آمریکا در تقابل با ایران دنبال تسلط بر نفت جهان است / مصاحبه مفصل با روزنامه آرمان
روزنامه آرمان- تاریخ : ۱۳۹۸/۳/۱
👈احسان انصاری: «پایان ایران» این توئیتی است که دونالد ترامپ منتشر کرده است. توئیتی که با واکنشهای گسترده داخلی و خارجی حتی در درون آمریکا مواجه شده است. ترامپ اما از مواضع جنگطلبانهاش نسبت به ایران عقبنشینی کرده و مواضع گذشته خود را تعدیل کرده است. اگر تا دیروز وی ایران را بهصورت رسمی تهدید به جنگ میکرد امروز عنوان میکند بهدنبال جنگ با ایران نیست و تنها به جنگ اقتصادی با ایران میاندیشد. ترامپ با یک محاسبه مختصر متوجه شده که تقابل نظامی با ایران نهتنها هیچسودی برای وی ندارد بلکه ممکن است پیامدهایی به همراه داشته باشد که تاکنون هیچآمریکایی به آن فکر نکرده است. آتشافروزیهای ترامپ و نزدیکانش مانند جان بولتون که تئوریسیون اصلی جنگ در کاخ سفید است چهبسا منطقه را به چالشها و مخاطرات عدیدهای بکشاند که بیشترین خسارت گریبانگیر خود آنها میشود.
👈به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین تحولات در زمینه بحران کنونی ایران و آمریکا که به خبر نخست رسانههای جهان تبدیل شده، «آرمان» با محمدحسن قدیریابیانه دکترای مدیریت استراتژیک و سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا گفتوگو کرده است. دکتر قدیریابیانه معتقد است: «هدف اصلی آمریکا از تقابل با ایران تسلط بر نفت جهان است. قدرت آمریکا در زمینههای اقتصادی رو به افول است و جهان شاهد ظهور قدرتهای جدید اقتصادی مانند چین، هند و کشورهای اروپایی است. این کشورها نیز هر کدام به نوعی به نفت وابسته هستند. به همین دلیل نیز آمریکا تلاش میکند با تسلط بر نفت، این کشورها را همچنان به خود وابسته نگه دارد و اجازه قدرت مانور بیشتر به آنها ندهد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
ترامپ در توئیت جدید خود از پایان ایران در صورت تهدید توسط جمهوری اسلامی سخن گفته است. دیدگاه شما درباره این عبارت وی چیست؟
👈آنچه در واقع رخداده پایان سلطه آمریکا بر ایران بوده که چهلسال قبل اتفاق افتاده است. همه روسای جمهوری قبلی آمریکا نیز به نوعی خواستار پایان ایران و پایان جمهوری اسلامی بودند که البته همه نیز شکست خوردند. ایران پایان نمیپذیرد بلکه پایدار است و در آینده نیز پایدار خواهد بود. ترامپ یک شومن قمارباز است که بیش از اینکه به واقعیتها توجه کند بهدنبال عملیات روانی و بلوفزدن است. هدف اصلی ترامپ نیز این است که ایران را بترساند تا در نهایت در مقابل آمریکا تسلیم شود. نکته قابل توجه این است که در ایجاد هراس در بین ایرانیان ناموفق بوده و با مشاهده ایستادگی قاطعانه ایران خودش ترسیده است.
درحالی که تنش بین ایران و آمریکا در شدیدترین وضعیت خود قرار دارد، اتفاقات منطقهای مانند هدف قرارگرفتن سفارت آمریکا در بغداد نیز روی داده است. بهنظر شما ایران و آمریکا به چه میزان به جنگ نظامی نزدیک شدهاند؟
👈ترامپ تلاش میکند هر اتفاقی که در جهان و منطقه خاورمیانه رخ میدهد به نوعی به ایران نسبت بدهد. بهعنوان مثال در هفتههای اخیر اتفاقات رخداده در بندر فجیره امارات متحده عربی، حمله حوثیهای یمنی به مواضع نفتی عربستان و همچنین هدف قرارگرفتن سفارت آمریکا در عراق را به ایران نسبت داده است. این اتفاق جدیدی نیست و در چهلسال گذشته تکرار شده است. کار حتی به جایی رسید که پس از حادثه یازده سپتامبر یکی از دادگاههای فدرال آمریکا ایران را مقصر این حادثه معرفی کرد. این در حالی است که ایران هیچنقشی در این حادثه نداشت بلکه آن را محکوم کرد. نکته دیگر اینکه در بین دولتمردان آمریکایی که همواره جنگطلب و بهدنبال تنش با کشورهای مختلف جهان بودهاند برخی نیز با عقل سیاسی به مسائل نگاه میکنند. هر چند ممکن است این عقل نیز شیطانی باشد اما به هر حال عقل است. مواضع جنگطلبانه ترامپ درباره ایران با واکنشهای مختلف جمهوریخواهان و دموکراتها در داخل آمریکا مواجه شده و بسیاری از آنها از این مواضع انتقاد کردهاند. به همین دلیل نیز بود که ترامپ مواضع خود را تعدیل و عنوان کرد که قصد جنگ با ایران را ندارد. اظهارات اخیر ترامپ برخلاف سیاستهای او بوده است. ترامپ هنگامی که قصد داشت وزیر دفاع خود را منصوب کند گفت که همه وی را بهعنوان یک سگ هار میشناسند و از او هراس دارند. هدف اصلی ترامپ از چنین انتصابات و مواضعی این بود که بدون اینکه آمریکا وارد جنگ شود با ایجاد هراس کشورهای دیگر را مجبور به تسلیم در مقابل آمریکا کند. با این وجود این اتفاق رخ نداد و آمریکاییها از پیامدهای جنگ با ایران ترسیدند. به همین دلیل نیز ناوهای خود را وارد خلیج فارس نکردند و در دریای سرخ متوقف کردند. در صورتی هم که این ناوها وارد خلیج فارس شوند هدفهای فربهی برای موشکهای ایران بهشمار میروند. در شرایط کنونی قدرت نظامی ایران به اندازهای است که میتواند هر خطری را دفع کند. در نتیجه معادله جنگ آمریکا با ایران تغییر کرده و بهجای اینکه ایران از آمریکا هراس داشته باشند این آمریکاییها هستند که از ایران هراس دارند.
آیا این تغییر معادله در کوتاهمدت شکل گرفته، یا اینکه احتمال تشدید تنشها بین دو کشور در آینده وجود دارد؟
در سالهای اخیر آمریکاییها با سیستمهایی که در اختیار دارند برنامه جنگ با ایران را بهصورت کامپیوتری شبیهسازی کردهاند. در این برنامه شبیهسازی در روز نخست جنگ با ایران ۱۶ناو نظامی آمریکا مورد هدف موشکهای ایران قرار میگیرد و در حدود ۲۲هزار نفر کشته میشوند. به همین دلیل نیز از این برنامه شبیهسازی ناراحت شدند و فرض را براین گذاشتند که اگر ایران موشک در اختیار نداشته باشد سرنوشت جنگ به شکل دیگری رقم خواهد خورد. به همین دلیل نیز بارها عنوان کردهاند که باید درباره برنامه موشکی ایران مذاکره صورت بگیرد. نکته مهم این است که آمریکا از سال ۲۰۰۰ به بعد ضعیفتر از گذشته شده و در مقابل ایران قویتر شده است. این نتیجهگیری است که خود آمریکاییها نیز به آن رسیدهاند. تلاش برای محدودکردن برنامه موشکی ایران برای پرهیز از جنگ نیست بلکه برای زمینهسازی شکست ایران در جنگ است.
در شرایط کنونی تحرکات نظامی جدیدی در سطح منطقه خاورمیانه رخ داده است. به چه میزان این تحرکات که از سوی هر دو کشور و متحدان آنها صورت گرفته میتواند گمانهزنیها درباره تنش نظامی را قویتر کند؟
ایران دارای قدرت کافی برای هر نوع جنگ و تنش است. با این وجود ایران هیچگاه آغازگر جنگ نخواهد بود و چنین رویکردی در دستور کار خود قرار نداده است. ایران بهخوبی به پیامدهای جنگ آگاهی دارد و میداند که چنین جنگی چه تبعاتی برای کشورهای درگیر جنگ به همراه خواهد داشت. ایران تنها در صورتی وارد جنگ خواهد شد که آمریکا آغازگر جنگ باشد و قصد داشته باشد به منافع ایران آسیب بزند. این اتفاق در جنگ ایران و عراق نیز رخ داد و ما تا زمانی که صدام به ایران حمله نکرد وارد جنگ نظامی با عراق نشدیم. ما اهل مقاومت هستیم اما به هیچعنوان اهل آغاز جنگ نیستیم. ما باید به اندازهای ازنظر نظامی قوی باشیم که دشمن به هیچعنوان به فکر جنگ نظامی با ایران نیفتد. در مرحله بعد اگر دشمن به کشور حمله کرد باید به اندازهای قوی و کوبنده عمل کنیم که از کرده خود پشیمان شود. این استراتژی اصلی نظام است و استراتژی صحیحی است. آمریکا تا زمانی که بهصورت قطعی گمان نکند که در جنگ پیروز خواهد شد وارد جنگ با ایران نخواهد شد. این رویکردی بوده که آمریکا در طول تاریخ خود نشان داده است. تاریخ جنگهای آمریکا نشان میدهد که این کشور تنها به کشورهایی حمله نظامی میکند که ضعیف هستند و احتمال شکست آنها وجود ندارد. آمریکاییها خود میدانند که ایران نه تنها ضعیف نیست بلکه قدرتمند بوده و در مبادلات منطقهای و بینالمللی موثر و تأثیرگذار است. در مرحله بعد آمریکا به کشورهایی حمله میکند که شکاف ملت و دولت در آن زیاد است و احتمال میدهد که با دخالت خارجی این شکاف عمیقتر و در نهایت سبب تجزیه شود. در شرایط کنونی این وضعیت در ایران وجود ندارد و آمریکا بهخوبی به این مساله آگاهی دارد. مقام معظم رهبری نیز به صراحت عنوان کردند که ایران آغازکننده جنگ نخواهد بود و چنین رویکردی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار ندارد. آقای رامنی سناتور جمهوریخواه بهتازگی از قول ترامپ عنوان کرده که من با جنگ آمریکا علیه عراق مخالف بودم و ما هیچسودی از این جنگ نبردیم. این در حالی است که ایران از نظر نظامی و از جنبههای دیگر بهمراتب از عراق قویتر است. آمریکا هزینههای هنگفتی را برای جنگ با عراق، افغانستان و سوریه پرداخت کرده و بهخوبی مشاهده کرده که مداخله نظامی آنها در چنین کشورهایی چه پیامدهای اقتصادی سنگینی برای آنها به همراه داشته است. هزینه آمریکا در این جنگها رقمی بالغ بر هفت تریلیون دلار بوده که به اندازه درآمد 140سال فروش نفت ایران است. جنگهایی که هیچفایدهای برای آمریکا نداشته و ترامپ که تاجر است بهخوبی این نکته را میداند.
بیش از آنکه ترامپ بهدنبال جنگ با ایران باشد جان بولتون و نزدیکانش چنین دیدگاهی را در کاخ سفید دنبال میکنند. آیا در نهایت این افراد جنگطلب موفق خواهند شد ترامپ را برای جنگ با ایران متقاعد کنند؟
👈باید چنین گفت که افرادی مانند بولتون همواره ترامپ را به جنگ نظامی علیه ایران تحریک میکنند. با این وجود همه آنها به این مساله آگاهی دارد که آمریکا قدرت گذشته را ندارد و در مقابل، ایران قدرتمندتر از گذشته شده است. در شرایط کنونی بدهی دولت فدرال آمریکا به بیش از ۲۲ تریلیون دلار رسیده که به اندازه درآمد ۱۴۵۰سال فروش نفت ایران است. در نتیجه ترامپ بهخوبی میداند که اگر در نهایت تسلیم دیدگاههای جنگطلبانه امثال بولتون شود باید هزینه بسیار گزافی را بابت این تصمیم بپردازد.
چرا آمریکا بهدنبال تسلط بر نفت جهان است؟
قدرت آمریکا در زمینههای اقتصادی رو به افول است و جهان شاهد ظهور قدرتهای جدید اقتصادی مانند چین، هند و کشورهای اروپایی است. این کشورها نیز هر کدام به نوعی به نفت وابسته هستند. به همین دلیل نیز آمریکا تلاش میکند با تسلط بر نفت این کشورها را همچنان به خود وابسته نگه دارد و اجازه قدرت مانور بیشتر به آنها ندهد. راهحل دیگر آمریکا حفظ دلار به عنوان ارز جهانی است که پول رایج معادلات بینالمللی به شمار میرود. در سالهای اخیر آمریکا با کشورهایی که دارای ذخایر نفتی جهان هستند وارد مناقشه و درگیری شده است. نمونه بارز این کشورها ونزوئلا بوده است. آمریکا در تقابل با ایران نیز بهدنبال همین هدف است. راهحل این قضیه نیز سرنگونی جمهوری اسلامی و در نهایت تجزیه ایران است. آمریکا بهخوبی به این نکته واقف است که در صورت تداوم جمهوری اسلامی نهتنها به هدف خود نمیرسد بلکه قدرت روزافزون ایران منافع دیگر این کشور را در منطقه خاورمیانه تهدید میکند. مطمئن باشید اگر جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه نبود آمریکا برای تصاحب منابع نفتی کشورهای عربی نیاز به لشکرکشی هم پیدا نمیکرد. آمریکا هنگامی که متوجه شد با فشار و تهدید نمیتواند ایران را متوقف کند پیشنهاد مذاکره مطرح کرد تا بتواند از طریق مذاکره از ایران امتیاز بگیرد.
پوتین بهتازگی عنوان کرده که روسیه آتشنشان جنگ ایران و آمریکا نخواهد بود. تحلیل شما از رفتار روسیه در بحران کنونی ایران و آمریکا چیست؟
روسیه همواره به منافع خود فکر میکند و در بحران کنونی نیز تنها به منافع خود است. با این وجود در سالهای اخیر تحولاتی در منطقه و جهان رخ داده که منافع روسیه در برخی زمینهها با منافع ایران انطباق پیدا کرده و به همین دلیل بین دو کشور همافزایی مثبتی شکل گرفته است. بهصورت طبیعی هنگامی که در معادلات بینالمللی منافع دو کشور با هم انطباق پیدا کند همافزایی بین آنها افزایش پیدا میکند و در حالت عکس نیز هر زمان این منافع با هم در تعارض قرار بگیرد به همان میزان به اختلاف سلیقه و دیدگاه منجر خواهد شد.
چرا ترامپ در حین فشار شدید اقتصادی و وورد به بحران احتمالی نظامی با ایران همواره علاقه زیادی به مذاکره با ایران دارد؟
ترامپ با علم به اینکه در جنگ با ایران به نتیجه لازم نخواهد رسید به این نتیجه رسیده که تنها در مذاکره تحت فشار است که میتواند به نتیجه دلخواه خود برسد. ترامپ خاطره مذاکره دولت اوباما با دولت آقای روحانی بر سر برجام را در ذهن دارد و پیش خود فکر میکند اگر اوباما موفق شد ایران را پای میز مذاکره بکشاند، وی نیز میتواند این کار را انجام دهد. اوباما به تعهدات خود در برجام عمل نکرد. این در حالی است که اظهر من الشمس است که ترامپ به هیچکدام از تعهداتش عمل نخواهد کرد. ترامپ از ابتدای به قدرت رسیدن در آمریکا تلاش کرده ژست متفاوتی نسبت به روسایجمهور گذشته آمریکا به خود بگیرد که بیشتر روانی و رسانهای است. در واقعیت وی چیزی در چنته ندارد. درباره ایران نیز فکر میکند قادر است با فشار و تهدید ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. هدف اصلی ترامپ نیز تجزیه ایران و تضعیف اسلام در منطقه خاورمیانه است. یکی از اهداف اصلی آمریکا و متحدانش در تقابل با ایران تجزیه ایران است. این تحلیلی است که بنده از گذشته تاکنون داشتهام و آن را ارائه کردهام. اغلب استراتژیستهای غربی معتقد هستند که آمریکا قدرت گذشته خود را از دست داده است. ترامپ هم تایید می کند اما مدعی است میتواند دوباره قدرت گذشته آمریکا را بازگرداند. جهان در حال حرکت به سمت چندقطبی شدن است. امروز کشورهایی مانند چین، ژاپن، هند و روسیه در حال بازسازی خود و تبدیلشدن به قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی جهان هستند. کشورهای اروپایی با توجه به تحولات جهانی میخواهند حساب خود را از آمریکا جدا کنند و تلاش میکنند خود را بهعنوان یک قدرت مستقل جهانی مطرح کنند اما با همان ماهیت سلطه طلبانه. تمدن اسلامی نیز نفوذ بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده و بهعنوان یک قطب بزرگ در مناسبات بینالمللی نشان دهد. آمریکا نمیخواهد به سرنوشت انگلستان دچار شود. در گذشته عنوان میکردند آفتاب در سرزمین ملکه هیچگاه غروب نخواهد کرد. در آن زمان کشورهایی مانند هند و چین مستعمره انگلستان بودند. این در حالی است که امروز انگلستان قدرت گذشته را ندارد و با خطر تجزیه مواجه شده و در مقابل قدرت کشورهایی مانند چین و هند افزایش پیدا کرده است. آمریکا نمیتواند بهصورت همزمان در چند جبهه وارد جنگ شود. تنها راه باقیمانده برای آمریکا تسلط برنفت جهان است.
چرا آمریکا بهدنبال تسلط بر نفت جهان است؟
قدرت آمریکا در زمینههای اقتصادی رو به افول است و جهان شاهد ظهور قدرتهای جدید اقتصادی مانند چین، هند و کشورهای اروپایی است. این کشورها نیز هر کدام به نوعی به نفت وابسته هستند. به همین دلیل نیز آمریکا تلاش میکند با تسلط بر نفت این کشورها را همچنان به خود وابسته نگه دارد و اجازه قدرت مانور بیشتر به آنها ندهد. راهحل دیگر آمریکا حفظ دلار به عنوان ارز جهانی است که پول رایج معادلات بینالمللی به شمار میرود. در سالهای اخیر آمریکا با کشورهایی که دارای ذخایر نفتی جهان هستند وارد مناقشه و درگیری شده است. نمونه بارز این کشورها ونزوئلا بوده است. آمریکا در تقابل با ایران نیز بهدنبال همین هدف است. راهحل این قضیه نیز سرنگونی جمهوری اسلامی و در نهایت تجزیه ایران است. آمریکا بهخوبی به این نکته واقف است که در صورت تداوم جمهوری اسلامی نهتنها به هدف خود نمیرسد بلکه قدرت روزافزون ایران منافع دیگر این کشور را در منطقه خاورمیانه تهدید میکند. مطمئن باشید اگر جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه نبود آمریکا برای تصاحب منابع نفتی کشورهای عربی نیاز به لشکرکشی هم پیدا نمیکرد. آمریکا هنگامی که متوجه شد با فشار و تهدید نمیتواند ایران را متوقف کند پیشنهاد مذاکره مطرح کرد تا بتواند از طریق مذاکره از ایران امتیاز بگیرد.
پوتین بهتازگی عنوان کرده که روسیه آتشنشان جنگ ایران و آمریکا نخواهد بود. تحلیل شما از رفتار روسیه در بحران کنونی ایران و آمریکا چیست؟
روسیه همواره به منافع خود فکر میکند و در بحران کنونی نیز تنها به منافع خود است. با این وجود در سالهای اخیر تحولاتی در منطقه و جهان رخ داده که منافع روسیه در برخی زمینهها با منافع ایران انطباق پیدا کرده و به همین دلیل بین دو کشور همافزایی مثبتی شکل گرفته است. بهصورت طبیعی هنگامی که در معادلات بینالمللی منافع دو کشور با هم انطباق پیدا کند همافزایی بین آنها افزایش پیدا میکند و در حالت عکس نیز هر زمان این منافع با هم در تعارض قرار بگیرد به همان میزان به اختلاف سلیقه و دیدگاه منجر خواهد شد.