احمدینژاد بدون تشریفات قانونی شرکتها را واگذار کرد
مصاحبه ام با سایت شهروندان به صورت مخدوش منتشر شد. متن ذیل اصلاح شده متن مذکور است، هرچند بخش هایی از مصاحبه در متن مخدوش نیز حذف شده است و لذا در اصلاحیه نیز اضافه نگردید. این سایت سعی کرده است همچنین با مقدمه ای به خواننده جهت دهد. امید است رسانه های گروهی به خواننده اجازه دهد خود در مورد مطالب قضاوت نماید نه اینکه متن را به گونه ای تنظیم نماید تا قضاوت ها به صورت دلخواه سایت شکل گیرد.
شهروندان: نقدهای بسیاری از عملکرد دولت حسن روحانی در رسانههای گروهی دیده میشود و در این میان نقش رسانههای حامی دولت گذشته و برخی اصولگرایان بسیار پررنگ است.
اما چرا در مقطع زمانی سالهای ۸۴ تا ۹۲ رسانههای اصولگرا دولت را به نقد نکشیدند و در این زمینه کوتاهی کردند؟ در هشت سالی که محمود احمدینژاد ریاستجمهوری ایران را بر عهده داشت اقتصاد ایران با چالشهای جدی مواجه شد که از جمله آن میتوان به تحریمهای بینالمللی، فسادهای مالی و شوک ارزی اشاره کرد.
برای دریافت پاسخ برخی از سوالات در رابطه با عملکرد دولت گذشته راهی دفتر محمدحسن قدیریابیانه شدیم تا نظر او را که مدتی سفیر دولت محمود احمدینژاد در مکزیک بوده است را جویا شویم. کسی که بهتازگی اعلام کرده است «گزارش وی، احمدینژاد را برای اجرای قانون هدفمندی مصمم کرد».
- جنابعالی بهخوبی میدانید که اقتصاد تکمحصولی سبب رانت میشود و اقتصاد باید رقابتی باشد، اما ما در ایران به طور کامل شاهد چنین اقتصادی نیستیم و نتیجه آن ایجاد برخی فسادهای مالی است. نمونه بارز آن فساد سه هزار میلیاردی و بیمه ایران بود. فکر میکنید راهکارهای مبارزه با این زمینههای فساد چیست؟
یکی از استراتژیهای غرب و استعمارگران در خصوص کشورهای نفت خیز از جمله ایران این بوده است که این کشورها باید وابسته به فروش نفت خام باشند و هرگز نباید تولید ثروت داشته باشند و برای اجرای این مهم باید فرهنگ کار آنها تضعیف شود و باید قبول کرد که آنها در این زمینه کارآمد هستند و ما اینک گرفتار برنامهریزیهای آنها هستیم. حتی در بسیاری از فیلمهایی که در کشور (ایران) ساخته میشود ضربه زدن به فرهنگ کار موج میزند.
- شما تنها به یک جریان اشاره کرده اید. در بخشهای دیگر چه اقداماتی انجام گرفته است؟
بخش دوم استراتژی غرب این بوده است که این درآمدهایی که از نفت به دست میآید صرف امور عمرانی و تولید ثروت نشود و برای اینکار باید مصرف کالاها را دامن زد و پول ایرانیان باید در مصرف هزینه شود و نهایتا این پول بازگردد به کشور آن ها. غربیها کاری کردهاند که واردات افزایش پیدا کند و تولید ایرانی ارزش خود را از دست بدهد. البته این اقدام آنها حساب شده بود و برنامهریزیهای کلانی کردهاند که مصرف کالای خارجی در ایران برای عدهای نشانه شخصیت اجتماعی شود و هماکنون نتیجه این اقدام آنها را میتوانید مشاهده کنید و این به زیان اقتصاد و ارزش پول این کشور است.
- شما همه مشکلات ایران را به غربیها منتسب کردید، اما خودتان نیز میدانید که در ایران بخش تولید بسیار مشکل دارد و این دیگر به توان مدیریت در داخل باز میگردد.
بسیاری از صاحبان صنایع در ایران، در زمان راهاندازی براساس یارانه ای بودن آن مواد اولیه تولید سرمایهگذاری میکنند به طوری که آنها ابتدا میزان سود حاصل از یارانه ای که برای آن محصول تخصیص داده میشود را بررسی و سپس اقدام به راه اندازی خط تولید میکنند. چراکه درصد حاصل از تخصیص یارانه برای آنها سودهای کلان به همراه دارد و اگر هدفمندی یارانهها به درستی ایجاد شود بهطور حتم بسیاری از سودجویان از تولید فاصله میگیرند و روند منطقی در تولید کشور شکل میگیرد و در آن زمان است که تولیدات ایرانی میتوانند با دیگر تولیدات کشورهای رقیب رقابت کنند.
- بنابراین نقش بخش خصوصی در این زمینه غیر قابل انکار است. در خصوص اصل بخش خصوصی و واگذاریها چه نظری دارید؟
ما میتوانسیتم اصل ۴۴ را پیشتر در دستور کار قرار داده و خصوصی سازی را شکل دهیم، منتهی در ابتدای امر باید سهام شرکتها را واگذار میکردیم. عرضه این سهام در بورس یکی از فوایدش این است که جلوی فساد را میگیرد البته بر فرض اینکه در خود بورس فساد نباشد. متاسفانه در برخی از دولتها به خصوص دولت آقای احمدینژاد یک رسم بدی شکل گرفت که بدون تشریفات قانونی شرکتها واگذار شد. این مساله زمینه فساد زیادی را ایجاد کرد و ما باید با آن مقابله میکردیم. در نهایت باید بگویم که متاسفانه نطفه بخش خصوصی در ایران بد بسته شده است. باید توجه داشته باشیم همواره قرار است که کارخانهها به اقتصاد کشورها کمک کنند، اما میبینند که در ایران آنها دست نیاز به سمت دولت دراز میکنند.
- باید به این نکته هم اشاره کنیم که ایران قرار است به سازمان تجارت جهانی WTO بپیوندد و آنها نیز در تازه ترین اقدام خود اعلام کردهاند که باید تعرفه ۶ و ۴ درصدی نیز برداشته شود. براین اساس فکر میکنید دیگر تولید ایرانی میتواند به حیات خود ادامه دهد؟
صاحبان صنعت با سوخت یک دهم قیمت میگویند توان رقابت نداریم، فکر کنید در آن زمان چه فاجعههایی رخ میدهد. معتقد هستم با این فرهنگ کار در ایران اصلا نمیشود گامی در راستای توسعه برداشت. ضمن اینکه اگر ما عضو دائم سازمان تجارت جهانی نیز نشویم، دچار مشکل هستیم. صنعت ایران هم اکنون نمیتواند بدون کمک دولت به فعالیتش ادامه بدهد و مردم باید این را بدانند که اگر این رفتارها ادامه پیدا کند ایران دچار ریاضت اقتصادی میشود. کشورهایی همانند یونان و ایتالیا با وجود همه حمایتها بدون اینکه تحریم باشند دچار ریاضت اقتصادی شدهاند. این نگاه که فکر کنیم همه چیز نیاز به مدیریت دارد باید اصلاح شود. ما فکر میکنیم وضعیت کلان کشور، شرایط موجود در بخشها را به وجود آورده است، در حالی که این طرز فکر اشتباه است. بارها گفتهام که ما نیازی به دشمن نداریم تا تولید ما را مختل کنند، بلکه خودمان با فرهنگی که به آن اشاره کردم و توضیح دادم، تولید را مختل کردهایم.
- در بخش انرژی اتفاقهای بسیاری در هشت سال گذشته رخ داد. تولید کند شد و حتی حضور چینیها هم که برای پیشبرد اهداف آمده بودند تنها هزینه به همراه داشت و نه نتیجه. در این خصوص چه میگویید؟
ما میادین انرژی مشترکی داریم که متاسفانه کشورهای مشترک با ما سهم بیشتری نسبت به ما میبرند. یک دلیل که مسئولان دولت گذشته همواره اعلام کرده بودند این بود که ما سرمایهگذاری نکرده ایم، اما دلیل اینکه ما سرمایهگذاری نکردیم چیست؟ آنها میگفتند که دلیل این است که بهطور کلی سرمایهای دراختیار نداشتیم و یکی از دلایلی که از شرکتهای خارجی مانند چینیها دعوت میکنیم این است که ما با کمک آنها حرکت کنیم. آیا ما واقعا سرمایه نداریم؟ من میگویم داریم، اما بد استفاده میکنیم. اگر به جای اینکه ثروتی معادل دو تن طلا در روز را در باک بنزین خودروهای کشور سوخت کنیم، در کارهای اصلی همانند ذخائر مشترک نفت و گاز میگذاشتیم، میتوانستیم سهم خود را از آن محلها برداشت کنیم و حالا اگر ما این مهم را رعایت میکردیم بطور حتم یا سهم برداشت مساوی بود و شاید هم بیشتر از شریک خود استخراج میکردیم.
- شما به بیشتر جریانها و علتها اشاره کردید، اما تحریمها هم بی اثر نبود. سخنرانی رئیسجمهور پیشین در سازمان ملل هم در تحریمها اثر داشت و همین مجموع سخنان سبب شد که خیلی از تکنولوژیها به دلیل تحریمها به کشور وارد نشود و نتیجه آن در نهایت عدم رشد و توسعه اقتصاد بود.
زمانی که صحبتهای کاغذ پاره مطرح شد، بنده سفیر ایران در مکزیک بودم. در آن زمان مرتب از وزارت امور خارجه تلکس میآمد که ما تلاش کنیم برای اینکه این قطعنامهها صادر نشود، یعنی اینکه دولت اعتقادی نداشت که این قطنامهها کاغذ پاره است، ولی همواره بیان میکرد که تماما کاغذ پاره است. آقای روحانی چیزی برعکس این گفت، اما من صحبتهای آقای احمدینژاد را ترجیح میدهم زیرا شما نباید از قطعنامه اعلام ترس کنید، چرا که این ترس موجب میشود تحریمهای بیشتری اعمال شود.
- اما برای هر حرفی منبعی باید وجود داشته باشد، اگر بدون تحقیق حرفهایی بزنیم نتیجه آن دولت دیگری است همانند دولت احمدینژاد و تاریخ تکرار میشود.
اگرهم نداشته باشیم باید بر سر صحبتهای خود بمانیم. با ترسیدن، مشکل حل نمیشود و آنها دست از قطعنامه صادر کردن نمیکشند، بلکه قطعنامههای بیشتری صادر میکنند. اینکه دشمن احساس کند که دولت و مردمی که رای دادهاند از فشارها خسته شده اند، نتیجه منفی و در راستای تبلیغات آنها در اثرگذاری تحریمها به همراه دارد و به معنی آن است که فشارها سبب شد که ایران پای میز مذاکره حاضر و گفتمان و شرطهای ما را پذیرفت. درحالی که ما همیشه با آنها مذاکره داشته ایم. فقط حاضر نبودیم تلفنی و حضوری با آمریکا صحبت و دیدار کنیم. به همین دلیل است که میگویند فشارها را بیشتر کنیم. اگر تحریم برای آنها حکم دارو را دارد آنها هیچگاه آن را قطع نخواهند کرد و بنابراین حتی اگر زیر بار فشار هستیم، نباید حرفی از مشکلات بزنیم.
آرمان – محسن بیدی