اظهارات آقای رئیس جمهور در مورد شورای نگهبان خلاف آشکار اصول اولیه قانون اساسی است
گفتوگوی صریح و بیپرده با دکتر قدیری ابیانه - 2
این نظر شخصی رئیس جمهور نیست و نظر شخصی او این است که در قانون اساسی ما حق نظارت با شورای نگهبان است، ولی اینگونه میگوید و خلاف هم میگوید و مسئله این نیست که ما بخواهیم رئیس جمهور را در مورد این قضیه روشن کنیم، چون او حقوقدان است و در نظام مسئول بوده و با این قانون کاملاً آشناست.
جویباران ـبه گزارش خبرنگار بلاغ، دکتر قدیری ابیانه در بخش دوم مصاحبه خود با بلاغ، به پرسشهای مختلفی پاسخ داد، وی با غیر تخصصی خواندن اظهارات رئیس جمهور پیرامون شورای نگهبان، اظهار کرد: آقای رئیس جمهور نمیتواند نظارت شورای نگهبان را نادیده بگیرد، چون قانون به آن حکم کرده است، یعنی نظر رئیس جمهور در این ارتباط که به تصریح قانون اساسی رسیده، برای مملکت ملاک نیست، نظر شورای نگهبان ملاک است و این گونه نیست که چون رئیس جمهور میگوید تعیین صلاحیت و نظارت با هیئت اجرایی باشد، نه شورای نگهبان، و حق شورای نگهبان را در تایید صلاحیت نامزدها رد کند، بعد هم رئیس جمهور بتواند بگوید من قانون را قبول ندارم یا اجرا نمیکنم.
* روحانی کاملاً با قانون آشناست
وی افزود: البته این نظر شخصی رئیس جمهور نیست و نظر شخصی او این است که در قانون اساسی ما حق نظارت با شورای نگهبان است، ولی اینگونه میگوید و خلاف هم میگوید و مسئله این نیست که ما بخواهیم رئیس جمهور را در مورد این قضیه روشن کنیم، چون او حقوقدان است و در نظام مسئول بوده و با این قانون کاملاً آشناست.
* تمام تلاش دشمن این است تا اصولگرایان در انتخابات مجلس شکست بخورند
قدیری ابیانه آرایش اصلی انتخابات اسفندماه سالجاری را رقابت بین انقلاب اسلامی و دشمن بیگانه دانست و گفت: یعنی این که بیگانگان تمام امکاناتشان را فراهم میکنند تا اصولگرایان در مجلس شکست بخورند و جناحهای غیر اصولگرا به پیروزی برسند و در وهله اول، دشمن بر روی گروههایی که امکان جلب آرای عمومی را دارند متمرکز خواهد شد، برای مثال فرض کنید تکنوکراتها یا اصلاحطلبها، البته ترجیح دشمن این است که کسانی در ایران به حکومت برسند که بیشترین ضدیت را با نظام جمهوری اسلامی دارند، اما اگر احساس کنند آنها زمینه ندارند، روی کسانی سرمایهگذاری خواهند کرد که مثلاً نسبت به ولایت فقیه مسئله دارند یا نسبت به اسلام و اسلامی بودن نظام مسئله دارند. مثلاً با نظارت شورای نگهبان مخالفت دارند و سعی آنها بر این است که کرسیهای مجلس و مجلس خبرگان رهبری را فتح کنند تا اصل ولایت فقیه را زیر سوال ببرند. کسانی در ایران هم وجود دارند که از نظر افکار التقاطی و غربزده هستند و به جدایی دین از سیاست معتقد هستند، افرادی هم مأمورند و برحسب ماموریت این کار را میکنند.
* مخالفانی که امید دشمنانند
وی ادامه داد: خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق امریکا در کتاب خاطراتی که منتشر کرده با عنوان «HARD CHOICES» یعنی «انتخابهای سخت» ذکر میکند که بعد از فتنه 88 پنج هزار ایرانی با صرف میلیونها دلار توسط نهادهای وابسته به آمریکا آموزش دیدند و این افراد آموزش دیده با افراد قبلی که آموزش دیده بودند به همراه دلارهایی که امریکاییها تامین کرده بودند، پیشاپیش وارد عرصه انتخابات شده اند و تضعیف اصولگرایان و ولایتمداران را در برنامه خودشان داشته و دارند و برای انتخابات امسال هم از قبل تعیین کردهاند از چه کسانی مایلند حمایت کننند.
قدیری ابیانه اضافه کرد: آقای جان کری در مذاکراتی که با کنگره داشت و پاسخ میداد، در توجیه توافقات گفت: «اگر این توافقات انجام نشود، وضعیت آقای روحانی در انتخابات بعدی چه خواهد شد؟» این جمله خیلی معنا دارد این یعنی که ما مایلیم روحانی در دوره بعدی هم پیروز شود و از پیروزی او در این دوره هم خوشحالیم.
اگر آنها مایلند آقای روحانی در دوره بعد هم پیروزی شود، پس سرمایهگذاری خواهند کرد اما این به معنای آن نیست که آقای روحانی از نظر آنها یک رئیس جمهور ایدهآل است، بلکه اگر آنها میتوانستند افراد دیگری را انتخاب میکردند. مثلاً فرض کنید کسی که اساس اسلام را زیر سوال میبرد، کسی که هیچ سابقه مبارزاتی نداشته است، اگر بتوانند مامور CIA را در ایران به قدرت برسانند دریغ نخواهند کرد. اما در شرایطی که این امکان برایشان وجود ندارد به نیرو هایی که فاصله بیشتری از نظام و انقلاب دارند، آنها را ترجیح خواهند داد به آنهایی که ولایتمدار هستند و برخط امام (ره) و راه امام (ره) استوار ماندهاند.
* چه چیزی بهتر از این برای دشمنان ما که بتوانند نظارت شورای نگهبان را حذف کنند
این استاد داشگاه به ذکر مثالی اشاره کرد و یادآور شد: مثلاً اظهارات اخیر آقای روحانی که شورای نگهبان نباید در تعیین صلاحیت نامزدها دخالت کند، کاملا خلاف قانون اساسی است و خودش هم میداند خلاف قانون اساسی است و خلاف مشی رهبری و نظر امام (ره) است، ولی این را میگوید و اگر هم بتواند اجرا میکند و چه چیزی بهتر از این برای دشمنان ما که بتوانند نظارت شورای نگهبان را حذف کنند. حالا آقای روحانی با چه نیتی این را میگوید من معتقد هستم قطعاً نیت خیری در آن نیست. اگر هم نگران گزینههای خودشان هستند قانون اساسی تایید صلاحیت نامزدها را به شورای نگهبان سپرده است و این هم یک اصل اساسی محکم است.
سفیر سابق ایران در مکزیک بیان کرد: اگر قرار باشد دولت بخواهد صلاحیت ها را تشخیص بدهد که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید، آن وقت دولت تمام مخالفین جریانهای خود را رد صلاحیت خواهد کرد. همچنان که الان میبینیم اعلام کردند هرچی استاندار و فرماندار و مسئول هست که همفکر آقای رئیس جمهور نباشد باید از سمت خود عزل شوند و لذا، اگر دست آقای روحانی یا دولت باشد که زیر مجموعه ایشان است هر کسی نظر متفاوت از رئیس جمهور دارد نه تنها نباید نامزد مجلس بشود، بلکه باید برود به جهنم. جایگاه کسانی که متفاوت از رئیس جمهور فکر میکنند جایشان در جهنم است به خصوص اگر نقدی به سیاستهای دولت هم داشته باشند لذا این رقابتها هست.
دخالت دولت در انتخابات، نگرانی جدی
وی با تاکید بر لزوم پرهیز دولت از دخالت در وارد کردن کاندیداهای مورد نظر خود به مجلس، اضافه کرد: من معتقدم که دولت تمام تلاش خودش را خواهد کرد که به نفع جریان خودش در این انتخابات دخالت بکند و اصولاً معتقد هستم که با انتصاب افرادی که در فتنه 88 دست داشتهاند به پستهای حساس مثل وزارت علوم و دستگاههایی که با مردم زیاد سر و کار دارند، و انتخاب آنها از بین کسانی که به نوعی حامی فتنه بودند درست با هدف انتخاباتی انجام شده است.
قدیری ابیانه تصریح کرد: بهدنبال روی کار آمدن مثلاً وزیر فتنهگر آنها بهدنبال روسای دانشگاهها و معاونین دانشگاهها و مسئولیتهای دیگری که دستنشانده خودشان بودند. برای این که بتوانند از این امکانات دانشگاهها برای انتخابات استفاده کنند و آنها مورد حمایت رادیوها و رسانههای بیگانه هم هستند، قطعاً میخواهند مجلس را فتح کنند و اصولگرایان کار سختی را پیش رو دارند.
زنگ خطر برای اصولگرایان
معاون اسبق رئیس دفتر هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینکه اگر اصولگرایان متحد شوند و در انتخاب نامزدها حزبگرایی و رفیقگرایی را ملاک قرار ندهند و واقعاً بر اساس معیارهای اصولگرایانه نامزدها را انتخاب کنند و به تضعیف همدیگر نپردازند میتوانند در انتخابات پیروز شوند، خاطرنشان کرد: هر چند کار سختی است چون دولت با همه امکاناتش در انتخابات تلاش خواهد کرد که کرسیهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را فتح کند و به نظر بنده از هزینه کردن بیتالمال هم دریغ نمیکند.
سفیر سابق ایران در استرالیا در ذکر دلائل خود، تأکید کرد: یکی از دلایلی که دولت حاضر نشد یارانه ثروتمندان را قطع کند، با این که قانون تصریح کرده با توجه به اینکه دولت پول ندارد به قول وزیر اقتصاد «روز پرداخت یارانهها روز مصیبت عظمای دولت است» به خاطر اثر تبلیغاتی آن است، این را قبلا آقای ترکان مشاور حقوقی آقای رئیس جمهور هم گفتند که اگر یارانه ثروتمندان قطع شود، آنها ناراحت میشوند و در انتخابات به ما رأی نخواهند داد. یعنی دولت کار خلاف قانون را دارد انجام میدهد و پولی را که ندارد یارانه پرداخت میکند و برای پرداخت آن دولت را بدهکار میکند و هدف آن تبلیغاتی است و این نه عدالت است و نه قانون است! در حال حاضر هم که با فشار مجلس شروع کردند به حذف کردن یارانه ثروتمندان، تا به حال یارانه یک میلیون نفر را حذف کردهاند و این کار را به کندی انجام میدهند. هرچند دولت با چانه زنی که با مجلس داشت تصمیم گرفت یارانه 6 میلیون نفر را تا پایان امسال حذف کند، یعنی 10 درصد جمعیت جامعه هم نمیشود، یعنی حتی یارانه یک دهک جامعه هم حذف نشده است.
قدیری ابیانه ادامه داد: اگر میخواستند یارانه 10 درصد ثروتمندان جامعه را حذف کنند باید یارانه 8 میلیون نفر را حذف میکردند ولی دولت در این قضیه سستی میکند و در هدفمندسازی یارانهها که یک امر واجب است و در برنامه دولت هم وجود دارد، به نظر من دولت میداند این کارها ضرر به اقتصاد کشور وارد میآورد، ولی بهخاطر منافع انتخاباتی این کار را نمیکند. آقای روحانی در یکی از سخنرانیهایشان گفت: «ما داریم از اقتصاد به سیاست یارانه میدهیم»، یعنی بهخاطر مسائل سیاسی از اقتصاد هزینه میکند این در حالی است که عملاً دولت نشان داده که از اقتصاد به نفع سیاست جناحی و حزبی هزینه میکند.
عیب، عیب است چه در آن دولت، چه در این دولت
وی بیان کرد: یکی از ایراداتی که دولت فعلی به دولت گذشته میگرفت این بود که در مدت هشت سال حدود 70 هزار میلیارد تومان بدهی منتقل کرده به دولت بعدی، در حالی که دولت روحانی در این دو سال اخیر 55 هزار میلیارد تومان به بدهی افزوده است و این در حالیست که درآمد نفت برای سال 94، 53 هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی در دو سال بیش از پیش بینی درآمد نفت سال 94 به بدهیها افزوده شده است. البته به معنی این نیست که همه مشکلات بهخاطر عدم تدبیر دولت است، تحریم نقش داشته، کمکاری مردم، فرهنگ غلط کار و مصرف در ایران هم موثر بوده در چنین شرایطی دولت باید برود به سمتی که در حد توانش مشکلات را رفع کند و صرفهجویی کند در بودجه، نه این که بهخاطر مسائل حزبی کار مملکت را به جایی برساند که خود وزیر اقتصاد بگوید «روز پرداخت یارانهها روز مصیبت عظماست.»
استاد دانشگاه اظهار کرد: یکی دیگر از ایراداتی که دولت فعلی نسبت به دولت گذشته میگیرد این است که آنها شروع کردند به همه یارانه پرداخت کردند و مردم را عادت دادند و این سیاست را نقد میکنند. این نقد درست است ولی وظیفه رئیس جمهور این است که اگر دولت قبلی خطایی کرده این دولت ترمیم بکند نه این که بگوید چون مردم خوششان آمده از وضع قبلی، من هم همان سیاست را ادامه میدهم. این مثل این میماند که یک بیماری نزد پزشک برود و پزشک بگوید که داروهایی را که دکتر قبلی داده است همه اشتباه است ولی خودش همان داروها را تجویز کند، با این که خودش بداند به شخص ضرر میرساند. این یعنی دولت به وظیفه خودش عمل نکرده است.
وی در ادامه یادآور شد: آقای هاشمی طرفدارانی دارد و آقای احمدینژاد هم طرفدارانی دارد و اینها تلاش میکنند از وزنه خودشان در شکلدهی انتخابات بعدی استفاده کنند. آقای احمدینژاد بیشتر طرفدارانش در روستاها و شهرستانها هستند، کسانی که این یارانهها را دریافت کردند و متوجه نیستند این نوع پرداخت یارانهها که صورت گرفته، ادامهپذیر نیست. آقای احمدینژاد در انتخابات دوره قبل که از مشایی دفاع میکرد و ادعا میکرد که اگر پیروز بشود، میشود یارانهها را از 45500 تومان به 250000 تومان هم رساند که من معتقدم یک هدف تبلیغاتی داشت که اگر به مشایی رای بدهید این اتفاق خواهد افتاد. یعنی مردم را به طمع بیاندازد که خوشبختانه شورای نگهبان بهحق، مشایی را رد صلاحیت کرد، اما عدهای متوجه این قضایا نیستند و فقط پولی را که گرفتند میبینند، البته کارهای اشتباهی هم در آن دولت انجام شد ولی صدا و سیما و رسانهها بهدلیل ملاحظاتی، کارهای اشتباه را منعکس نکردند. لذا خیلیها به خصوص در شهرستانها فقط آن بخش خوبش را دیدند و آقای احمدینژاد بین آنها طرفدارانی دارند.
قدیری ابیانه گفت: آقای هاشمی هم طرفدارانی دارد که البته ریزش و رویش داشته است. نیروهای ولایتمدار و پیرو خط امام (ره) و افراد مؤمن در طرفداری از آقای هاشمی دچار ریزش شدند، ولی نیروهای غیرمذهبی و تکنوکراتها و امثال اینها به طرفداران او اضافه شدهاند. این هم نه بهخاطر این که آنها مواضع خود را تغییر داده باشند، بلکه بهخاطر اینکه آقای هاشمی تغییر کرده است. اکنون بسیاری از مواضعی که بعضی از افراد دارند، اینها حرفهایی است که بازرگان اوایل انقلاب میزد و همینها او را نقد و نفی میکردند. یعنی در نهایت اوج پیشرفتشان این است که مثل بازرگان 37 سال پیش فکر کنند، ولی با این وجود حرف اول را مردم خواهند زد. مردم موضع مشخصی دارند. شاید 7 درصدی هرچی اصلاحطلبها بگویند به آن رای بدهند. در انتخابات گذشته هم آقای عارف ارزیابی شده بود و 7 درصد بیشتر در آرا طرفدار نداشت، هرچند همین 7 درصد هم باعث پیروزی روحانی شد. چون اگر آقای روحانی 250 هزار نفر رأی کمتر میآورد انتخابات به دور دوم میکشید. یعنی آقای روحانی با تفاوت 250 هزار رای نسبت به حد نصاب رئیس جمهور شد.
وی خاطرنشان کرد: اگر کار انتخابات به دوره دوم میکشید، ما میتوانستیم شاهد این باشیم که اختلاف بین اصولگرایان به اتحاد برسد و همه از یک نامزد تبلیغ کنند، و آن وقت سرنوشت انتخابات متفاوت میشد. به هرحال، هر کس طرفدارانی دارد و دوست دارد در انتخابات آن را وارد میدان کند. بخصوص بعضیها که تلاش دارند هم مجلس و هم خبرگان رهبری را بدست بگیرند، یعنی جناح خودشان بدست بگیرد و در این رابطه همانطور که عرض کردم رسانههای بیگانه ترجیح میدهند از نامزدهایی حمایت و حتی هزینه کنند که به اصل ولایت فقیه ایمان نداشته باشند و بخواهند در مقابل ولایت فقیه هم بایستند.
علل اختلاف، مختلف است
مدرس دانشگاههای کشور و مولف پژوهشگر با اشاره به موارد مختلف افراد در جریانهای مختلف کشورمان نسبت به انقلاب، ادامه داد: هدف متفاوت است، برخیها به مرور غربزده شدند و تغییر دیدگاه دادند. بعضیها واقعاً اعتقادی به ولایت فقیه ندارند. بعضیها اصلا به نظام دینی اعتقادی ندارند. مثلا میگویند که دین باید مسائل شخصی را در بر بگیرد نه مسائل حکومتی را. دخالت دین در حکومت باید کنار زده شود و بعضیها فکر میکنند این جوری کشور پیشرفت بیشتری میکند.
وی افزود: بعضیها پیروی کورکورانه از غرب میکنند. مثلاً در غرب کلیسا حاکم بود و زمانی که کلیسا کنار زده شد و دین از سیاست جدا شد و کلیسا حکومت را از دست داد، ما شاهد پیشرفت همه جانبه علمی و صنعتی و اقتصادی غرب بودیم و آنها به همین لحاظ میگویند که اگر در ایران هم دین را از سیاست و حکومت جدا کنیم، شاهد این پیشرفت خواهیم بود. در حالی که اسلام با آنچه که کلیسا از مسیح (ع) ارائه میدهد، زمین تا آسمان فرق میکند. الان در کلیساها مینویسند استدلال و عقل، بزرگترین دشمن ایمان است. این چه ربطی به اسلام دارد که اسلام میگوید یک ساعت تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادت است یا علم آموزی را عبادت میداند.
قدیری ابیانه ادامه داد: اتفاقاً یکی از سیاستهای استثمار این است که در کشورهای اسلامی سیاست را از دیانت جدا کند نه برای این که اینها پیشرفت کنند، بلکه برای اینکه جلو پیشرفتشان را بگیرند. اگر در غرب جدایی دین از سیاست باعث پیشرفت شد، بخاطر انحراف و تحریفی است که در دین اصیل مسیحیت انجام شده است. مثلا مسیحیان میگویند البته در انجیل از حضرت مسیح نقل شده که «هرگاه کسی به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند» براساس همین بحثها کشیشها در کلیساها میگویند که پذیرش ظلم نشانه ایمان به خداست. این کجا و اسلام کجا؟ اسلام میگوید که اگر کسی ظلم را بپذیرد شریک ظالم است. بعضی ها اینطوری فکر میکنند.
وی اضافه کرد: بعضی دیگر به کارهای خلاف مانند مصرف مشروبات الکلی، بدحجابی و فساد عادت کردند و مایلند انجام بدهند، چون دین و دیانت و حکومت دینی مانعشان است برای این میخواهند که حکومت اسلامی نباشد وگرنه همینها وقتی به اروپا میروند، اصلاً کاری به این کارها ندارند که آنجا حکومت جمهوری است یا سلطنتی؟ در فرانسه به اصطلاح جمهوری هست یا انگلیس سلطنتی! مهم این است که اینها در کارهایشان آزاد باشند و برای عیش و نوش این کارها را میکنند.
قدیری ابیانه خاطرنشان کرد: بعضیها هم در نظام گذشته در دربار بودند یا از ظلم حاکم سود میبردند. با پیروزی انقلاب زیان کردند و محدود شدند. از این ناراحت هستند و میخواهند ورق برگردد.
وی تصریح کرد: بعضیها هم هستند که مزدور هستند مأمورند و حقوق بگیرند. باید در آنچه به آنها ابلاغ میشود عمل کنند. بسیاری از این گروههای ضد انقلاب اینطوری هستند. در گروههایی که به هر حال به نظام اسلامی اعتقادی ندارند. یک عده مستقل بودن و وابسته نبودن ایران را نقطه ضعف نظام تلقی میکنند. بهجای اینکه آن را نقطه قوت بدانند. در حالی که این یک نقطه قوت است و چون نقطه ضعف تلقی میکنند، فکر میکنند میتوانند به آن ضربه بزنند. برای اینکه ضربه بزنند باید خودشان وابسته به یک قدرت خارجی باشند. لذا راه وابستگی را انتخاب میکنند. این را قبل از انقلاب هم داشتیم. رژیم شاه را قبول نداشتند. میخواستند مبارزه کنند. منتها میگفتند رژیم شاه وابسته به امپریالیسم امریکاست، ما برای اینکه بتوانیم مبارزه کنیم باید وابسته باشیم. مثلا سوسیالیسم روسیه و شوروی سابق یا کمونیسم چین انها از نظر ذهنی وابستگی دارند و اینطوری فکر میکنند عدهای هم هستند که آدمهای خوبی هستند اما فریب دشمن و این ادعای اصلاحگرایانه را خوردهاند.