خوابیکه تعبیر نخواهد شد
این روزها که یادآور حضور پرشور مردم و یوم الله 9 دی است، ضروری است که فتنه صهیونیستی- آمریکایی 88 بازخوانی شود تا از رهگذر آن، عبرتهای آن واقعه تلخ همواره به عنوان منشور دشمنشناسی مورد مداقه قرار گیرد.
1- نظام سلطه در ایران پس از ناکامی در سکولاریزه شدن نظام سیاسی این کشور از طریق عملیاتی کردن ایدههایی نظیر «حاکمیت دوگانه» و «خروج از حاکمیت» ، تصمیم به عملیاتی کردن پروژه انقلاب رنگی گرفت و با مطالعه ویژگیهای انقلابهای رنگی کشورهای شوروی سابق به ویژه در اوکراین، الگوی بومی انقلاب رنگی در ایران را طراحی کرد.
در آن سال و در جریان انتخابات مهم ریاست جمهوری، از سوی دشمنان قسمخورده نظام، آتش فتنهای هدایتشده با نقشآفرینی برخی از فریبخوردگان شعلهور شد که عوامل و مجریان در عمل، به جمهوریت، اسلامیت و مردمسالاری اعتقاد نداشتند. عطش قدرت در افرادی که در برههای از انقلاب در راس قدرت بودند، بالا گرفت و هر آنچه در توان داشتند برای کودتا علیه آراء عمومی به کار بستند. بر اساس مستنداتی که بعدها منتشر گردید، آنان به این حقیقت که در اقلیت قرار دارند اذعان کردند و تلاش نمودند با ادعای واهی و دروغ تقلب، قوانین یک رقابت سیاسی سالم را بر هم زده و مانع پیروزی رقیب گردند. در فتنه 88 اما، ابعاد ماجرا ورای یک رقابت سیاسی ساده بود.
2- دشمنان داخلی و خارجی در جلسات مخفیانه خود به این نتیجه رسیده بودند که استفاده از تهاجم نظامی علیه ایران فاقد کارایی است و در نتیجه لازم است با استفاده از بستر جنگ نرم و بهره گیری از ابزارهایی چون اینترنت در چارچوب فعالیتهای به اصطلاح مدنی و دموکراتیک، ارکان قدرت نظام مورد تهاجم قرار گیرد. از جمله برنامههای اصلی آنان، هدف قرار دادن اصل مترقی «ولایت فقیه» بود که دوست و دشمن به محوریت آن اذعان دارند. جریان سبز با این تصور واهی که توانسته یک بدنه اجتماعی قدرتمند مخالف نظام برای خود ایجاد کند، پروژه کودتا را در ایران کلید زد. پیروزی چنین پروژهای بیش از هر چیز بستگی به این امر داشت که جنبش اجتماعی ایجاد شده، به صورت بلامعارض خیابانهای پایتخت را به اشغال خویش درآورده و نهایتاً نظام را وادار به تسلیم کند. در روزهای اولیه لشکرکشیهای خیابانی، آنان معتقد بودند خواهند توانست حامیان خود را به صورت گسترده در خیابانها نگه داشته و مطالبات خود را قدم به قدم تا به اصطلاح سرنگونی نظام پیش ببرند.
3- پروژه مذکور، حائز تمام مختصات و ویژگیهای یک انقلاب رنگی از جمله این موارد بود: تشکیک در سلامت انتخابات، تلاش برای ایجاد ذهنیت مسموم در مورد ساختار سیاسی کشور، انتخاب نماد رنگ سبز، تشکیل شبکههای کوچک مرتبط با یکدیگر و ارتباط هرمی با مجموعههای فوقانی، تجمع دائمی و حضور شبانهروزی در میادین و خیابانهای اصلی کلانشهرها، سیاهنمایی درباره اقدامات دولت از سوی کاندیداهای بازنده در سخنرانیها و بحرانی جلوه دادن شرایط اقتصادی به علت ناکارآمدی دولت، اتهامزنی به دولت بر محور خشونت و تحجر، برخورد با مخالفان و منتقدان، وارد نمودن اتهام دروغگویی به مجموعه دولت، القای نابود شدن وجهه بینالمللی ایران به دلیل سیاست خارجی ناکارآمد، اعتراض به رسانه ملی و متهم نمودن صدا و سیما به حمایت جانبدارانه از رئیس دولت وقت و نهایتاً ادعای تقلب در انتخابات و دامن زدن به شورشهای خیابانی. در نتیجه، فتنهگران مورد حمایت رادیوهای بیگانه، آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار گرفتند و گروههای تروریستی اعم از منافقین تا گروهک ریگی و تجزیه طلبان، تمام قد به دفاع از فتنهگران پرداختند. 4- بازنده انتخابات در حالی که حدود 11 میلیون رأی کمتر از رقیب خود داشت، در مسیر توطئهای برنامهریزی شده، پیروزی خود را اعلام کرد! از سوی دیگر برخی دیگر از حامیان فتنهگران که در طول هشت سال دوران موسوم به اصلاحات، به جای پرداختن به امور اجرایی کشور، وقت خود را صرف تئوریزه نمودن جمهوریت، جامعه مدنی و مردمسالاری کرده بودند، به ناگاه با تبریک پیروزی به بازنده انتخابات بر تمام ادعاهای خویش خط بطلان کشیدند و نشان دادند که از نظر آنها رأی مردم فقط زمانی محترم است که به او و حزب مورد نظرش رأی دهند؛ در غیر اینصورت آراء آنان بیاعتبار و قابل خدشه است!
5- آنها در این توهم بودند که به لطف و مدد دلارهای کثیف و امکانات گسترده تبلیغاتی دشمنان، قادرند افکار عمومی را فریب دهند. آنان با استفاده از شبکههای اجتماعی هواداران خود را به اغتشاش دعوت کردند اما با مدیریت و روشنگریهای بینظیر رهبری و حضور مردم در صحنه، ورق برگشت. جریان برانداز دچار اشتباه محاسباتی شده بود و میپنداشت که میتواند حامیان بازندگان انتخابات را به مخالفان نظام تبدیل کند. این اشتباه محاسباتی با فاصله کوتاهی از آغاز کودتا خود را نشان داد و حامیان آنها وقتی قطبنمای انحراف رهبران خود را خارج از چارچوب نظام دیدند، از صحنه کنار رفتند. برخلاف خواست آنان، امداد الهی مشت نفاق و خائنین را باز کرد و در نتیجه پایههای جمهوریت نظام بیش از پیش مستحکمگردید. نقش بیبدیل رهبری در این میان بسیار برجسته است و میتوان به یقین گفت اگر هدایتها و ارشادات روشنگرانه معظم له نبود، مهار فتنه به این زودی ها محقق نمیگشت. دشمن و فتنهگران قصد دارند برای انتخابات آتی، مشکلات و دردسرهایی را به وجود آورند و روشن است عناصری که در فتنه دست داشتهاند نباید قادر باشند تا خود را برای تصدّی امور نامزد نمایند. عمله و خدمه فتنه 88 تلاش کردند نظام مقدس جمهوری اسلامی را تا مرز براندازی پیش ببرد و دشمنان را به تخریب آرمانهای نظام امیدوار نمودند. اما خواب کودتای مخملی در آن سال تعبیر نگردید و یقیناً با رهبری رهبر حکیم انقلاب و هوشیاری مردم و مسئولین، رؤیای آشفته آنان برای سالهای پیش روی انقلاب اسلامی نیز تعبیر نخواهد شد.
دکتر محمدحسن قدیری ابیانه:
8 دی 1394 منتشره در روزنامه حمایت

