تحلیل اوضاع اقتصادی و فرهنگی کشور/ سخنرانی قدیری ابیانه
- ثروتمندان ۳۰ برابر بیشتر از فقرا از یارانه سود میبرند!
- سهم هر ایرانی، فقط نصف یک بشکه نفت در ماه
- توهم نفتی در میان عوام و خواص
- سالانه چهار تا پنج میلیون تومان برای هر دانشجو در دانشگاههای دولتی هزینه میشود
- دولت به ثروتمندان ۳۰ برابر بیشتر از فقرا یارانه میدهد
- مردم ما فکر میکنند فقط مسئولان باید همت مضاعف داشته باشند
- متأسفانه ما به درد « خود تحریمی» گرفتار شدهایم.
- مهمترین وظیفهی دولت زمینه سازی برای اشتغال است.
پیام نفت: به گزارش عرش نیوز: محمد حسن قدیری ابیانه، کارشناس عالی علوم استراتژیک بیان داشت: برخیها به مذاکرات با ۱+۵ امید بستهاند، حتی اگر تحریمها برداشته شوند و مذاکرات به نتیجه برسد وضعیت ایران به پیش از تحریم برمیگردد و معجزهای صورت نخواهد گرفت، عدهای میگویند در این آشفته بازار تحریمی، دولت گذشته نتوانست فضا را مدیریت کند؛ البته نقد دولت پیشین و شکستن کاسه و کوزه بر سر دولتهای قبل سیاستی است که تمام دولتها در پیش گرفتهاند، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری برای رسیدن به مسند مذکور تا دلتان بخواهد سیاه نمایی میکنند، وعده میدهند و وقتی دولت را به دست گرفتند با بیان اینکه ما یک ویرانه تحویل گرفتهایم مظلوم نمایی میکنند، در چهارسال دوم نمیتوانند بگویند ویرانه تحویل گرفتیم میگویند: میخواستیم کار کنیم اما نگذاشتند، اگر بخواهیم کار کنیم باید تمام اختیارات در ما متمرکز باشد.
سهم هر ایرانی، فقط نصف یک بشکه نفت در ماه
وی با مطرح کردن این سوال که به نظر شما اگر دولت، تمام پول نفت را بدون اینکه حتی یک ریال به بخشهای عمرانی، بهداشت، آموزش و غیره اختصاص دهد و درآمدهای نفتی را بین مردم تقسیم کند؛ سهم هر ایرانی از بشکههای نفتی چند تومان خواهد بود؟ گفت: کافیست شما کلمه ی Iran oil Expo را در موتورهای جستجو تایپ کنید، خواهید دید که اطلاعات مختلفی از سوی opec ، سازمان بین المللی انرژی، سازمان بین المللی توسعه و حتی سازمان CIA از فروش محصولات نفتی و غیر نفتی ایران، درج شده است؛ کشورمان در سال ۱۳۹۱ قبل از تحریم ها حداکثر تعداد ۲۳۰۰۰۰۰ بشکه نفت در روز صادر کرده است. اگر این آمار را در ۳۰ روز ضرب کنیم و عدد به دست آمده را بر جمعیت ایران که ۷۹ میلیون نفر میباشد و 12 ماه سال تقسیم نماییم سهم ماهیانهی هر ایرانی در سال ۱۳۹۱ از صادرات نفتی، (در حالت خوشبینانه) کمتر از یک بشکه است.
کارشناس عالی امور استراتژیک با اشاره به نارضایتی نمایندگان اصول گرا و اصلاح طلب از فروش روزانه بیش از دو میلیون بشکه و گنجانده شدن این رقم در لایحه بودجه که در برخی مواقع غیر واقعی بود، تصریح کرد: میزان نفت در بودجه سال جاری به ۱۳۰۰۰۰۰ بشکه تصویب شد، نکته جالب اینجاست که حتی اگر روزانه یک میلیون بشکه بفروشیم به این علت که تحریم هستیم نمیتوانیم پول آن را به صورت نقدی از خریدار بستانیم، در این شرایط اگر میزان فروش روزانه نفت کشورمان در قانون بودجه را در ۳۰ ضرب و بر جمعیت ایران و 12 ماه سال تقسیم کنیم سهم ماهیانهی هر ایرانی از محل فروش نفت، تنها نصف یک بشکه است، لازم به ذکر میباشد که قیمت هر بشکه نفت در حال حاضر به زیر ۶۰ دلار تنزل یافته است.
توهم نفتی در میان عوام و خواص
قدیری ابیانه با تاکید بر این مطلب که جامعه ما اعم از رئیس جمهور، دولت مردان، وزرا، مدیران و مردم دچار توهم نفتی شدهاند و آنچه میپندارند دهها و شاید هزاران برابر از واقعیت فاصله دارد ابراز داشت:
به دیدار یکی از مقامات عالی کشور رفتم، از ایشان سرانه و سهم هر ایرانی از بشکههای نفتی را پرسیدم، فکر میکنید چه جوابی دادند؟ گفتند: سهم هر ایرانی از فروش محصولات نفتی حداقل ۷۰۰ هزار تومان است، شما را به شنیدن این بخش جالب دعوت میکنم؛ از کسی که بودجه را نوشته است این سوال را پرسیدم ایشان گفتند: دسته کم یک میلیون تومان!!!
مغز اقتصادی و بودجه نویس کشورمان یک ضرب و تقسیم ساده را انجام نداده است تا تصور درستی از میزان صادرات نفت به ازای هر نفر داشته باشد.
فکر کنید که تصور اعضای خانوادهتان از حقوق شما، ده برابر بیشتر از میزان واقعی آن باشد، چه کسی میتواند پاسخ مطالبات آنها را بدهد؟
وی خاطرنشان کرد: برخی از مردم، دولت ها را به تساهل در قبال ملت متهم میکنند و میگویند: ایران یکی از کشورهای ثروتمند در زمینه استخراج نفت و گاز است پس چرا ما از این درآمدهای هنگفت، چیزی نمیبینیم؟ یکی از افراد ابراز داشت: ۲۰ سال پیش که به مکه مشرف شده بودم قیمت یک قوطی نوشابه فقط یک ریال بود امسال نیز که عازم عربستان شدم قیمت همان نوشابه هیچ تغییری نکرده بود، پس چرا ما صبح که از خواب بیدار میشویم میبینیم که به قیمت تمام اقلام، اضافه شده است؟ به ایشان گفتم: دوست عزیز! کشور عربستان، روزانه 10 میلیون بشکه یعنی حدود 10 برابر کشور ما، فروش نفت دارد؛ یعنی به ازای هر نفر حدود 25 برابر صادرات نفت به ازای هرایرانی. یعنی هر صادرات نفت در یکسال به ازای هر عربستانی مساوی با 25 سال صادرات نفت به ازای هر ایرانی است. مشکل این است که مردم متوجه نیستند که ثابت ماندن قیمت ها به قیمت خالی شدن زیر پایشان از نفت است.
برخیها میگویند اقتصاد دوره پهلوی بهتر بود، آقایان! در زمان شاه مخلوع میزان صدور نفت ایران، روزانه ۵ میلیون و چهارصد هزار بشکه در روز بوده و تعداد جمعیت کشورمان ۳۶ میلیون نفر بود؛ به عبارت دیگر به ازای هر ایرانی 4 و نیم بشکه در هر ماه صادر می شده که حدود 5 برابر به نسبت قبل از تحریم است. تازه عمر متوسط یا امید به زندگی 52 سال بود. 35 سال است که داریم برای رفع محرومیت تلاش می کنیم هنوز تمام نشده است.
مدیر تاسیس انجمن نخبگان جهان اسلام ادامه داد: بد نیست که نگاهی به آمارهای نفتی کشور امارات متحده عربی بیاندازیم، این کشور روزانه دو میلیون و پانصد هزار و بیشتر نفت صادر میکند، وسعتی به اندازه ی یک بیستم ایران دارد و جمعیت بومی آن حدود تنها یک میلیون نفر است، اگر میزان صادرات امارات را به نسبت جمعیتش با ایران مقایسه کنیم معلوم می شود که یک سال صادرت نفت به ازای هر اماراتی معادل صادرات نفت در ایران برابر با ۸۰ سال صادرات نفتی ایران است، جای تردید نیست که اگر ایران مثلا همه درآمد نفتی را در قشم هزینه می کرد قشم هم چیزی شبیه به دبی می شد.
قدیری ابیانه با بیان اینکه درآمدهای ایران صرفا به بخش صادرات نفتی محدود نمیشود و عایدات دیگری از محل؛ فروش گاز، پتروشیمی، مس، گمرک، مالیات، عوارض، جریمهها، سهم ۶۵ درصدی شرکتها از محل سود واقعیشان، مالیات بر درآمد کارکنان، حتی مواردی مثل جریمه انصراف از تحصیل در دانشگاه دولتی، جریمهی شرکتهای متخلف و صدها بخش دیگر نیز تامین میشود گفت: تمام این مبالغ به بودجهی عمومی سرازیر می شوند، جمع بودجه عمومی در سال ۱۳۹۱ بالغ بر ۱۶۴ هزار میلیارد تومان و سرانه ی هر ایرانی از این رقم، ۱۸۳ هزار تومان در هر ماه بود، در همین سال، تحریمهای به اصطلاح کمرشکن به یکباره علیه ایران اعمال شد به گونهای که توان دولت برای تامین هزینههای هر شهروند در بخشهای اجتماعی، آموزش، عمرانی، بهداشت و غیره از ۱۸۳ هزار تومان به ۱۱۵ هزار تومان کاهش یافت؛ یعنی دولت برای هر فرد با کاهشی معادل 67 هزار تومان مواجه شد، این رقم را در ۷۹ میلیون ضرب کنید تا به رقم واقعی کاهش بودجه در سال ۱۳۹۱ دست یابید.
این در حالی است که در بودجه سال 1391 ردیف بودجه فروش نفت و میعانات نفتی 61 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده بود. یعنی به ازای هر ایرانی ماهیانه 67 هزار تومان!
سالانه چهار تا پنج میلیون تومان برای هر دانشجو در دانشگاههای دولتی هزینه میشود
وی تصریح کرد: بدون شک، تمام بخشهای جامعه میگویند: بودجهی ما کم است؛ اگر بودجه بهتری داشتیم فلان کار را میکردیم یا بهمان خدمات را با کیفیت عالی ارائه میدادیم، با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که اگر دولت به ازای هر ایرانی، فقط کلا ۱۰۰۰ تومان در هر ماه را به بخشهای مختلف؛ آموزشی، اجتماعی، فرهنگی، عمرانی، بهداشتی و غیره اختصاص دهد این مبلغ چیزی نزدیک به 1000 میلیارد تومان میشود، سوال من این است که دولت از کجا میتواند این مبلغ را تامین کند؟
همه میگویند سهم من از درآمدهای نفتی کجاست؟ ولی کسی با خودش نجوا نمیکند که نقش من در تولید ثروت چیست؟
عضو شورای بین الملل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هزینه سرانه هر دانشجو در سال ۱۳۹۱ که در دانشگاه دولتی و در رشته غیرمهندسی تحصیل میکرد را ۳ میلیون تومان اعلام کرد و افزود: این رقم در سال جاری به 4 تا 5 میلیون تومان افزایش یافته است، آنوقت همین دانشجو، دست به کمر و با حالتی طلبکارانه میگوید سهم من از فروش نفت کجاست؟ چرا من چیزی نمیبینم؟ یک عده نیز لی لی به لالای این افراد میگذارند و برای ایشان درب نوشابه باز میکنند، من به این دانشجویان میگویم: چهار پنج نفر به خاطر اختصاص یافتن سهم نفتشان برای تأمین هزینه تحصیل شما کپر نشین شدهاند شما چه گلی به سر این مملکت زدهاید؟ غلط است هر که میگوید روز ۱۶ آذر روز بیان مطالبات دانشجویان است، در این روز باید از تک تک دانشجویان پرسید که در این یک سال چه کردهاید؟ دانشجو باید پاسخگو باشد.
دانشجویان صهیونیستی در دانشگاههایشان برای تسخیر جهان نقشه میریزند، شما خجالت نمیکشید فقط به فکر پاس کردن نمره هستید؟ بعد از آنکه حضرات، مدارکشان را گرفتند، با گردن کج میگویند: کار که بدون پارتی نمیشود، صد البته که در این روند اساتید و دولت نیز مقصر هستند.
دولت به ثروتمندان ۳۰ برابر بیشتر از فقرا یارانه میدهد
قدیری ابیانه هزینهی ریخت و پاشهای دولت را غر قابل قبول عنوان کرد و ادامه داد: در انتخابات ریاست جمهوری، هریک از نامزدها شعارهایی میدادند که خودشان نمیدانستند بودجه آن را از کجا تامین کنند، در جریان مناظرات تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری یازدهم، آقای حیدری، مجری سیما به پیشنهاد بنده از نامزدها پرسید: با توجه به اینکه بر اثر تحریم فروش نفت از دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت به یک میلیون بشکه کاهش یافته برای تامین بودجه یارانه ها که در شرایط قبل از تحریم هم دچار کسری بودجه بود، کداتم راه را برمی گزینید؟ یارانه سوخت را افزایش میدهید؟ مبلغ یارانه را کاهش میدهید؟ یا مثلا ۳۰ درصد از یارانه بگیران ثروتمندتر جامعه را حذف میکنید؟ همگی آنها پاسخ دادند: سوال غلط است، اما چرا؟ جرات نداشتند واقعیت را بگویند، فکر میکنید اگر آقای روحانی پیش از انتخابات از حذف یک قشر از یارانه بگیران سخن میگفت، می توانست رای بیاورد؟ ایشان حتی همین الان نیز جرات گفتن این حرف را ندارد زیرا منافع خود را برای دور بعدی انتخابات به خطر نمیاندازد.
**وی تصریح کرد: در همین لحظه که من و شما در حال صحبت کردن هستیم سهم دهکهای اول جامعه از محل استفاده از یارانههای پنهان سوخت، ۳۰ برابر بیشتر از 10 درصد جمعیت که از دیگران فقیرترند می باشد؛ به عبارتی دیگر دولت به ثروتمندان ۳۰ برابر بیشتر از فقرا یارانه میدهد، از سوی دیگر، من در عجبم که دولت چگونه با جیب خالی و خزانه تهی ۲۰ درصد به حقوق کارکنان اضافه میکند؟ در تعجبم که هزینه سبد کالا را از کجا تامین کرد؟ البته بر تهیه و توضیح سبد کالا انتقاداتی است که شرح آن را به فرصتی مغتنمتر موکول میکنم، دولت در حالی ماهانه 3۰۰۰ و پانصد میلیارد تومان یارانه نقدی میدهد که ماهیانه بیش از ۵۰۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه دارد، اگر فرض کنیم دولت، کلا پرداخت یارانه ها را قطع کند باز هم ماهانه هزار وپانصد میلیارد تومان کسری بودجه خواهد داشت.
سفیر سابق ایران در استرالیا با انتقاد از روحانی برای اجرا نکردن فاز سوم هدفمندی یارانهها و عدم حذف ۳۰ درصد از ممتولین از خیل عظم آمار یارانه بگیران، تاکید کرد: این یارانهها فاجعه هستند، بهانهی آقای رئیس جمهور برای حذف نکردن دهکهای اول این است که ما نمیتوانیم طیف مرفه جامعه را شناسایی کنیم! عجب، ماجرا خنده دار شد؛ یارانه را به هر بخش اختصاص دهید آن بخش فربه تر می شود، وقتی که یارانه به بخش مصرف تخصیص داده شود مصرف گرایی، تقاضا و تورم افزایش مییابد، دعوایی که الان بین مجلس و دولت به راه افتاده این است که مجلس میگوید: دولت میخواهد قیمتها را افزایش دهد اما من نمی گذارم و دولت میگوید: مجلس میخواهد ارقام برخی کالاهای اساسی را گران کند؛ اما من اجازه نمیدهم؛ حال آنکه باید دعوا بر سر اجرای عدالت باشد تا ثروتمندان 30 برابر فقیرتر ها یارانه نگیرند.
مبارزه با فساد ولو برای احقاق یک ریال با اینکه واجب است اما کافی نیست، راه حل اساسی این است که به سوی تولید ثروت گام برداریم.
مردم ما فکر میکنند فقط مسئولان باید همت مضاعف داشته باشند
قدیری ابیانه به نامگذاری سال 93 به «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» اشاره کرد و گفت: عزم ملی یعنی اینکه تک تک مردم به خودشان بگویند برای رفع مشکلات اقتصادی کشورم، چه وظیفهای بر عهده دارم و چه اقدامی میتوانم انجام دهم، در کشور ما مردم به جای آنکه به نقش خود فکر کنند، انگشت خود را به سوی دولتمردان دراز میکنند و میگویند مشکل مدیریتی داریم، در این راستا، ۷۹ میلیون نفر تماشاچی هستند و خود را عضو تیم نمیداند، اینکه مردم فکر میکنند برای نقش آفرینی باید در راس هرم قدرت قرار گیرند تا بتوانند به ملتشان خدمت کنند کاملا غلط است، بنده شاهد بودم که دولتهای اصولگرا یا اصلاح طلب از اول انقلاب تا حال حاضر، بیشتر از ۱۲ ساعت در روز کار میکردند، احمدی نژاد که در طول ۲۴ ساعت فقط 3 تا ۴ ساعت میخوابید، چرا با وجود داشتن منابع خدادادی هنوز پیشرفت نکردهایم؛ اما کشورهای ژاپن، چین، کره و غیره بدون آنکه نفت داشته باشند از ما جلو زدهاند؟ وی یکی از آثار توهم ناشی از درآمدهای نفتی را پر رنگ شدن نقش دولت، کم رنگ جلوه داده شدن نقش مردم، نارضایتی اجتماعی، متوقع شدن مردم، تنبلی اجتماعی، امید به غیر از خود بستن، اعتقاد به شانس، امید به معجزه، ناامیدی از نظام، و سوء ظن عنوان کرد و گفت: رهبر فرمودند: « همت مضاعف، کار مضاعف»؛ اما مردم ما فکر میکنند فقط مسئولان باید همت مضاعف داشته باشند؛ میدانید چرا در ژاپن شغلی به اسم سرایداری در مدارس وجود ندارد؟ زیرا مدرسه و کلاس را مقدس میدانند و نظافت مدرسه یا پاک کردن تخته سیاه را به دانش آموزان باهوش و ممتاز موکول میکنند، اما در کشور ما تمیز کردن به کسانی که جریمه میشوند اختصاص مییابد، تعطیلات ایران بیشترین میزان تعطیلات در کل جهان است؛ کشورهای ژاپن، ۱۵ روز، آمریکا، برزیل و پاکستان ۱۰ روز، ایتالیا، نروژ و سویس ۱۳ روز، انگلستان ۸ روز، چین و روسیه ۷ روز، سویس ۴ روز، هندوستان ۳ روز و اما در ایران 25 روز تعطیلات مناسبتی رسمی داریم که باید بین التعطیلین را به آن اضافه کنیم. تعطیلات نوروز در ایران عملا دو برابر تعطیلات سالانه کشورهای مذکور است.
متأسفانه ما به درد « خود تحریمی» گرفتار شدهایم.
رایزن مطبوعاتی و سخنگوی سفارت ایران در ایتالیا در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱ ادامه داد: در اروپا از هر خانواده ۴ نفری دو نفر شاغل هستند، در انگلستان از هر ۳ نفر، دو نفر مشغول به کار هستند اما در ایران از هر ۴ نفر، یک نفر شاغل است؛ ساعت مفید کاری در ادارت دولتی ایران ۲۲ دقیقه در روز، در ژاپن ۸ ساعت، در اروپا ۷ ساعت و در کره جنوبی حدود 9 و نیم ساعت است، در سال ۸۹ که به « همت مضاعف، کار مضاعف » مزین شد ساعت کار مفید ۶۴ دقیقه بود؛ اما سال 92 به ۲۲ دقیقه تنزل یافته است، ساعت مفید کاری یک ژاپنی در طول سال معادل ۲۱ سال کار کردن یک کارمند ایرانی است، دلمان خوش است که می گوییم ۳۰ سال به کشورمان خدمت کرده ایم، بعد از بازنشستگی باز هم مستمری میگیرم، پس از مرگمان نیز خانوادهمان از مستمری ما استفاده میکند، اما ساعت مفید کاریمان در طول 30 سال کمتر از یک سال و نیم است. با تمام این تفاسیر باز هم میگوییم که چرا کشورمان پیشرفت لازم را نمیکند، ما ایرانیها در تنبلی اجتماعی پس از اعراب در رتبه دوم جدول ایستادهایم، در اسراف کردن یکی از پرمصرفترین ملتهای جهان هستیم، سال گذشته معادل ۳۰ میلیارد دلار، هدررفت سوخت داشتیم.
قدیری ابیانه اقتصاد کنونی ایران را اقتصاد استراحتی اعلام کرد و بیان داشت: چرا پول ما از سال ۱۳۸۹ ارزش خود را از دست داده است؟ به دلیل اینکه اقتصاد ایران وابسته به کار نیست، میزان کار مفید به یک سوم کاهش یافته است، میزان صادرات نفت نیز به یک سوم کاهش یافته است. بنابراین اعتبار پولمان نیز تنزل یافته است، سبک زندگی ما تضعیف کنندهی ارزش پول کشورمان است، مردم ایران عمدتا طالب پشت میزنشینی هستند، چند سال پیش به یکی از مناطق نفت خیز جنوب کشور رفتم و با چشمان خودم دیدم که یک کرهای در گرمای بیسابقه ی هوا در حال کار کردن بود و چند ایرانی با لباس کار و کلاه ایمنی اطراف این شخص بیکار ایستاده بودند، نه با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین میشود و نه با شعار اقتصاد مقاومتی دادن اقتصادمان مقاومتی خواهد شد، در این میدان تک تک افراد جامعه مسئول هستند.
وی با بیان اینکه یکی از مقامات بلندپایه آمریکایی گفت: ایرانی خوب، ایرانی است که مرده باشد و یکی دیگر از مشاورین اوباما ابراز داشت: ایرانیها حرام زاده هستند و باید تمام آنها را بمباران کرد، گفت آمریکایی ها دشمن ما هستند اما متأسفانه آمریکا نیازی به کاهش تولیدات داخلی ایران و یا تحریم کردن کشورمان ندارد، خودمان با عدم بهره وری، عدم وجدان کاری و کم کاری در آسیاب دشمن آب میریزیم، به هر بهانهای اعم از؛ کالای خارجی مرغوبتر است و کالای ایرانی کیفیت ندارد خودمان را تحریم کردهایم، اسرائیل نیازی ندارد که به ایران آسیب برساند ما در یک ماه بیش از ۲۰۰۰ نفر تلفات جادهای داریم، یعنی خودمان خودمان و هموطنانمان را به دلیل عدم رعایت مقرارت راهنمایی و رانندگی و بی احتیاطی به کشتن می دهیم. لذا چشم و دلمان روشن! که ما به درد « خود تحریمی» گرفتار شدهایم و خود تحریمی بدترین نوع تحریم است.
سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در مکزیک، گواتمالا، بلیز و استرالیا ادامه داد: تمام دغدغهی صدا و سیما به سرگرم کردن بانوان خانه دار معطوف شده است، به یاد دارم در زمانهای گذشته، مادران و مادربزرگها، وقت آزاد خود را به بافتن قالی و کارهای دیگر صرف میکردند. حتی اگر نیم ساعت هم با بانوان همسایه به خوش و بش کردن میگذارندند باز هم میل بافتنی از دستانشان جدا نمیشد، این مدرکی که دانشجویان دختر از دانشگاه ها میگیرند بیشتر به درد بیدرمان بالا بردن نرخ مهریه میخورد، اینکه بسیاری از فراغ التحصیلان میگویند که کار نیست، بهانه است؛ مگر می شود که در کشوری که وسعتش از وسعت مجموع وسعت کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا بزرگتر است کار نباشد؟!
کار هست کارکن نیست. کارآفرین نیست.
قدیری ابیانه تصریح کرد: امام علی (ع) میفرمایند: بهترین تفریح، کار است، ولی باور ما این است که باور داریم بهترین کار تفریح است.
مصیبت ما از آنجا شروع میشود که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در فیلمها و برنامههای مختلف، از کار کردن به عنوان "جان کندن:" و یا "سگ دویی" نام می برد، حتی در دوبله کردن فیلمهای خارجی که نگاه مثبتی به اشتغال دارند برای چاشنی دهی و مزه دار کردن در ترجمه عبارت "کار کردن" از عبارات عامیانه مانند "سگ دو زدن" استفاده میکند.
مهمترین وظیفهی دولت زمینه سازی برای اشتغال است.
این که مردم تا چه اندازه همت کنند و از بسترهای موجود استفاده نمایند امر دارای اهمیت بسیار است.
دولت وظیفه دارد تا در زمینه ایجاد اشتغال بسترسازی کند اما این نافی وظیفه و تلاش خود مردم برای ایجاد اشتغال نیست.
وی شایسته سالاری را با استخدام مادام العمر و به مدت ۳۰ سال در یک شغل را در تضاد دانست و خاطرنشان کرد: اگر کارمندی نمی خواهد و یا نمی تواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد باید جایش را به کسی بدهد که توانایی این کار رادارد تا مردم در ادارات سرگردان نشوند.
اولین جملهای که در مدرسه به کلاس اولیها یاد داده می شود « بابا آب داد» است، البته بچه در معرض گرفتن است. از همان آغاز راه، فعل گرفتن را در نهاد کودک درونی میکنیم، منفی نگری و نق زدن در وجود ما به بلوغ رسیده است بنابراین باید نگرشمان را متحول کنیم.
البته مردم ما هزاران حسن دارند اما در زمینه فرهنگ کار و مصرف و سبک زندگی نیازمند تحول اساسی و اصلاح هستیم.
منبع:افکار نیوز