکلیف مجلس شورای اسلامی در تشخیص وزرای صالح و چند مثال در مورد آن
سه حالت فرضی برای یک پزشک:
1- پزشکی جوانی را زیر میگیرد و به جای کمک به او دنده عقب میآید و او را زیر میگیرد تا بمیرد و نخواهد هزینههای درمان را تقبل کند و سپس از صحنه میگریزد.
2- پزشکی شاهد زیر گرفتن جوانی است که در حال جان کندن است، بجای کمک به او راننده را مورد تمجید قرار میدهد و میگوید که مرگ حق جوان بود و دیگران را به عدم کمک به جوان دعوت میکند.
3- پزشکی شاهد تصادفی است که در آن جوانی در حال جان کندن است و بدون کوچکترین اقدام برای نجات وی از صحنه عبور میکند و برایش فرقی نمیکند که این جوان زنده بماند یا نه و با همسرش به سینما میرود.
این جوان بر اثر کمک مردم جان سالم به در میبرد هرچند دچار ضایعات شده و دشمن شاد میشود.
چهار سال بعد آن پزشک داوطلب پست وزارت میشود و خود را دلسوز مردم معرفی میکند و برای رسیدن به وزارت به رای جوان مذکور نیاز دارد.
به نظر شما آن جوان چه باید بکند؟ کدام گزینه را توصیه میکنید؟
1- آیا به پزشک مذکور رای دهد و او را به وزارت برساند؟
2- به افشاگری علیه وی بپردازد و مانع رای آوردن او شود؟
ضمناً قضاوت او در مورد فردی که وی را برای وزارت معرفی کرده است در صورتی که از ماوقع حادثه خبر داشته باشد چیست؟
1- آیا او را فردی معتدل میداند؟
2- آیا اقدام او را نشانه دلسوزی برای مردم میداند؟
حال گزینههای فوق را با ماجرای فتنه سال 88 مقایسه میکنیم. فتنهای که نظام جمهوری اسلامی را در لبه پرتگاه قرار داد، فتنهای که چندین نفر در آن کشته شده و اعتبار بینالمللی کشور و نیز انسجام ملی را در معرض خطر قرار داد و دشمن را در دشمنیاش امیدوار ساخت و لذا تحریمها را تشدید نمود تا حدی که شامل داروها هم شد.
حالا فردی را در مورد عملکردش در فتنه مورد ارزیابی قرار می دهیم.
1- این فرد خود جزو سازمان دهندگان فتنه بود و تلاش کرده تا بر ابعاد آن بیفزاید.
2- این فرد در فتنه مشارکت کرده هر چند جزو سازمان دهندگان اصلی نبوده است.
3- این فرد در قبال فتنه سکوت کرده و حتی حاضر نشده است با بیان یک جمله به دفاع از نظام بپردازد و فتنه را محکوم کند.
حال به وزاری پیشنهادی دولت می پردازیم.
- آیا درست است که یکی از آن سه پزشک و یا یکی از گزینه های مربوط به فتنه را بر مصادر امور که سرنوشت مردم و کشور و نظام به آن بستگی دارد بگمارند؟
- آیا درست که اصولا آنها را برای تصدی چنین مسئولیتهایی معرفی کنند و آن را نشانه اعتدال و امید بنامند؟
- قضاوت شما در مورد نمایندگانی که به چنین افرادی رای اعتماد دهند چیست؟
- نظر شما در مورد آن پزشکی که حتی حاضر به عذر خواهی از آن جوان و اعتراف به خطای خودنیست چه می باشد؟
این ماجرای اقدام رئیس محترم جمهور در معرفی وزرای درگیر در فتنه و یا ساکت در مقابل آن و نقشی است که مجلس باید در مقطع فعلی ایفا نماید.
وظیفه مجلس است که به وزرای ناصالح رای ندهد و صلاحیت آنها صرفا در تشخیص مهارت آنها در امر پزشکی یا مسئولیتی که بر عهده می گیرند نیست. بلکه به عملکرد آنها در تصادف جوان مذکور یا در قبال فتنه خطرناک نیز می باشد.
حضرت آیتالله خامنهای در خطبه های ناز عید فطر فرمودند: "انشاءالله به زودی و با انجام وظیفه مجلس شورای اسلامی در انتخاب وزرای صالح، دولت جدید نیز تشکیل می شود و با همراهی مردم کارهای بزرگ، مهم و دشواری را که حاوی منافع بزرگی است به بهترین وجه انجام خواهند داد."
تاکید معظم له بر انتخاب "وزرای صالح" تکلیف مجلس در این مقطع حساس را مشخص ساخته است. تکلیفی که رئیس محترم جمهور متاسفانه به تمامی به آن عمل نکرد.
من فکر میکنم این مثال شما کمی ناقص است!
شما ماجرا را در سه حالت خلاصه کردید. در حالیکه همان مورد سوم که شما میفرمایید، خودش میتواند چندین دلیل داشته باشد. البته نه به آنصورت که شما میفرمایید.
شما فرمودید «پزشک با بی تفاوتی با همسرش به سینما میره!»
بنده عرض میکنم باید بگوییم «پزشکی که هیچ اقدامی نمیکند و مداخله ای ندارد». حالا باید دید هیچ اقدامی نکردن به چه دلیل است. در همان مثال شما، من پزشکی را تصور میکنم که باشتاب دارد خودش را بر سر بالین یک بیمار میرساند که در شرایط وخیمی است. او در حین گذر از صحنه ی تصادف، با یک نگاه به فرد آسیب دیده، از همان دور متوجه میشود که آن مصدوم را نباید از جایش حرکت داد و دیگران هم باید صبر کنند تا آمبولانس و تجهیزات برسد. او می بیند که افرادی که در صحنه هستند، متوجه این موضوع هستند و در حرکت دادن مصدوم احتیاط لازم را دارند، او به این ارزیابی میرسد که بیمار بدحالی که در منزل خودش منتظر رسیدن اوست، در اولویت است. در نتیجه برای نجات جان او با سرعت هرچه تمامتر از هر صحنه و هرحادثه ای عبور میکند که بتواند تا دیرنشده برسر بیمار حاضر شود.
من پزشکی را تصور میکنم که در یک روستای دورافتاده مسئول خانه ی بهداشت است؛ و به شهر آمده تا مشکلات دارویی و بهداشتی آن روستای محروم را پیگیری کند. او آنقدر نگران مردم روستا و مشکلاتشان است که دیگر متوجه هیچ چیز نیست، و صداهای اطراف را هم نمیشنود. آنقدر در نگرانیها و دغدغه های خودش غرق است که تا با یک ستونی، چیزی برخورد نکند، بخودش نمی آید!!
....و حالات و احتمالات متعدد دیگر که میتوان درنظر گرفت.
...
میخواهم بگویم آقای دکتر عزیز! بنده شخصاً برایم قابل درک نیست که ما چطور میتوانیم همه چیز را در یک قالب محدود خلاصه کنیم؟!
شما درنظر بگیرید تعداد افراد متخصص و متعهدی که شاید یک روزی گزینه ای برای تصدی یک مسئولیتی همچون وزارت باشند، چقدر است؟!
آیا همه ی اینها موظف بوده اند که بیانیه رسمی بدهند و در ماجراهای 88 اعلام موضع کنند؟؟!!
کسی که 4 سال پیش مشغول کار خودش بوده، و در پست و مسئولیتی نبوده که جامعه از او انتظار اتخاذ موضع داشته باشد، چه گناهی مرتکب شده؟!
آیا همه ی این 18 نفر در شرایطی بوده اند که مردم و جامعه از آنها انتظار اظهار نظر رسمی و علنی داشته باشد؟؟
بنظر من سکوت در وقایع 88، وقتی میتواند اتهام تلقی شود که ثابت شود این سکوت، خود، به نوعی، موضعگیری بوده و نتایج و تبعاتی هم داشته است.
وگرنه نفس سکوت که دلیلی برای عدم اعتماد نیست. باید هر فرد را در جایگاه و موقعیت خودش ببینیم و اهمیت سکوت و کلامش را در شرایط خودش بررسی کنیم. و تازه، آنوقت باید ببینیم آیا در همه جا ساکت بوده یا فقط در فضای رسانه ای؟
شاید کسی موضع داشته، موضعش هم روشن بوده، ولی این موضع را در بوق و کرنا نکرده و بازتاب رسانه ای نداده است!!
....
مرا ببخشید. من اصلاً نظرم روی هیچ فرد خاصی نیست. بصورت کلی عرض میکنم. نوع عبارت پردازی و ادبیات شما در این باره بنظرم کمی تنگ نظرانه می نماید. و چون معمولاً شما را در اظهار نظرها و تحلیلهایتان روشن بین و هم جانبه نگر می بینم، کمی برایم عجیب است!
ضمناً از اینکه برای مخاطبتان ارزش قائلید و نظرات را میخوانید و در صورت نیاز پاسخ روشن داده و سطح مخاطب را ارتقا میدهید، ممنونم.
برای سربلندیتان دعا میکنم