در باره هوشنگ بوذری جاسوس نفوذی غرب به دستگاه های حساس ایران
احیرا نام هوشنگ بوذری در رابطه با ماجرای مهدی هاشمی مجددا در رسانه های گروهی مطرح شده است.
هوشنگ بوذری عامل و جاسوس سرویس های اطلاعات غربی ها است و دستگیری وی در گذشته به دلیل همین امر جاسوسی بوده است. ذیلا بخشی از مصاحبه با روزنامه ایران را که در شهریور 1389 انجام شده است و به این موضوع اشاره شده است منتشر می کنم. اخیرا وی را دکترای فیزیک هستهای نامیده اند. مطوئن هستم که وی در رشته هسته ای تحصیل نداشته است و اگر مدرکی در این رابطه در دست دارد توسط سازمان های جاسوسی صادر شده تا راه را برای نفوذ وی در این زمینه هموار سازند. بررسی در رابطه با کسانی که بوذری عامل ورودشان به دستگاههای دولتی ایران بوده می تواند به شناسایی جاسوسان کمک کند.
تهدید شما توسط چریکهای فدایی خلق به چه علت بود؟
یکی ازکارهایی که همواره انجام دادهام، این بوده که از طریق سایتهای اینترنتی مثل گوگل اسم خود را به فارسی و لاتین جستوجو میکنم تا آنچه که از من در رسانههای گروهی منتشر شده، لیستش ارائه شود. یک بار دیدم مطلبی به فارسی توسط فردی به نام هوشنگ بوذری در سایت یکی از گروههای چریکهای فدایی خلق که خود را جوانان مسلح مینامیدند، نوشته شده است.
من هوشنگ بوذری را بعد از انقلاب شناختم. یک روز در ایران وقتی من معاون مدیرکل روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری بودم، به من گفتند فردی به نام هوشنگ بوذری که قبلاً در ایتالیا جزو انجمن اسلامی بوده استخدام شده و قرار است با شما کار کند. با توجه به این که خودم از بنیانگذاران انجمن اسلامی بودم و چنین شخصی را نمیشناختم، به موضوع مشکوک شدم و تلاش کردم ببینم این شخص چه کسی است که در ایتالیا بوده و من نمیشناسمش درحالی که خودش را عضو انجمن اسلامی معرفی کرده و گفته بود برای انجمن مقاله مینوشته یا کمک میکرده است.
پیش من آمد و من از همکاری او تشکر کردم و بعد از آن به پیش آقای جواد آسایش، مدیرکل گزینش ریاست جمهوری رفتم و گفتم مشخصات این فرد را به من بده. متوجه شدم در شهر تورینو درس میخواند. به مدیرکل گزینش گفتم ادعاهای این فرد که عضو انجمن اسلامی است و مقاله نوشته، صد درصد دروغ است. عکس او را گرفتیم و دوستان انجمن اسلامی در ایتالیا را که در شهر تورینو درس خوانده بودند، در وزارت خارجه جمع کردم و عکس او را نشان دادم. اغلب میشناختند و میگفتند این فرد و دوستانش بسیار فاسد بودهاند. یک نفر هم گفت زمانی که تازه به ایتالیا رفته بودم، طبق رسمی که دانشجویان را برای جذب در گروههای مختلف در پیدا کردن جا کمک میکنند، این فرد را به خانه برده بوده و هر روز بساط عرقخوری و قمار داشته است.
بوذری را خواستم تا درباره اقداماتش در انجمن اسلامی با وی مصاحبه کنم. او ادعا کرد که خودش و خواهرش عضو انجمن بودهاند.
گفت میتوانم اسم شما را بدانم؟ گفتم من قدیری هستم. گفت شما با قدیری که در ایتالیا رایزن مطبوعاتی بوده، نسبتی دارید؟ گفتم خودم هستم. تازه متوجه شد که چه خطایی کرده و دستش رو شده است.
بوذری از آنجا به صدا و سیما رفت و پروندهاش را پیش محمد هاشمی بردم که رئیس صدا و سیما بود و از آنجا هم عذرش را خواستند. بعد به وزارت نفت رفت و بعد شنیدم که مدتی با وزارت اطلاعات همکاری میکرد، جالب اینجا است در فرمی که موقع گزینش در وزارت امور خارجه پر کرده بود، بدون این که اسم فرد را در فرم بیاورند، به کارشناسان داده بودند تا نظر خود را درباره او اعلام نظر کنند. نظری که داده بودند، این بود که وی آموزش دیده جاسوسی ایتالیا یا انگلیس است. امتیازی که برای پاسخگویی به سؤالات داده بسیار بالا و 95 از 100 آورده بود و اصطلاحاتی که استفاده کرده بود نیز اصطلاحاتی بود که دوره دیدهها به کار میبرند اما جذب وزارت اطلاعات شد. بعد از مدتی جاسوسیاش توسط وزارت اطلاعات مسجل میشود اما وانمود میکند که حاضر است همکاری کند. بعد از این که به منظور همکاری آزاد میشود، فرار کرد. و تقاضای چندصد میلیون دلار خسارت از ایران کرده است. این فرد یک مقاله علیه آقای هاشمی نوشته و اسمی هم از من آورده بود. چریکهای فدایی خلق هم مقاله او را عیناً چاپ کرده و نوشته بودند «این است سند حقانیت مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران.»
من هم یک مطلبی را در وبلاگم نوشتم و برای خود آنها نیز میل کردم. نوشتم با توجه به این که این فرد با توجه به مستندات جاسوس غرب است، معلوم میشود این سازمان چریکهای فدایی خلق مشروعیت مبارزه مسلحانه خود را از CIA میگیرد. اینها به جای این که چریک فدایی خلق باشند چریک فدایی غرب هستند. این برایشان خیلی سنگین آمده بود و نوشته بودند که در دادگاه خلق قدیری با خانوادهاش که مزدور هستند به اعدام محکوم شدهاند و حکم اعدام آنها اجرا خواهد شد. زندگینامه مرا هم از وبلاگم برداشت و منتشر کردند که او باید محکوم به اعدام شود. من هم نوشتم که وقتی یک سازمانی فردی را به همراه اعضای خانوادهاش از صغیر تا کبیر محکوم به اعدام میکند، این عین تروریسم است و من این مسئله را در سطح مجامع بینالمللی تا اعلام سازمان به عنوان سازمان تروریستی دنبال خواهم کرد.
چون من را با خانواده تهدید کرده بودند به دستگاه قضایی شکایت کردم تا بتوانند در سطح بینالمللی تحت تعقیب قرار گیرند چون هر سازمانی اگر خانوادهای را مورد تهدید قرار دهد، جرم است که ظاهراً دستگاه قضایی اقدامی نکرد.
متن کامل مصاحبه را می توانید اینجا ببینید.