شاید مسیحی بودن پدر و یهودی بودن مادر ادواردو عاملی برای جستجوی حقیقت بود.
کارشناس عالی وزارت امور خارجه افزود: ادواردو در سن 20 سالگی به حسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن می خورد. او می گوید: چند آیه خواندم دیدم نمی تواند کلام بشر باشد. او کلام بشر را می شناخت و انجیل و تورات را هم خوانده بود و با تناقضات موجود که نمی شود مسیح هم تا حد خدا شدن و در خدا حل شدن بالا برود (عقیده مسیحیت) و هم فرزند زنا باشد (به عقیده یهود) را در ذهن داشت. او خانواده خود را هم می شناخت که جزو ظالمان و ثروتمندان هستند و طبق عقیده مسیح که پذیرش ظلم، خود از نشانه های ایمان به خداست، می دانست که نتیجه این جز استثمار ثروتمندان وسردمداران از دیگران نیست.
وی همچنین به مصادیقی از سفارشات اسلامی که مطابق فرهنگ پیشرفته امروز است اشاره کرد و گفت: مفاهیم اسلام با استفاده از ابزارهای هنر و رسانه باید به دنیا منتقل شود. مفاهیمی مثل آیاتی از قرآن که کشتن یک نفر را همانند کشتن همه انسان ها و نجات یک بشر نجات همه بشر می داند.
قدیری ابیانه با اشاره به شبهات موجود در احکام مختلف اعم از ارث و دیات توسط برخی به ظاهر روشنفکران مذهبی جامعه، ملاک حق پذیری را از خصوصیات دیگر ادواردو برشمرد و خاطرنشان کرد: ادواردو با تجربه زندگی مرفه به همراه شهرت اجتماعی، قدر نظام اسلامی، رهبر فقیه و تمام محدودیت هایی که در جامعه اسلامی وجود دارد را می فهمید چرا که نتیجه تمام آن آزادی های غربی را مشاهده و درک کرده بود.
کارشناس عالی وزارت امور خارجه به برخی از تبعات این آزادی در غرب ازجمله همجنس بازی، تغییر روابط جنسی بین انسان ها به رابطه با حیوانات، با توجیهاتی مثل جلوگیری از تجاوز به زنان در ارتش و نهایتا افول شان و جایگاه زن علیرغم شعارهای فمنیستی اشاره کرد و گفت: ادواردو شاهد مدیریت پدر خود بر تمام این احزاب (سوسیال ،دموکرات،لیبرال وغیره ...) بود.
وی در آخر بر وحدت بین مسلمین و هوشیاری نسبت به تفرقه افکنی ها ازسوی مستکبرین و دامن زدن به اختلافات و تحریفات مقرضانه در دین و مذهب ( عمرسوزان در بین برخی شیعیان، فتوای کشتن شیعه توسط علمای وهابیت) تاکید کرد و در مقابل اتحاد بین یهود و مسیحیت با رهبریت و سلطه یهود برکل غرب و جهان مسیحی، با وجود اختلافات فاحش بنا بر مصالح دنیای غرب را تبیین کرد.
قدیری ابیانه اصل مشکل کشورهای عربی پادشاهی با ایران اسلامی را سلطتنی نبودن نظام دانست و در جواب سوال جایگاه دانشجو در جهان اسلام گفت: دانشگاه محلی برای منطق است. رسیدن به حقانیت اسلام با تحقیق و مطالعه واقعی ، شناخت توطئه استعمار، وحدت نه به معنای رسیدن به افکار مشابه بلکه به معنای داشتن روحیه حق پذیری و بحث منطقی و دوری از تفرقه، از وظایف هر دانشجوی حقیقت طلب است.