یک دهه از شهادت ادواردو (مهدی) آنیلی گذشت

متن ویژه نامه وطن امروز در سالگرد شهادت ادواردو آنیلی
جوانی که تا سن 17 سالگی هرگز نماز نخواند اما با دیدن فیلم ادواردو به نماز روی آورد و 2 رکعت نماز برای شادی روح او خواند.
ره یافتگان : ادواردو (مهدی) آنیلی متاثر از انقلاب اسلامی ایران، مسلمان و شیعه شد. وی تنها پسر و وارث سناتور و میلیاردر ایتالیایی جیووانی آنیلی بود که در سال ۱۳۷۹ به طرز مشکوکی کشته شد، با این حال طبق نظر دادگاه علت مرگ خودکشی اعلام شد.
او در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک در ولز در بریتانیا گذراند.
پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغالتحصیل شد.پدرش سناتور جیووانی آنیلی، ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیلسازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارومئو و ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزو سهامداران اصلی آنها هستند.
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: «در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم».
شهید ادواردو آنیلی
بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه میکند و درخواستش مبنی بر اینکه میخواهد مسلمان شود را مطرح میکند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میکنند.
نخستین آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود.
دکتر قدیری درباره نخستین ملاقاتش با ادواردو میگوید: «بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم- به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران- یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش. جوان قدبلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانواده آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم».
زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر میکند و با ادواردو آشنا میشود، از او میخواهد که یک بار دیگر تشرف خویش را به تشیع اعلام کند. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب میکند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سالها از آن استفاده کرده بود، استفاده میکرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیاش از نام مهدی بهره میگرفت.
ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند. به دعوت او دوستش، لوکا گائتانی لوواتلی اسلام آورد و مسلمان شد. او مدتی در ایتالیا منزوی بود و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی میکرد.
او چند بار به ایران سفر کرده و با حضرت امام خمینی و حضرت آیتالله العظمی خامنهای دیدار کرده و به زیارت علیابن موسیرضا(ع)، امام هشتم شیعیان رفت.
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پایین پرت شده است اما…
آخرین سلمان
اگر روال طبیعی طی میشد ادواردوی مسلمان وارث اصلی و مدیر فیات و سایر ثروتهای پدرش میشد و کسی که مدیریت این مجموعه را به دست میگیرد در حقیقت در همه ارکان دولتی و غیردولتی، احزاب و رسانههای ایتالیا صاحب نفوذ خواهد بود.
اما آنچه موجب دوری گزیدن ادواردو از نظام غربی شد موقعیت او بهعنوان جانشین حاکم مطلق ایتالیا بود. وی بهعنوان فرزند آنیلی از اسرار کشورش و اسرار سازمانهای مختلف مطلع بود و میدانست که بسیاری از احزاب، گروهها، مقامهای دولتی، پارلمانی و رسانههای گروهی که شعار آزادی و چندصدایی سر میدهند تحت نفوذ و سلطه پدر او و کمپانیهای پدر او هستند لذا این نمایشها برای او رنگی نداشت و به پوچی آنها واقف بود.
از طرفی به ادواردو از کودکی بهعنوان جانشین پدر و وارث اصلی نگاه میکردند و همه امکانات تربیتی را برای او فراهم کردند و در تلاش بودند از او یک مدیر توانا و دانا و دارای قدرت تصمیمگیری بالا بسازند، لذا ادواردو تجربیات و آموختههای بسیاری داشت اما مجموعه این عوامل دست به دست هم داد و موجب شد او از این امکانات برای شناخت حقیقت بهره ببرد.
ادواردو انقلاب اسلامی را با عمق وجود درک میکرد و به آن اعتقاد داشت. وی با شیوههای حکومتی در جهان و عمق پنهان آن آشنا بود و به همین دلیل نمیتوانست با آنها موافق باشد.
این شهید رومی نمونهای معاصر از یک سلمان (اسلام آورنده حقیقی)بودکه حتی میتوان نقش تاریخیاش را با سلمان فارسی در صدر اسلام مقایسه کرد.
وی در قسمتی از یکی از مصاحبههایش که در فیلم مستند زندگی ادواردو نیز وجود دارد، میگوید: «متاسفانه ما در جهانی زندگی میکنیم که ارزش افراد به میزان موجودی حساب بانکی آنهاست».
به خاطر موقعیت مالی و بویژه موقعیت آیندهاش کسانی که از مسلمان بودن وی مطلع نبودهاند حتی حاضر بودند همسرشان را به ادواردو پیشکش کنند تا به او نزدیک شوند و او نمیتوانست با این معیارها و ارزشها موافق باشد.
ادواردو در معرض انتخاب قرار گرفت که یا دست از اسلام بکشد و همه آن موقعیت و ثروت به او تعلق پیدا کند یا اگر بخواهد به اسلام خود پایبند بماند، باید از همه آن امکانات و ثروت کلان بگذرد که اگر سهم ادواردو به او میرسید درآمدش از سهم ارث روزانه معادل ۲ تا ۳ تن طلا بود اما او در این انتخاب، تردیدی در انتخاب اسلام و قبول مصائبی که در آینده بر او وارد خواهد شد، نکرد و بر مذهب و دین خود پایبند و استوار ماند. وقتی از بهدست آوردن این حق خود ناامید شد، تصمیم گرفت به ایران بیاید و به حوزه علمیه قم برود و آنجا اسلام را از منشا و مبدا بیاموزد. ادواردو از خواندن قرآن لذت میبرد و معتقد بود اگر بتواند عربی را یاد بگیرد و قرآن را بدون نیاز به ترجمه بفهمد لذتش در فهم قرآن دوچندان خواهد شد.
در مقابل این تصمیم ادواردو مبنی بر سفر به ایران مقاومت شد و در فرصت کوتاهی وی را به شهادت رساندند. همانطور که خود ادواردو این مساله را پیشبینی کرده بود. وی گفته بود دشمنانش و بویژه صهیونیستها تحمل نمیکنند وی زنده بماند و لذا اقدام به ترور او خواهند کرد اما اعلام ترور نخواهند کرد و مرگ وی را خودکشی، بیماری یا سانحه جلوه خواهند داد.
یکی از خوانندگان سایت ادواردو در این سایت نظری با این مضمون گذاشته بود: «من تا سن ۱۷ سالگی هرگز نماز نخواندم اما با دیدن این فیلم به نماز روی آوردم و ۲ رکعت نماز برای شادی روح او خواندم».
ویژه نامه وطن امروز شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۳