5 نکته درباره فرار مالیاتی دانهدرشتها
اواخر هفته گذشته در خبرها آمده بود که تفاهمنامهای میان معاونت مبارزه با جرائم اقتصادی پلیس آگاهی ناجا با سازمان امور مالیاتی بهمنظور بررسی فرارهای مالیاتی توسط نیروی انتظامی و برخورد جدی پلیس آگاهی با مفسدان اقتصادی دانهدرشت، امضاءشده است. این تفاهمنامه را میتوان گام بلندی در اجرای صحیح سیاستهای مالیاتی در راستای تأمین بودجه مالیاتی دانست که یکی از مطالبات عمومی در امر مبارزه با فساد نیز به شمار میآید.
این مسئله ازاینجهت حائز اهمیت است که هزینههای لازم و ضروری دستگاهها و نهادهای حکومتی بهجای تأمین از سایر منابع، باید از مالیاتها تأمین شوند، زیرا استفاده از ذخایر نفت و معادن برای هزینههای جاری، سیاستی غلط است که باید هرچه زودتر تغییر یابد. قطعاً درآمدهای نفتی نمیتواند پاسخگوی نیازهای کشور و مردم باشد و دولت به دلیل کمبود درآمدها، ناچار شده است استقراض کند، بهنحویکه به گفته وزیر امور اقتصادی و دارایی، رقم دقیق بدهیهای دولت به بانکها و پیمانکاران و ...، 380 هزار میلیارد تومان اعلام شد که با محاسبه بدهی 160 هزار میلیارد تومانی وزارت نفت، این رقم به 540 هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقم معادل بیش از 8 سال درآمدهای نفتی است که برای سال 95 در بودجه مصوب، پیشبینیشده است.
این در حالی است که مالیاتها در کشورمان، نقش اندکی در تأمین درآمد بودجه دارند و بهجای حدود صد درصد درآمد بودجه سالیانه در برخی از کشورها، در ایران مالیات، ۲۵ تا ۳۰ درصد درآمدها را تأمین میکند. برخی از تحلیلگران معتقدند که در حال حاضر بین 100 تا ۱۵۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم؛ موضوعی که بهخوبی نشاندهنده وجود نوعی اقتصاد زیرزمینی است. به همین دلیل، مالیاتی که از مؤدیان گرفته میشود، باید جایگزین درآمدهای نفتی شود تا اقتصاد کشور از تکمحصولی بودن و تکیهبر این منبع تمامشدنی و تجدیدناپذیر، منفک گردد.
نفت یک ماده پایانپذیر است که ضرورت دارد در بهترین حالت، درآمدهای آن برای امور غیرمصرفی نظیر آبادانی، عمران و در جهت تولید ثروت و تسریع پیشرفت کشور هزینه گردد. هر چه دستگاه های حکومتی، درآمد بیشتری داشته باشند، میتوانند خدمات بیشتری و باکیفیتتری از قبیل، بهداشت، درمان، آموزش، امنیت و ... ارائه دهند و برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشند، باید مالیاتهای بیشتری بر مبنای عدالت و شفافیت، اخذ شود. راه اینکه مردم قادر باشند تا مالیات بیشتری بدهند، تولید بیشتر ثروت است و برای تولید ثروت بیشتر، باید فرهنگ کار و کارآفرینی در کشورمان رایج گردد.
از سوی دیگر، سیستم اداری و انجام محاسبات دریافتی حقوقبگیران، این امکان را فراهم کرده است که اخذ مالیات از کارمندان، بهراحتی و هنگام پرداخت حقوق، میسر شود و به دلیل آسانی وصول مالیات از کارمندان و امکانناپذیر بودن فرار مالیاتی، مالیات جدی تنها از این گروههای اجتماعی گرفته میشود، اما متأسفانه هم به دلیل ضعف در سیستم اخذ مالیات و هم به دلیل فرهنگ غلط مالیاتگریزی، بخش بزرگی از مالیاتها که باید پرداخت شود، با فرار مالیاتی، وصول نمیشود. بهخصوص اینکه، برخی اقشار پردرآمد در بخش خصوصی و مفسدان اقتصادی دانهدرشت، به دنبال فرار مالیات هستند که در بسیاری از موارد، در این هدف گناهآلود خود موفق میشوند. درواقع، میتوان اینگونه گفت که نقص در دریافت مالیات از متمولین و مفسدان اقتصادی، موجب شده تا بار مالیات بر دوش قشر متوسط گذاشته شود.
نکته دیگر اینکه طرحهای مالیاتی مانند مالیات بر ارزشافزوده که بنا بود جای درآمدهای نفتی در کشور را بگیرد، به دلیل شرایط بد اقتصادی، رکود تولید و افرایش نرخ تورم، به فرار مالیاتی برخی از فعالان بخش خصوصی و نیمهخصوصی منجر شد، بهنحویکه آمار بدهکاران مالیاتی هر روز افزایش یافت و تلاشها برای دور زدن مالیات بهخصوص توسط دانهدرشتها بیشتر و بیشتر شد. قرار بود با اجرای طرح جامع مالیاتی، میزان فرار مالیاتی که هماکنون حدود ۲۵ درصد است به ۱۵ درصد کاهش یابد اما اجرای آزمایشی این طرح در ۳ استان، هنوز به نتایج مطلوب، منتهی نشده است. همین مسئله، فرار مالیاتی بزرگ دانهدرشتها را افزایش داده و درواقع، درآمدهایی که میتوانند به رشد اقتصادی کشور سرعت بدهد، در جیب مفسدان اقتصادی باقیمانده است.
اگر مؤدیان مالیاتی شناساییشده و عرصه بر مفسدان اقتصادی یقهسفید و دانهدرشت تنگ شود، راه برای مبارزه با تجملگرایی، مصرفزدگی، گردآوری ثروت و انباشت غیر تولیدی بستهتر شده و یکی از زمینههای مهم تحقق اقتصاد مقاومتی، فراهم میگردد. همین مشکلات، موجب گردیده است مسئولین مالیاتی، به «آگاهی» ناجا متوسل شوند تا به کمک نیروی انتظامی، به فرارهای بزرگ مالیاتی پی برده و سهم حکومت از تولید ثروت را اخذ نمایند. باید امیدوار بود که این همکاری به نتایج مطلوبی برسد اما برای مقابله و برخورد جدیتر با فرارهای مالیاتی بهخصوص فرار مالیاتی دانهدرشتها، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
1. سازماندهی مکانیسمی برای جمعآوری اطلاعات مردمی، بهگونهای که مردم خود را موظف بدانند تا اطلاعات خود را در اختیار مسئولین قرار دهند.
2. فرهنگسازان کشور، باید بهگونهای عمل کنند که فرار مالیات، تخلفی زشت و نوعی سرقت از بیتالمال محسوب گردد، درحالیکه در حال حاضر، برخی گمان میکنند استنکاف از پرداخت مالیات، نوعی زرنگی است.
3. آنچه باعث دلگرمی و تشویق برای پرداخت مالیات میشود، مبارزه و برخورد قاطع، با مفاسدی نظیر حقوقهای نجومی است تا این تصور در افکار عمومی ایجاد نشود که نهادهای حکومتی مالیاتها را صرف پرداخت حقوق و مزایای مدیران فاسد مینماید.
4. کشف و دریافت مالیات، بخشی از مشکلات است.علاوه بر همکاریهای پلیسی، باید جریمههای سنگینی برای افرادی که از پرداخت مالیات میگریزند، وضع شود. این امر، هم نیازمند قانونگذاری و هم مشارکت دیگر دستگاههای ذیربط است.
5. در تنظیم بودجه رابطه مستقیمی بین اخذ مالیات و ارائه خدمات برقرار گردد تا انگیزه پرداخت مالیات بیشتر شود. مثلاً مالیات اخذ شده از اصناف صرف کمک به رفع فقر در مناطق محروم، سازمان بهزیستی و ... گردد.
مقابله با پدیده مالیاتگریزی، دغدغهای است که رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات خود بارها به آن اشارهکردهاند که در پایان، مناسب است، بخشی از آن را مرور کنیم: «آن که از دادن مالیات به دولت خودداری میکند ... در حقیقت کشور را وابسته میکند به پول مفت نفت، و وقتی کشور به پول نفت وابسته شد، همین مشکلات پیش میآید: یک روز تحریم میشود؛ یک روز نفت ارزان میشود؛ یک روز شاخوشانه میکشند؛ کشور به این وضع دچار میشود ... مسئله مالیات خیلی مهم است. البتّه من شنیدم که مسئولین مالیاتی کشور دارند طرّاحی میکنند، کارهای خوبی دارند انجام میدهند؛ این کارها باید سریع انجام بگیرد؛ باید تحقّق پیدا کند؛ از مردم باید کمک خواسته بشود و مردم باید کمک کنند.» (دیدار با مردم آذربایجان - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰)