پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

-یمن از چه لحاظ برای غرب و عربستان سعودی از اهمیت برخوردار است تا آنجا که سران سعودی در حمله های گسترده مانع شکل گیری نظامی مبتنی برخواست و آرای مردم این کشور شده اند؟

آنچه در این بین قابل بررسی است اهمیت تنگه باب المندب است که می توان گفت از  خلیج فارس نیز استراتژیک ترمی  باشد . کشوری که باب المندب یا کانال سوئز را کنترل می نماید می تواند مانع ارتباط دریای مدیترانه به اقیانوس هند شده و در این صورت ارتباط شرق و غرب منطقه را در کنترل خود قرار دهد . یمن به لحاظ استراتژیکی امکان کنترل باب المندب را در دست دارد ، فلذا پیروزی مسلمانان و حاکمیت مردمی بر این کشور برای غرب و همچنین عربستان از اهمیت بسیاری برخوردار است ،در حقیقت اگر  باب المندب بسته شود کانال سوئز که هم اکنون تحت کنترل مصر می باشد ازحیز انتفاع خارج شده  و کشتی ها برای رسیدن از دریای مدیترنه به اقیانوس هند و بالعکس ناچار می شوند آفریقا را دور زنند که چنین روندی دربردارنده زمان و صرف هزینه های هنگفتی است لذا تحمل پیروزی  انقلاب یمن و به قدرت رسیدن نمایندگان مردمی در این کشور متضاف با اهداف و خواست غرب است و برای منافع این کشورها  بسیار خطرناک می باشد.عربستان با جنگ تحمیلی و امکان بستن تنگه هرمز از سوی ایران ، برای صادر کردن نفت خود اقدام به لوله کشی به سوی دریای سرخ نموده که اگر باب المندب در اختیار یمن قرار بگیرد این کشور توان مسدود کردن نفت  عربستان را به سوی کشورهای آسیایی خواهد داشت لذا با توجه به اینکه صادرات نفت تامین کننده کل بودجه عربستان است سران این کشور چنین مسئله ای را به هیچ وجه تحمل نمی نمایند.

-عمده ترین دلایل عربستان از حمله به یمن چیست؟چرا عربستان همواره از تشکیل دولتهای مردمی هراسان است و سران این کشور به تندترین اشکال حتی در قالب نظامی نسبت به انتخابات و روند مردمی شدن حکومتهای منطقه واکنش نشان می دهند؟

البته دلایل یاد شده تنها عامل مخالفت عربستان با پیروزی مردمی یمن نمی باشد ،بلکه اصولا عربستان با هر حکومت مردمی درجهان اسلام و حکومتهای منتخب مخالف است در یمن،مصر ،تونس و سایر کشورهای اسلامی .چرا که سیستم پادشاهای عربستان بسته ترین سیستم حکومتی دنیاست و مردم در حاکمیت این کشور حقی ندارند،فلذا حکام سعودی از کلمه انتخابات هراس قابل توجهی دارند و تحمل حکومت مردمی و برگزاری انتخابات  را در هیچ کشوری ندارند .قبل از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که محمد رضا پهلوی با حکومت دیکتاتوری اش پادشاه ایران بود هرچند که ادعای شیعه بودن داشت اما عربستان از وجود این حکومت و پادشاه احساس خطری نمی کرد اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل حکومت مردمی –اسلامی موجب شد عربستان با ایران موضع جهت دار و خاصی را اتخاذ کند و عربستان در طول سالهای  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برگزاری انتخابهای مردمی متعدد و پیشرفتهای ایران اسلامی از چنین پیشرفت هایی احساس خطر نماید .آنچه مشهود است اینکه عربستان از تهاجم یا جنگ نظامی ایران علیه خود احساس خطر نکرده است بلکه از مردمی بودن حکومت ایران واهمه دارند زیرا سران سعودی همواره از خواسته های مردم خود در هراسند و روزی را متصور می شوند که مردم عربستان خواستار مشارکت در تصمیم گیریهای حاکمیت و تعیین مسئولین کشور از طریق انتخابات شوند ،لذا در حالی که در تبلیغات خود ،ایران را غیر عرب و شیعه  معرفی می کنند با حاکمیت مردم در عراق که عرب و اکثریت شیعه بودند نیز به مخالفت برخواستند به هر حال عربستان در این مقطع زمانی و در کشور عراق  دیگر نمی توانست مدعی شود که عراقی ها عرب نیستند .در مورد مصرنیز با پیروزی اخوان المسلمین نتوانست ادعا کند که آنها عرب  و اهل سنت نیستند ، آنچه مسلم است اخوان المسلمین عرب بودند و سنی مذهب .آنچه که باعث  شد سلاطین و سران منطقه از حکومت اخوان المسلمین در هراس باشند  روی کار آمدن اخوان المسلمین با انتخابات آزاد در کشوری عرب زبان بود، در این راستا عربستان سعودی تلاش کرد با صرف میلیاردها دلار کودتای السیسی را سامان داده و  سرکوبی و سقوط اخوان المسلمین را رقم زند ، در حالی که اخوان المسلمین گروه ملایمی دربین اعراب به شمار می روند عربستان سعودی با اهداف خاص مد نظر خود آنها را تروریست نامید .

-پیش بینی شما از حمله آل سعود به سرکردگی غرب به یمن چیست و آینده کشورهای مرتجع و غیر مردمی چون عربستان و قدرتهای غربی را که با بیداری اسلامی و حکومت های مردمی دائما در تقابل هستند چگونه می بینید؟

اینک در مرز عربستان کشوری با جمعیت 23میلیون نفری از سلطه مزدوران ال سعود و آمریکا خارج شده است و مردم این کشور درصدد برقراری مردمسالاری دینی . حکومتی منتج از آرای ملت را خواهان می باشند که چنین خواسته ای برای حکومت دیکتاتوری عربستان خطری جدی به شمار می رود لذا برای تجاوز به یمن به بهانه تراشی روی آورده و با حملات گسترده هوایی خواهان عدم شکل گیری انقلاب مردمی در یمن است .این کشور پر جمعیت اما فقیر توان تحمل مشکلات و مقابله با ارتش مزدور و راحت طلب عربستان سعودی را داراست هر جا ایمان در مقابل سلاح قرار گرفته است  پیروزمند میدان خواهد بود،همانند مجاهدت های افغان ها برعلیه شوروی و مجوعه ناتو و عراقی ها در مقابله با آمریکا که با نیروی ایمان خود توانستند پیروزی اشان را به معرض  نمایش بگذارند ،همچنین مردم فلسطین و لبنان همواره با جمعیت کم و تسلیحات محدود توانستند بارها اسرائیل تا دندان مسلح را که در وحشی گری با سعودی ها برابری می کنند شکست دهند.پادشاه عربستان که به تازگی به قدرت رسیده و به واسطه تسلیحات و دلارهای نفتی و حمایت های آمریکا و اسرائیل دچار احساس کاذب قدرت شده ، وارد جنگی شده که یقینا ریشه آل سعود را می سوزاند. امروز آل سعود در بین ملتهای عرب و اهل تسنن دشمنان بسیاری دارد اکثریت مردم مصر از آل سعود متنفرند .

مردم تونس نیز به دلیل حمایت های بی دریغ آل سعود از دیکتاتوری که خواهان سقوط او بودند بیزار می باشند .امروز ملت یمن نیز به دشمنان قسم خورده آل سعود تبدیل شده است و با هر بمباران یمن و جنایت های خاندان سعودی این تنفر افزایش می یابد تا جایی که مردم در کنار شعار مرگ برآمریکا و اسرائیل آل سعود را مورد لعن خود قرار می دهند.یقینا پیروزی انصار الله در یمن و سرنگونی رئیس مستعفی آن و هم تجاوز رژیم مرتجع سعودی به این کشور و مقاومت مردم یمن در مقابل آنان تحولی عظیم و استراتژیک در منطقه محسوب می گردد.

آنچه مسلم است ارتجاع و امپریالیسم جهانی درجهت توجیه تجاوزات خویش ،انقلابهای مردمی را نفی کرده و خود رادر ظاهر مدافع مردم نشان می دهند فلذا آمریکا،اسرائیل،انگلیس و آل سعود و هم پیمانانشان در صدد بوده اند انقلابهای مردمی را به بیرون از مرزهای آن کشور نسبت دهند و مدعی شوند که همه مسائل زیر سر ایران است مسلما هدف اصلی آنها نفی اراده و خواست اصلی ملتهای بیدار جهان است،اما در این بین برخی رسانه های عربی خواستار اشغال خوزستان و تجزیه آن از ایران شدند ظاهرا آنها فراموش کرده اند که تمامی ارتجاع عرب و هم پیمانان غربی اشان با تمام توان وامکانات خود از صدام حمایت نمودند و در نهایت مردم دنیا سرنوشت شوم دیکتاتور عراق را مشاهده نمودند .واقعیت این است که حکام مرتجع پایه های حکومت خود را متزلزل می بینند و احساس می کنند که نه تنها مردم حامی آنها نیستند بلکه از آنها نیز متنفرند ، همچنین حامیان اصلی آنها یعنی آمریکا ،اسرائیل و غرب نیز در بحران کرده هایشان دست و پا می زنند.

امروز آمریکا در بحران بدهی های خود غرق شده است و جهان از تک قطبی بودن به سمت چند قطبی بودن در حرکت است.اسرائیل مطابق با پیش بینی سازمان سی آی ای آمریکا و وزارت جنگ این کشور (پنتاگون) تا ده سال آینده (سال 2025) مضمحل خواهد شد و قدرت ایران رو به افزایش خواهد بود.

جمعیت دانشجویان ایرانی در حال حاضر بیش از چهار و نیم میلیون نفر است بیش از جمعیت بومی مجموع کشورهای کویت ،قطر، بحرین و امارات،همچنین پیشرفت های چشمگیر ایران در اوج تحریم ها نظر همه را به خود جلب نموده است ، آنچه مسلم است جهان در یک پیچ مهم تاریخی قرار گرفته که به نظر بنده ده سال طول خواهد کشید که در این دهه حکومتهای مرتجع جهان اسلام ساقط شده وحکومتهای ناشی از نهضت ها و انتخاب های مردمی بر سر کار خواهند آمد .رژیم اسرائیل از منطقه محو می شود و فلسطین به طور کامل به منطقه بازمی گردد .بیداری اسلامی در پایان این دهه قطب بزرگ قدرت را درجهان چند قطبی تشکیل خواهد داد و رهبریت بیداری جهانی با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود  مسلما تمدن اسلامی با قدرت بیشتری شکل می گیرد و از آن سو آمریکا به یک قدرت معمولی با مشکلات داخلی تبدیل می شود و وزنه اصلی اقتصاد جهان از غرب به شرق منتقل خواهد شد