قدیری ابیانه: حزب اتحاد ملت نه «مشارکت۲» که خود حزب نامشروع مشارکت است.
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۹ ب.ظ
چندی پیش حزب اتحاد ملت ایران اعلام موجودیت کرد. برخی این حزب را «مشارکت ۲» میخوانند که میخواهد خلاء وجودی احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را در جناح اصلاحات پر کند. نظر شما چیست؟
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فعالیت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را به علت مواضع ضددینی و ضداسلامی و ضدانقلابی، نامشروع اعلام کرده بود بنابراین صدور مجوز برای حزب اتحاد ملت ایران به فعالیت این حزب مشروعیتبخشی نمیدهد به عبارت دیگر جنبه مشروعیتدینی از فعالیت حزب مشارکت برداشته شده و این مشروعیت با مجوز وزارت کشور برنمیگردد.
یعنی اعتقاد دارید که حزب اتحاد ملت ایران همان حزب مشارکت ۲ است؟
معتقدم ماسکی است بر مشارکت. به عبارت دیگر مشارکت ۲ نیست بلکه همان حزب و تشکیلات جبهه مشارکت است.
یعنی فقط تابلوی حزب مشارکت به حزب اتحاد ملت ایران تغییر یافته است؟
بله، این حزب به هیچ عنوان پیشرو نیست و یک عقبگرد محسوب میشود. افکار مشارکتیها التقاطی است، افرادی از این حزب که به خارج از کشور رفتند دشمنان ما را به تشدید تحریمها و ترغیب دشمن به حمله به ایران تشویق کردند. اینها در فتنه ۸۸ هم درصدد کودتا علیه آرای عمومی بودند و فقط زمانی دم از افکارعمومی میزنند که خودشان رای بیاورند وگرنه هیچ احترامی برای افکار عمومی قائل نیستند و مورد حمایت رسانههای تبلیغاتی بیگانه هستند کما اینکه حزب منحله مشارکت در فتنه و هر انتخاباتی تحت حمایت رادیو آمریکا و رادیو انگلستان بود.
یعنی با تفاسیری که میفرمایید حزب اتحاد ملت تندترین حزب جریان اصلاحات خواهد بود؟
حزب اتحاد ملت دشمنترین حزب با مجوز ایران نسبت به جمهوری اسلامی است.
مراجع قانونی همچون وزارت اطلاعات تأسیس حزب اتحاد ملت ایران را تایید کردند، با این وجود چرا شما اینقدر موضع منفی نسبت به تأسیس این حزب دارید؟
مراجع قانونی با تایید این تشکل سیاسی خودشان را زیر سوال بردند.
یعنی به نظر شما حزب اتحاد ملت ایران نیز پس از چندی به سرنوشت احزاب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب دچار میشود یعنی قوهقضائیه ورود و مجوز این حزب را باطل میکند؟
اگر حزب اتحاد ملت ایران، فتنه یا توطئهای انجام دهد قوهقضائیه ورود میکند ولی اعضایی که در این حزب هستند اگر قبلا جرمی مرتکب شده باشند قوهقضائیه میتواند ورود پیدا کند.
فکر نمیکنید اعضای حزب اتحاد ملت ایران از سرنوشت احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب درس عبرت گرفته باشد؟
اینها حتما از سرنوشت احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب درس گرفتند و دشمنیهایشان را با نظام جمهوری اسلامی ایران زیرکانهتر انجام میدهند.
یعنی به چه صورت؟
یعنی چیزی از دشمنی آنها کم نمیشود. در تاکتیکها و مواضع ظاهریشان تغییراتی ایجاد خواهد شد ولی هر جا بتوانند به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه خواهند زد.
سال گذشته حزب ندای ایرانیان با کلی تبلیغات به صحنه آمد و اعلام کرد مشی اصلاحطلبانه دارد اما اصلاحطلبان این حزب را تحویل نگرفتند و آقای خرازی هم تحت همین فشارها از مسئولیتش در حزب ندای ایرانیان استعفا کرد. چرا آن اتفاق افتاد؟ به نظر شما اقبال اصلاحطلبان به حزب اتحاد ملت ایرانچطور خواهد بود؟ آیا سایر تشکلهای اصلاحطلب محوریت این حزب را میپذیرند؟
به نظرم احزاب اصلاحطلب عمدتا قدرتطلبند و اگر احساس کنند خودشان میتوانند محور قدرت باشند بهدنبال دیگری نخواهند بود اما ممکن است در مقابل اصولگرایان اتحادی را در بین آنها شاهد باشیم، باید بدانیم که جریانات غیراصولگرا میکوشند که مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و ریاستجمهوری دوره آینده را فتح کنند. در این راستا عملا مورد حمایت دولت خواهند بود. کسانی از این اصلاحطلبان که در مصادر امور قرار دارند و امکانات دولتی در اختیارشان است همچون گذشته تلاش میکنند از بیتالمال برای اهداف حزبی و انتخاباتی سوءاستفاده کنند. ضمن آنکه در مجموع حزب اتحاد ملت ایران مورد حمایت بیگانگان هم هست و خواهد بود درباره حزب ندای ایرانیان نیز معتقدم آقای صادق خرازی مطالب مهمی را بسیار دیرهنگام درباره گرا دادن اصلاحطلبان به دشمنان ما علیه ملت ایران مطرح کرد و گفت لیستی از آنها را در جیب دارد. من معتقدم این لیست جایش در جیب آقای صادق خرازی نیست بلکه باید در اختیار مسئولان قرار بگیرد و به اطلاع مردم هم برسد و حتی به نظرم باید پاسخگو باشد که چرا در مقام سفیر جمهوری اسلامی از خیانتی مطلع بوده و آن را منعکس نکرده است. چون یکی از وظایف خیلی مهم سفرای کشورمان این است که این نوع اطلاعاتی را که بهدست میآورند مثل همین مورد که کسانی در مصادر امور هستند و به دشمن علیه ملت خودشان گرا میدهند باید مسئولان را بلافاصله مطلع کنند تا در مقابل آنها بایستند. فکر میکنم هدف اصلی حزب ندای ایرانیان این بود که آنها میخواستند جایی در قدرت داشته باشند و در دولت تحویل گرفته شوند اما قدرت هم چیزی نیست که دیگران حاضر باشند همین طوری تقدیمش کنند بلکه دو دستی به قدرت میچسبند و اینجا اختلاف بین آنها بروز پیدا میکند.
یعنی آقای خرازی چون سهمی در قدرت سیاسی پیدا نکرد دست به افشاگری زد؟
اصلا معتقدم تشکیل حزب ندا با این هدف بود اما هدف چون محقق نشد آقای خرازی اطلاعاتی را که داشت مطرح کرد و شدیدا مورد حمله اصلاحطلبان قرار گرفت اما اصلاحطلبان نه تنها پاسخی به وجود چنین لیستی ندادند بلکه سعی کردند خود آقای خرازی را که دستیار ویژه آقای خاتمی بوده به قاچاق کتابهای خطی و اشیای عتیقه متهم کنند.
هماکنون یک تحلیل آن است که آقای خاتمی به آقای خرازی گفته از مسئولیت در حزب ندای ایرانیان کنار بکشد تا حزب اتحاد ملت ایران در جریان اصلاحات برجسته شود، این تحلیل را قبول دارید؟
اینکه آقای خاتمی از هر حزب و گروه مسالهداری حمایت کند، تلاش به تقویتشان داشته باشد تا از این طریق حمایت آنها را نسبت به خود جلب کند بله همینطور است ولی اینکه به آقای خرازی گفته باشد که کنار برود تا حزب اتحاد ملت ایران پا بگیرد این مساله را باید دستگاههای اطلاعاتی نظر دهند اما قطعا آقای خاتمی از آقای خرازی خواسته درباره افشاگریهایش عقبنشینی کند، چراکه او زمانی سفیر بود که آقای خاتمی بر مسند ریاستجمهوری قرار داشت و خودفروشی عناصر اصلاحطلب در دوره او اتفاق افتاده است. در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی بود که اصلاحطلبان مناصب دولتی داشتند و به خارج میرفتند یا ملاقات با دیپلماتهای خارجی داشتند و به آنها گرا میدادند تا علیه نظام فعالیت کنند و این برای وجهه آقای خاتمی که آن زمان رئیسجمهور بود مساله مطلوبی نیست. قطعا او از افشاگری آقای خرازی راضی نبوده است حالا اینکه آقای صادق خرازی این مطالب را با برنامه قبلی اعلام کرده یا در طول مصاحبه مطلبی گفته باشد که بعد بخواهد پشیمان شود این مطلبی است که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد آن طور که معلوم است او به نوعیعقب نشینی کرده و سعی کرده دامن اصلاحطلبان را از این مساله پاک کند. به عبارت روشنتر او در تکذیبیهاش اعلام کرده «اینها کسانی بودند که ادعای اصلاحطلبی داشتند حال آنکه اصلا اصلاحطلب نبودند.»
نسبت حزب اتحاد ملت با کارگزاران به چه صورت میشود؟ هماکنون کارگزاران در دولت قرار دارد و دولت راغب است سیاستهای خودش را از کانال کارگزاران در عرصه سیاسی کشور دنبال کند اما جریان اصلاحات هم حزب اتحاد ملت ایران را تاسیس کرد تا خلاء وجود یک تشکیلات قوی در این جریان پر شود. به نظر شما در آینده شاهد ایجاد دوقطبی کارگزاران – اتحاد ملت ایران در اردوگاه اصلاحطلبان خواهیم بود یا آنکه این دو با هم همسو عمل میکنند؟
اگر احساس کنند اصولگرایان قوی هستند و میتوانند با اتحادشان مجلس و ریاستجمهوری را فتح کنند آن زمان این دو تشکل سیاسی به سمت همگرایی میروند اما اگر احساس کنند در هر صورت قدرت در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود بین خودشان بهشدت رقابت میکنند و سعی خواهند کرد یکدیگر را حتی تخریب هم بکنند.
اینکه میگویند اتحاد ملت ایران آمد تا عبور از روحانی کلید بخورد چقدر معطوف به واقعیت است؟
اصلاحطلبان قطعا آقای روحانی را ایدهآل خود نمیدانند و او را همانطور که قبلا گفتم یک رحم اجارهای میدانند و سعی میکنند از حضور او در ریاستجمهوری استفاده کنند تا به قدرت برسند. آقای روحانی هم تا توانسته آنها را در مصادر حساس کشور گنجانده است بهخصوص کسانی که در فتنه ۸۸ نقشمحوری داشتند. مثلا همه وزرای علومی که قبل از آقای فرهادی برای اخذ رای اعتماد به مجلس معرفی کرد کسانی بودند که در فتنه دخالت داشتند و به ادامهدار شدن فتنه تشویق میکردند که برای من یکی، دوسوال باقی میماند که چرا آقای روحانیفتنه گران را برای وزارت حساس علوم معرفی کرد یا اگر بخواهیم این کار را ماهیتا از نظر آقای روحانی یک امر طبیعی بدانیم این سوال پیش میآید که آقای روحانی با این تفکر چطور سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.
آقای عارف نسبت به حزب اتحاد ملت چگونه رفتار خواهد کرد؟ به این حزب نزدیک میشود یا آنکه میکوشد از این حزب دور بماند تا آثار تندرویهای احتمالیاش دامنگیر او نشود؟
عارف فکر میکند ریاستجمهوری حق او بوده و با فشار دیگران کنار رفت حال آنکه شاید میتوانست رئیسجمهور باشد که البته در این تحلیلش اشتباه میکند، او خودش را بالاتر از حزب اتحاد ملت ایران میداند و توقع دارد آنها بیایند با او هماهنگ شوند.
با وجودی که احتمال دارد حزب اتحاد ملت ایران تندروی داشته باشد و به سرنوشت مشارکت دچار شود با این حال آقای عارف حمایت حزب اتحاد ملت را از خود میپذیرد؟
آقای عارف یا هر حزب و جناح اصلاحطلبی هر نوع حمایت از خود را میپذیرند مگر اینکه فکر کند این حمایت به ضررشان تمام میشود.
۹۴/۰۶/۰۷