پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

۰

این مقاله در خرداد 1382 در مقابله با بیانیه جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که به رهبری پیشنهاد نوشیدن جام زهر داده بودند.

متن نامه یه شرح زیر است.
اخیراً نامه ای از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خطاب به مقام معظم رهبری نوشته شده است که متن آن در سایت های اینترنتی ضد انقلاب در خارج از کشور به ویژه در سایت رادیو اسراییل منعکس گردیده است.

با مطالعه کامل متن مذکور به نقد و ارزیابی این نامه می پردازیم تا شاید برای روشنگری اذهان عمومی مفید واقع گردد.

 

تهدید خارجی

در این نامه آمده است که:

"شاید در تاریخ پرفراز و نشیب معاصر ایران هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.تنها با تسامح می توان وضعیت ایران را در زمان اشغال در جنگ جهانی دوم و یا پیش از پذیرش قطعنامه 598 با وضع کنونی قابل مقایسه دانست که در اولی با قطع هر گونه امید در داخل، عامل خارجی سرنوشت کشور را رقم زد و در برهه دوم اراده و تدبیر و دور اندیشی حضرت امام خمینی (ره) و اتکای به مردم کشور را نجات داد. اما شاید دوره کنونی از این لحاظ بی مانند باشد که شکاف های سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالات متحده آمریکا (به عنوان قدرتی که در برابر خود مانعی نمی بیند) برای تغییر نقشه ژئوپولتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است".

تحلیل فوق تحلیلی درست است که متاسفانه نگارندگان نامه فوق از آن همواره استفاده باطل به عمل آورده و می آورند. متأسفانه ارزیابی عملکردها و مواضع این جناح نشان می دهد که آنها خطر حمله نظامی آمریکا به ایران و تهدید امنیت ملی و تهدید تمامیت ارضی و استقلال کشور را برای جناح خویش یک فرصت ارزیابی کرده و می خواهند وزنة تهدید دشمن را در کفه خود در ترازوی وزنة سیاسی گروهها قرار دهند تا از این طریق امتیازات نابجایی کسب کنند.

منافقین نیز در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر وجود خطر تهدید امپریالیسم آمریکاتاکیدمی کردند و حتی گردآوری سلاح را در راستای مبارزه با آمریکا عنوان می ساختند و دیدیم که پشت سر این ظاهر ضد بیگانه، وابستگی به بیگانه قرار داشت و همینها با طرح موضوعاتی علیه ولی فقیه زمانه، مشابه با آنچه امروز مشاهده می شود به روی مردم و مسئولین اسلحه کشیدند و به دشمن متجاوز پناهنده شدند و امروز نیز در خدمت همان آمریکایی هستند که زمانی مردم را از تجاوز آنان بیم می دادند.

برای افرادی که خود را طرفدار مردم معرفی می کنند، خفت و خیانتی بزرگتر از این وجود ندارد که وزنه تهدید دشمن را در کفه ترازوی خود قرار دهند.

 

احترام به ملت!!!

در بیانیه این نمایندگان خطاب به مقام معظم رهبری آمده است که:

"سال 2001 به پیشنهاد ایران سال گفتگوی تمدنها نام گرفت و حتی رییس جمهور وقت آمریکا برای ادای احترام به ملت ایران در سفر آقای خاتمی به نیویورک به دنبال فرصت برای دیدار با رییس جمهور ایران بود و بعدها حتی وزیر امور خارجه وقت آن کشور رسماً به خاطر برخی سیاستهای گذشته آمریکا در قبال ایران عذرخواهی کرد."

جای بسی تاسف است که کسانی به مجلس راه یافته اند که در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که از درک کافی در سیاست خارجی و رفتار سران استکبار برخوردار نیستند.

آیا کلینتون برای مردم ایران احترام قائل است؟ آیا تلاش کلینتون برای دیدار با جناب آقای خاتمی به دلیل احترام برای مردم ایران است؟!

واقعیت این است که کلینتون در یک ارزیابی اشتباه از مواضع و ماهیت آقای خاتمی او را با گورباچف یکی دانسته و تصور کرده است که می توان از طریق او به اساس نظام جمهوری اسلامی ضربه زند و موجب فروپاشی آن شود.

اگر کلینتون برای مردم ایران احترام قائل بود به منافقین اجازه نمی داد که در کنار کاخ سفید دفتر داشته باشند و به فعالیت بپردازند. اگر کلینتون برای مردم ایران احترام قائل بود، گروههای سلطنت طلب و ضد انقلاب و تروریست را مورد پشتیبانی قرار نمی داد و تحریم ها را تمدید وتکمیل نمی نمود.

آیا غیر از این است که حزب دموکرات که کلینتون متعلق به آن حزب است از رژیم شاهنشاهی و ساواک تا آخرین لحظه حمایت کرد؟! مگر همین کلینتون از جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها حمایت نکرد؟ آیا عذرخواهی تلویحی وزیر خارجه وقت آمریکا باعث شد تا آمریکا دست از توطئه علیه ایران بردارد؟! آیا همزمان با عذرخواهی تلویحی وزیرخارجه وقت آمریکا، کلینتون به تمدید تحریم ها ادامه نداد و وزارت خارجه آمریکا به تکرار ادعای حمایت ایران از تروریسم و ادعای تلاش ایران برای دسترسی به سلاح کشتار جمعی نپرداخت؟!

آیا در همان سال 2001 که سال گفتگوی تمدنها نامگذاری شد بوش رییس جمهور آمریکا سال 2002 را سال جنگ ننامید؟! و بر جنگ صلیبی علیه جهان اسلام تاکید نکرد؟!

این همه خامی امضاء کنندگان بیانیه مورد اشاره را باید به حساب بی اطلاعی آنان گذاشت یا باید دلیل دیگری برای چنین اقدامی جستجو کرد؟

 

دورنمای توسعه

در بیانیه مذکور آمده است که:

"پس از دوم خرداد 76 بر نشاط و دورنمای توسعه همه جانبه امیدوار کننده گردید. حتی شاخصهای کلان اقتصادی نیزحرکتی امیدبخش را برای درمان بیماری های مزمن و تاریخی اقتصاد کشور نوید داد."

با تعابیر فوق کاملاً موافقم، بخصوص که شاخص های اقتصادی مذکور در مورد رشد در آمد نفت به دلیل افزایش قیمت جهانی آن که آن هم خارج از اختیار دولت بود، امید به درمان بیماریهای مزمن اقتصاد را افزایش داد. اما آیا جز این است که دولت و مجلس که باید به حل مسایل اساسی اقتصادی کشور می پرداختند، رسیدگی به آن را به حاشیه راندند و وقت خود را بی جهت و البته به عمد در امور زودگذر و جنجالهای سیاسی و در راستای تضمین منافع جناحی تلف نمودند و فرصتهای زیادی را از کشور ربوده و از این طریق خسارات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد آوردند؟!

 

بحران ها

در نامه مذکور به ایجاد هر 9 روز یک بحران برای دولت اشاره شده است. آیا غیر از این است که قتلهای زنجیره ایی به سفارش نیروهای متعلق به طیف به اصطلاح دوم خردادی انجام شد؟

آیا تعطیلی مطبوعات بحران آفرین،بحران زا است و یا صدور مجوز برای نشریاتی که مثل قارچ روئیدند و سیاست و هدف اصلی آنها بحران آفرینی بود؟ آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی هرگز این سئوال را از خود پرسیدند که پول سرسام آور مورد نیاز انتشار این همه روزنامه ی در خط آمریکا از کجا تامین شده است؟

آیا هرگز به خود اجازه دادند که منشاء کمک 550 میلیون تومانی یک به اصطلاح تاجر جوان به یک نمایندة مجلس و مدیر مسئول یک نشریه دوم خردادی از کجا تامین شده است؟

آیا آنها باور دارند که مطبوعات کشور حریمی است که سازمان سیا و موساد برای آن حرمت و قداست قائل است و لذا عرصه مطبوعات از توطئه و نفوذ سازمانهای جاسوسی بیگانه بری بوده و حتی یک دلار از منشاء سازمان سیا و موساد هم برای آن هزینه نشده است؟!

 

انتظارات بیگانگان

در نامه مذکور آمده است:

"نتیجه خواسته و ناخواسته این همه، جز این نبود که به ...مردم جهان نشانداده شود درایران هیچ تغییری اتفاق نیافتاده و نخواهد افتاد."

جمله فوق برای شناخت ماهیت و دیدگاه نویسندگان نامه مذکور کفایت می کند. این جمله نشان می دهد که آنها در صدد ایجاد تغییر در ایران مطابق بامیل خارجی هستند. چه تغییری باید در ایران رخ می داد که جهان منتظر آن بود؟! آیا این تغییر، حذف اسلامیت نظام که خواست استکبار جهانی است نبود؟!

آیا تحمیل جنگ به ایران و حمایت همه جانبه از عراق و قرار دادن سلاح های کشتار جمعی در اختیار صدام حسین و تلاش برای سرنگونی نظام اسلامی در دوران حیات حضرت امام (ره)برای این بود که ماناحق بودیم و خطا می رفتیم؟! و به خواست مردم تمکین نمی کردیم؟!

آیا غربیها در آن زمان خواستار تغییر نظام ما نبودند؟! آیا جهت گیری تغییر مورد نظر آمریکا،"خشکاندن ریشه ایران به عنوان یک ملت" نبود؟ مطلبی که وزیر دفاع وقت آمریکا بر آن تاکید کرده بود.

 

قاعده دموکراتیک

در قسمت دیگری از نامه بر ضرورت بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک تاکید شده است.

یکی از قواعد دموکراتیک این است که مجلس شورای اسلامی باید معرف و نماینده افکار عمومی باشد. انتخابات شوراهای شهر و روستا نشان داد که مردم از نیروهای نظیر امضاء کنندگان نامه فوقالذکر روی گردانیده اند.

مطابق قواعد دموکراتیک در سطح جهان ایجاب می کند که در چنین شرایطی انتخابات زودرس پارلمانی برگزار شود تا نمایندگان واقعی افکار امروز مردم در مجلس حضور یابند. پس چرا اینقدر از طرح انتخابات زودرس پارلمانی وحشت دارند و گریزانند؟

مگر شما نگفته اید که ملت باید مطمئن باشد که خواسته و رأی او منشاء اثر و تغییر خواهدبود؟ پس چرا به رأی مردم که در انتخابات شوراهای شهر و روستا تجلی یافت اثر و احترامی گذاشته نمی شود؟

چرا دولت مانع حضور شهردار منتخب شورای شهر منتخب مردم تهران شد؟!

آیا نمی توان گفت که دولت به جای اینکه به رأی مردم احترام بگذارد، در حقیقت مردم تهران را برای انتخابی که کردند تنبیه نمود؟!

در رویة مجلس بعد از انتخابات شوراها چه تغییری حاصل شد؟! جز اینکه سردمداران جناح دوم خرداد در مجلس گفتند که "از تمام ظرفیت قانونی خود استفاده می کنند"؟! معنی جمله فوق این است که ما الان به عنوان نماینده مردم در مجلس حضور داریم و گرچه دیگر نمایندة افکار عمومی نیستیم، لیکن از ظرفیت قانونی خود، یعنی نمایندگی مردم نهایت استفاده را می کنیم: این جملات یعنی اینکه آنها به خلاف ادعایشان برای رأی مردم احترام قائل نیستند و رأی مردم تأثیری در عملکرد آنان در مجلس نگذاشته است.

 

رای مردم

در بیانیه تاکید کرده اند که: "وحدت ملی یعنی تمکین به رأی مردم یعنی همه با مردم، یعنی میزان رأی ملت است."

اگر مطلب فوق را قبول دارند، به طریقی که آمریکا نتواند سوء استفاده کند، جای خویش را به نمایندگان واقعی که معرف طرز تفکر امروز مردم باشند بدهند و آمادگی خویش را برای برگزاری انتخابات زودرس پارلمانی ابراز دارند و به مردم اعلام کنند که از بابت فرصت سوزی ها و بی توجهی به مشکلات اصلی کشور از ملت ایران پوزش می طلبند. مگر نه اینکه گفته اند که: "مسئولان حاکمیت باید صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبیرها پوزش بخواهند."

این اقدام نشانه تدبیر، دوراندیشی، مصلحت جویی، خیرخواهی و توفیق الهی خواهد بود.

 

یک اصل

در نامه آمده است که:

"مفسران قانون اساسی چنان بی پروا به تفسیر برخی از اصول قانون اساسی می پردازند(بعنوان نمونه اختیارات بی حد و حصر برای رهبر) گویی هم شرع و قانون اساسی تنها یک اصل است."

نویسندگان نامه با جمله بندی خود، مخالفت خود با دیدگاه حضرت امام (ره) با اصل ولایت مطلقه فقیه را بیان می کنند و فراموش کردند که مردم از متن نامه ها و نظرات حضرت امام (ره) در تفسیر این عبارت مطلع بودند و بر همین اساس نیز در رفراندوم اصلاح قانون اساسی آگاهانه به آن رای دادند. ضمن اینکه وجود ولایت مطلقه فقیه به معنی هیچ بودن سایر دستگاهها نیست. نظام اسلامی یک نظام از هم گسیخته نیست که بخشی از آن بتواند بخشی دیگر را خنثی کند و درحالی که یک بخش در راستای اجرای سیاست های کلی نظام در راستای استقلال عمل می کند،بخش دیگر آن هموار کننده تجاوز دشمن و تجزیه کشور باشد.

وکالت مردم به مجلس شورای اسلامی حدود خاصی دارد و اینگونه نیست که نماینده ای بتواند ادعا کند که هر وقت مایل بود می تواند بانمایندگان پارلمان آمریکا ملاقات و گفتگو کند و اجازه ای هم برای انجام آن نیاز نداشته باشد! اگر چنین حقی را برای آنها قائل شویم لابد به تشخیص خود می توانند با نمایندگان رژیم صهیونیستی هم ملاقات نمایند!

 

محاربه با اسلام

نگارندگان نامه فوق نوشته اند: "آیا بهتر نیست برای همیشه با صداقت و صراحت تکلیف مردم را روشن کنیم و از این همه دوگانگی ها، شعار دادن ها و افزودن صفت و قید بر کلمات معنی داری چون مردمسالاری و آزادی، رهایی یابیم؟"

صفت و قیدی که بر مردمسالاری اضافه شده است چیست که امضاء کنندگان نامه مذکور را برآشفته کرده است؟! آیا با صفت"دینی"

 برای عبارت "مردمسالاری" مخالفند؟ آیا به صفت"مشروع" که بر کلمه "آزادی" افزوده شده است اعتراضی دارند؟ آیا امضاء کنندگان نامه مذکورمی دانند چه متنی را امضاء کرده اند؟ آیا می دانند که معنی مخالفت با صفت و قید "دینی" و"مشروع" بر عبارات "مردمسالاری" و "آزادی" چیست؟

آیا می دانند که با این اعتراض و نقد به خط محاربه با اسلام نزدیک شده اند؟! آیا حرف دهان خود را می فهمند؟!

آیا آنطور که آنها ادعا کرده اند "روش و منش امام" نیز مؤید نظر این منحرفین از اسلام است؟!

 

 

ریشه رفراندوم

در قسمت های مختلف نامه مذکور مطالبی آمده است که اگر در کنار هم قرار گیرند، ماهیت و عمق استراتژی نگارندگان نامه مذکور مشخص می گردد. به بخشی از این اظهارات توجه فرمایید:

"... امروز از سوی برخی از محافل جهانی زمزمه هایی مبنی بر رفراندوم به عنوان حربه اصلی تغییر نظام های منطقه" شنیده می شود با روندی که معمولاً جامعه جهانی نیز اگر از آن حمایت نکند، در برابر آن ساکت می نشیند."

"...نتیجه خواسته و ناخواسته این همه جز این نبود که... به مردم جهان نشان داده شود درایران هیچ تغییری اتفاق نیافتاده و نخواهد افتاد."

"...نمی توان برای مردم عراق رفراندوم را تجویز کرد و از تریبون نماز جمعه خواستار انتخابات آزاد در آن کشور شد ولی مردم خودمان را از این حق مسلم محروم کرد."

"... آیا بهتر نیست برای همیشه با صداقت و صراحت تکلیف مردم را روشن کنیم و از افزودن صفت و قید بر کلمات معناداری چون مردم سالاری و آزادی، رهایی یابیم؟"

از جملات فوق معلوم می شود که آنها خود می دانند که طرح رفراندومی را که این افراد دنبال می کنند،همان طرحی است که در نامه مذکور از آن به عنوان "محافل جهانی" یاد می شود که در واقع همان سازمانهای جاسوسی سیا و موساد و اینتلیجنت سرویس است.

امضاء کنندگان نامه نیز بر این باورند که با انتخاب شدن آنها در مجلس باید تغییرات مورد نظر آن محافل خارجی اتفاق می افتاد و بویژه باید صفت و قید "دینی" و "مشروع" را از عبارات معنی دار"مردمسالاری" و "آزادی" حذف نمود. ولی آنها چگونه وامدار آنها شده اند که خود را موظف به برآورده کردن خواسته آن محافل خارجی می دانند؟!

 

رفراندوم آمریکایی

پیشنهاد روز 4 خرداد 5 سناتور آمریکایی مبنی بر پشتیبانی از رفراندومی در ایران که با آن بتوان نوع حکومت را عوض کرد، خط و جهت گیری طرح رفراندوم را نشان می دهد.

آیا امضاء کنندگان نامه مذکور اصل جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی و اصلاحیه آن را که به تایید اکثریت مردم ایران و نیز حضرت امام (ره) رسیده است با رژیم بعث جنایتکارعراق یکی می دانند؟!

اگر بنا به مقایسه باشد، باید ماهیت امضاء کنندگان نامه مذکور را با نمایندگان بعثی عراق درخصومت با دین مقایسه کرد.

در بررسی تاریخ آیا هیچ ملتی به اندازه ملت ایران برای مشارکت در سرنوشت خویش طی 24 سال، حدود 24 بار پای صندوق های رأی رفته است و آیا در هیچ کشوری حتی15 ساله ها هم در انتخابات مشارکت کرده اند؟! اگر جمهوری اسلامی مشروع نیست، کدام کشور مشروع است؟ و این نمایندگان که وظیفه خود را برآورده کردن انتظارات بیگانگان میدانند، کدام کشور را الگوی مشروعیت قرار داده اند؟

لحن نامه مذکور نسبت به نظام اسلامی عجیب با لحن رادیو اسراییل همگونی دارد و البته عجیب نیست که رادیو اسراییل نیز اولین رسانه ای باشد که متن نامه نمایندگان به مقام معظم رهبری را در سایت خود منعکس سازد.

 

رویکرد بیطرفانه

در نامه آمده است که:

"شورای نگهبان، قوه قضاییه، صداوسیما و همه نهادهایی که ملت نقش مستقیمی درانتخابات مسئولان آنها ندارند باید واقعاً بی طرفانه رفتار کنند که متاسفانه امروز چنین رویکردی مشاهده نمی شود."

جملات فوق، رویکرد بیطرفانه را فقط منحصر به دستگاه هایی که مستقیماً توسط مردم انتخاب نمی شوند کرده است. یعنی رییس جمهور و مجلس را مستثنی نموده است. یعنی رییس جمهور و مجلس مجازند مصالح عمومی را فدای اهداف جناحی، باندی، فامیلی و قومی کنند.

ضمن اینکه در این بیانیه مشخص نشده است که کلیه اعضای هیات دولت، اعم از معاونین رییس جمهور و وزراء را جزو انتخابی ها می دانند یا انتصابی ها، چون آنها نیز با رای مستقیم مردم بر سر کار نیامده اند.

آیا مردم باور می کنند در دستگاه های دولتی و وزارتخانه ها، انتصابات بر اساس شایسته سالاری است؟!

 

فساد و تباهی

در بیانیه آمده است که هم اکنون:

"مردم چنان تصور می کنند که فساد و تباهی صدر تا ذیل را دربرگرفته است" و تاکیدمی شود که:

"انبوه نارضایتی های حاصله، همه ما را بر سر یک انتخاب دشوار قرار داده است!!"

دراین جملات هم ادعا و هم اعتراف نهفته است.

ادعا آن است که مردم از صدر تا ذیل را دچار فساد می دانند که چنین نیست و اعتراف این است که مردم بسیاری از نمایندگان مجلس را که در فاصله بین صدر و ذیل قرار دادند دچار فساد و تباهی می دانند.

بیایند برای برداشت مردم از عملکرد نمایندگان در مجلس شورای اسلامی احترام و اهمیت قائل شوند و دست از فساد و تباهی بردارند.

نباید بگویند که وقتی مردم به آنها شما رای می دهند، صدای مردم صدای خداست و وقتی مردم از آنها روی برمی گردانند تحت تاثیر نیروهای ضداصلاحات قرار گرفته اند.

 

مهمترین وظیفه

در بیانیه آمده است که:

"بی شک مهمترین وظیفه همه ما رفع فقر و ایجاد رفاه برای مردم، بهبود و تقویت اساسی و پایه های اقتصاد کشور و تضمین رشد پایدار اقتصادی و تولید ثروت است. این همه میسر نمی شود جز با تزریق سرمایه و نیروی انسانی کارآمد و مدیریت توانمند."

اینجا جای این سئوال مطرح است که اگر واقعاً مهمترین وظیفه همه و از جمله نمایندگان مجلس موارد فوق هست که هست، چرا نمایندگان به بازیهای سیاسی و بی توجهی به مسایل اصلی کشور مبادرت ورزیدند؟

مدیریت امور اجرایی و بویژه مدیریت اقتصادی کشور در دست رییس جمهور و مجلس بوده است. پس آنها باید پاسخگوی ضعف مدیریت های اجرایی و اقتصادی کشور باشند.

آیا شایسته سالاری در انتصاب ها رعایت شده است؟! و مدیریت های توانمندی برای امور اجرایی کشور انتخاب شده است یا روابط حزبی، فامیلی و قومی در انتصابات مؤثر بوده است؟

معلوم نیست شما چرا چنین مسایلی را در نامه به رهبر معظم انقلاب مطرح کرده اید؟

این مسئله ای است که در پرونده ناکارآمدی و فدا کردن مصلحت ملی در مقابل منافع باندی و شخصی جمعی از اعضاء دولت و جناح اکثریت مجلس ثبت شده است.

 

لوایح دوگانه

درنامه آمده است که:

"اکنون فرصت مناسبی برای آزمون همگان فراهم است. دو لایحه مصوب مجلس هم ما رادر ادعاهای خود خواهد آزمود."

آری این دو لایحه صحنه آزمایش است. در حالی که در زمان اصلاح قانون اساسی و ادغام پست نخست وزیری و ریاست جمهوری، جناح چپ مطرح می کرد که چون آقای هاشمی رفسنجانی قرار است نامزد ریاست جمهوری شود قدرت زیادی را در ریاست جمهوری متمرکز کرده است؛ اکنون همانها می گویند رییس جمهور حتی به اندازة یک شهروند عادی اختیار ندارد!

آیا آنها با این جملات شعور مردم را به تمسخر نگرفته اند؟!

رییس جمهور محترم با تاکید مکرر به این اصل که "اصولاً کسانی که قدرت را قبضه می کنند به اختیارات خود قانع نیستند و همواره قدرت بیشتری طلب می کنند"، با تقاضای اختیار دخالت در سایر قوای مستقل از قوة مجریه و با تلاش برای کسب حق عزل و نصب در سایر قوا، ادعای خویش را به اثبات میرسانند، زیرا نشان می دهند که خود ایشان هم از این قاعده مستثنی نیستند.

لایحه انتخابات نیز که حق نامزدی مسئولیتهای مهم را برای ساواکیها و فراماسونرها قائل شده است، لکه ننگی بر تارک دولت و مجلس و توهینی بزرگ به ملت شهید داده ایران است. آیا آنها می پذیرند که چنین افرادی خود را نامزد خواستگاری دختر یا خواهر آنها کنند؟! که نامزدی آنان را برای مسئولیت های حساس در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تجویز می کنند؟!

 

بی اعتباری شرع!

در قسمتی دیگر از نامه آمده است که:

"امروز شورای نگهبان... موجبات وهن و بی اعتباری شرع و قانون اساسی را فراهم ساخته است."

این جمله که شرع را به هر دلیل بی اعتبار می نامد قابل تأمل و تدبر است و نشان می دهد که امضاء کنندگان آن فاقد شرایط اولیه لازم برای نمایندگی مجلس هستند.

 

فعالان فرهنگی

در نامه آمده است که:

"در عرصه جامعه مدنی نیز فشارهای غیرقانونی و برخوردهای ناهنجار به حد غیرقابل تحمل رسیده است... احضار، دستگیری و محاکمه برخی از فعالان عرصه های فرهنگ و هنرو رسانه ها در چند ماه گذشته، با هیچ منطقی قابل توجیه نیست."

آیا برخورد با کسانی که به صورت گسترده تکثیر و توزیع فیلم های مستهجن پرداخته اند،منطقی نیست؟

آیا تکثیر نوارهای ویدئویی و سی دی تصاویر مهمانیهای خصوصی زنانه و نیز استخرشنای زنان جرم نیست و برخورد با آنها به مثابه برخورد با فعلان عرصه های فرهنگ و هنر ورسانه ها است؟

 

گرایش های موجود

در نامه بر ضرورت متوازن ساختن ترکیب نهادهای حل منازعه، نظیر مجمع تشخیص مصلحت بر اساس گرایش های موجود در جامعه تاکید شده است؟

آیا خود ترکیب مجلس شورای اسلامی نباید بر اساس گرایشهای موجود در جامعه باشد؟

آیا اکنون که در نتیجه انتخابات شوراها معلوم شد که نمایندگان جناح اکثریت مجلس، حتی نتوانستند یک رأی در شورای شهر تهران و بسیاری از دیگر شهرها بیاورند، بهتر نیست به انتخابات زودرس تن دهند تا ترکیب مجلس مطابق با گرایشهای موجود در جامعه شکل بگیرد؟

 

رکورد فساد

در نامه آمده است:

"مسلماً در عرصه زندگی مردم همچون گذشته مشکلات معیشتی نیز وجود دارد کمافی السابق فساد اداری و مالی خودنمایی می کند"

 واقعیت این است که در این مدت اخیر بر مشکلات اقتصادی افزوده شده است و فساد اداری و مالی به نسبت سابق رکورد شکن بوده است.

در هیچ دوره ای از مجلس نماینده ای یافت نشده که 550 میلیون تومان از یک "جوان تاجر!!" دریافت کرده باشد.

در دوران گذشته هرگز دیده نشده است که سربرگ و مهر نماینده ای در اختیار امثال شهرام جزایری قرار گیرد و او بتواند هر وقت خواست یا هر چه را مایل بود خود بنویسد و امضاء کند و حتی نماینده از تعداد و محتوای آنها نیز بی اطلاع باشد.

 

جام زهر

در نامه برای حفظ کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور نوشیدن جام زهر توصیه شده است.

از نظر امضاء کنندگان نامه باید تلخی جام زهر را تحمل کرد. این امر مشخص است که پذیرش شکست تلخ است و همین تلخی باعث می شود که عده ای از پذیرش واقعیت شکست طفره روند، همانطور که این افراد نمی خواهند به روی گرداندن مردم از خود اعتراف کنند و به آن گردن نهند.

اینها به جای اینکه به واقعیت اعتراف کنندو انزجار عمومی از خود را به نظاره بنشینند، ناجوانمردانه و خائنانه سعی می کنند این انزجار عمومی را به نظام نسبت دهند.

و حال که به زمانی نزدیک می شویم که شکست خود در شوراها را در انتخابات هفتمین دوره مجلس نیز نزدیک می بینند، سعی دارند تا با گل آلود کردن اوضاع، ماهی منفعت خوی را بگیرند و حال که مردم را حامی خود نمی دانند به دنبال تکیه گاهی فراتر از مرزها، یعنی سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اروپا و اسراییل می گردند. اینها تلخی پذیرش رای مردم را بر شیرینی تصاحب منابع و مراکز قدرت ترجیح نمی دهند و با سیا و موساد برای برگزاری رفراندوم همصدا می شوند، بخصوص که اخیراً قرار است بودجه کلان تکمیلی نیز در آمریکا در اختیار سازمان سیا قرار بگیرد تا در اختیار طرفداران رفراندوم در ایران گذاشته شود. اقدامی که به قصد سرنگونی نظام و اشغال نظامی، تجزیه کشور و تصاحب منابع نفتی کشور برنامه ریزی شده است.

 

رشوه

ژنرال تامی فرانکس اخیراً اعلام کرد که به مقامات عراقی رشوه داده اند تا در مقابل آمریکا مقاومت نکنند. این روش فقط علیه عراق صورت نگرفته و علیه ایران نیز قطعاً به کار گرفته میشود. حال این سئوال مطرح است که چه کسانی از آمریکا رشوه گرفته اند تا مقاومت درمقابل آمریکا را در ایران درهم بشکنند.

خداوند همه را به خصوص نمایندگان مجلس را عاقبت به خیر بگرداند که سخت به آن نیازمندند

نویسنده : محمد حسن قدیری ابیانه ; ساعت ۱٢:٠۱ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٧ خرداد ،۱۳۸٢ 
۹۳/۰۷/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">