اصلاح طلبان چارهای جز رأی دادن به وزرای پیشنهادی دولت ندارند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی درگزخبر به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کاشان اول؛ در آستانه تشکیل کابینه جدید دولت روحانی و معرفی وزراء پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی، چالش میان اعتدالیون و اصلاح طلبان بیشتر به چشم میخورد.
محمدحسن قدیری ابیانه در گفتگو با خبرنگار کاشان اول از سهم خواهی اصلاح طلبان و در نقطه مقابل از تمامیت خواهی اعتدالیون گفت، و اینکه اصلاح طلبان چارهای جز پذیرش گزینههای حسن روحانی ندارند.
وی که سابقه مسئولیت سفارت ایران در مکزیک و استرالیا را داشته و هم اکنون به عنوان یک فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل استراتژیک شناخته میشود، به بررسی بنیانهای فکری گروههای سیاسی در کشور و مشخصا اصلاح طلبان و رویکردهای حزبی آنان پرداخت و تصریح کرد که اصلاح طلبان متأثر از الگوهای تحزب در غرب، سهم خواهی در قدرت را حق مشروع خود میدانند؛ اگر چه در مواجهه با افکار عمومی، حرف دیگری میزنند.
چالش بین اعتدالیون و اصلاح طلبان را در آستانه تشکیل دولت جدید، چگونه ارزیابی میکنید؟
احزاب اصلاح طلب در حقیقت، احزاب قدرت طلب هستند و اصولاً اینگونه احزاب برای سهم خواهی تشکیل میشوند. سهم خواهی در قدرت، از نظر افکار عمومی در ایران مذموم است. اما در دنیا، تشکیل حزب بر اساس سهم خواهی است؛ یعنی احزاب تشکیل شده و به راحتی هم بیان میکنند که سهمشان را از قدرت میخواهند.
از آنجا که در آن کشورها، تشکیل دولت نیاز به رأی پارلمان دارد و آنها، حزبی رأی میدهند و افراد هم باید نظر حزب را دنبال کنند، بنابراین مشخص است که هر حزبی چه تعداد عضو دارد و متناسب با اعضایی که در حزب دارد، معمولاً سهم خواهی میکند. وقتی حزب پیروز نتواند به تنهایی دولت تشکیل بدهد و یا رأی اعتماد سایر احزاب را به خود جلب کند، ناچار است از سایر نمایندگان احزاب بخواهد که به او رأی بدهند و در عوض، پستهای مختلفی را در هیئت دولت و جاهای دیگر به آنها واگذار کند؛ یعنی هنگام تشکیل دولت، وقت معامله است.
روابط قدرت در ایران مانند غرب، حزبی نیست؛ یعنی نمایندگان قائم به شخص هستند. اما به هر حال گروهها سهم خواهی میکنند و هر گروهی سعی میکند خود را بزرگتر جلوه دهد. الآن هم وقت تقسیم قدرت است، یعنی دولت باید تشکیل شده و صاحبان پستهای وزارت، معاونت وزارت و رؤسای سازمانها مشخص شوند. درست وقتی است که این جنگ برای سهمخواهی، بین گروهها برقرار است. هر گروهی سعی میکند خودش را بزرگتر از آن چیزی که هست جلوه دهد و هم تلاش میکند تا پستهای بیشتری را به جناح خود اختصاص دهد.
آیا وضعیت اصلاح طلبان و حتی سایر احزاب و گروه های سیاسی در کشور ما به این شکل نیست که اسم سهم خواهی را بد میدانند، اما در عمل به دنبال آن هستند؟
اسمش را بد نمیدانند، اما چون مردم آن را بد میدانند، از آن حرفی نمیزنند. در حالی که هدف اصلیشان از ایجاد تشکل، سهم خواهی و دستیابی به قدرت است.
بالاخره آیا سهم خواهی گروهها به هنگام تشکیل دولت، از منطقی عقلانی برخوردار نیست؟
نمیخواهم بگویم این کار برخوردار از منطقی عقلانی و مشروع است؛ بلکه می گویم منطق آن غربی است و اصلاح طلبها هم از همان خط فکری پیروی میکنند. اما چون سهم خواهی در نظر افکار عمومی مردم ایران، مذموم است، از آن حرفی نمیزنند؛ در حالی که سبک غربی، هدفش سهم خواهی است.
خاستگاه این پدیده که گروههای سیاسی همواره در پی این هستند که وانمود کنند بیشتر و بزرگتر از آنچه در واقع هستند، چیست؟
بر اساس همان منطق سهم خواهی است که میخواهند قدرت خود را بیش از آنچه که هست، نشان دهند. برای مثال اصلاح طلبان در انتخابات مجلس، بررسی میکنند که چه کسی میتواند رأی بیشتری بیاورد و از او میخواهند تا بپذیرد که در لیست آنها باشد. حتی ممکن است این فردی که اینها در لیست خودشان میگذارند، اصلاح طلب نباشد، اما برای آنها مهم است که کسی را که در لیست میگذارند، رأی بیاورد تا بگویند لیست ما پیروز شد؛ یعنی این یکی از تاکتیکهای آنهاست، تا بگویند ما تعداد رای بیشتری داریم.
به نظر شما آیا اقبال مردمی نسبت به برند(نشان) اصلاح طلبی، در مقایسه با مثلا ۱۰سال پیش، بیشتر شده است یا خیر؟ با توجه به اینکه در انتخابات های اخیر مجلس و شورای شهر تهران، وقتی افراد شاخص اصلاح طلب از لیستی اعلام حمایت میکنند، آن لیست تماماً رأی میآورد.
نه، اقبال مردم بیشتر نشده است؛ برای مثال اگر آمریکا و انگلیس از لیستی حمایت میکنند، باید بگوییم مردم آمریکایی یا انگلیسی شدهاند؟! بلکه افراد با اعلام حمایت از لیستی خاص، میخواهند این پیروزی را به نام خود تمام کنند.
بنابراین رأی مردم در انتخابات مجلس و شورای شهر تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
معمولاً به این شکل است که مردم توقعاتی از مسئولان دارند که آن توقعات برآورده نمیشود و از طرفی انتظارات مردم، بیش از امکانات موجود است، لذا به «مدیران موجود» رأی نمیدهند. معنای رأی آنها این است که انتظار ما با رأی دادن به مدیران فعلی، برآورده نشد، حالا به دیگری رأی میدهیم. حالا توسط اینها هم برآورده نخواهد شد، دفعه بعد عکس این رأی خواهند داد.
تحلیل شما در رابطه با رفتار دولت با اصلاح طلبان، قبل و بعد از انتخابات اخیر چیست؟
آقای روحانی تا زمانی که احساس نیاز به حمایت میکند، به افراد لبخند میزند، اما وقتی که به قدرت رسید، مطابق میل خودش رفتار میکند. مگر اینکه بگوییم الآن هم به رأی نمایندگان نیاز دارد و باید کوتاه آمده و دیگران را هم در قدرت سهیم کند، در غیر این صورت او تمام قدرت را برای خودش میخواهد.
پس به نوعی رئیس جمهور، اصلاح طلبان را خودی نمیداند و از آنها به عنوان پلکانی برای فتح تمامیت قدرت، استفاده میکند؟
بله.
در نقطه مقابل، واکنش اصلاح طلبان را چگونه پیش بینی میکنید؟
کاری نمیتوانند بکنند، چون اصلاح طلبان مجبورند از او حمایت کنند و مجبورند به وزرایی که پیشنهاد میشود، رأی بدهند. آقای روحانی دنبال وزرایی است که نسبت به او احساس طلبکاری نداشته باشند و اگر شخصی اینچنین باشد توسط آقای روحانی پس زده میشود.
در دور قبل هم من مطمئن بودم که عارف در دولت سمتی نخواهد داشت، چرا که عارف احساس میکرد با کنار کشیدن، به رئیس جمهور شدن روحانی کمک کرده است و احساس طلبکاری داشت؛ که این، به روحیه آقای روحانی نمیخورد.
یعنی شما میگویید که عارف انتظار داشت معاون اول بشود؟
بله؛ یا پست خیلی حساس دیگری داشته باشد.
اشاره کردید که اصلاح طلبان مجبورند به وزرای پیشنهادی رئیس جمهور رأی بدهند، چه اجباری وجود دارد؟
چاره دیگری ندارند؛ یعنی میخواهند در مقابل کسی که تبلیغش را کردهاند، بایستند؟
اینکه نهایت ناچاری اصلاح طلبی میشود؟
خُب، هستند!
آیا به نظر شما برای چهار سال آینده، کاندید مستقلی معرفی خواهند کرد؟
نه؛ اولاً سعی میکنند که مجلس را فتح کنند. دولت هم از این ولخرجیهایی که در انتخابات ۹۶ انجام داد، برای پیروزی هم جناحیهایش انجام خواهد داد. کمااینکه شاهد بودیم در حوزه انتخابات کاشان و آران و بیدگل، حدود دو میلیارد تومان چک مربوط به سازمان انرژی هستهای، در اختیار نماینده حامی دولت قرار گرفت، تا بتواند با خرج کردن آن دوباره محبوبیت کسب کرده و انتخاب شود. باز هم از این کارها را خواهند کرد، تا پست ریاست جمهوری را در دستان خودشان داشته باشند.
این کاری که آقای احمدینژاد میخواست انجام دهد، که مشایی رئیس جمهور شده و خودش عملاً معاون اول شود و کشور را اداره کند؛ این کار را آقای روحانی هم خواهد کرد. یعنی کمک میکند کسی رأی بیاورد که عملاً مطیع آقای روحانی باشد.
و آن شخص از اصلاح طلبها نخواهد بود؟
نه قطعا.
چه تیپ اشخاصی به عنوان این گزینه انتخاب خواهند شد؟ آیا دکتر ظریف میتواند گزینه احتمالی محسوب شود؟
برای مثال، نوبخت میتواند باشد، خود آقای جهانگیری میتواند باشد، از همان حزب اعتدال و توسعه.