پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۴ ق.ظ

۰

یادداشت قدیری ابیانه: شاهراهی به سوی سراب!

چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۴ ق.ظ

روزنامه حمایت ۲ فرودین ۹۸

«استیو منوچین»، وزیر خزانه داری آمریکا پس از آنکه چندی پیش به دستور ترامپ، تحریم مجدد بانک مرکزی را این بار با برچسب «تأمین مالی تروریسم» اعلام کرد، اذعان نمود که تحریم ها به سقف خود رسیده؛ به این مفهوم که تحریمی برای اعمال باقی نمانده و تأکید می کند که برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی باید از کشورهای ثالث خواست که این رویه را در دستور کار خود قرار دهند. این نکته قابل تأملی است؛ چراکه فقط کشورمان نیست که بی اثر بودن تحریم ها را اعلام کرده و بر عدم عقب نشینی ایران از مواضع اصولی خود تصریح نموده است بلکه در حال حاضر، مقامات کشورهای دنیا - حتی در داخل آمریکا - تأکید دارند که محدودیت های اقتصادی و دشمنی ها نتوانسته انقلاب اسلامی را به زانو در آورد و به پذیرش مذاکره وادار کند. این حقیقت اکنون، به دستمایه ای برای ایجاد امواج تند انتقادی علیه کاخ سفید تبدل شده، در حال حاضر، ترامپ و تیم متوهمش متهمند که در تحلیل صحیح از قدرت ایران، به خطا رفته اند و شرایط متشنج موجود را محصول سیاست های غلط و راهبرد به اصطلاح «فشار حداکثری» تحلیل می کنند.

حتی در اتهام زنی‌ها و اکاذیبی که اخیراً متوجه کشورمان کرده‌اند، رسانه‌ها و مسئولین اسبق آمریکا از جمله «جان کری»، وزیر امور خارجه دولت اوباما تأکید کرده‌اند که شرایط موجود، نتیجه جنگ اقتصادی واشنگتن علیه ایران است. افکار عمومی آمریکا نیز غائله آفرینی و هیاهوی کاخ سفید را مسبب اوضاع فعلی می‌دانند و معتقدند که خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام، وی را به نتیجه مطلوب و مورد نظر نخواهد رساند. علاوه بر این، فضا علیه تیم تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز ترامپ آن‌چنان تند است که نامزدهای ریاست جمهوری سال آینده آمریکا از آن برای جلب آرای مردم استفاده کرده و بازگشت به برجام به همراه لغو تحریم‌ها را وعده می‌دهند!

نکته اینجاست که عملکرد به ناحق، خلف وعده و فریبکاری، مختص دولت ترامپ یا جمهوری خواهان نیست و در دولت‌های پیشین این کشور نیز چنین رویه‌ای معمول بوده است. آمریکایی‌ها ثابت کرده‌اند که به تعهدات خود پایبند نیستند و ربطی به جمهوری‌خواه و دموکرات بودن آنها هم ندارد؛ کما اینکه در شانه خالی کردن از الزامات برجامی، اوباما و ترامپ، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند. افزون بر این، علیرغم اینکه در «برنامه جامع اقدام مشترک»‌ امتیازات فراوانی به دست آوردند و در مقابل، به جای واگذاری امتیاز، وعده سرخرمن رفع موانع متعدد از سر راه ایران را دادند ولی از عمل به همین تعهدات اندک نیز شانه خالی کردند.

گفتنی است که «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا و رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی این کشور در سخنرانی خود در دانشگاه «ای‌اند ام» تگزاس علناً اذعان کرده بود که «در دوره ریاست من بر سیا، دروغ می‌گفتیم، فریبکاری و دزدی هم می‌کردیم. ما برای یادگیری این‌ها یک دوره کامل آموزشی داشتیم.» این موارد، نه فقط در یک سازمان دولتی، بلکه بر تمام حاکمیت آمریکا تسری پیدا کرده و خلف وعده، دروغ‌گویی و فریبکاری که آخرین مصداق آن را در اتهام زنی به ایران در ماجرای آرامکو دیدیم، بن‌مایه سیاست‌ورزی این کشور را تشکیل می‌دهد. مقامات کاخ سفید گویا فراموش کرده‌اند که چنانچه ایران با قدرت نظامی خیره‌کننده خود به تأسیسات نفتی عربستان حمله کرده بود، این کشور قرون‌وسطایی حتی قادر به صادرات یک قطره از نفت خود نبود. آمریکا و غرب می‌دانند که جمهوری اسلامی در این حمله دست نداشته اما اگر بپذیرند که یمنی‌ها با یک ضربه، بیش از نیمی از صادرات نفت آنها را متوقف کرده‌اند، در واقع، اعترافی بزرگ و بی‌سابقه به شکست خود در حمایت از پدر جدتروریست‌ها نموده‌اند.

این در حالی است که بخشی از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی در فاصله زمانی آغاز قیام مردم تا پیروزی انقلاب اسلامی، نشان می‌دهند که آمریکا از رابطه با ایران و برخورداری از سفارت‌خانه برای توطئه علیه کشورمان از جمله جعل اسناد، شنود، نفوذ، استخدام جاسوس، حمایت از گروه‌های تروریستی، تلاش برای کودتا و ... سوءاستفاده می‌کرده است، بنابراین، حتی احیای روابط هم قادر نیست که از عمق خصومت‌ورزی شیطان بزرگ علیه کشورمان بکاهد، چه رسد به مذاکره که به طریق اولی از غلظت دشمنی یانکی‌ها کم نمی‌کند. با این حساب، اصرار بر عدم مذاکره با کاخ سفید، هم مبنای منطقی دارد و هم بر پایه تجربه بنا نهاده شده است.  

کوبیدن بر طبل مذاکره با آمریکا از سوی ترامپ، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن موضوع گفتگو با کشورمان از جانب وی، از این منظر قابل واکاوی است که کلیددار کاخ سفید، نیازمند به دست آوردن چیزی درباره ایران است که سلفش – اوباما – در حصول آن عاجز بود. در حقیقت، مذاکره با مقامات جمهوری اسلامی برگ برنده او برای پیروزی در انتخابات 2020 به شمار می‌رود و ابداً اعتقادی به وفای به عهد در برابر جمهوری اسلامی ندارد؛ کما اینکه در سخنرانی روز گذشته خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دیدگاه و ایدئولوژی هیئت حاکمه آمریکا نسبت به ایران را با سخیف‌ترین الفاظ بیان کرد. لذا فرو غلطیدن در تله مذاکره با چنین فردی و کسانی که این دیدگاه را نمایندگی می‌کنند، امضای رضایت‌نامه تضییع حقوق مردم ایران تلقی می‌شود. 

از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که آمریکایی‌ها وعده‌های رنگارنگ گشایش‌های اقتصادی به کره شمالی، لیبی و بسیاری از کشورها داده‌اند و خلاف آن عمل کرده‌اند. در مقابل همکاری جمهوری اسلامی علیه تهدید طالبان در دهه 80 نیز کشورمان را بخشی از محور شرارت نام نهادند. تجربه برجام نشان داد که آنها فقط در پی کسب امتیاز در جاده‌ای یک‌طرفه هستند، نه داد و ستدی منصفانه. توافق هسته‌ای با همه تلخی‌ها و خسارات محضی که به همراه داشت، یک فایده بزرگ نیز داشت و آن اینکه مذاکره و عقد قرارداد با آمریکا و غرب با هدف بهبود اقتصاد و رونق معیشت، شاهراهی به سوی سراب است. شدت بدعهدی آمریکا چنان بود که حتی بعضی از کسانی که برای گفتگو با آمریکا جشن می‌گرفتند نیز به کلید واژه «عدم اعتماد» به کاخ سفید ایمان آورده‌اند، چون خلف وعده‌های پی‌درپی واشنگتن، اجماع معناداری در داخل علیه آمریکا ایجاد کرده است. 

طرفه آنکه نمی‌توان از فرافکنی برخی که ضعف و ناکارآمدی خود را به پای تحریم‌ها می‌گذارند و در کشاکش جنگ اقتصادی، گرای مذاکره می‌دهند، غافل شد. راهکار برون‌رفت از وضعیت موجود، توجه صرف به توانمندی‌های داخلی و ظرفیت‌های بی‌شمار از حیث منابع و نیروی انسانی است، چرا که یکی از اغراض آمریکایی‌ها برای انداختن پوست خربزه مذاکره زیر پای برخی مسئولین، مشغول کردن آنان به وعده‌ها و در نتیجه، غفلت از ظرفیت‌های درونی است؛ توطئه‌ای که به طور حتم به سر منزل مقصود نخواهد رسید. 

hemayatonline.ir/newspaper/item/38257

۹۸/۰۷/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">