پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ب.ظ

۵

نظر واصله از آقای نیک: 

جناب آقای قدیری ابیانه
مصاحبه شما را با رادیو ایران در تاریخ سی ام فروردین 1393 در خصوص قیمت گاز و یارانه بطور کامل شنیدم و از استدلال شما هم خنده ام گرفت و هم گریه. خنده از این همه دلایل آبکی و بدون مطالعه و گریه از این جهت که امثال شما تصمیم گیر سرنوشت ملت بزرگ ایران هستید و اما پاسخ به آن حرفهای شما که در رادیو یکطرفه بیان کردید و امثال من که شنونده بودند امکان پاسخگویی نداشتند شما در خصوص قیمت گاز و بنزین مطالبی فرمودید که ماحصل آن این بود قیمت در ایران ارزان نیست بلکه مفت است و مقایسه کردید با کشورهای دیگر بخصوص اروپایی ها ولی یادتان رفت که امروز دوران ان گذشته که بخواهند شما یک طرفه به منبر بروید و هر چه دلتان بخواهد بگویید و پاسخی نشنوید عزیز من امروز ما در دورانی بسر می بریم که اگر مورچه ای مسیر لانه اش را در یک شهر و روستای دورافتاده در کشور چاد گم کند من در اینجا در عرض چند دقیقه متوجه می شوم و با خبر امروز دوران ان گذشته که فقط شنونده باشم امروز به مدد تکنولوژی که خوشبختانه در غرب متولد شده و در اختیار من و امثال من قرار گرفته (و خدا روشکر که در دست شما و همفکرانتان نیست) با چند کلیک ساده از خیلی چیزها مطلع می شویم از جمله همین بحثی که شما در رادیو یکسویه عنوان کردید و به قول آن ضرب المثل معروف که می گوید :"خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی "
جناب قدیری ابیانه
به نظر می‌رسد بسیاری از افرادی همانند شما که این روزها در دفاع از گران شدن بنزین سخن می‌گویید به سادگی فریفته این معادله ساده ولی نادرست شده‌اید. نادرستی این معادله به این دلیل است که خالقین آن نسبی بودن مفهوم گرانی و ارزانی و رابطه مستقیم آن با متوسط درآمد یا به جای آن درآمد سرانه و میزان نیاز واقعی به آن کالا و تورم در هر کشور را وانهاده‌اید و تنها قیمت یک واحد از یک کالای خاص (در اینجا بنزین) را با قیمت واحد همان کالا در کشور دیگر مقایسه می‌کنید و بدون توجه به متوسط درآمد افراد و تفاوت‌های آن در دو کشور نتیجه می‌گیرند که در ایران بنزین ارزان است و در فلان کشور پیشرفته اروپایی و آمریکایی گران است. گرانی و ارزانی شاخص‌هایی نسبی اند که در مقایسه با متوسط میزان نیاز به آن کالا و متوسط درآمد افراد یک کشور تعیین می‌شود. مثلا اگر شما در کشوری فرضی زندگی کنید که متوسط درآمد سالانه مردم آن کشور هزار دلار است و هر کدام از مردم آن کشور برای رفع نیاز واقعی حمل و نقلشان به هزار لیتر بنزین در سال نیاز داشته باشند اگر شما بنزین را لیتری یک دلار به آنها بفروشید بی شک این قیمت بسیار گران است چون
100 درصد متوسط درآمد سالانه مردم آن کشور می‌بایست صرف خرید بنزین شود. حال اگر شما همین بنزین لیتری یک دلار را در کشور فرضی دیگری که متوسط درآمد افراد آن کشور در سال صدهزار دلار است بفروشید این قیمت ارزانتر از کشور اول خواهد بود چون هزینه خرید بنزین حدود 10 درصد متوسط درآمد سالانه افراد را از جیبشان خارج می‌کند. در حقیقت با اینکه در هر دو کشور فرضی هر لیتر بنزین یک دلار مبادله شده است در کشور فرضی شماره یک این یک دلار برای هر لیتر بنزین گران است و در کشور فرضی دوم، یک دلار برای هر لیتر بنزین ارزان است. به بیان ساده کالای ارزان کالایی است که میزان اندکی از درآمد فرد صرف خرید آن می‌شود و کالای گران کالایی است که بخش بزرگی از درآمد را می‌بلعد و برای رفع نیاز به آن کالا، جیب مصرف‌کننده اصطلاحا خالی می‌شود
و اما مقایسه ارزان بودن و گران بودن در کشورها
1- اریتره (درآمد سرانه 504 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 2/49 دلار- برابری با ایران حدود 70 هزار تومان در هر لیتر)
2- پاکستان (درآمد سرانه 1257 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/14 دلار- برابری با ایران حدود 13 هزار تومان در هر لیتر)
3- افغانستان (درآمد سرانه 687 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/28 دلار- برابری با ایران حدود 26 هزار تومان در هر لیتر)
4- مصر (درآمد سرانه 3256 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 0/45 دلار- برابری با ایران حدود 19 هزارو 400 تومان در هر لیتر)
5-مالدیو (درآمد سرانه 6567 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/1 دلار- برابری با ایران حدود 2350 تومان در هر لیتر)
6- ویتنام (درآمد سرانه 1755 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/15 دلار- برابری با ایران حدود 9200 تومان در هر لیتر)
این 6 کشور قیمتهایشان بر اساس قدرت خرید گرانتر از ایران است و اما حال به سراغ کشورهایی می رویم که شما مدام با کشور خودمان قیاس می کنید که آنجا قیمت بنزین بالاست ولی در عمل برایتان ثابت خواهد شد که طرز فکر شما در این مورد باطل است
7- کویت (درآمد سرانه 44000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 0/23 دلار- برابری با ایران حدود 68 تومان در هر لیتر)
8- بحرین (درآمد سرانه 23000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 0/27 دلار- برابری با ایران حدود 37 تومان در هر لیتر)
9- سنگاپور (درآمد سرانه 52000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/68 دلار- برابری با ایران حدود 452 تومان در هر لیتر)
10- ژاپن (درآمد سرانه 47000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 2 دلار- برابری با ایران حدود 595 تومان در هر لیتر)
11- کانادا (درآمد سرانه 52200 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1/32 دلار- برابری با ایران حدود 355 تومان در هر لیتر)
12- آمریکا (درآمد سرانه 52340 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 1 دلار- برابری با ایران حدود 280 تومان در هر لیتر)
13-انگلیس (درآمد سرانه 40000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 2/17 دلار- برابری با ایران حدود 690 تومان در هر لیتر)
14- آلمان (درآمد سرانه 45000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 2 دلار- برابری با ایران حدود 600 تومان در هر لیتر)
15- فرانسه (درآمد سرانه 40000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین2 دلار- برابری با ایران حدود 680 تومان در هر لیتر)
16- سوئیس (درآمد سرانه 79000 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 2 دلار- برابری با ایران حدود 333 تومان در هر لیتر)
و اما در کشور خودمان ایران وضع چگونه است؟
17- ایران (درآمد سرانه 4500 دلار - قیمت هر لیتر بنزین 0/25 دلار- برابری با ایران حدود700 تومان در هر لیتر - فعلا)
باهمین روش مقایسه ای پیش رو متوجه ابطال طرز فکر شما که یکطرفه به قاضی میروید و سخن بر زبان جاری می سازید روشن می شود و بدانید همانطور که در بالا به ان اشاره کردم دوران یکطرفه سخن بر زبان راندن سالهاست به اتمام رسیده و باید منتظر شنیدن حرفهای طرف مقابلتان هم باشید در خصوص گاز هم که بحث شما در رادیو بود وضع به همین رویه است شما اگر دو دهه به عقب برگردید و نظرات مسئولین در خصوص گازکشی شهرها را بشنوید و بخوانید خواهید دریافت که چه حرفهایی در آنوقت گفته شد که برای روشن شدن به یک نمونه آن بسنده می کنم و اینکه در ان موقع حرف مسئولین این بود که ما اگر این گاز را که به این راحتی به هدر می رود و به هوا می رود را رایگان هم به مردم دهیم باز سود کرده ایم حال چطور شد بعد از 20 سال شما داد این می رانید که ای داد و ای هوار که گاز را مفت به مردم می دهیم
جناب قدیری ابیانه برایتان موفقیت و مطالعه بیشترآرزومندم

پاسخ قدیری ابیانه: 

سلام

ضمن تشکر از انعکاس نظرتان نکات زیر قابل ذکر است.
اولا آماری که مطرح کردم راجع به این بود که میزان مصرف گاز در ایران با میزان مصرف گاز در کل اروپا برابر است. طبیعتا اسراف در مصرف سوخت کار خوبی نیست بویژه که امروز می توانیم با پولی که می توان از صادرات گاز اضافه مصرف ارز بدست آورده و آن ارز را در امور ضروری تر و مثلا واردات دارو بکار بریم.
قرآن با اسراف مخالف است. آیا شما از اسراف دفاع می کنید؟
ثانیا اگر گازی را که می سوزد مفت به مردم بدهیم بهتر از این است که آن را بر سر دکلها بسوزانیم و از آلودگی آن هم رنج ببریم. اما اگر بتوانیم این گاز را مهار کنیم و از آن بهترین استفاده را ببریم که بهتر است. مثلا خوراک اصلی پتروشیمی گاز و نمک است. بهتر نیست از این ثروت برای ثروت افزایی استفاده کنیم؟
ضمنا گاز به همه مردم ایران تعلق دارد. چراباید برخی ها بهره ببرند و عده ای پس از 35 سال هنوز از آن محروم باشند و این علی رغم تلاش گسترده برای گاز رسانی به همه نقاط کشور می باشد.
ما پولی ار که باید صرف گاز رسانی به همه مردم کشور و نیز صرف مهار گازها و استفاده از آن در پتروشیممی و یا صادرات کنیم و صرف سرمایه گذاری در منابع مشترک نفت و گاز با سایر کشورها کنیم تا سهم ما را دیگران نبرند صرف عرضه ارزان سوخت کردیم و این ارزانی سوخت موجب بی توجهی به ارزش واقعی آن شده و مطابق با اعلام وزیر محترم نفت سال 92 حدود 30 میلیارد دلار بوده که این مبلغ معادل بودجه چند کشور است.
آیا می دانید که یارانه ای که برای ارزانی سه قلم سوخت یعنی نفت سفید و گازوئیل و بنزین می دهیم  معادل 2200 تن طلا است که با توجه به استخراج سالانه 2 تن طلا از معادن طلای شناخته شده کشور است. ایا روی عبارت 2200 تم طلا تامیل می فرمایید؟ یعنی معادل 1100 سال تولید طلای کشور و این در حالی است که کل معادن طلای کشور 340 تن ارزیابی شده است. متوجه می شوید اختصاص 1100 سال (11 قرن) تولید طلای کشور برای ارزانی سه قلم سوخت یعنی چه؟ البته باید ارزانی سوخت را هم به ان اضافه کرد.
برادر عزیز
توجه شما را به دو کتابی که در این رابطه نوشته ام جلب می نمایم.
۹۳/۰۲/۰۲

نظرات  (۵)

ابتدا از پاسخگو بودن شما تشکر می کنم چه حرف مردم به مذاقتان خوش باشد چه نباشد  و این به صراحت و جرات می گویم از جمله نکات مثبت شماست 
و اما در آخرین پاسخی که به یکی از خوانندگان سایت داده اید و مقایسه کرده اید کار در ایران و کار مفید در کشور کره و از تعطیلات زیاد و بین التطیلین نام بردید چناب آقای قدیری ابیانه من حاضرم شما را یک روز دعوت کنم به محل کارم و کارتابل الکترونیکی من را در این چند ساله ببینید مشاهده خواهید کرد بنده به عنوان کارمند هیچ کاری به من ارجاع نشده و با قاطعیت تمام می گویم بقیه همکاران من هم وضعی مشابه و بلکه بدتر از من دارند 
 ما در کشور تورم داریم اما تورم کارمند بیشتر آزار دهنده است هر وقت مدیرکلی جدید آمد با خودش به اندازه سرنشینان یک پیکان نیرو آورد هروقت معاون وزیری جدید آمد به اندازه یک مینی بوس نیروی جدید آورد در صورتی که هیچگاه به نیروی جدید نیاز نداشتیم 
من به عنوان یک کارمند همیشه به مدیرم گفتم شما باید برای ما کارتعریف کنید من همچون یک کارگر ساختمانی هستم که باید سیمان و ماسه وآب و آجر را به من بدهید تا بتوانم از صبح تا عصر دیواری را بالا ببرم وقتی همه چیز باشد و به فرض  سیمان نباشد کار لنگ می ماند و عملا حضور من تاثیری ندارد و اینجاست که راندمان من می شود روزی بیست دقیقه کار مفید 
جناب آقای قدیری ابیانه در همین پاسخ جنابعالی خطاب به آقای علی از مشکلاتی که تحریمها بر سرراه ملت ایران گذاشته بود نام بردید و این سئوال در ذهن من و امثال من نقش می بندد که چرا همان موقع وقتی می دانستید تحریمها بیش از یک کاغذپاره ارزش دارند اعتراض نکردید
پاسخ:
سلام.
قبول دارم که عده زیادی بی جهت استخدام شدند و تعداد پرسنل دولتی بیش از نیاز است. اما معتقدم کارمند خوب فقط کسی نیست که کاری را که ارجاع می شود به خوبی انجام دهد بلکه باید مبتکر باشد و خود پیشنهاد به مافوق بدهد و مثلا برای خود کار مفید تعریف کند و به تصویب برساند. یعنی کار مدیر عمدتا بشود بررسی پیشنهادات زیر مجموعه و ا نتخاب یک یاز پیشنهادها یا تعیین راهکاری متفاوت.
اما در مورد کاغذ پاره بودن قطعنامه ها.
اگر یادتان باشد وقتی عراق به ایران حمله کرد و حتی فرودگاه تهران بمباران شد حضرت امام فرمودند دزدی آمده و سنگی انداخته است. بروید کارتان را در دفاع از کشور انجام دهید. (قریب به مضمون).
آیا واقعا دزد آمده و یک سنگی انداخته.
در حالی که اقای احمدی نژاد می گفت قطعنامه کاغذ پاره است مرتب برای سفر دستورالعمل پشت سر دستورالعمل میامد که اقداماتی را در مقابله انجام دهیم برای مقابله م ممانعت از تحریم ها.
آقای ظریف هم در دانشگاه تهخران گفتند تحریم های آمریکا کاغذ پاره است ولی واقعیت این است که این تحریم ها بدتر از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است.
البته ما در مقابل فشارها تسلیم نمی شویم از این جهت که ما تسلیم نمی شویم آن قطعنامه ها کاغذ پاره است. 
اگر مثلا سازمان ملل بگوید ایران باید تجزیه شود ما تسلیم می شویم یا مبارزه می کنیم؟ قطعا با هر کس که قصد تجزیه داشته باشد می جنگیم.


سلام.در جواب على.جناب باتایید اکثرمسائل مطرح شده ازجانب شما لازم دانستم که به بیان برخى موارد بپردازم.نگاه شمانسبت به جامعه و مسئولین نگاهى سیاه است نه حتى خاکسترى.که این نگاه سیاهو بااسلام دارید توجیح میکنید که جالب نیست.مصادیق این نگاه سیاه بى اعتمادى وبى اطمینانى است.وبدترنسبت دادن این مطلق نگرى سیاه به تمام اندیشه ها جامعه است این تعصب درست نیست.مثلا سوختن تمام نسخه هاى غرب وشرق.مثلاپرتلاشى و پرکارى کره و ژاپن...مقام معظم رهبرى فرمودن که غرب و شرق معایب و محاسنى دارن ماباتکذیب معایب محاسنشان راتایید میکنیم اما برخى ها برعکس عمل میکنن.استاد قدیرى هم بارد معایب این کشورها محاسنشان رابیان میکنند.دقیقاعین کتب ایشون کتب ایشون کپى پیس نیست کتب ایشون تجربه ها سفرهاومشاهداتشونه که بازبان ساده براى عموم صحبت شده.این هم یک تعصب است که نمیخواهید کتب ایشونو نخونید کسى که نقدمیکنه باید نظرمخالفو بخونه و بشنوه.اماازتویتا و چاقى گفتید!اتفاقامسئولین ماشیناشون پرشیا،تندر90،م405...استفاده میکن همین ظاهرباباطن یک رنگ نبودن عامل سلب اعتماد است که طرف نیاوران میشینه امامیخاد اظهار به درک و مردم دوستى بکنه.درضمن هرچاقى از خوشى نیست اغلب مردم به خاطر افسردگى ،استرس و تشنج چاق هستن!بعد شمااگر باطن زندگى برخى از مسئولینو بررسى کنید خواهید دید چقدر بدبخت هستن هیچگاه باطن زندگى خودتونو باظاهر زندگى دیگران قیاس نکنید.خوش باشید که از عوام هستید.میدونید چرا73میلیون نفر یارانه شرکت کردن؟چون براى کسانى که قرارشد انصراف بدن سوبسید نذاشتن.اینکه مثلا اگر شماانصراف بدید اگر پول آب یابرق یاگاز تااین حدباشه مجانى حساب میشه هم تشویق به کم مصرف کردن بود هم انصراف یاراهکارهاى دیگه.به ارث رسید مشاغل هم که در سطح مشاغل عادى هست دایى بنده رییس بانک بود بعد از بازنشستگى دوفرزند ایشون وارد بانک شدن.بى عدالتی رو در مقطع مصاحبه ى دکترا وتخصص که داغش بیشتره که آقازاده ها به خاطرباباشون میرن بالا.به هرحال در طرز تفکرتون تجدید نظر کنید.
از این که به اعتراض من جواب دادین خیلی شگفت زده شدم و ممنونم. کاش سایر بالانشین ها هم به قدر شما شجاعت پاسخگویی مستقیم داشتند که اگر داشتند یقینا خیلی از لجبازی ها و بی اعتمادی ها بین مردم نسبت به مسئولان به وجود نمی اومد.

در پاسخ به پاسخ شما باید عرض کنم که آیا تنها راه درآمد کشور نفته؟ و اگر نیست برای شکوفا کردن سایر بخش ها (که مهم ترینش کشاورزیه و تابحال هیچ دولتی عزم جدی در موردش نداشته) باید از جیب مردم هزینه کرد؟ آن هم با هزار دروغ و فریب؟

نمونه ای از این فریب رو صرفا در مورد قیمت گاز عرض می کنم: در زمستان گذشته و در خانه قدیمی 700 متری یک خانواده یک نفره! از اقوام فقط دو شعله بخاری و آن هم برای دو اتاق در ساعاتی از روز با شعله ی ملایم روشن بود اما در خانه ی 20 سال ساخت ما (و نه نوساز) 4 شعله بخاری می سوخت. قبض گاز ما در این ایام حداکثر به 70 هزار تومن می رسید و قبض فامیل ما تازه از 170 هزار تومن شروع میشد!
بعد از پیگیری و پرس و جو از شرکت گاز مشخص شد این شرکت محترم بهای گاز رو بر اساس مساحت خانه و لوله کشی گاز حساب می کنه و برای کاهش قیمت باید کل لوله کشی خانه ی کلنگی عوض بشه! و این یعنی قیمت قبض های گاز اصلا ربطی به حجم گاز مصرفی ندارد!

اما این که فرمودید در این شرایط به اصطلاح وخیم! دولت توان افزایش بیش از این حقوق ها را ندارد باید عرض کنم که در کدام سال جز اولین سال دولت نهم درصد افزایش حقوق کارمندان بیش تر از تورم بوده که امسال استثنائا به خاطر شرایط بد اقتصادی این میزان افزایش کمتر از نرخ تورم شده؟ کارمند هر سال فقیرتر از سال قبل میشه و بماند که افزایش درصدی حقوق برای کارمند تهران نشین وزارت نفت با حکم چندمیلیونی و معلم 6 پایه ابتدایی در محروم ترین روستاهای گلستان با حکم یک میلیونی خودش عین عدالت است!

اما در مورد تعطیلات و ساعات کاری که فرمودید باید به این فرمایش نورانی اشاره کنم که الناس علی دین ملوکهم!

و همچنین متاسفم برای این تفکر غربی که به جان 99 درصد نخبگان ما از جمله شما افتاده!
آقای قدیری ابیانه!
آیا دید اسلام به کار با دید ژاپن و کره یکسانه؟
آیا ارزش یک انسان در جامعه نمونه اسلامی به میزان کاری هست که تولید می کنه و اگر از کار افتاده شد یک عضو مصرفی و سرباره؟
آیا کاهش حتی 3 ماه! (و نه چند روز) از تعطیلات کشور خیلی به تغییر اوضاع و پیشرفت کمک می کنه یا همون 22 دقیقه هم تبدیل به 10 دقیقه خواهد شد؟ ریشه مشکلات جای دیگریست!
باید به این سوال پاسخ داده بشه که چرا ملت بهتر از زمان رسول الله (به قول امام خمینی) امروز یک تن واحد شده و در مقابل مراجع سر به لاک درس حیض و نفاس فرو برده، 73 میلیون نفری به انصراف نه می گویند!

نخبگان ما اول باید تکلیف خودشون رو با اسلام مشخص کنند. اگه ما می خواهیم مثل ژاپن و کره و اروپا بشیم باید پسوند اسلامی رو از حکومت برداریم و خط به خط سیاست های توسعه ای اونا رو اجرا کنیم تا بالاخره بعد از 200 سال برسیم به اقتصاد امروز امریکا با 17 تریلیون دلار بدهی!

اما اگه می خوایم تمدن اسلامی رو ایجاد کنیم باید تمام نسخه های غرب و شرق رو بسوزونیم و همه چیز رو از نو و بر اساس ثقلین تعریف کنیم. از اصلاحات در نوع حکومتمون که بر اساس تقسیم قوای مونتسکیوست گرفته تا تعریف نظام اقتصادی و پول مستقل اسلامی با ارزش ذاتی (و نه اعتباری) و همچنین تعریف خرج و دخل های دولت بر اساس شریعت اسلام و نقش حیاتی دادن به خمس و زکات. چرا که مومنان حقیقی بنا به گفته قرآن کسانی اند که با به قدرت رسیدن نماز رو اقامه می کنن و زکات میدن.
البته به قول آقای خامنه ای با دستمال کثیف نمیشه شیشه رو پاک کرد بنابراین توقع اجرای انقلاب اسلامی در عرصه های گوناگون نظام به ارث رسیده از پدر و پسر پهلوی توسط آقایان تویوتاسوار و شکم گنده که فکر و ذکرشان دعواهای سیاسی و عوام فریبی و اجرای انواع اختلاس هاست توقع بی جاییه.

در آخر به جای مطالعه ی کتاب هایی که نسخه برداری از تمدن ناقص غربیه دعا می کنم هر چه زودتر مرد 1200 ساله ی اصلاحات اسلامی ظهور کنه تا دین خدا مو به مو در سرتاسر زمین اجرا بشه.
پاسخ:
من هم منتظرم ولی کتاب ها را مطالعه بفرمایید. ضرر ندارد.
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۲۶ مهندس محسن لطفی جو
جناب آقای ابیانه
با سلام
من هم نطق رادیویی شما را به مدد ترافیک چند ساعته کاملا شنیدم و شنیدم که گفتید نرخ بنزین در ایران بسیار ارزان و سوبسید سالانه ی آن معادل 220 تن طلا است که در باک خودروها ریخته می شود پس بهتر است این طلا از باک خودروها خارج و به خزانه ی دولت ریخته شود تا صرف کارهایی شود
جناب آقای ابیانه ودوستان دیگری که موافق افزایش نرخ سوخت هستند این نکات را لازم به ذکر میدانم:
در ایران هیچگاه بنزین لیتری 700 تومان نبوده است به این دلایل:
خود بنزین ذاتا کالای ارزشی نیست بلکه کارایی آن ارزشمند است که حمل و نقل است (برعکس نان یا گوشت)یعنی قیمت بنزین خود تعیین کننده ی معادله  در زندگی مردم نیست بلکه هزینه ی حمل و نقل در زندگی مردم تعیین کننده ی معادله است به این معنا که اگر قیمت بنزین در دو کشور همزمان یک دلار باشد امکان دارد هزینه ی حمل و نقل در آن دو کشور تا 5 برابر متفاوت باشد چگونه:
هزینه های حمل و نقل شامل موارد زیر است:
1)قیمت خودرو
2)مالیات خودرو
3)نرخ استهلاک خودرو و کیفیت و میزان تعمیرات خودرو
4)کیفیت راه ها و میزان صدمات آنها بر خودرو
5) طول مسیرهای ترافیکی کشور
6)میزان دسترسی به حمل و نقل عمومی
7) متوسط مصرف سوخت خودروها
8)کیفیت سوخت
9)میزان امنیت جانی خودرو سواران
هر کدام از این موارد هزینه هایی بر مردم تحمیل می نماید که جمع آنها هزینه ی حمل و نقل در زندگی مردم خواهد شد
به عنوان مثال برای شما یک محاسبه ی سرانگشتی می کنم:
در ایران خودرویی 1300 cc به نام پراید خودرویی 1600 cc به نام پیکان یا اخلاف آن آردی و روآ و خودروییی 1800 cc به نام پژو 405 و برادرانش سمند و پارس بیش از 90 درصد خودرو ها را تشکیل میدهند که مصرف سوخت آنها به ترتیب و متوسط برابر است با 7 و 12 و 10
اما خودروهایی با همین حجم موتورها در اروپا متوسط مصرفی در حدود 4 تا 5 لیتر در صد کیلومتر دارند و چون در ایران مردم حق ندارند از آن خودروها داشته باشند بنابراین بالاجبار برای هر لیتر بنزین باید به جای 700 تومان (که اخیرا 1000 تومان شد) 1400 تومان حساب کنید. پس تا اینجای کار نرخ بنزین در ایران نیم دلار است.وهزینه ی سوخت حمل و نقل در 100 کیلومتر در ایران 5 دلار و در اروپا با متوسط قیمت یک و نیم دلار نیز 7.5 دلار است.
در ایران خودرویی مانند ال 90 به قیمت 35 میلیون تومان معادل تقریبی 12 تا 13 هزار دلار به دست مردم میرسد در حالی که همین خودرو در اروپا با نرخ 6 تا 7 هزار دلار به فروش میرسد این یعنی 6 هزار دلار از همان روز اول هزینه ی حمل و نقل بیشتر داده می شود اگر قرار باشد این 6 هزار دلار به یکی از بانکها با نرخ بهر ه ی 10 درصد بگذاریم  و عمر مفید یک خودرو را 12 سال برآورد کنیم در پایان سال مطابق محاسبات اقتصاد مهندسی پول ما 2.5934 برابر شده است یعنی حدود15600 دلار! و اگر متوسط پیمایش یک خودرو در سال را 20 هزار کیلومتر در نظر بگیریم و برای 12 سال 240 هزار کیلومتر را در نظر بگیریم هر یارانی برای هر 100 کیلومتر رانندگی با خودروی ال 90 6.5 دلار بیش از یک هم نوع خود در اروپا پرداخت مینماید پس تا اینجای کار قیمت حمل و نقل در ایران 1.5 برابر کشورهای اروپاییست
(از محاسبه ی این مبلغ برای خودروهایی مثل پراید و پژو عاجزیم چون هیچ جای دیگری در دنیا این چنین خودروهایی تولید نمیشوند)

جاده های ایران به دلیل کیفیت پایین صدمات بسیاری را بر خودروها وارد و در نتیجه تعداد مراجعات تعمیری و هزینه های آن بر خودرو دارن بسیار بیشتر از دیگر کشورهاست کیفیت قطعات خودروها خود بیشتر از این مورد تاثیر دارد.
صدمات جانی و مالی بر اثر تصادفات در کشوری با بالاترین نرخ تصادف دنیا به دلیل عدم کیفیت خودرو و جاده هزنه اش بسیار بیشتر از آن است که بتوان با نرخ بنزین مقایسه نمو به عنوان مثال دیه ی 16000 کشته در جاده های ما به طور سالانه برابر با 2000میلیارد تومان است و تاحدودی میتوان نصف همین رقم را برای مداوای مصدومان و برآورد خسارات خودرو پیش بینی کرد که روی هم رفته با توجه به وجود  میلیون خودرو در کشور سرانه ی هر خودرو می شود تقریبا 800 هزارتومان به عبارتی 300 دلار که با توجه به پیمایش 20 هزار کیلومتری می شود 1.5 دلار برای هر صد کیلومترکه احتمالا این هزینه با توجه به اختلاف فاحش تصادفات در اروپا نزدیک به یک پنجم باشد که ما یک سوم را در نظر گرفته یک دلار به مجموع اختلاف هزینه ها می افزاییم
تا همینجای کاری ایرانی ها بیش از 1.6 برابر اروپاییها هزینه حمل و نقل دارند حال آیا انصاف است بگوییم در ایران بنزین یارانه دارد آن هم معادل 220 تن طلا در سال؟ در مورد حمل و نقل عمومی در اروپا به طور متوسط از درب منازل تا ایستگاه اتوبوس 50 متر فاصله هست در ایران 10 برابرش هم پیدا نمیشود آن هم در تهران و کلانشهرها که فقط 30 درصد جمعیت کشور هستند 70 درصد بقیه که چیزی به نام حمل و نقل همومی ندارند و این یعنی هزینه ی چندین برابری
مساحت کشور ایران و در نتیجه طول مسیرها بسیار بیشتر از کشورهای اروپاییست در نتیجه طول سفرها و هزینه ی حمل و نقل بسیار بالاتر خواهد بود
همین امر درمورد حجم خدمات دولتی و خصوصی الکترونیک ونیز میزان دسترسی به خدمات آموزشی بهداشتی و پراکندگ
ی مشاغل نیز صادق است وقتی در ایران برای دیدن یک دکتر خوب باید از جوانرود مرزی 600 کیلومتر آند تا به تهران رسید دیگر لیتری 700 تومانی وجود دارد؟ یا برای هر کاری باید مستقیم به اداره ی مربوطه در مرکز استان رفت سوبسید معنی دارد؟
یک حساب سر انگشتی در مورد همین موارد نشان میدهد ما بیش از دو برابر اروپایی ها هزینه ی حمل و نقل داریم در حالی که سرانه ی درآمدمان کمتر از یک هشتم آنان است و این یعنی فاجعه پس لطفا دیگر نگویید طلا را داخل باک بنزین نریزید
ضمنا هر سوختی که مصرف میشود جهت رفع نیازیست بنابراین نمیشود گفت مصرف نکنید چون در آن صورت نیازها روی زمین میماند اگر استدلال شما را بپذیریم میتوانیم نان نخوریم و معادلش طلا ذخیره کنیم!
باتشکر محسن لطفی جو
پاسخ:

سلام

·         اولا مواد فسیلی ذاتا ارزش دارد. هم به عنوان مواد اولیه مثل مواد پتروشیمی و هم به عنوان سوخت. بلکه سوخت علاوه بر اینکه ذاتاارزش دارد کالایی استراتژیک است.

·         مثلا با صرف 400 لیتر گازوئیل در یک جرثقیل می توان اسکلت آهن  یک ساختمان 8 طبقه را در مدت کوتاهی برقرار کرد. اگر این سوخت نبود نیرو و قت بسیار زیادی تلف می شد.

·         ظاهرا جنابعالی فقط خوردنی ها را ذاتا دارای ارزش می دانید. شاید به خاطر همین است که خیلی ها نفت را هم سر سفره خود می خواهند!

 

·         میزان یارانه بنزین روزی معادل 2 تن طلا است. یعنی سالی بیش از 700 تن طلا. یارانه سه قلم سوخت حدود 2200 تن طلا است.

·         گفتید که هر سوختی که مصرف میشود جهت رفع نیاز است. این در حالی است که اینگونه نیست. در ایران میزان مصرف سوخت بسیار بیشتر از نیاز است. خودروهای تک سرنشین و استفاده از خودرو در موارد غیر ضرور و ...

·         مطابق با اظهارات وزیر محترم نفت سال 92 حدود 30 میلیارد دلار سوخت بیشتر از نیاز مصرف کردیم. بستن چشم بر حقایق نفعی ندارد.

·         حمل و نقل عمومی و جاده های خوب خیلی مهم ئو اساسی است لیکن ما به جای اینکه روی این امور اساسی سرمایه گذاری کنیم پول خود را صرف یارانه بنزین کرده ایم.

·         گفتید که به عنوان مثال دیه ی 16000 کشته در جاده های ما به طور سالانه برابر با 2000 میلیارد تومان است.

·         بخشی از این تصادفات ناشی از مشکلات جاده ای برخی مشکلات خودرو ها و بخشی بی احتیاطی راننده ها است.

·         اما دیه 4000 نفری که بر اثر آلودگی هوا میمیرند چقدر می شود؟ و نقش آلوده کننده ها در پرداخت چه مقدار می شود؟

·         ما به هر کس سوخت بیشتری را بسوزاند و محیط را آلوده تر کند یارانه بیشتری می دهیم.

·         سرانه تولید در اروپا بر اساس GDP ده برابر ایران است.

·         اگر رفاه غرب را بخواهیم باید تولید ثروت آنه9ا را نیز داشته باشیم و برای تولید ثروت باید کار کنیم که نمی کنیم.

ضمنا تمام بحث این است که ثروتی را که صرف یارانه و در نتیجه اسراف می کنیم در جای بهتری به نفع ملت هزینه کنیم.

·         کتب زیر را توصیه می کنم بخوانید تا از اشتباه بیرون بیایید:

  • کتاب توهم نفتی و اقتصاد استراحتی؛ برنامه رهایی از اقتصاد نفتی
  • کتاب کلیدهای پیشرفت؛
  • کتاب برنامه جهاد اداری:نجات ارباب رجوع
  • شما که خوب جواب میدی پس جواب این حرفت رو هم بده توی همون برنامه که گفتی: گاز گران نشده چون تورم 35 درصد است و افزایش گاز 20 درصد. پس نتیجه می گیریم گاز ارزان شده!
    آقای ابیانه!
    با این استدلال شما که درست هم هست آیا منِ کارمندِ جمهوری اسلامی ایران فقیرتر نشدم؟! چون در تورم 35 درصدی حقوق من هم اتفاقا 20 درصد افزایش پیدا کرده!

    خدا خودش به فریاد امثال شماها در قیامت برسه که اون بالاها نشستین و در بهترین حالت غافلین از حال مردم! خدا رو شکر می کنم که جای شما به اصطلاح مسئولین! نیستم و فردای قیامت در برابر این مردم مسئولیتی ندارم!
    پاسخ:
    سلام
    فرمایش شما درست است. افزایش حقوق 20 درصدی یعنی در اصل کاهش قدرت خرید کارمند. 
    اما آیا شما می دانید که به خاطر تحریم ها در بودجه سال 92 و 93 میزان صادرات نفت روزانه یک میلیون بشکه کاهش یافته یعنی از 2300000 بشکه به 1300000 بشکه رسیده است و بنابراین میزان درآمد کشور و بودجه دولت از این بابت کاهش یافته است؟
    اگر بودجه کاهش یافته یعنی کشور دچار مشکل مالی است.
    آیا می دانید رکود تورمی یعنی چه؟
    آیا می دانید که دولت توان افزایش بیش از این حقوق ها را ندارد. 
    و اما آیا می دانید که در جهان روزهای تعطیلات رسمی در ایران جزو بالاترین ها است که باید به آن بین التعطیلین را نیز اضافه کرد؟
    آیا م یدانید که ساعات مفید کاری در ایران جزو کمترین ها و در اسراف جزو مسرف ترین ها هستیم.
    ایا می دانید که مردم ایران در تنبلی اجتماعی بعد از اعراب مقام دارند.
    آیا می دانید که اقتصاد باید بر کار و تلاش استوار باشد و نه درآمدهای نفتی؟
    بنابراین آیا م یدانید که کارمدان دولت بابت کم کاری باید آن دنیا پاسخ گو باشند که در شرایط تحریم کشور توسط دشمن ساعات مفید کاری شان به طور متوسط مطابق با گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی به 22 دقیقه در روز می رسد؟
    آیا م یدانید ساعات مفید کاری یک ژاگنی 8 ساعت در روز و در کره جنوبی 9 و نیم ساعت در روز است؟ یعنی یک کارمند ژاپنی ظرف یک سال معادل 21 سال یک ایرانی کار می کند و یک کرده ای مطابق با 26 سال یک کارمند ایرانی؟
    بنده از اینکه حقاقیق را برای مردم تشریح کنم باکی ندارم هر چند خوشایندشان نباشد و از این جهت آماده پاسخگویی در روز قیامت هستم بلکه امیدوارم پاداش این روشنگری را در روز قیامت دریافت دارم.

    توصیه می کننم سه کتاب زیر را مطالعه فرمایید تا موضوع برایتان روشن شود:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">