چرا کودتای ترکیه، آمریکایی سعودی است؟
محمدحسن قدیری ابیانه از جمله افرادی است که معتقد است عوامل بیرونی در این کودتا نقش داشته و ترکیه تاوان اعتماد خود به بازیگران بدسابقه منطقهای و فرامنطقهای و نیز دخالت نظامی در امور دیگر کشورها را پس میدهد؛ از این رو «خودکرده را تدبیر نیست».
محمدحسن قدیری ابیانه، استراتژیست و سفیر اسبق ایران در مکزیک و استرالیا در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار ایکنا قرار داده به ابعاد کودتای نافرجام ترکیه پرداخته که متن آن در ادامه میآید:
رئیسجمهور ترکیه کودتا برای سرنگونی حکومت قانونی در کشورش را یک جنایت و کودتاگران را مستحق مجازات شدید دانست. به نحوی که حتی درصدد قانونی کردن مجدد مجازات اعدام شده است. او میگوید ارتش نباید با دخالت نظامی خود درصدد سرنگونی حکومت قانونی کشور باشند، در حالیکه وی بدتر از این را عمل کرد. وی اقدام به دخالت نظامی برای سرنگونی حکومت سوریه کرد، از تروریستها حمایت کرد، به آنها سلاح داد، اموال این کشور را غارت کرد و حتی به نبش قبر پرداخته و جنازه مد نظر خود را ربود و از آن با افتخار یاد کرد. دستگاههای موجود در کارخانجات سوریه را ربود و به ترکیه منتقل کرد و نفت این کشور را از تروریستها به ثمن بخس خریداری کرد. لذا دولت این کشور کاری زشتتر از کودتای نظامی را مرتکب شد و به هشدار دوستانی مانند ایران توجه نکرد.
آنها به این حدیث نبوی توجه نکردند که «هر کس شمشیر ظالمی را تیز کند، خود گرفتار آن میشود». امروز ترکیه گرفتار تروریسم و انفجارهایی شده است که خود از آن در عراق و سوریه حمایت میکرد. امروز ترکیه گرفتار کودتا از طرف بخشی از ارتشی شده است که خود آن را به دخالت نظامی در عراق و سوریه گسیل کرده بود. اردوغان به تجزیه کشورهای عراق و سوریه طمع کرده بود. آنها تصور میکردند که میتوانند بخش ترکنشین این کشورها را به ترکیه ملحق کرده و بخشی از امپراتوری عثمانی را احیا کنند، اما خود گرفتار تجزیهطلبی شدند و باید گفت «خودکرده را تدبیر نیست».
البته کودتا شکست خورد، اما اردوغان باید دست از کشورگشایی و دخالت در کشورهای دیگر و غارت منابع سایر کشورها بردارد. ترکیه با کشورهای همسایهاش، عراق و سوریه دشمنی میکند، اما با اسرائیل از در دوستی درمیآید تا جایی که حتی فعالیتهای فلسطینیها را در کشورش ممنوع میکند. اگر ترکیه دست از سیاستهای غلط خود برندارد دچار مشکلات فراوانی میشود. آنها باید دست از دخالت در عراق و سوریه بردارند، از تروریستها حمایت نکرده و دست از دوستی با رژیم صهیونیستی که بخشی از ترکیه را از آن خود میدانند بردارد. رژیم صهیونیستی معتقد است سرزمینهای بین نیل تا فرات متعلق به آنهاست، در حالی که فرات از ترکیه سرچشمه میگیرد.
نارضایتیهای زیادی در ارتش و میان مردم از سیاستهای اردوغان وجود دارد، اما مردم ترکیه حاضر نیستند به خاطر مخالفت با اردوغان و سیاستهایش کودتا را بپذیرند، لذا در مقابل آن ایستادند. شواهد نشان میدهد که عربستان و آمریکا در وقوع کودتا نقش داشتند. عربستان به دنبال آن بود تا بر سر اردوغان همان را بیاورد که بر سر «مرسی» آورد.
عربستان، آمریکا، اسرائیل، کشورهای اروپایی، اتحادیه اروپا و حتی بانکیمون، در هنگام وقوع کودتا و بمباران آنکارا و استانبول و کشته شدن مردم توسط کودتاچیان سکوت کردند و حاضر نشدند این کودتا را محکوم کنند. حداکثر مطلبی که گفته شد این بود که «موضوعات در دست بررسی است» و مردم را به آرامش دعوت کردند، اما دریغ از محکوم کردن کودتا. البته زمانی که مشخص شد این کودتا با حضور مردم شکست خورده است، آنها این کودتا را محکوم کردند.
اما اینکه چرا آمریکا و عربستان کمر به همت کودتا بستهاند، به دلایل علائمی بود که در تغییر موضع ترکیه در رابطه با سوریه مشاهده میشد. نخستوزیر جدید ترکیه در جهت تحکیم روابطش با روسیه تا جایی پیش رفت که حتی گفت حاضر است به هواپیماهای روسیه اجازه دهد تا از پایگاه هوایی اینجرلیک برای ضربه زدن به داعش استفاده کند. این مسئله برای آمریکاییها بسیار گران تمام میشود، زیرا این پایگاه در اختیار آمریکا و ناتوست و حتی سلاحهای هستهای آمریکا در آنجا قرار دارد.
برخی مقامات دولت ترکیه به صراحت گفتهاند که آمریکا در کودتا نقش داشته است و طرح چنین موضوعی قابل توجه است. اردوغان اخیراً گفته بود آمریکا به دنبال تجزیه ترکیه است و این موضوع بسیار مهمی است که اردوغان چنین موضوعی را درک کرده باشد، چرا که قبل از آن، بر این تصور و خامخیالی بود که آمریکا و غرب حاضر هستند در گسترش سرزمینی این کشور و الحاق بخشهای ترکنشین سوریه و عراق از ترکیه حمایت کنند.
داوود اوغلو، نخستوزیر سابق ترکیه که یک استراتژیست است، متأسفانه از درک اوضاع جهانی و تحولات آن غافل بود و اردوغان را برای سیاستهای کشورگشایانه ترغیب میکرد، در حالیکه این سیاست، ترکیه را به ورطه مشکلاتی همچون ناامنی و تجزیهطلبی سوق میداد.
قطعاً ترکیه بعد از کودتا، ضعیفتر از گذشته است، اگرچه ممکن است در مناسبات درونی اردوغان موقعیت بهتری را کسب کرده باشد. حال باید دید که پس از فرجام کودتای نافرجام ارتش، آیا اردوغان از آن درس خواهد گرفت؟
گروه سیاسی: نخستوزیر جدید ترکیه در جهت تحکیم روابطش با روسیه تا جایی پیش رفت که حتی گفت حاضر است به هواپیماهای روسیه اجازه دهد تا از پایگاه هوایی اینجرلیک برای ضربه زدن به داعش استفاده کند که این مسئله برای آمریکاییها بسیار گران تمام میشود.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کودتای ترکیه هر چند با اعلام مقامات این کشور خاتمه پیدا کرد، اما هنوز رگههایی از هرج و مرج و تنش در خیابانهای استانبول دیده میشود و همان طور که وزیر دفاع ترکیه اذعان کرده، «هنوز زود است که بگوییم به طور کامل خطر را پشت سر گذاشتهایم».
ترکیه طی دهههای گذشته شاهد کودتاهای متفاوتی بوده که از سوی مقامات ارتش صورت گرفته است، اما این بار، آن هم پس از گذشت 13 سال از حکومت حزب عدالت و توسعه در این کشور و در مقطعی که ترکیه به دنبال نقشآفرینی در منطقه و حضور فعال در عرصه بینالمللی به عنوان یک بازیگر مؤثر و نهایتاً احیای امپراطوری عثمانی بود، چنین اتفاقی دور از انتظار به نظر میرسید.
اما این اتفاق افتاد و بر اساس گزارش انتیوی ترکیه، گروهی از کودتاگران که بخشی از ارتش ترکیه را تشکیل میدهند، با ورود به ستاد فرماندهی ارتش ترکیه در آنکار تا طبقهای که دفتر ژنرال «خلوصی آکار»، رئیس ستاد ارتش ترکیه در آن قرار دارد رفتهاند و از او خواستند بیانیه کودتاگران را در مورد اعلام حکومت نظامی در ترکیه امضا کند.
این اتفاق کودتای نظامی نافرجامی را رقم زد که حدود 45 دقیقه دوام داشت و با واکنش به موقع رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و حضور گسترده مردم در برابر کودتاچیان مانع از آن شد که ترکیه غرق در بحران شود.
پس از این کودتا، کارشناسان مسائل سیاسی و بینالمللی نظرات مختلفی در رابطه با علل و عوامل کودتای نافرجام ترکیه مطرح کردند؛ عدهای معتقد بودند عوامل خارجی در این کودتا مؤثر بوده و بخشی نیز نارضایتیهای بخشی از جامعه از سیاستها و عملکرد دولت را تأثیرگذار دانستهاند و البته برخی نیز این کودتا را خودساخته و به منظور تقویت جایگاه رئیسجمهور عنوان کردهاند.