خواسته روحانی این است فتنهگران همجناح با او احراز صلاحیت شوند/دولت در سمفونی خود نیاز به هماهنگی آهنگ در حرکت و اقتصاد مقاومتی دارد/آستانه تحمل دولت یازدهم ناکافی است
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ
روحانی دوست دارد که افرادی که هم جناح هستند و در فتنه یا در جایی دیگر خلافی کردهاند، اگر از حزب و جناح او معرفی شدند احراز صلاحیت شوند.
به گزارش خبرنگار بلاغ، در آخرین قسمت مصاحبه سهساعته با دکتر محمدحسن قدیری ابیانه «سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا»، به مسائل مختلفی پرداخته شد. برای بسیاری از کسانی که نام آقای قدیری را میشنوند، نام شهید ادواردو آنیلی برای آنها تداعی میشود. در پاسخ این سئوال، نحوه اسلام آوردن ادواردو و پذیرش تشیع و توطئه صهیونیستها در به شهادت رساندن این عاشق اسلام و انقلاب اسلامی و دلداده حضرت امام خمینی (ره) مورد تشریح قرار میگیرد.
- این تظاهرات اخیر علیه بازگشایی سفارتخانه را من میپسندم. تظاهرات شود شعار هم بدهند و اعلام کنند ما از انگلیس متنفر هستیم، اما دیگر حمله نکنند.
- اگر پای داعش به ایران باز شود، ناموس ملت را به حراج خواهند گذاشت.کما اینکه در عراق و سوریه این کار را کردند.
- اصولاً اینکه یک نفر دوست داشته باشد همه اختیارات کشور در دستش باشد، این اشکال بزرگی است. حتی او در تفسیر حق نظارت در اجرای قانون اساسی که با خودش است تفسیر به رای میکنند.
- زبانی میگویند که نقد کنید ولی منظور او از نقد کردن همان تعریف است چون اگر کسی نقد کند و نقدش انتقاد باشد، به نقاط ضعف تکیه کند متهم میشود به بی سوادی، به بی شناسنامه بودن و پیشنهاد میشود بروند به جهنم! و راه را بر انتقاد میبندند.
قدیری ابیانه در مورد این شهید میگوید: «شهید ادوارد آنیلی» پسر سوپر میلیاردر ایتالیایی بود که من از او بهعنوان ثروتمندترین شهید در تاریخ بشریت یاد میکنم، او که مسلمان شده بود میگفت: «اما و اگر، مربوط به کلام بشر است. زمانی که صحبت از کلام خدا باشد، دیگر آنجا اما و اگر ندارد چون خدایی که خالق همه هستی است، آن (قرآن) را فرستاده است.»
او که پدرش مسیحی و مادرش یهودی بود به این نتیجه میرسد که قرآن حق مطلق است و اما و اگر ندارد، اما ما در جامعه خود کسانی را داریم که حتی ملبس به لباس روحانیت هستند، یا خانمهایی که چادریاند و اهل نماز شب، اما یک طوری صحبت میکنند گویی اگر خدا موقع نزول قرآن با اینها مشورت میکرد، قرآن مترقیتر نازل میشد و بعضیها میگویند آیات مترقی قرآن، انگار قرآن آیات ارتجاعی هم دارد!
بعضیها به شدت غربزده هستند. پیشرفت کشور را میخواهند، اما فکر میکنند پیشرفت کشور دوری از انقلاب و اسلام است. الان دولت دم از اعتدال میزند، اما بعضیها تعریفشان از اعتدال این است یک چیزی بین اسلام و ضداسلام، این وسط میشود اعتدال. در حالی که اعتدال یعنی حرکت بر اساس اسلام کسی که از آن خارج بشود، از اعتدال خارج شده است. در همین فتنه سال 88 کسانی که تظاهرات میکردند دو دسته بودند، یک عده که میدانستند دارند دروغ میگویند و میدانستند که در انتخابات شکست خوردند، مثل سران فتنه، یک عده هم باورشان شده بود که تقلب شده و تحت تاثیر تبلیغات بودند.
لذا وقتی حقیقت بر آنها روشن شد و فهمیدند چنین چیزی نبوده، از فتنهگران جدا شدند.
این دستهبندیها را باید در انتخابات در نظر گرفت و بهطور طبیعی اصولگرایان باید سعی کنند افکار عمومی را از زوایای مختلف روشن کنند تا بتوانند مجلس را فتح کنند اما هدف از فتح مجلس باید خدمت باشد و خدمتی همهجانبه، کسانی هستند که وابسته به بیگانه نیستند و وجودشان برای مجلس و یا در هر سمت دیگر سودمند است.
وی با انتقاد از موضع جانبدارانه دولت در حمایت از یک جریان جناحی، اظهار کرد: الان رئیس جمهور میگوید مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان رهبری باید اینگونه باشد، این با رئیس جمهور نیست. این با مردم است که باید تصمیم بگیرند.
رئیس جمهور در حد یک رای میتواند نظر بدهد، ولی آیا او نظر خودش را در انتخابات اعمال نمیکند؟! معمولاً برای افراد سخت است که بتوانند شخصیت حقیقی خودشان را از شخصیت حقوقیشان جدا کنند، بهنظر میآید که دولت از این موضوع و موقعیت هم استفاده کند برای تلاش در جهت پیروزی جناح خودش، مثلاً یکی از راههایی که وجود دارد این است که مردم تقاضا دارند نمایندگان امکاناتی را وارد منطقه خود کنند. از بین کسانی که نماینده هستند یا مسئولیتی دارند اگر دولت با دادن امکاناتی به شهرهایی که نمایندگان آن شهرها اصلاحطلب هستند و آنجا هزینه کنند، عملاً دولت آن نمایندهها را تقویت کرده، چون گاهی مردم شهرستانها به امکاناتی که در یک دوره وارد میشود نگاه میکنند. اصلا با این هدف ممکن است امکاناتی را از یک شهری دریغ کنند که ممکن است نماینده اصولگرا داشته باشد و امکانات را به منطقهای بدهند که نماینده آن اصلاحطلب است و این کار را دارند انجام میدهند.
وی در همین ارتباط افزود: یکی از کارهایی که در حال حاضر انجام میشود این است که اگر قرار باشد دولت بودجه و پولی را به یکی از شهرها و یا روستایی بدهد، به نمایندهای که طرفدار خودش است اعلام میکند که به مردم شهر وعده آن را بدهد و بگوید تلاش میکند تا این کار بشود. آن وقت پولی که دولت هزینه میکند اینها میگذارند پای تلاش آن نمایندهای که میخواهند.
گاهی پولهای دولتی بهواسطه مجلس هزینه میشود، آن هم بهوسیله نمایندگانی که از آن جناح هستند. این کارهایی است که برای فتح مجلس انجام میدهند. منتها اینجا آگاهی افکار عمومی خیلی مهم است. یکی از مشکلاتی که ما در آگاهی افکار عمومی هنگام انتخابات داریم این است که در بعضی شهرها نسبت به شهرستانهای دیگر از امکانات کمتری برخوردار هستند. مردم میگویند به نمایندهای رای بدهیم که با دولتمردان رابطه خوب داشته باشد، تا بتواند امکانات بیشتری جلب کند، یا به کسی رای بدهیم که میدانیم رای میآورد، چرا که بعداً بتوانیم بگوییم ما به تو رای دادهایم برای ما این کار را انجام بده! لذا یکی از تاکتیکهایی که معمولا نامزدها به کار میبرند این است که با ترفندهای مختلف خود را پیروز انتخابات جلوه دهند.
این محقق و پژوهشگر دانشگاهی به موضوع نفوذ امریکا در ارکان فرهنگی با تغییر نگرشهای ارزشی پیرامون استکبارستیزی و حمایت از ارزشهای متعالی دینی در کشورمان پرداخت و گفت: مقام معظم رهبری سالها است بحث شبیخون فرهنگی را مطرح کردهاند، موقعی که دیگران مو را نمیدیدند، ایشان پیچش مو را میدید و هشدار میدادند، من معتقدم که دشمن نیازی به این کار ندارد، چون خودیها این وظیفه را برایش انجام میدهند. مثلاً یکی از استراتژیهای دشمن استعمارگر این بود که کشورهای نفتخیز باید وابسته به فروش نفت خام باشند. برای اینکه نفت خامی که نیاز آنها است، اهرم قدرت دست کشورهای نفتخیز نباشد، آنها را وابسته به فروش نفت کردهاند تا تولید ثروت نکنند، برای اینکه ثروت تولید نشود باید کار نکنند و برای اینکه کار نکنند باید فرهنگ کار خراب بشود. یکی از کارهایی که رژیمهایی مثل رژیم پهلوی کرد ایجاد این فرهنگ بود مأمورند و باید عمل کنند.
بخش دوم استراتژی هم این بود که درآمدهای حاصل از فروش نفت نباید صرف امور عمرانی و زیربنایی تولید شود و باید در مصرف از دست برود در مصرف و مصرفزدگی از دست برود و باز برای این که پول به جیب آنها برگردد، باید مصرف کالاهای خارجی رایج بشود. از نظر فرهنگی کاری کردند که کالای مصرفی خارجی نشانه تشخص اجتماعی باشد. بعد از انقلاب این هر دو سیاست ادامه دارد. یعنی هم فرهنگ کار ضعیف است و من می گویم ضعیفتر هم شده است. در واقع خودیها به آن دامن زدهاند. شما یک سریال یا فیلم سینمایی را نشان دهید که در ایران از کار کردن به عنوان سگدویی یا جون کندن و یا خر حمالی کردن یاد نکنند. یک سریال یا فیلم سینمایی در ایران نشان بدهید که در آن تبلیغ کالای خارجی نباشد. من تقریباً میتوانم بگویم که ندیدهام. شاید سریال پایتخت نسبت به بقیه سریالها از این لحاظ وضعش بهتر بوده باشد. من معتقدم باید اصلاح بکنیم منتها فرهنگسازهای ما باید خودشان را اصلاح کنند.
قدیری ابیانه سپس به موضوع توافق هستهای پرداخت و بیان کرد: هنوز توافق امضاء نشده و به تایید هم نرسیده که بخواهیم پیرامون آن اظهار نظر کنیم، چون هم کنگره امریکا و هم ما باید تاییدش کنیم. اگر دو طرف تایید کردند، تازه اجرا شدنش آغاز میشود. بندهایی در این توافق آمده که راههایی را بر ما میبندد و در حقیقت از یکسری خطوط قرمزها هم عبور شده است. توافق در شورای امنیت ملی در دست بررسی است. بعضی هم میگویند متن توافق در مجلس هم باید بررسی و تصویب شود که البته برای به مجلس بردن یا نبردن آن اختلاف نظرهایی وجود دارد.
وی با اعلام اینکه موارد نظامی موجود در توافق جزو اختیارات دولت نبوده که پیرامون آنها در مذاکرات بحث شده و این موارد از اختیارات رهبری است، در زمینه جنبشهای مقاومت و حمایت ایران از آنها، بیان کرد: هستند کسانی بهویژه جناح اصلاحات که معتقدند ما نباید کاری به این کارها داشته باشیم و باید گلیم خودمان را به اصطلاح از آب بیرون بکشیم و حتی راجع به این که همچنین موضعی در مورد اسرائیل داریم و آن را به رسمیت نمیشناسیم، رودربایستی میکنند و چیزی نمیگویند وگرنه بعضیها شاید بگویند به رسمیت بشناسیم. در بین مردم هم هستند کسانی که میگویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اینها به خاطر تحلیل اشتباه از اوضاع است.
کری و اوباما بارها وقتی صحبت از گزینه نظامی شده علیه ایران، گفتند اگر ما به ایران حمله کنیم، حزبالله اسرائیل را بمباران میکند و این را از موانع حمله نظامی به ایران دانستند و راست هم میگویند.
یعنی کمک به حزب الله، حماس و سوریه یعنی دسترسی ایران به عمق اسرائیل که از موانع حمله نظامی علیه ایران است. البته ما بخاطر مسائل انسانی و اسلامی کمک میکنیم. مثلاً کمکی که در صندوق صدقات ریخته میشود و میگویند این کمک را در را خدا انجام بدهید، خدا 70 نوع بلا را دور میکند. اگر بهخاطر مسائل اسلامی و انسانی هم نبود و فقط مسائل منافع و امنیت ملی خودمان را در نظر میگرفتیم و فقط برای ممانعت از آغاز جنگ علیه خودمان بود، کمکها بیشتری باید میکردیم.
در حال حاضر، این حزبالله هست که مورد سوال واقع میشود، که چرا لبنان را بهخاطر ایران دچار مشکل میکند و در معرض حملات اسرائیل قرار میدهد. در حقیقت حمله به حزبالله، حماس، یمن، سوریه و ... برای این است که مانع مهم حمله نظامی به ایران برداشته شود. من معتقد هستم باید کمکها را بیشتر کنیم، منتها باید مردم را آگاه کنیم و این از وظایف رسانهها است که مرز بندیها را برای مردم ملموس سازند که این نوع کمکها به نفع خود ملت ایران است.
وی با انتقاد از موضع جانبدارانه دولت در حمایت از یک جریان جناحی، اظهار کرد: الان رئیس جمهور میگوید مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان رهبری باید اینگونه باشد، این با رئیس جمهور نیست. این با مردم است که باید تصمیم بگیرند.
رئیس جمهور در حد یک رای میتواند نظر بدهد، ولی آیا او نظر خودش را در انتخابات اعمال نمیکند؟! معمولاً برای افراد سخت است که بتوانند شخصیت حقیقی خودشان را از شخصیت حقوقیشان جدا کنند، بهنظر میآید که دولت از این موضوع و موقعیت هم استفاده کند برای تلاش در جهت پیروزی جناح خودش، مثلاً یکی از راههایی که وجود دارد این است که مردم تقاضا دارند نمایندگان امکاناتی را وارد منطقه خود کنند. از بین کسانی که نماینده هستند یا مسئولیتی دارند اگر دولت با دادن امکاناتی به شهرهایی که نمایندگان آن شهرها اصلاحطلب هستند و آنجا هزینه کنند، عملاً دولت آن نمایندهها را تقویت کرده، چون گاهی مردم شهرستانها به امکاناتی که در یک دوره وارد میشود نگاه میکنند. اصلا با این هدف ممکن است امکاناتی را از یک شهری دریغ کنند که ممکن است نماینده اصولگرا داشته باشد و امکانات را به منطقهای بدهند که نماینده آن اصلاحطلب است و این کار را دارند انجام میدهند.
وی در همین ارتباط افزود: یکی از کارهایی که در حال حاضر انجام میشود این است که اگر قرار باشد دولت بودجه و پولی را به یکی از شهرها و یا روستایی بدهد، به نمایندهای که طرفدار خودش است اعلام میکند که به مردم شهر وعده آن را بدهد و بگوید تلاش میکند تا این کار بشود. آن وقت پولی که دولت هزینه میکند اینها میگذارند پای تلاش آن نمایندهای که میخواهند.
گاهی پولهای دولتی بهواسطه مجلس هزینه میشود، آن هم بهوسیله نمایندگانی که از آن جناح هستند. این کارهایی است که برای فتح مجلس انجام میدهند. منتها اینجا آگاهی افکار عمومی خیلی مهم است. یکی از مشکلاتی که ما در آگاهی افکار عمومی هنگام انتخابات داریم این است که در بعضی شهرها نسبت به شهرستانهای دیگر از امکانات کمتری برخوردار هستند. مردم میگویند به نمایندهای رای بدهیم که با دولتمردان رابطه خوب داشته باشد، تا بتواند امکانات بیشتری جلب کند، یا به کسی رای بدهیم که میدانیم رای میآورد، چرا که بعداً بتوانیم بگوییم ما به تو رای دادهایم برای ما این کار را انجام بده! لذا یکی از تاکتیکهایی که معمولا نامزدها به کار میبرند این است که با ترفندهای مختلف خود را پیروز انتخابات جلوه دهند.
این محقق و پژوهشگر دانشگاهی به موضوع نفوذ امریکا در ارکان فرهنگی با تغییر نگرشهای ارزشی پیرامون استکبارستیزی و حمایت از ارزشهای متعالی دینی در کشورمان پرداخت و گفت: مقام معظم رهبری سالها است بحث شبیخون فرهنگی را مطرح کردهاند، موقعی که دیگران مو را نمیدیدند، ایشان پیچش مو را میدید و هشدار میدادند، من معتقدم که دشمن نیازی به این کار ندارد، چون خودیها این وظیفه را برایش انجام میدهند. مثلاً یکی از استراتژیهای دشمن استعمارگر این بود که کشورهای نفتخیز باید وابسته به فروش نفت خام باشند. برای اینکه نفت خامی که نیاز آنها است، اهرم قدرت دست کشورهای نفتخیز نباشد، آنها را وابسته به فروش نفت کردهاند تا تولید ثروت نکنند، برای اینکه ثروت تولید نشود باید کار نکنند و برای اینکه کار نکنند باید فرهنگ کار خراب بشود. یکی از کارهایی که رژیمهایی مثل رژیم پهلوی کرد ایجاد این فرهنگ بود مأمورند و باید عمل کنند.
بخش دوم استراتژی هم این بود که درآمدهای حاصل از فروش نفت نباید صرف امور عمرانی و زیربنایی تولید شود و باید در مصرف از دست برود در مصرف و مصرفزدگی از دست برود و باز برای این که پول به جیب آنها برگردد، باید مصرف کالاهای خارجی رایج بشود. از نظر فرهنگی کاری کردند که کالای مصرفی خارجی نشانه تشخص اجتماعی باشد. بعد از انقلاب این هر دو سیاست ادامه دارد. یعنی هم فرهنگ کار ضعیف است و من می گویم ضعیفتر هم شده است. در واقع خودیها به آن دامن زدهاند. شما یک سریال یا فیلم سینمایی را نشان دهید که در ایران از کار کردن به عنوان سگدویی یا جون کندن و یا خر حمالی کردن یاد نکنند. یک سریال یا فیلم سینمایی در ایران نشان بدهید که در آن تبلیغ کالای خارجی نباشد. من تقریباً میتوانم بگویم که ندیدهام. شاید سریال پایتخت نسبت به بقیه سریالها از این لحاظ وضعش بهتر بوده باشد. من معتقدم باید اصلاح بکنیم منتها فرهنگسازهای ما باید خودشان را اصلاح کنند.
قدیری ابیانه سپس به موضوع توافق هستهای پرداخت و بیان کرد: هنوز توافق امضاء نشده و به تایید هم نرسیده که بخواهیم پیرامون آن اظهار نظر کنیم، چون هم کنگره امریکا و هم ما باید تاییدش کنیم. اگر دو طرف تایید کردند، تازه اجرا شدنش آغاز میشود. بندهایی در این توافق آمده که راههایی را بر ما میبندد و در حقیقت از یکسری خطوط قرمزها هم عبور شده است. توافق در شورای امنیت ملی در دست بررسی است. بعضی هم میگویند متن توافق در مجلس هم باید بررسی و تصویب شود که البته برای به مجلس بردن یا نبردن آن اختلاف نظرهایی وجود دارد.
وی با اعلام اینکه موارد نظامی موجود در توافق جزو اختیارات دولت نبوده که پیرامون آنها در مذاکرات بحث شده و این موارد از اختیارات رهبری است، در زمینه جنبشهای مقاومت و حمایت ایران از آنها، بیان کرد: هستند کسانی بهویژه جناح اصلاحات که معتقدند ما نباید کاری به این کارها داشته باشیم و باید گلیم خودمان را به اصطلاح از آب بیرون بکشیم و حتی راجع به این که همچنین موضعی در مورد اسرائیل داریم و آن را به رسمیت نمیشناسیم، رودربایستی میکنند و چیزی نمیگویند وگرنه بعضیها شاید بگویند به رسمیت بشناسیم. در بین مردم هم هستند کسانی که میگویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اینها به خاطر تحلیل اشتباه از اوضاع است.
کری و اوباما بارها وقتی صحبت از گزینه نظامی شده علیه ایران، گفتند اگر ما به ایران حمله کنیم، حزبالله اسرائیل را بمباران میکند و این را از موانع حمله نظامی به ایران دانستند و راست هم میگویند.
یعنی کمک به حزب الله، حماس و سوریه یعنی دسترسی ایران به عمق اسرائیل که از موانع حمله نظامی علیه ایران است. البته ما بخاطر مسائل انسانی و اسلامی کمک میکنیم. مثلاً کمکی که در صندوق صدقات ریخته میشود و میگویند این کمک را در را خدا انجام بدهید، خدا 70 نوع بلا را دور میکند. اگر بهخاطر مسائل اسلامی و انسانی هم نبود و فقط مسائل منافع و امنیت ملی خودمان را در نظر میگرفتیم و فقط برای ممانعت از آغاز جنگ علیه خودمان بود، کمکها بیشتری باید میکردیم.
در حال حاضر، این حزبالله هست که مورد سوال واقع میشود، که چرا لبنان را بهخاطر ایران دچار مشکل میکند و در معرض حملات اسرائیل قرار میدهد. در حقیقت حمله به حزبالله، حماس، یمن، سوریه و ... برای این است که مانع مهم حمله نظامی به ایران برداشته شود. من معتقد هستم باید کمکها را بیشتر کنیم، منتها باید مردم را آگاه کنیم و این از وظایف رسانهها است که مرز بندیها را برای مردم ملموس سازند که این نوع کمکها به نفع خود ملت ایران است.
اگر پای داعش به ایران باز شود، ناموس ملت را به حراج خواهند گذاشت.کما اینکه در عراق و سوریه این کار را کردند.
وی ادامه داد: الان اگر از مردم سوال شود عراق را رها کنیم که داعش حاکم شود یا برویم جلو داعش را بگیریم، مردم میگویند برویم و جلو داعش را بگیریم، چون میدانند اگر اینها در عراق حاکم شوند بدتر از صدام خواهند بود، و اگر پایشان به ایران باز شود، ناموس ملت را به حراج خواهند گذاشت. کما اینکه در عراق و سوریه این کار را کردند. الان وضع داعش را درک میکنند حتی مخالفین و لامذهبها مایلند دولت و سپاه و دیگران کاری کنند. آنها حتی نتوانند به مرز ایران نزدیک شوند. منتها این خطر در مرز ما را عدهای میفهمند و عدهای هم درک نمیکنند. اینهایی که خطر داعش را در نزدیکی مرز درک میکنند، خطر عدم حمایت از حزبالله، حماس و سوریه را متوجه نمیشوند، در حالی که داعش رو هم اسرائیل ایجاد کرده است.
این تظاهرات اخیر علیه بازگشایی سفارتخانه را من میپسندم. تظاهرات شود شعار هم بدهند و اعلام کنند ما از انگلیس متنفر هستیم، اما دیگر حمله نکنند.
این دیپلمات با سابقه کشورمان با مخالفت نسبت به تعرض به سفارتخانهها، حفاظت از سفارتخانهها را از پروتکلهای معتبر جهانی دانست و در رابطه با بازگشایی سفارت انگلیس گفت: این تظاهرات اخیر علیه بازگشایی سفارتخانه را من میپسندم. تظاهرات شود شعار هم بدهند و اعلام کنند ما از انگلیس متنفر هستیم، اما دیگر حمله نکنند. نیروهای پلیس هم موظف هستند از سفارتخانه حمایت کنند و جلو تظاهرات غیر قانونی را هم بگیرند. قانوناً موظف هستند، اما دلیلی بر خشونت نیست.
نباید با کسانی که دلسوز نظام هستند و اعتراض میکنند به این قضایا و حتی اعتراض دارند به بازگشایی سفارتخانه، برخورد تندی کنند. هر کس باید وظیفه خودش را درست انجام بدهد. نیروی انتظامی از آنجا حفاظت بکند و من و شما هم اگر خواستیم تظاهرات کنیم، قانونی و مسالمتآمیز شعارمان را بدهیم، ولی ورود غیرمجاز نداشته باشیم. ضرب و شتم نداشته باشیم و پلیس هم دخالت بکند اما بدون اعمال خشونت.
انگلستان بهدنبال ورود غیرمجاز دانشجویان به سفارتخانه و احساس تحقیری که از مصوبه مجلس پیدا کرد، چرا که گفته شد سطح روابط پایین بیاید به قبای انگلیس برخورد. چون انگلیس همیشه دوست داشت از موضع قدرت با ایران برخورد کند، ولی اینجا ایران است که سطح روابط خود با انگلیس را تقلیل میدهد و پشت سر آن هم دانشجویان تظاهرات میکنند و انگلیس بهعنوان عکسالعمل دیپلماتهای ما را اخراج میکند و ما هم بهعنوان عکسالعمل به اخراج دیپلماتهای ایرانی کل دیپلماتهای انگلیس را اخراج کردیم. در حقیقت این انگلیس بود که موجب قطع رابطه با ایران شدند. البته عجله کردند و پشیمان هم شدند. چون آنها به سفارتشان برای توطئه در ایران نیاز داشتند، بهخصوص که در ایران سفارت امریکا وجود ندارد و سفارت انگلیس باید بار مسئولیتهای امریکا را هم بهدوش بکشد و خیلی زود هم پشیمان شدند، اما زمینه برای بازگشت فراهم نبود.
الان با توجه به توافقاتی که انجام شده و یک طرف مذاکره انگلستان بود، احساس کرد که این شرایط برای بازگشایی مجدد سفارت در ایران با شرایط آبرومندانه بهترین زمان است. چون توافقات امضاء شده خواستند رابطه داشته باشند. در حالی که اگر هم امضاء توافقات انجام نمیشد، آنها دلشان میخواست رابطه داشته باشند. بنابراین بازگشایی سفارت کار خلاف قانونی نبود و مطابق با مصوبه مجلس و متقابل هم بود و سفارت ایران هم در آنجا بازگشایی شد و در حد کاردار که مجلس تعیین کرده بود، کارش را شروع کرده است و حالا اگر بخواهد سطح روابط را بالا ببرند در حد سفیر قضیه فرق میکند.
این دیپلمات با سابقه کشورمان با مخالفت نسبت به تعرض به سفارتخانهها، حفاظت از سفارتخانهها را از پروتکلهای معتبر جهانی دانست و در رابطه با بازگشایی سفارت انگلیس گفت: این تظاهرات اخیر علیه بازگشایی سفارتخانه را من میپسندم. تظاهرات شود شعار هم بدهند و اعلام کنند ما از انگلیس متنفر هستیم، اما دیگر حمله نکنند. نیروهای پلیس هم موظف هستند از سفارتخانه حمایت کنند و جلو تظاهرات غیر قانونی را هم بگیرند. قانوناً موظف هستند، اما دلیلی بر خشونت نیست.
نباید با کسانی که دلسوز نظام هستند و اعتراض میکنند به این قضایا و حتی اعتراض دارند به بازگشایی سفارتخانه، برخورد تندی کنند. هر کس باید وظیفه خودش را درست انجام بدهد. نیروی انتظامی از آنجا حفاظت بکند و من و شما هم اگر خواستیم تظاهرات کنیم، قانونی و مسالمتآمیز شعارمان را بدهیم، ولی ورود غیرمجاز نداشته باشیم. ضرب و شتم نداشته باشیم و پلیس هم دخالت بکند اما بدون اعمال خشونت.
انگلستان بهدنبال ورود غیرمجاز دانشجویان به سفارتخانه و احساس تحقیری که از مصوبه مجلس پیدا کرد، چرا که گفته شد سطح روابط پایین بیاید به قبای انگلیس برخورد. چون انگلیس همیشه دوست داشت از موضع قدرت با ایران برخورد کند، ولی اینجا ایران است که سطح روابط خود با انگلیس را تقلیل میدهد و پشت سر آن هم دانشجویان تظاهرات میکنند و انگلیس بهعنوان عکسالعمل دیپلماتهای ما را اخراج میکند و ما هم بهعنوان عکسالعمل به اخراج دیپلماتهای ایرانی کل دیپلماتهای انگلیس را اخراج کردیم. در حقیقت این انگلیس بود که موجب قطع رابطه با ایران شدند. البته عجله کردند و پشیمان هم شدند. چون آنها به سفارتشان برای توطئه در ایران نیاز داشتند، بهخصوص که در ایران سفارت امریکا وجود ندارد و سفارت انگلیس باید بار مسئولیتهای امریکا را هم بهدوش بکشد و خیلی زود هم پشیمان شدند، اما زمینه برای بازگشت فراهم نبود.
الان با توجه به توافقاتی که انجام شده و یک طرف مذاکره انگلستان بود، احساس کرد که این شرایط برای بازگشایی مجدد سفارت در ایران با شرایط آبرومندانه بهترین زمان است. چون توافقات امضاء شده خواستند رابطه داشته باشند. در حالی که اگر هم امضاء توافقات انجام نمیشد، آنها دلشان میخواست رابطه داشته باشند. بنابراین بازگشایی سفارت کار خلاف قانونی نبود و مطابق با مصوبه مجلس و متقابل هم بود و سفارت ایران هم در آنجا بازگشایی شد و در حد کاردار که مجلس تعیین کرده بود، کارش را شروع کرده است و حالا اگر بخواهد سطح روابط را بالا ببرند در حد سفیر قضیه فرق میکند.
اصولاً اینکه یک نفر دوست داشته باشد همه اختیارات کشور در دستش باشد، این اشکال بزرگی است. حتی او در تفسیر حق نظارت در اجرای قانون اساسی که با خودش است تفسیر به رای میکنند.
این استاد دانشگاه، دولت را سزاوارتر از هر کسی در اجرای قانون دانست و گفت: کسانی که میخواهند قانون را نقض کنند، همیشه دم از قانون میزنند و اینطور نیست که چیزی آنها را نگران کرده باشد. ما توقع داریم که رئیس جمهور طبق قانون اساسی عمل کند و توقع داشتیم طبق قانون یارانه ثروتمندان قطع شود و دولت این کار را نکرد. ما توقع داشتیم مطابق با سوگندی که یاد کردند از قانون اساسی پیروی کنند، ولی می آیند میگویند شورای نگهبان نباید در مورد صلاحیت نامزدها نظر بدهد و این کار با قوه مجریه است. با وجود این که در قانون اساسی تصریح شده است و او میداند ولی میگوید و کار خلاف قانون انجام میدهد، درحالی که او حقوقدان است. اما این که چرا این حرف را میزند و چرا دوست دارد تایید صلاحیت نامزدها با شورای نگهبان نباشد به همان دلیل که دوست دارد تایید صلاحیت وزرا با مجلس نباشد، دوست دارد هر کسی او تعیین میکند دیگر نیازی به تایید مجلس هم نباشد، کما اینکه برای انتخاب معاونینش اینطور است، برای انتخاب معاون اول یا معاون اجرایی و دیگر معاونین احتیاجی به تایید مجلس ندارد. او دوست دارد که افرادی که هم جناح هستند و در فتنه یا در جایی دیگر خلافی کردهاند، اگر از حزب و جناح او معرفی شدند احراز صلاحیت شوند.
وی در ادامه یادآور شد: حالا من میخواهم این سوال را مطرح کنم فرض کنیم در دوره آقای احمدی نژاد هستیم. آیا آقای روحانی حاضر بود تایید صلاحیت با شورای نگهبان نباشد و دولت این کار را انجام بدهد؟ هرکسی که آقای احمدینژاد خواست تایید کند و خواست رد کند یا فقط زمانی که خودش مسئول است چنین چیزی را دوست دارد؟ قطعاً آن زمان ترجیح میدادند تایید صلاحیتها با دولت یا هیئت اجرایی که دولت تعیین میکند نباشد و ترجیح میداد شورای نگهبان نظارت کند. اما الان که خودشان مسئول هستند دوست دارد خودش این کار را انجام بدهد.
اصولاً اینکه یک نفر دوست داشته باشد همه اختیارات کشور در دستش باشد، این اشکال بزرگی است. حتی او در تفسیر حق نظارت در اجرای قانون اساسی که با خودش است تفسیر به رای میکند. آقای احمدی نژاد این تفسیر به رأی را از سال آخر شروع کرد که نظارت بر قانون اساسی یعنی سایر قوا را هم من نظارت کنم. من تذکر بدهم، من بگویم این کار شما خلاف است. آقای روحانی تفسیر به رای را از اول کار شروع کرده است. یک قوه نمیتواند برای قوای دیگر تعیین تکلیف کند. حداکثر میتواند نظارت کند و گزارش بدهد به رهبری! در حد گزارشدهی است. من هم میتوانم گزارش بدهم به رئیس جمهور، من هم بهعنوان شهروند میتوانم نامه بنویسم به رئیس جمهور و بگویم این مشکل در سیستم اجرایی یا در کشوری با تنوع آب و هوایی ایران و تنوع محصولاتی که داریم، چه احتیاجی به قاچاق میوههای کشورهای دیگر است که وارد بشود. عمده مردم ایران مصرف کننده هستند. جای دیگر وجود دارد. ولی مرجع قانونی نیستم. من می توانم شکایت کنم. مثلا از برادرم به پدرم، ولی اگر بخواهم شکایت حقوقی کنم باید به دستگاه قضایی شکایت کنم و گرنه این نوع شکایتها که ارزش حقوقی ندارد.
سفیر سابق کشورمان در مکزیک با انتقاد از واردات بیرویه و قاچاق کالا، بیان کرد: یک سری از کالاهای وارداتی قاچاق هست و از راههای غیر رسمی مانند مرزهای افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق و از راه دریا وارد میشود. مقابله با قاچاق کالا با نیروی انتظامی است که زیر نظر رئیس جمهور نیست. بنابر این نیروی انتظامی باید پاسخگو باشد، البته مبارزه در برنامه نیروی انتظامی هست، ولی ممکن است در برخی از جاها بعضی از افراد نیروی انتظامی دچار تخلف شوند، همچنانکه در راههای رسمی مانند گمرک هم گاهی شاهد این فسادها هستیم، چون برخی از کارکنان این فساد رو اعمال میکنند، اما در مبادی رسمی فسادهایی هست که برخورد با آن از وظایف دولت است.
در دستگاههای دولتی هم فساد هست. باید با آن برخورد شود. هم دولت باید برخورد کند و هم قوه قضاییه و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور. اگر مشخص شد، باید برخورد کنند. در مواردی هم برخورد شده و مواردی هم نشده است. اما یک مسئله که وجود دارد، مثال میوه را هم حضرت آقا زدند؛ کشوری با تنوع آب و هوایی ایران و تنوع محصولاتی که داریم، چه احتیاجی به قاچاق میوههای کشورهای دیگر است که وارد بشود. عمده مردم ایران مصرف کننده هستند. مثلا تو مصارف کشاورزی، تولیدکنندگان یک اقلیتهایی هستند. اگر میوه یا برنج یا یکسری اقلام مورد نیاز گران شود، اکثر افراد ناراضی میشوند و دولت اگر بهترین عملکردها را هم در ابعاد مختلف داشته باشد، ناگهان میبینید که گران بودن سیب زمینی و پیاز یا گوجه و میوهها میتواند کل اعتبار دولت را زیر سوال ببرد.
لذا برای این که دولت رضایت اکثریت را جلب کند، وقتی جنسی گران میشود، فوری درهای واردات را باز میکند به نحوی که در برخی موارد ارز ترجیحی به آنها میدهد و کمتر از آنچه که هست هم جلوه می کند. 400 یا 500 تومان یارانه دولت برای هر ذلار میشود، اگر بخواهد ارز ترجیحی بدهد با نرخ دلار امروز، یعنی 2850 هزار تومان نرخ رسمی است و 3300 تومان آزاد است و 450 تومان تفاوت دارد اگر دولت به محصول وارداتی مانند گندم، برنج و میوه دلار 2850 تومان اختصاص بدهد، آن وقت جنسی که وارد میشود ارزانتر هم از آنچه که هست جلوه میکند و مردم هم راضی میشوند. بخصوص نزدیک ایام عید که همه میخواهند میوههای با کیفیت را روی سفرهها بگذارند. اوج واردات میوههای خارجی است و توجه نمیکنند که این واردات کشاورزی را به ورشکستگی میکشاند، به نحوی که بعضی از محصولات برای کشاورز به صرفه نیست و در نهایت جمعش میکند و کشاورز نه تنها درآمدی از فروش نخواهد داشت، بلکه هزینهای را هم که پرداخت کرده دریافت نمیکند و سودی نمیگیرد.
این اگر برای یک یا دو سال ادامه پیدا کند کشاورز زمینش را میفروشد یا رها میکند، کما اینکه میبینیم در شمال کشور بعضی زمینهای خودشان را میفروشند برای ویلاسازی و خودش میشود مصرفکننده یا حاشیهنشین شهر و معضلات بزرگی که در پی دارد و مردم هم به عبارتی این را می پسندند. برای مثال اگر در تهران اعلام شود که سیب کیلویی یکصد تومان است، مردم خوشحال میشوند و دیگر نمیگویند کشاورزی با این کیلویی یکصد تومان نمیتواند کار کند و باید زمینش را رها کند و آن وقت برای سال بعد محصولی هم که امسال تولید شده بود دیگر تولید نمیشود.
باید مردم را آگاه کرد که قضاوتهایشان درباره عملکرد دولت صرفا بر اساس قیمت میوه نباشد. همچنانکه در این فصل هندوانه ارزان شده ما نمیتوانیم ارزان شدن آن را پای دولت بگذاریم. چون فصل تولید هندوانه هست و عرضه زیاد شده است. قیمت هم پایین آمده یا مثلا بعضیها درست زمانی که میوه نوبرش است و قیمت آن گرانتر است معرکه میگیرند، برای مثال چغاله بادام چند 10 هزار تومان است در حالی که الان همه جا به تولید نرسیده بعد از یک مدت می بینیم که قیمت آن افت پیدا کرده، پس دولت مصالح سیاسیاش حکم میکند که واردات را انجام دهد و در اختیار مردم بگذارد تا مردم را راضی نگه دارد در حالی که مصلحت اقتصادی کشور این نیست.
یکی از راه ها این است که مردم آگاه شوند و فکر نکنند واردات میوه و در اختیار داشتن آن یک نکته مثبت است. اگر دولت واردات خارجی انجام بدهد، مردم خرید نکنند و نخورند و همان میوه ایرانی را مصرف کنند. البته بعضیها میگویند ما پرتغال درشت را صادر میکنیم و ریزش را خودمان مصرف میکنیم. میگویند «کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد.» اگر قرار باشد کوزهگر کوزه شکستهاش را بفروشد و کوزه بهتر را برای خود نگهدارد و آب بخورد که کارش پیش نمیرود.
اگر قرار باشد قالیباف گلیم بفروشد و فرش ابریشم را که بافته است زیر پایش بگذارد که اقتصاد رونقی نخواهد داشت.
این استاد دانشگاه، دولت را سزاوارتر از هر کسی در اجرای قانون دانست و گفت: کسانی که میخواهند قانون را نقض کنند، همیشه دم از قانون میزنند و اینطور نیست که چیزی آنها را نگران کرده باشد. ما توقع داریم که رئیس جمهور طبق قانون اساسی عمل کند و توقع داشتیم طبق قانون یارانه ثروتمندان قطع شود و دولت این کار را نکرد. ما توقع داشتیم مطابق با سوگندی که یاد کردند از قانون اساسی پیروی کنند، ولی می آیند میگویند شورای نگهبان نباید در مورد صلاحیت نامزدها نظر بدهد و این کار با قوه مجریه است. با وجود این که در قانون اساسی تصریح شده است و او میداند ولی میگوید و کار خلاف قانون انجام میدهد، درحالی که او حقوقدان است. اما این که چرا این حرف را میزند و چرا دوست دارد تایید صلاحیت نامزدها با شورای نگهبان نباشد به همان دلیل که دوست دارد تایید صلاحیت وزرا با مجلس نباشد، دوست دارد هر کسی او تعیین میکند دیگر نیازی به تایید مجلس هم نباشد، کما اینکه برای انتخاب معاونینش اینطور است، برای انتخاب معاون اول یا معاون اجرایی و دیگر معاونین احتیاجی به تایید مجلس ندارد. او دوست دارد که افرادی که هم جناح هستند و در فتنه یا در جایی دیگر خلافی کردهاند، اگر از حزب و جناح او معرفی شدند احراز صلاحیت شوند.
وی در ادامه یادآور شد: حالا من میخواهم این سوال را مطرح کنم فرض کنیم در دوره آقای احمدی نژاد هستیم. آیا آقای روحانی حاضر بود تایید صلاحیت با شورای نگهبان نباشد و دولت این کار را انجام بدهد؟ هرکسی که آقای احمدینژاد خواست تایید کند و خواست رد کند یا فقط زمانی که خودش مسئول است چنین چیزی را دوست دارد؟ قطعاً آن زمان ترجیح میدادند تایید صلاحیتها با دولت یا هیئت اجرایی که دولت تعیین میکند نباشد و ترجیح میداد شورای نگهبان نظارت کند. اما الان که خودشان مسئول هستند دوست دارد خودش این کار را انجام بدهد.
اصولاً اینکه یک نفر دوست داشته باشد همه اختیارات کشور در دستش باشد، این اشکال بزرگی است. حتی او در تفسیر حق نظارت در اجرای قانون اساسی که با خودش است تفسیر به رای میکند. آقای احمدی نژاد این تفسیر به رأی را از سال آخر شروع کرد که نظارت بر قانون اساسی یعنی سایر قوا را هم من نظارت کنم. من تذکر بدهم، من بگویم این کار شما خلاف است. آقای روحانی تفسیر به رای را از اول کار شروع کرده است. یک قوه نمیتواند برای قوای دیگر تعیین تکلیف کند. حداکثر میتواند نظارت کند و گزارش بدهد به رهبری! در حد گزارشدهی است. من هم میتوانم گزارش بدهم به رئیس جمهور، من هم بهعنوان شهروند میتوانم نامه بنویسم به رئیس جمهور و بگویم این مشکل در سیستم اجرایی یا در کشوری با تنوع آب و هوایی ایران و تنوع محصولاتی که داریم، چه احتیاجی به قاچاق میوههای کشورهای دیگر است که وارد بشود. عمده مردم ایران مصرف کننده هستند. جای دیگر وجود دارد. ولی مرجع قانونی نیستم. من می توانم شکایت کنم. مثلا از برادرم به پدرم، ولی اگر بخواهم شکایت حقوقی کنم باید به دستگاه قضایی شکایت کنم و گرنه این نوع شکایتها که ارزش حقوقی ندارد.
سفیر سابق کشورمان در مکزیک با انتقاد از واردات بیرویه و قاچاق کالا، بیان کرد: یک سری از کالاهای وارداتی قاچاق هست و از راههای غیر رسمی مانند مرزهای افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق و از راه دریا وارد میشود. مقابله با قاچاق کالا با نیروی انتظامی است که زیر نظر رئیس جمهور نیست. بنابر این نیروی انتظامی باید پاسخگو باشد، البته مبارزه در برنامه نیروی انتظامی هست، ولی ممکن است در برخی از جاها بعضی از افراد نیروی انتظامی دچار تخلف شوند، همچنانکه در راههای رسمی مانند گمرک هم گاهی شاهد این فسادها هستیم، چون برخی از کارکنان این فساد رو اعمال میکنند، اما در مبادی رسمی فسادهایی هست که برخورد با آن از وظایف دولت است.
در دستگاههای دولتی هم فساد هست. باید با آن برخورد شود. هم دولت باید برخورد کند و هم قوه قضاییه و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور. اگر مشخص شد، باید برخورد کنند. در مواردی هم برخورد شده و مواردی هم نشده است. اما یک مسئله که وجود دارد، مثال میوه را هم حضرت آقا زدند؛ کشوری با تنوع آب و هوایی ایران و تنوع محصولاتی که داریم، چه احتیاجی به قاچاق میوههای کشورهای دیگر است که وارد بشود. عمده مردم ایران مصرف کننده هستند. مثلا تو مصارف کشاورزی، تولیدکنندگان یک اقلیتهایی هستند. اگر میوه یا برنج یا یکسری اقلام مورد نیاز گران شود، اکثر افراد ناراضی میشوند و دولت اگر بهترین عملکردها را هم در ابعاد مختلف داشته باشد، ناگهان میبینید که گران بودن سیب زمینی و پیاز یا گوجه و میوهها میتواند کل اعتبار دولت را زیر سوال ببرد.
لذا برای این که دولت رضایت اکثریت را جلب کند، وقتی جنسی گران میشود، فوری درهای واردات را باز میکند به نحوی که در برخی موارد ارز ترجیحی به آنها میدهد و کمتر از آنچه که هست هم جلوه می کند. 400 یا 500 تومان یارانه دولت برای هر ذلار میشود، اگر بخواهد ارز ترجیحی بدهد با نرخ دلار امروز، یعنی 2850 هزار تومان نرخ رسمی است و 3300 تومان آزاد است و 450 تومان تفاوت دارد اگر دولت به محصول وارداتی مانند گندم، برنج و میوه دلار 2850 تومان اختصاص بدهد، آن وقت جنسی که وارد میشود ارزانتر هم از آنچه که هست جلوه میکند و مردم هم راضی میشوند. بخصوص نزدیک ایام عید که همه میخواهند میوههای با کیفیت را روی سفرهها بگذارند. اوج واردات میوههای خارجی است و توجه نمیکنند که این واردات کشاورزی را به ورشکستگی میکشاند، به نحوی که بعضی از محصولات برای کشاورز به صرفه نیست و در نهایت جمعش میکند و کشاورز نه تنها درآمدی از فروش نخواهد داشت، بلکه هزینهای را هم که پرداخت کرده دریافت نمیکند و سودی نمیگیرد.
این اگر برای یک یا دو سال ادامه پیدا کند کشاورز زمینش را میفروشد یا رها میکند، کما اینکه میبینیم در شمال کشور بعضی زمینهای خودشان را میفروشند برای ویلاسازی و خودش میشود مصرفکننده یا حاشیهنشین شهر و معضلات بزرگی که در پی دارد و مردم هم به عبارتی این را می پسندند. برای مثال اگر در تهران اعلام شود که سیب کیلویی یکصد تومان است، مردم خوشحال میشوند و دیگر نمیگویند کشاورزی با این کیلویی یکصد تومان نمیتواند کار کند و باید زمینش را رها کند و آن وقت برای سال بعد محصولی هم که امسال تولید شده بود دیگر تولید نمیشود.
باید مردم را آگاه کرد که قضاوتهایشان درباره عملکرد دولت صرفا بر اساس قیمت میوه نباشد. همچنانکه در این فصل هندوانه ارزان شده ما نمیتوانیم ارزان شدن آن را پای دولت بگذاریم. چون فصل تولید هندوانه هست و عرضه زیاد شده است. قیمت هم پایین آمده یا مثلا بعضیها درست زمانی که میوه نوبرش است و قیمت آن گرانتر است معرکه میگیرند، برای مثال چغاله بادام چند 10 هزار تومان است در حالی که الان همه جا به تولید نرسیده بعد از یک مدت می بینیم که قیمت آن افت پیدا کرده، پس دولت مصالح سیاسیاش حکم میکند که واردات را انجام دهد و در اختیار مردم بگذارد تا مردم را راضی نگه دارد در حالی که مصلحت اقتصادی کشور این نیست.
یکی از راه ها این است که مردم آگاه شوند و فکر نکنند واردات میوه و در اختیار داشتن آن یک نکته مثبت است. اگر دولت واردات خارجی انجام بدهد، مردم خرید نکنند و نخورند و همان میوه ایرانی را مصرف کنند. البته بعضیها میگویند ما پرتغال درشت را صادر میکنیم و ریزش را خودمان مصرف میکنیم. میگویند «کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد.» اگر قرار باشد کوزهگر کوزه شکستهاش را بفروشد و کوزه بهتر را برای خود نگهدارد و آب بخورد که کارش پیش نمیرود.
اگر قرار باشد قالیباف گلیم بفروشد و فرش ابریشم را که بافته است زیر پایش بگذارد که اقتصاد رونقی نخواهد داشت.
همه کشورها این کار را انجام میدهند. یعنی بهترین محصول را صادر میکنند تا برای کالاهایش بازار خوب ایجاد شود. این هم از معضلات دولت و مردم است و رسانهها وقتی میوه گران میشود، آنقدر جوسازی میکنند که تا دولت احساس کند مجبور به واردات میوه است.
من یادم میآید یک زمانی به وارذات موز در قبال صادرات سیب مجوز دادند. آنقدر واردات موز سود داشت که بعضیها سیب را بار کشتی میکردند برای صادرات، اما میریختند توی دریا، بعد موز وارد می کردند و سود بیشتری هم میکردند.
باید اینها اصلاح شود منتها برای اینکه دولت راحتتر بتواند این کار را بکند باید افکار عمومی هم توقعاتشان را تنظیم کنند. چه کسی گفته که آبروی من در جلو مهمان به این بستگی دارد که مثلا پرتغالها خیلی درشت باشد، چون اگر ریز باشد من آبرویم به اندازه پرتغال بستگی دارد. این نگاه را ما باید تغییر بدهیم در جامعه ولی متاسفانه این گونه میبینند.
من یادم میآید یک زمانی به وارذات موز در قبال صادرات سیب مجوز دادند. آنقدر واردات موز سود داشت که بعضیها سیب را بار کشتی میکردند برای صادرات، اما میریختند توی دریا، بعد موز وارد می کردند و سود بیشتری هم میکردند.
باید اینها اصلاح شود منتها برای اینکه دولت راحتتر بتواند این کار را بکند باید افکار عمومی هم توقعاتشان را تنظیم کنند. چه کسی گفته که آبروی من در جلو مهمان به این بستگی دارد که مثلا پرتغالها خیلی درشت باشد، چون اگر ریز باشد من آبرویم به اندازه پرتغال بستگی دارد. این نگاه را ما باید تغییر بدهیم در جامعه ولی متاسفانه این گونه میبینند.
زبانی میگویند که نقد کنید ولی منظور او از نقد کردن همان تعریف است چون اگر کسی نقد کند و نقدش انتقاد باشد، به نقاط ضعف تکیه کند متهم میشود به بی سوادی، به بی شناسنامه بودن و پیشنهاد میشود بروند به جهنم! و راه را بر انتقاد میبندند.
قدیری ابیانه آستانه تحمل دولت آقای روحانی را ناکافی توصیف کرد و اظهار کرد: آقای رئیس جمهور در صحبتهای خود گفتند که بعضیها به من نامه مینویسند و از طرحهای ما حمایت میکنند، اما حمایت خود را علنی اعلام نمیکنند. یعنی انتقادش از این بوده است که چرا حمایتها علنی نمی شود. زبانی میگویند که نقد کنید ولی منظور او از نقد کردن همان تعریف است چون اگر کسی نقد کند و نقدش انتقاد باشد، به نقاط ضعف تکیه کند متهم میشود به بی سوادی، به بی شناسنامه بودن و پیشنهاد میشود بروند به جهنم! و راه را بر انتقاد میبندند. ما باید انتقاد کردن را هم یاد بگیریم. مثلا در همین مذاکرات، نوع انتقاد باید طوری باشد که هیئت ایرانی در مذاکرات تقویت شود نه تضعیف. یک زمانی ما میگوییم که این هیئت بی سواد است و بلد نیست ما قبولش نداریم این میشود تضعیف هیئت مذاکره کننده. یک زمانی هم ما میگوییم که هیئت مذاکره کننده ما به تو اعتماد داریم، ولی دشمن خیلی فریب کار است و باید مواظب باشید فریب آنها را نخورید. اینجا تاکید میشود روی فریب کاری دشمن و در حقیقت نوع انتقاد، تضعیف کننده طرف مقابل هیئت مذاکره کننده است.
ما باید مراقب باشیم در انتقاد کردن جبهه خودمان را تضعیف نکنیم نه تنها در انتقاد کردن حتی در حمایت کردن. مثلاً ما مذاکراتی انجام دادیم و متنی نوشته شد و هنوز هم توافق نهایی انجام نشده، آن وقت یک عدهای توی ایران جشن میگیرند و این به ضرر ایران و هیئت مذاکره کننده است. حالا که هنوز چیزی نشده جشن میگیرید، یعنی توافق را پسندیدیم جشن گرفتیم. اینجا راه را میبندیم بر امتیاز دیگر. بنابراین هم نوع انتقاد و هم نوع حمایت باید طوری باشد که موضع ایران در جهان تقویت شود، ولی معمولاً خود هیئت مذاکره کننده، دولت، رسانهها و شخصیتها متوجه نیستند و رعایت نمیکنند.
به نظر من انتقاد سازنده و منصفانه روشن کننده ابعاد برجام و مذاکرات به نفع مردم و به نفع هیئت مذاکره کننده و دولت است ولی خوب بعضیها این طور تشخیص نمیدهند و فکر میکنند هر چی گفتند دیگران باید بپذیرند و چیزی هم نگویند و نیازی هم به پاسخ گویی احساس نمیشود.
دو طرف مذاکره کننده 5+1 لازم باشد تحریف میکنند هم طرف ایرانی و هم طرف غربی هر کدام روی نیمه پر که احساس میکنند به نفع خودشان است مانور میدهند و چیزی از نیمه خالی نمیگویند یعنی هم طرف ایرانی و هم طرف امریکایی این کار را کردهاند و برای مثال طرف امریکایی یکبار هم حاضر نشد بگوید غنی سازی ایران را به رسمیت شناختیم بلکه میگویند ما غنی سازی ایران را محدود کردیم. در حالی که به رسمیت شناختند و اطلاعات را طوری منتشر میکنند که افکار عمومی آن را بپسندد و به نظر من در سیاست ما هم باید نیمه پر و هم نیمه خالی را ببینیم و واقع بینانه حقایق را آنطور که هست مطرح کنیم.
قدیری ابیانه آستانه تحمل دولت آقای روحانی را ناکافی توصیف کرد و اظهار کرد: آقای رئیس جمهور در صحبتهای خود گفتند که بعضیها به من نامه مینویسند و از طرحهای ما حمایت میکنند، اما حمایت خود را علنی اعلام نمیکنند. یعنی انتقادش از این بوده است که چرا حمایتها علنی نمی شود. زبانی میگویند که نقد کنید ولی منظور او از نقد کردن همان تعریف است چون اگر کسی نقد کند و نقدش انتقاد باشد، به نقاط ضعف تکیه کند متهم میشود به بی سوادی، به بی شناسنامه بودن و پیشنهاد میشود بروند به جهنم! و راه را بر انتقاد میبندند. ما باید انتقاد کردن را هم یاد بگیریم. مثلا در همین مذاکرات، نوع انتقاد باید طوری باشد که هیئت ایرانی در مذاکرات تقویت شود نه تضعیف. یک زمانی ما میگوییم که این هیئت بی سواد است و بلد نیست ما قبولش نداریم این میشود تضعیف هیئت مذاکره کننده. یک زمانی هم ما میگوییم که هیئت مذاکره کننده ما به تو اعتماد داریم، ولی دشمن خیلی فریب کار است و باید مواظب باشید فریب آنها را نخورید. اینجا تاکید میشود روی فریب کاری دشمن و در حقیقت نوع انتقاد، تضعیف کننده طرف مقابل هیئت مذاکره کننده است.
ما باید مراقب باشیم در انتقاد کردن جبهه خودمان را تضعیف نکنیم نه تنها در انتقاد کردن حتی در حمایت کردن. مثلاً ما مذاکراتی انجام دادیم و متنی نوشته شد و هنوز هم توافق نهایی انجام نشده، آن وقت یک عدهای توی ایران جشن میگیرند و این به ضرر ایران و هیئت مذاکره کننده است. حالا که هنوز چیزی نشده جشن میگیرید، یعنی توافق را پسندیدیم جشن گرفتیم. اینجا راه را میبندیم بر امتیاز دیگر. بنابراین هم نوع انتقاد و هم نوع حمایت باید طوری باشد که موضع ایران در جهان تقویت شود، ولی معمولاً خود هیئت مذاکره کننده، دولت، رسانهها و شخصیتها متوجه نیستند و رعایت نمیکنند.
به نظر من انتقاد سازنده و منصفانه روشن کننده ابعاد برجام و مذاکرات به نفع مردم و به نفع هیئت مذاکره کننده و دولت است ولی خوب بعضیها این طور تشخیص نمیدهند و فکر میکنند هر چی گفتند دیگران باید بپذیرند و چیزی هم نگویند و نیازی هم به پاسخ گویی احساس نمیشود.
دو طرف مذاکره کننده 5+1 لازم باشد تحریف میکنند هم طرف ایرانی و هم طرف غربی هر کدام روی نیمه پر که احساس میکنند به نفع خودشان است مانور میدهند و چیزی از نیمه خالی نمیگویند یعنی هم طرف ایرانی و هم طرف امریکایی این کار را کردهاند و برای مثال طرف امریکایی یکبار هم حاضر نشد بگوید غنی سازی ایران را به رسمیت شناختیم بلکه میگویند ما غنی سازی ایران را محدود کردیم. در حالی که به رسمیت شناختند و اطلاعات را طوری منتشر میکنند که افکار عمومی آن را بپسندد و به نظر من در سیاست ما هم باید نیمه پر و هم نیمه خالی را ببینیم و واقع بینانه حقایق را آنطور که هست مطرح کنیم.
۹۴/۰۶/۱۸