تروریسم خوب و بد ! / یادداشت قدیری ابیانه در روزنامه حمایت /25 فروردین 95
در این میان شاید هیچ تمدنی بهاندازه تمدن غربی سعی نکرده تا در هر امری، خوب را بد و بد را خوب وانمود کند. بهعبارتدیگر، نحوه رفتار و تعامل غرب با پدیده تروریسم، آنها را در جایگاه اول اتهام برای تعریف «تروریسم خوب و بد» نشانده است. واقعیت این است که اعتقاد غرب به این عبارت جعلی، ریشه در سیاستی واحد و مسبوق به سابقه دارد و هر آنچه در جهت منافع نظام سلطه باشد، مطلوب و هر چه که برخلاف میل آنان باشد نامطلوب است
این قاعده شامل تمام موضوعات – از مسائل امنیتی گرفته تا حقوق بشری – است. تجاوز به کشورها، اگر توسط آنان صورت گیرد، امری منطقی، لازم و باهدف برقراری امنیت و آرامش معرفی میشود و نیروهایی که در مقابل این تجاوزات مقاومت میکنند، تروریست و افراطی نامیده میشوند. نمونه مورد اخیر را میتوان در موارد مختلف مشاهده کرد. مثلاً تجاوز به یمن امری مطلوب است، اما دفاع نیروهای انقلابی و مردمی از کشورشان، کاری قبیح و مقابله با صلحطلبی تلقی میگردد.
تجاوز به عراق، سوریه، موردحمایت واقع میشود ولی نیروهای مقاومت، تروریست و خشن نشان داده میشوند. وقتی شهری به دست نیروهای متجاوز اشغال میشود، خبر آن با عبارت »آزادی شهر» منتشر میگردد اما اگر نیروهای مردمی، شهری را از تروریستها باز پس بگیرند، نامش «سقوط شهر» است !
تروریستهای موردحمایت غرب، «پیکارجو» و «نیروهای مردمی» نام میگیرند اما به نیروهای مقاومت فلسطینی و لبنانی که در برابر تجاوزات صهیونیستها میجنگند، برچسب «تروریست» و «خشونتطلب» زده میشود. بریدن سرها توسط وحشیهای النصره و داعش، تا زمانی که در جهت منافع غرب باشد قابلتحمل و حتی موردحمایت واقع میشود اما وقتی بهجای مردم بیگناه، چند تبعه اروپایی و آمریکایی ذبح میشوند، فاجعهای غیرقابلگذشت رویداده و برای مقابله با آنها، ائتلاف تشکیل میدهند.
همه این موارد، نشاندهنده وجود یک معیار است و آن، منافع غرب است. هر آنچه با منافع آنها، همسو و سازگار باشد، مورد تائید و هر چیزی که با اهداف آنها -هرچند نامشروع – در تضاد باشد، قبیح و مغایر با استاندارهای جامعه بینالمللی قلمداد میگردد. این همان واقعیتی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار روز دوشنبه خود با رئیسجمهور قرقیزستان یادآور شده و بر عدم صداقت غرب در برخورد با تروریسم تأکید کردند.
تاریخ غرب و استعمار، پر است از جنایتهایی که سران مغرور استکبار به عمل به آنها افتخار میکند.
جان کری طی سفر اخیر خود به ژاپن برای حضور در مراسم یادبود قربانیان بمباران هستهای آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، نهتنها بابت این عمل فجیع، عذرخواهی نکرد بلکه حتی اظهار تأسف نیز ننمود. وقتی هم که برخی از رسانهها، حضور او را بهمنزله عذرخواهی تلقی کردند، بلافاصله وزارت خارجه آمریکا هرگونه برداشت در مورد عذرخواهی یا تأسف را تکذیب نمود.
کاخنشینان ینگهدنیا لابد بهکارگیری بمب هستهای و قتلعام صدها هزار نفر را گامی بلند در جهت صلح میدانند اما کشورهای دیگر حتی حق ندارند از انرژی صلحآمیز هستهای بهرهمند باشند.
چند سالی هم هست که مدعیان حقوق بشر، برگ دیگری از کتاب فضاحتهای خود را ورق زده و مجازات سوداگران مرگ در ایران را در لیست مندرآوردی نقض حقوق بشر نوشتهاند. آنها خود را مخالف مواد مخدر در جهان جلوه میدهند، درحالیکه بهانحاءمختلف در توسعه این مواد مرگبار نقش داشتهاند.
از زمانی که افغانستان به اشغال آمریکا درآمد، تولید مواد مخدر در این کشور به حدود 40 برابر سالهای پیش از اشغال افزایش یافت و واشنگتن، از ورود افیون به ایران و توزیع آن در میان جوانان کشورمان، عملاً حمایت نمود، زیرا آنها ترجیح میدهند که جوانان این مرزوبوم، معتاد باشند تا دانشمند و مبارز.
اینجاست که میتوان دریافت چرا آمریکا و متحدانش از مجازات اعدام قاچاقچیان مواد مخدر ناراحتاند و به ما برچسب نقض حقوق بشری میزنند. اگر قاچاقچیان نباشند، معضلات اجتماعی به نحو قابلتوجهی کاهش مییابند و کشور، بیش از گذشته قدرتمندتر خواهد شد. این همان چیزی است که دشمن نمیخواهد و راه مقابله را در اتهام زنی حقوق بشری علیه ایران یافته است. نکته تأسفبار ماجرا اینجاست که باوجود چهار هزار شهید ایرانی در مقابله با باندهای مواد مخدر، هنوز هم این مواد وارد کشور میشوند. علت این امر هم حمایت سازمانهای جاسوسی غربی، آمریکایی و صهیونیستی از این قاچاقچیان است. نمونه آن، باند آدمکش و جانی عبدالمالک ریگی بود که به قاچاق مواد مخدر نیز اشتغال داشت. آنها نسبت به اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در ایران اعتراض میکنند، اما سازمان منافقین را که هفده هزار نفر از مردم ما را به شهادت رساند، پناه داده و موردحمایت قرار میدهند.
از بمبگذاری تروریستها در شهرهای اروپایی فریادشان بلند است ولی همانها از ریگی خواسته بودند تا انفجارها را از شهرهای مرزی به تهران و شهرهای اصلی منتقل کند و در حالی از ورود مواد مخدر به کشورهایشان مینالند که از توزیع آن در ایران حمایت میکنند و مبارزه با قاچاقچیان را نقض حقوق بشر مینامند.
وقتیکه این حمایت را در کنار متهم نمودن ایران به نقض حقوق بشر به دلیل مجازات قاچاقچیان قرار میدهیم و از سوی دیگر هم شاهدیم مقصد برخی از محمولههایی که به خاطر آنها سربازان ایرانی به شهادت میرسند، کشورهای غربی و اروپایی است، معنی «استاندارد دوگانه حقوق بشری غرب» را بهتر و بیشتر ملتفت میشویم.
ما باید بدانیم در عصری زندگی میکنیم که بهکارگیری واژهها بهدلخواه و بر پایه منفعت مستکبرین صورت میگیرد و ضروری است تا این روشهای تبلیغاتی و جنگ روانی را در سطح جهانی افشا کنیم. نظام قدرتمند اسلامی ایران به مسیر صحیح خود بااقتدار ادامه خواهد داد، هرچند که برای آنان ناخوشایند باشد. تنها در این صورت است که نقاب از چهره ریاکارانه غرب برگرفته خواهد شد و جهانیان به قضاوت خواهند نشست که چه کسی طرفدار واقعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است و چه کسی مخالف آن.