اقتدار، سد راه نفوذ - یادداشت در روزنامه حمایت
9 خرداد 95 - محمدحسن قدیری ابیانه:
بر اساس قوانین نظامی وقتی دشمن بخواهد کشوری را به اشغال خود در آورد، اقدام به اشغال مراکز حساس و کلیدی میکند و در این صورت، لازم نیست تا در اقصی نقاط مناطق اشغال شده استقرار یابد. اشغال فرودگاهها، بندرها، مراکز استان و ... برای تصرف یک سرزمین از اهمیت خاصی برخوردار است چراکه کنترل شریانهای اصلی استراتژیک، به معنای تسلط بر تمام آن کشور به شمار میآید.
امروزه اما جنگها با شیوههای نوین به راه میافتند و لشکرکشی به کشورها متفاوت شده است. دشمن ترجیح میدهد به جای خرج مبالغ سرسامآور از جیب خود، از شیوههای تبلیغی و رسانهای در کنار افراد وابسته و شاخص استفاده کند تا از این طریق، اقشار یک کشور اعم از مردم و مسئولین، همانگونه فکر کنند که آنها میخواهند و همان راهی را بروند که دشمن خواستار آن است.
این روش جدید تهاجمی یا همان «جنگ نرم»، چنانچه با موفقیت پیاده شود، میتواند به تغییر محاسبات تصمیمگیران و تصمیمسازان یک کشور منجر گردد و عناصر قدرت را تضعیف نماید. به عبارت دیگر، برای برپایی جنگ و کودتای نرم، باید ابتدا عناصر و ارکان قدرت یک کشور تضعیف گردد و گاهی مهرههای فعال داخلی که با دشمن همنوا میشوند، خود نیز متوجه نیستند که به خدمت دشمن درآمدهاند. بنابراین اولین هدف دشمن در جنگ نرم، تغییر محاسبه مسئولین، مردم و در پی آن، تضعیف عناصر و ارکان قدرت بوده که مجموعه این روند، در چارچوب طرح «نفوذ» قابل تعریف است.
اساساً دشمن زمانی به فکر تهدید نظامی، جنگ سخت و نرم و یا امتیازگیری میافتد که کشورها از قله «اقتدار» فاصله داشته و دچار ضعف شده باشند. اگر نگاهی به کشورهای مغلوب در جنگهای نرم بیندازیم، نمونههای فراوانی از تضعیف ارکان قدرت این کشورها خواهیم دید که در نتیجه، آنها را به تبعیت و پیروی بیچون و چرا از نظام سلطه واداشته است.
رهبر حکیم انقلاب در دیدار با اعضای دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری، این نکته را یادآور شده و هشدار دادند: «تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است؛ میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سمت و به آن سمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت» و در قسمتی دیگر از فرمایشات خود فرمودند: «تنها راه بقا و پیشرفت نظام و انقلاب، اقتدار حقیقی و جهاد کبیر یعنی تبعیت نکردن از دشمن است ... آن اسلامی میتواند جبهه سلطه را نابود کند که به صورت یک نظام حکومتی استقرار یافته و دارای ابزارهای قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای باشد.» دو نکته در این خصوص، قابل اعتناست:
1- یکی از مصادیق ارکان قدرت هر کشوری از جمله کشور ما که این روزها برخی از مغرضان و جاهلان داخلی نیز در همراهی با دشمن بیرونی، خواستار تضعیف آن هستند، نیروی مقتدر بازدارنده ایران اسلامی از جمله توان موشکی است.
تضعیف قوا، روحیه و سلاح نظامیان کشورمان که از ارکان قدرت کشورند با این هدف صورت میگیرد که توان موشکی، مغایر با استانداردهای به اصطلاح جهانی انگاشته شده و از انواع و اقسام حربهها برای توقف تولید سلاحهای راهبردی استفاده شود. این در حالی است که دشمنان ما، صدها بلکه هزاران برابر هزینه دفاعی کشورمان را صرف تولید و ارتقای سلاحهای متعارف و غیر متعارف خود مینمایند. در سال 2002، کارشناسان نظامی آمریکا و طراحان سناریوهای جنگی آن، حمله احتمالی آمریکا به ایران را شبیهسازی کردند که نتیجه به دست آمده از این شبیه سازی جالب توجه است. در این شبیهسازی که 250 میلیون دلار، هزینه داشت تعداد تلفات سربازان آمریکایی در روز اول حمله، هزاران نفر پیشبینی گردید و همین امر باعث شد که آنها از حمله نظامی به ایران صرفنظر کنند.
همان آمریکایی که در اواخر جنگ، وارد رویارویی مستقیم با کشورمان گردید و هواپیمای مسافربری ایران را ساقط کرد، در زمانی که دانشمندان هستهای ما به توانمندسازی و بومیسازی صنعت هستهای مشغول بودند، چنانچه کوچکترین ضعف یا خللی در نیروهای نظامی ما مشاهده میکرد، بدون تردید، حمله گسترده نظامی را آغاز مینمود.
اذعان به قدرت نظامی نیروهای مسلح، اخیراً در گزارش اندیشکده بروکینگز هم بازتاب داشت و این مرکز پیشبینی کرد که «در لحظه اول حمله به ایران، یک ناو آمریکایی غرق و حداقل 200 نظامی این کشور کشته خواهند شد.»
2- مؤلفه دیگری که به خصوص در این برهه از حیات انقلاب اسلامی، تحقق آن، قدرت و اقتدار کشور را بیش از پیش افزون خواهد کرد، اجرای سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» است.
بررسی تهدیدات مسئولین گستاخ آمریکایی و غربی نشان میدهد آنها با نشانهروی بر نقاط ضعف کشورمان، اظهاراتی را مطرح میکنند که تقریباً در تمام آنها اشارهای به برقراری مجدد تحریمهای اقتصادی وجود دارد. قدرت اقتصادی حکومت اسلامی باید به گونهای باشد که محاسبه تحریمهای دشمن را بر هم زده، از آسیبزدن در این حوزه ناامید گردد و حتی از سر نیاز، متقاضی رابطه اقتصادی شود.
از مجموع آنچه بیان گردید، روشن میشود اقتدار نظامی و اقتصادی، در زمره مولفههای اساسی قدرت هستند که باید آنها را حراست و تقویت نمود زیرا دشمن به هر مناسبتی، از فشار و تضعیف آنها دم میزند.
شکی نیست که وقتی این مؤلفهها و دیگر عناصر قدرت نظام تضعیف شوند، راه نفوذ دشمن هموار میگردد، لذا توجه به این دو حوزه در اولویت قرار دارند.
ناگفته پیداست که اقتدار سیاسی، فرهنگی و رسانهای از دیگر عناصر اصلی قدرت نظام اسلامی است که تنها در گرو «مجاهدت» محقق میشوند و تنها با اتکا به خداوند و «جهاد کبیر» است که میتوان بر دشمنیها چیره شد و «راه بقا و پیشرفت نظام و انقلاب» را با موفقیت پشت سر گذاشت