ادواردو آنیلی، از تشرف به اسلام تا شهادت +فیلم
به مناسبت سیزدهمین سالگرد عروج: ادواردو آنیلی تازه مسلمان ایتالیایی است که به سبب ایستادگی بر اعتقادات خود، زندگی رؤیایی در خانوادهای ثروتمند را از دست داد و سرانجام با توطئهای صهیونیستی به شهادت رسید.
هر چند اسلامهراسی به شکلی گسترده در غرب تبلیغ و ترویج میشود اما "اسلامگرایی" سهمی پررنگتر و عمیقتر در زندگی این مردم پیدا کرده است.تشرف به اسلام و شهادت ادواردو پسر و وارث ثروت مولتی میلیاردر ایتالیایی، جووآنی آنیلی، رئیس کارخانه فیات، فراری و لامبورگینی ایتالیا نمونهای از همین ماجراست.
ادواردو آنیلی در ۹ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک متولد شد. پس از اتمام تحصیلاتش در کالج آتلانتیک، برای ادامه تحصیلاتش در زمینه ادبیات مدرن و فلسفه شرق به دانشگاه پرینستون رفت. وی در این دانشگاه چهار سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در حین تحصیلات دانشگاهی، با خواندن قرآن مسلمان شد. وی بعد از انقلاب به تشیع گروید و در سفری به ایران با امام خمینی(ره) ملاقات داشت.
خانواده ادواردو
جیوانی آنیلی، پدر کاتولیک ادواردو که یکی از پولدارترین و بانفوذترین افراد ایتالیا است با یک پرنسس یهودی ازدواج می کند. درآمد سالیانه خانواده آنیلی بیش از ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود. با این سرمایه هنگفت ازدواج یک یهودی و یک کاتولیک را بهتر می توان توجیه کرد. این گمانه زنی زمانی شدت می یابد که خواهر ادواردو هم با یک خبرنگار یهودی به نام الکان ازدواج می کند. این ازدواج دوم پیوند میان این خانواده و صهیونیسم ها را محکم تر می کند.
اعمال فشار به ادواردو برای بازگشت به مسیحیت
در چنین شرایطی مسلمان شدن ادواردو به مذاق هیچ کدام از اعضای خانواده خوش نیامد.
حسین عبداللهی یکی از دوستان نزدیک ادواردو می گوید: “ادواردو تحت فشار اقتصادی بسیار زیادی قرار داشت. خانواده آنیلی وی را به صورت کامل تحریم اقتصادی کرده بودند. به گونه ای که وی حتی برای تاکسی سوار شدن پول نداشت.” حسین می گوید: “یک روز با ادواردو به نمایندگی هواپیمایی ایران ایر در ایتالیا رفتیم تا برای ادواردو بلیط سفر به ایران تهیه کنیم. کارگزار ایتالیایی شرکت ایران ایر گفت که من نمی توانم برای ادواردو بلیط بخرم. پس از مشاجره بسیار با وی مشخص شد که منشی پدر ادواردو با آن کارمند تماس گرفته بود و به وی دستور داده بود، حق ندارد برای ادواردو بلیط صادر کند.”
این تازه شروع دردسر های ادواردو بود. بعد از این ماجرا خانواده ادواردو که حضور یک مسلمان را درمیان خود نمی پذیرفتند با دیوانه جلوه دادن وی تلاش کردند تا او را از ارث محروم کنند. به همین دلیل او را در یک بیمارستان روانی بستری کردند.
تا اینکه در نوامبر 2000 ( آبان 1379) جسد ادورادو آنیلی در بزرگراه تورینو ساوانا در شمال ایتالیا و در نزدیکی شهر تورین پیدا شد.
اتومبیل وی نیز که یک فیات کرومای خاکستری بود، بر روی پل رومانو و در حالی که با چراغ راهنمای روشن و درهای باز رها شده بود.
پلیس ایتالیا مرگ ادواردو را خودکشی ناشی از استفاده بیش از حد مواد مخدر اعلام کرد.
خودکشی یا قتل؟
دکتر قدیری ابیانه در سایت خود می نویسد: نخست اینکه ادواردو به هیچ وجه معتاد نبود و حتی در مواردی مشاهده شده است که با دوستان و نزدیکانش که از مواد مخدر استفاده می کردند، ساعت ها گفت و گو می کرد تا آنها را از این کار بازدارد. در سفری که ادواردو به ایران داشت، با برادر یکی از دوستان ما که معتاد بود کلی صحبت کرد و خیلی تلاش کرد تا او را با منطق و استدلال از مصرف مواد مخدر منصرف کند. به هیچ وجه منطقی به نظر نمی رسد که چنین فردی به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر خودکشی کند.
از طرفی در اسلام خودکشی به شدت منع شده است. ادواردو شخصی به شدت آرمان گرا بود که حتی مایل نبود برای کاستن از فشارها و تهدیدات، به صورت مصلحت آمیز اعلام کند که از اسلام روی برگردانده است. هدف وی شناساندن اسلام به مردم ایتالیا و غربی ها بود. چنین فردی چگونه می تواند خودکشی کند؟ خودکشی اقدامی است که افراد بی دین و کسانی که به آخر خط رسیده اند، انجام می دهند. این در حالی است که ادواردو به فردی کاملا معتقد تبدیل شده بود و هنوز در ابتدای راه بود و کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.
آشپز ادواردو میگوید صبح روزی که وی به قتل رسید، نوع غذای ناهارش را مشخص کرده بود. حال این سوال مطرح می شود کسی که قصد خودکشی داشته باشد، چرا باید برای دو یا سه ساعت بعدش سفارش غذا بدهد. همچنین ادواردو در صبح روز حادثه با دایی خود به صورت تلفنی مکالمه کرده بود و به گفته دایی ادواردو هیچگونه مورد مشکوکی در میان صحبت های وی به چشم نمی خورد و وی کاملا عادی صحبت می کرد. همچنین ادواردو هیچگونه یادداشتی مبنی بر تصمیمش برای خودکشی از خود به جای نگذاشته بود.
برادران عبداللهی نیز که از دوستان نزدیک ادواردو بوده اند می گویند: “او برنامه های طولانی مدتی برای خود داشت. می گفت می خواهم به ایران بروم و پناهنده سیاسی شوم و در قم به تحصیلاتم ادامه دهم. یک هفته قبل از آنکه ادواردو فوت کند، با هم نشسته بودیم و سوره بنی اسرائیل را به زبان ایتالیایی می خواندیم. ادواردو می گفت می خواهد زبان عربی را فرابگیرد تا بتواند بهتر قرآن را درک کند. بدیهی است که فردی که برنامه های بلندمدت برای زندگی خود دارد و اهداف والایی را دنبال می کند به هیچ وجه دست به خودکشی نخواهد زد."
دکتر مارکو باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه زسیدگی به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وی در سال ۲۰۰۱ نامه ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآیند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس ها و کفش ادواردو، خودکشی را تایید نمی کنند. وی همچنین عدم انجام کالبدشکافی را غیرقابل قبول خوانده بود.
دکتر مارکو دلایل دیگری نیز دارد که اثبات می کند ادواردو خودکشی نکرده است. وی اینگونه استدلال می کند: "زمان مرگ ادواردو بین ساعت های ۹ تا ۱۰:۳۰ صبح روز پنجشنبه اعلام شده است. در این ساعت از روز به صورت میانگین هر ۱۰ الی ۱۵ ثانیه، یک ماشین از آن منطقه عبور می کند. امکان ندارد هیچ کس ادواردو را در حین خودکشی ندیده باشد. زیرا پارک کردن ماشین، بیرون آمدن از آن، بالا رفتن از حصار یک و نیم متری کنار بزرگراه و پریدن به پایین حداقل ۲ دقیقه طول می کشد و قطعا در این مدت می بایست افرادی وی را دیده باشند. در حالیکه هیچکس شاهد این اتفاقات نبوده است.
دکتر مارکو معتقد است که ادواردو کشته شده و سپس توسط ماشینش به محل کشف جسد منتقل شده است و برای آنکه قتل همچون خودکشی به نظر برسد، با وسیله ای به سر ادواردو ضربه وارد شده است تا جراحاتی همچون جراحات ناشی از پرش از ارتفاع بر روی سر وی ایجاد شود.
پرونده شهادت ادورادو به جز این موارد نکات مشکوک دیگری هم داشت. از آنجایی که پدر وی فرد سرشناسی محسوب می شد و انتظار می رفت تا همه مدل تحقیق و تفحصی در خصوص پرونده ادواردو صورت بگیرد نه تنها هیچ بررسی صورت نگرفت بلکه قبل از اعلام پلیس روزنامه های ایتالیا علت مرگ ادواردو را خودکشی اعلام کرده بودند.
تکرار سناریوی قتل تازه مسلمانان
چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا کائتانی لواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید. او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به سلطان شراب ایتالیا معروف بود و خانودهاش از سرشناس ترین خانواده های این کشور به حساب می آمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر
میرسد تاکتیک "خودکشی سازی" یکی از تاکتیک های اصلی برای از بین بردن چنین جوانانی است که حاضر نیستند در جهالت باقی بمانند.
بایکوت خبری مرگ مشکوک شهید ادواردو
پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. اظهارنظرهای روزنامه های ایران به ویژه انجمن اسلامی فارغ التحصیلان ایتالیا درباره احتمال قتل وی به هیچ وجه بازتاب داده نمی شود. در حالی که خانواده آنیلی یکی از بزرگترین خانواده های ایتالیا است و کوچکترین اظهارنظری درباره این خانواده به سرعت منعکس می شود، به نحوی که نخست وزیر ایتالیا درگذشت ادواردو را به خانواده آنیلی تسلیت گفت و قبل از بازی ایتالیا و انگلستان، ورزشگاه یک دقیقه به احترام ادواردو سکوت کرد.
همچنین پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت ها و زندگی وی جمع آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال ۱ ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.
انگیزه قتل ادواردو
خانواده ادواردو بسیار پولدار و بانفوذ بودند. فقط سود دارایی های خانواده او ۶۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است. کارخانه ماشین سازی فیات، فراری،اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانک های خصوصی، شرکت های طراحی مد و لباس، روزنامه های لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس تنها بخشی از اموال خانواده آنیلی است. چون بعدها ادواردو مسلمان شد، پدرش حاضر نشد که ارث و میراثش را بهدست او بسپارد؛ لذا پسرعموی مسیحیاش را به عنوان جانشین تعیین کردند. اما ناگهان این خبر پیچید که او بر اثر سرطان ناشناختهای فوت کرد. اگر زنده میماند، مدیریت این اموال به یک مسیحی میرسید. بدین ترتیب آخرین مسیحی خانواده آنیلی نیز فوت شد و تنها ادواردو باقی مانده بود. این بدین معنی بود که تا رسیدن اموال این خانواده به دست یهودیان یک گام باقی مانده بود و آن مرگ ادواردو بود.
بعد از شهادت ادواردو و مرگ پدر این ارث قانونا به خواهرش میرسید، اما با کمک مادر ادواردو حدود ۵۰۰ میلیون دلار را که در مقابل ثروت خانواده ادواردو بسیار ناچیز است، به خواهرش دادند و با فریب از او امضا گرفتند و به نوعی او را از ارث محروم کردند که بعدها وی از دست مادر خود در دادگاه بهخاطر این موضوع شکایت کرد، اما به هر حال مدیریت این سرمایه عظیم دست خواهرزادههای یهودی ادواردو افتاد.(+)