قدیری ابیانه: به نام خداوند قویتر از ناوهای آمریکا / یادداشت
به نام خداوند قویتر از ناوهای آمریکا
9 اسفند 1397
یادداشت:✍️این جمله، جملۀ آغازین آقای « محمد حسن قدیری ابیانه» در مناظره با طرفین رسانهای آمریکایی و عراقیاش در ایتالیا در سال 59 بود؛ او در آن زمان سخنگوی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بود. در روزهایی که ناوهای آمریکایی با آرایش تهاجمی، در خلیجفارس بودند و مشکلاتی با کشور عراق شروع شده بود.
حریم حرم – نازنین قنبری: «به نام خداوند قویتر از ناوهای آمریکا!»؛ این جمله، جملۀ آغازین آقای « محمد حسن قدیری ابیانه» در مناظره با طرفین رسانهای آمریکایی و عراقیاش در ایتالیا در سال 59 بود؛ او در آن زمان سخنگوی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بود. در روزهایی که ناوهای آمریکایی با آرایش تهاجمی، در خلیجفارس بودند و مشکلاتی با کشور عراق شروع شده بود. همین یک جمله با یک نگرش توحیدی و ایمانی صادق و کلامی قاطع، کافی بود تا افراد مختلف ایتالیایی از مسلمانان تا مسیحیان، ازجمله «ادواردو آنیلی»، فرزند بزرگترین سرمایهدار ایتالیایی، با آقای «قدیری» تماس بگیرند و بیشتر با او آشنا شوند تا بدانند این روحیۀ قوی و کلام قاطع از کجا آمده است. روحیهای که در آن روزهای سخت با سازش آشنا نبود، اعتقادش این بود که با ایمان به فراگیر بودن عظمت خدا، در راه خودش، اگر در این راه محکم بود و محکم ماند، میتوان روی کمکش حساب کرد. روحیه و نگرش توحیدی، گواه این اصل است که اگر در برابر گستاخی و زیادهخواهی آمریکا و آمریکا مسلکان یک قدم عقب بنشینند، دیگر عقبنشینی پایانی ندارد...
شاید در آن روزهای سخت افرادی بودند که در برابر هر تهدید آمریکاییها و همراهانشان قلبشان از ترس به تپش میافتاد و دنبال راهی برای خوشنود ساختن اربابشان میگشتند و متأسفانه هنوز هم افرادی با این تفکرات هستند. اما انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و اتفاقاتی که سالهای اخیر در منطقه رخ داده است، نهتنها به افرادی که تنها راه برونرفت از مشکلات را سازش و عقبنشینی از منافع ملی میدانند، بلکه به همۀ جهان ثابت کرد خیلی وقت است تاریخ انقضای چنین تفکراتی، تمام شده است.
وقتی داعش با حمایتهای همهجانبۀ مدعیان حقوق بشر، وارد منطقۀ غرب آسیا شد و سرمست از ویرانگریهایش تا نزدیک کاخ ریاست جمهوری سوریه پیش رفت و ایران را تهدید میکرد، عدهای بعد از برجام، راهحل بحران منطقه را نیز برجامهای بعدی و امتیاز دادنهای دیگر میدانستند. ناگهان روحیه و ایمان انقلابی پای به عرصۀ جهاد گذاشت و تمام معادلات را به هم ریخت. روحیهای از جنس مقاومت برای پیروزی و عزت که جوانان شیعه و سنی ایران، پاکستان، افغانستان، یمن، عراق و سوریه را کنار هم قرار داد. در این میان قدرتهایی مثل روسیه هم برای حفظ منافع خود و نابودی داعش وارد گود شدند. ثمرۀ این اتفاق این شد که محور مقاومت، جنگ را به نفع خود تمام کرد و آمریکا باوجود تمام کمکهایی که به داعشِ در محاصره کرد، شکستی سنگین را در منطقه غرب آسیا متحمل شد. بیشک نابودی داعش چیزی جز شکست آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی با سرمایهگذاریهای هنگفتشان نبود. تا پیش از این دوران اگر شکی در افول قدرت سخت آمریکا یعنی «جنگهای میدانی تسلیحاتی و موشکی» برای کسی وجود داشت، با پیروزی محور مقاومت، برطرف شد.
استراتژیهای نظامی ایران و قدرتنماییهای چشمگیرش، نه فقط داعش، آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی را به ذلت جاودانه کشاند بلکه باعث شد ایران در کنار روسیه و ترکیه - بلکه پررنگتر از آنها - در اتفاقات منطقه، مهرهای تأثیرگذار باشد. این در حالی است که زمان پادشاهان قاجار، ترکمن چایها را امضا میکردیم و در زمان پهلویها کشورمان آشکارا و پنهان، بین کشورهای مستکبر تقسیم میشد.
سؤال اینجاست که چگونه با مذاکره، سازش، لبخند و قدم زدن میشد چنین جایگاه مهمی را در منطقه و جهان پیدا کرد؟ چطور میشد آمریکا و همپیمانهایش را به جایی رساند که بزدلانه و در تاریکی شب برای لحظات کوتاهی به منطقۀ ما یعنی عراق سفر کنند؟ چگونه میشد برای قدرتی مثل روسیه این موضوع را برای همیشه روشن کرد که جمهوری اسلامی ایران در منطقه شریک شماست و انجام هر حرکتی در این منطقه مستلزم جلب رضایت و مشورت با ماست؟
harimeharam.ir/news/43188?n=