اعتراف تلویحی کری در نامه او به سناتورها در گفتگو با قدیری ابیانه
اخیرا “مارکو روبیو” سناتور جمهوریخواه و یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سه مرتبه با ارسال نامه هایی به کری از او خواسته است آمار دقیقی از کشته شدگان آمریکایی و اسراییلی با سلاح های ایران یا بدست گروه های حامی ایران در کشورهای منطقه خاورمیانه را گزارش کند، اما کری پاسخ هایی به نامه روبیو داده که باعث خشم و عصبانیت او شده است. وی اشاره کرده که ایران همچنین خود را یکی از قربانیان اصلی تروریسم می داند که در بسیاری از موارد گروه های تحت حمایت آمریکا (گروهک مجاهدین خلق) مرتکب آن شده اند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران خود را در معرض سیاست های خصمانه آمریکا در نزدیک به ۴ دهه گذشته می داند که حمایت از حکومت صدام در جنگ تحمیلی، حمله نظامی به طبس (اردیبهشت ۱۳۵۹) و سرنگون کردن یک فروند هواپیمای مسافربری در خلیج فارس (در تیر ماه ۱۳۶۷) تنها نمونه هایی از آن هاست.
گفتگوی زیر با محمد حسن قدیری ابیانه سفیر پیشین و کارشناس روابط بین الملل در همین زمینه است.
علل رویکرد کری در پاسخ به سناتور «روبیو» چیست؟
آقای کری مورد تهاجم همه جانبه جمهوری خواهان و صهیونیست های افراطی قرار گرفته است، تا توافق برجام را شکستی برای آمریکا جلوه دهند، تا از این نمد، پیروزی حزب جمهوری خواه در انتخابات بعدی را رقم بزنند. از سوی دیگر، حزب دموکرات و آقای اوباما و کری که از این حزب هستند، می دانند که چاره ای جز توافق با ایران ندارند. بقیه گزینه هایی که اعلام می شود که روی میز است، بلوفی پیش نیست. لذا می خواهند از طریق مصالحه با ایرانی که خود آن ها خطر جلوه دادند، به مردم آمریکا بگویند که راه دیپلماسی را در پیش گرفته اند و از این طریق، رای مردم آمریکا را در مورد دادن مالیات هایی که در جنگ های بی پایان آمریکا هزینه می گردد و نتیجه ای را هم برای مردم آمریکا به بار نیاورده است، بهره مند گردند.
اگر ما این موضوعات را تکرار نمی کردیم، جان کری هم به آن اشاره ای نمی کرد. واقعیت این است که یک تقابل بی پایان بین ایران و آمریکا وجود دارد
نامه اخیر آقای کری حاوی پذیرش غیر مستقیم برخی اتهامات از سوی ایران است، آیا در شرایط کنونی ایران باید برخی از پرونده ها و مطالباتی مانند سقوط هواپیمای مسافربری، قضیه طبس و … را پیگیری بکند یا خیر؟
آقای کری در توجیه توافق، از زبان مسئولان ایران به برخی از اتهامات ایران به آن ها اشاره کرده است. البته به نوعی اعتراف تلویحی نیز محسوب می شود و این اعترافات به نفع ایران است. وقتی آمریکایی ها خود را ناچار می بینند که به این مسائل اشاره کنند، طبیعتا ما نیز باید به این مسیر ادامه دهیم. این در شرایطی است که آن ها هنوز دست از تبلیغات خود علیه ایران برنداشته اند و روزی نیست که رسانه های آن ها، مطلبی را علیه ایران جعل نکنند.
ما همیشه باید بر طبل این مسائل بکوبیم و جنایاتی را که در حق ما صورت گرفته است، مطرح نماییم و حتی باید آن ها را از نظر حقوقی و حقوق بین الملل نیز دنبال کنیم. در واقع آمریکایی ها و غربی ها در موضع طلبکاری از ملت ایران قرار ندارند و نمی توانند خود را مدافع حقوق بشر جلوه دهند. لذا ما باید همواره تلاش کنیم آن ها چه در گذشته و چه در حال جنایات زیادی را مرتکب شده اند را در نزد افکار عمومی غرب و سایر ملل را در مورد ابعاد جنایت های آمریکا و هم پیمانانش را علیه ایران و حتی سایر ملت ها، برملا سازیم. بنابراین آگاهی بخشی به افکار عمومی جهان را سرلوحه اقدامات خود قرار دهیم.
نه تنها باید این مسائل در رسانه ها مورد تاکید قرار گیرند، بلکه باید از نظر حقوقی و در سطح بین الملل آن را پیگیری کرد.
پیگیری این پرونده های مختلف چه فرصت های نوینی را در سیاست خارجی ایجاد می کند؟
اگر ما این موضوعات را تکرار نمی کردیم، جان کری هم به آن اشاره ای نمی کرد. واقعیت این است که یک تقابل بی پایان بین ایران و آمریکا وجود دارد و آن ها سعی می کنند از طریق تبلیغات بر این موضوعات تاکید کنند. در واقع آمریکایی ها تلاش می کنند، ایران را به هر آن چه که می توانند متهم کنند. اما ما در ارتباط با آمریکا نیاز به دروغگویی و جعل نداریم. کافی است حقایق برای جهانیان آشکار شود تا آمریکا رسوای عالم گردد.
وقایعی مانند حمایت از صدام، حمله نظامی به طبس، هواپیمای مسافربری و … در چه صورتی می تواند در بزنگاه های مختلف، مورد استفاده قرار گیرد؟ آیا همیشه باید این مسائل را رسانه ای کرد؟
نه تنها باید این مسائل در رسانه ها مورد تاکید قرار گیرند، بلکه باید از نظر حقوقی و در سطح بین الملل آن را پیگیری نمود. آمریکایی ها برای یک آمریکایی که در فلسطین به دست فلسطینی ها کشته می شود، به بهانه این که ایران حمایت کننده آرمان فلسطین است، ۳۰۰ میلیون دلار، ایران را در دادگاه های آمریکا محکوم می کند. لذا اگر همه کسانی که به نوعی تحت فشار و شکنجه رژیم شاه قرار گرفته اند ، مدارکی را تحویل مرجع قانونی دهند، می توانند آمریکا را تحت فشار قرار دهند.
با توجه به شرایط کنونی و گفته های آقای کری، مطرح کردن مسائلی چون حمایت از سازمان مجاهدین خلق می تواند تاثیر منفی داشته باشد یا اهرم های بیشتری را در اختیار ما قرار می دهد؟
آمریکا به هیچ وجه دست از خصومت با ایران برنداشته است. هنوز منافقین و سایر گروهک ها علیه ایران تبلیغ می کنند و حضور دارند. هنوز بسیاری از تحریم ها برقرار است. هنوز تبلیغات رسانه های آمریکا علیه ایران جریان دارد. هنوز آمریکا درصدد تقویت کشورهای همسایه ای است که با خصومت می ورزند. هنوز در صدد دخالت در امور داخلی ایران است و هیچ چیز از دشمنی آمریکا علیه ایران کم نشده است.
آیا می توان از این برگ برنده ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا استفاده کرد و از آن ها بهره برد؟
این ها شعارهای ملی است و بحث منافع ملی و دشمن شناسی است. ربطی به انتخابات داخلی ایران ندارد. ما طبیعتا با کلیت آمریکا مشکل داریم. در این بین مسائل ایران در انتخابات آمریکا تاثیرگذار است. دشمنی با ایران چه در زمان جمهوری خواهان و چه در زمان دموکرات ها همواره ادامه دارد. حتی گاهی دموکرات ها تندروتر از جمهوری خواهان بوده اند. خانم کلینتون اخیرا در ملاقات با صهیونیست ها گفته است که آمادگی حمله به ایران را دارد. البته او هم غلطی نمی تواند بکند یعنی هر دو حزب به حمله به ایران اندیشیده اند. اما عقلای آن ها به این نتیجه رسیده اند که حمله به ایران نمی تواند برای بعضی ها پیروزی به ارمغان آورد. در این بین البته ما باید افکار عمومی آمریکا را در مورد ماهیت سیاست آمریکا چه در ایران و چه در سایر کشورها روشن کنیم. با این امید که اصولا جریانی تقویت شود که به هیچ یک از این دو حزب وابستگی نداشته باشد و حاضر باشد حقوق ملت ها را به رسمیت بشناسد. کار مشکل است، اما شدنی است.