یادداشت قدیری ابیانه: فروپاشی معادلات آمریکا در مصاف با ایران
یادداشت قدیری ابیانه: فروپاشی معادلات آمریکا در مصاف با ایران
روزنامه حمایت مورخ 5 مرداد 99
فرایند تقابل ایران و آمریکا در سالهای اخیر چرخش چشمگیری بهسوی شکست معادلات واشنگتن داشته است. آمریکا هر بار که گمان و یا سعی کرده است که محاسبات جمهوری اسلامی را دستخوش تغییر و تحول کند، به نتیجه مطلوب نرسیده و دستآخر مغلوب شده است. این به معنای عدم وارد آمدن خسارت به کشورمان نیست اما ازآنجاکه هزینه مقاومت از سازش و تسلیم شدن کمتر است و از سوی دیگر، آمریکاییها علیرغم صرف میلیاردها دلار به هدف اصلی خود نمیرسند، برآیند نهایی، هزیمت طرف آمریکایی است.
آخرین اقدام آمریکا علیه جمهوری اسلامی، ایجاد مزاحمت هوایی برای هواپیمای غیرنظامی کشورمان بود.
بهمنظور درک اقدام خصمانه جنگندههای آمریکایی علیه هواپیمای مسافربری ایران لازم است کمی به گذشته بازگردیم و سابقهای را در این زمینه موردبررسی قرار دهیم. در شهریور ۱۳۹۷، چهار فروند جنگنده اف – ۱۶ اسرائیلی که در حال بمباران اهدافی در حومه لاذقیه سوریه بودند، برای فرار از هدف قرار گرفتن بهوسیله سامانه پدافندی این کشور، به یک فروند هواپیمای ایلوشین روسی که در همان منطقه در حال فرود بود، نزدیک شدند و پدافند اس – ۲۰۰ سوریه نیز بهاشتباه، هواپیمای روسی را با ۱۵ سرنشین ساقط کرد. برحسب شواهد و ظواهر، رهگیری هواپیمای ایرانی نیز با همین هدف صورت گرفت تا پدافند سوریه را گمراه کرده و بهجای جنگندههای متجاوز، هواپیمای مسافربری ایرانی هدف حمله قرار گیرد.
روایت مقامات کشورمان این است که پس از نزدیک شدن جنگنده اف-15 آمریکایی، سیستم هوشمند حفاظت از هواپیما (TCAS) به خلبان اخطار میدهد و به همین دلیل، بهسرعت ارتفاع خود را برای جلوگیری از برخورد، کم میکند. اما احتمال قویتر آن است که خلبان برای فاصله گرفتن از جت آمریکایی در صورت شلیک پدافند سوریه دست به این اقدام زده باشد.
یاغیگری آمریکا در سوریه که منجر به مجروح شدن تعدادی از مسافران هواپیما شد در حالی صورت گرفت که اساساً حضور یانکیها در سوریه غیرقانونی است و حمایت آنها از تروریستها، اشغال چاههای نفت و همچنین چپاول منابع این کشور مغایر با قوانین بینالمللی به شمار میرود.
ترامپ علناً اعلام کرده که دلیل استقرار نیروهای پنتاگون، نفت سوریه است؛ همانگونه که حضور نظامی این کشور در عراق و افغانستان از وجاهت قانونی برخوردار نیست.
این در حالی است که کاخ سفید دنیا را با جنگل اشتباه گرفته و در این اندیشه است که به پشتوانه توان نظامی و اقتصادی خود حق دارد حقوق دیگران را پایمال کرده و صرف منافع خود کند. آمریکا از روز اول تأسیس، با غارت و کشتار بومیان این کشور نضج گرفت و فارغ از آنکه رؤسای جمهور آنها دموکراتهای مؤدب باشند یا جمهوری خواهان هفتتیرکش، از آن زمان تاکنون جنایتهای فراوانی مرتکب شدهاند.
دور نزولی پیروزیهای آمریکا اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی کلید خورد و این روند همچنان ادامه دارد. آمریکا و رژیم صهیونیستی حدود چهار دهه پیش، در هر تجاوزی با پیروزی از معرکه خارج میشدند ولی قدرت دفاع آنها از جنگهای 52 روزه، 33 روزه، 22 روزه به جنگهای دو روزه و اکنون به درگیریهای ساعتی رسیده است. همین آسیبپذیری بود که بلافاصله پس از مطرحشدن نام رژیم صهیونیستی برحسب سابقه در جریان رهگیری هواپیمای مسافربری ایران، مسئولان اسرائیلی با دستپاچگی بیانیه صادر کرده و خود را از این ماجراجویی مبرا دانستند. «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز از مقامات این رژیم خواست که هیچ اظهارنظری درباره این رویداد نداشته باشند.
بااینحال، آمریکا در این واقعه خود را بلاگردان اسرائیل کرد و سپس توجیهاتی غیرمنطقی مطرح نمود؛ همانگونه که در حادثه ساقط شدن هواپیمای مسافربری ایران در سال 67، بهانه آورد که هواپیمای مسافربری بهاشتباه، هواپیمای جنگنده شناسایی شد. بنابراین، اقدام جنگندههای آمریکایی بهقصد کشتار مجدد مسافران یک هواپیمای مسافربری دیگر کشورمان انجام شد و چنانچه ایران تصمیم بهتلافی این حماقت کند، قطعاً از عهده یانکیها کاری برنخواهد آمد. چرا؟ چون در موشکباران پایگاه عین الاسد علیرغم تهدید ترامپ به پاسخ متقابل، هیچ غلطی نتوانست بکند؛ همانگونه که بعد از ساقط شدن پهپاد 200 میلیون دلاری «گلوبال هاوک»، اقدامی صورت نداد و پس از عزیمت نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا جرأت نکرد دست از پا خطا کند.
واشنگتن باید فهمیده باشد که ایران کشوری نیست که اجازه «زدن و در رفتن» به دیگران بدهد و چنانچه ضربه، خسارت و تهدیدی متوجه جمهوری اسلامی شود، با پاسخ متقابل و بازدارنده مواجه خواهد شد، چراکه منافع و اهداف نظامی آمریکا در تیررس کشورمان قرار دارد. کاخ سفید پس از به آتش کشیده شدن تجهیزات و نیروهایش در پایگاه عین الاسد، نفس راحتی کشید و در این توهم بود که ایران دست از انتقام برداشته و شگفتی تازهای نخواهد داشت، درحالیکه در دیدار «مصطفی الکاظمی» با رهبر معظم انقلاب، مشخص شد که «جمهوری اسلامی هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه متقابل را به آمریکاییها خواهد زد.» ازاین رو، آمریکاییها باید مطمئن باشند که ایران کشوری نیست که غلطهای اضافی متوهمان نظام سلطه را بدون پاسخ بگذارد.
از طرفی، دولت آمریکا دیگر توان گذشته را ندارد و بهعنوان نمونه، مانند گذشته قادر نیست که هزینههای هنگفت پایگاههای نظامی خود در منطقه را تمام و کمال تأمین کند، زیرا اقتصاد این کشور رو به روز بدهکارتر و آشفتهتر میشود. دولت فدرال آمریکا در حال حاضر بیش از 26 و نیم تریلیون دلار بدهی دارد که اگر درآمد نفت ایران پیش از دوران تحریم را با آن مقایسه کنیم، بیش از 530 سال درآمد نفت کشورمان با میزان بدهیهای فعلی آمریکا برابری میکند! وضعیت بدهی کل آمریکا بسیار بیشتر از این مبلغ است و به بیش از 80 تریلیون دلار بالغ شده است. از سوی دیگر، طبق گفته متخصصان علم اقتصاد، تمام دلارهای چاپشده توسط آمریکا جزو بدهیهای پنهان آمریکا محسوب میشود. شمار بیکاران آمریکا نیز به دلیل شیوع کرونا به بیش از 50 میلیون نفر رسیده و 40 درصد از این تعداد، پس از پایان کووید-19 نمیتوانند به مشاغل سابق خود برگردند. ضمن اینکه بنابر اذعان ترامپ، چنانچه این بیماری نابود شود، آمریکا دستکم تا 10 سال دیگر نمیتواند کمر راست کند.
علاوه بر این، شکافهای اجتماعی و تظاهرات ضد نژادپرستی که طی حدود یک ماه و نیم گذشته در این کشور به راه افتاده، مقامات این کشور را مجبور به استفاده از نیروهای ارتش کرد که طی نیم دهه گذشته چنین اتفاقی بیسابقه است. همچنین نباید از نظر دور داشت که آمریکا در حال رقابتی از پیش باخته با چین بهعنوان دومین قدرت دنیاست و طبق اذعان مقامات کاخ سفید، چشمبادامیها طی چند سال آینده به ابرقدرت نخست جهان تبدیل خواهند شد.
در چنین شرایط متزلزلی که مجموعهای از ناکامیهای آنی و فرسایشی، نظام سلطه را احاطه کرده، تصمیم سازان و تصمیم گیران آمریکایی قادر به اتخاذ راهبرد درست و همهجانبه علیه ایران نیستند و بهطور حتم در مصاف با جمهوری اسلامی، شکستهای بیشتری را متحمل خواهند شد.
دکتر محمدحسن قدیری ابیانه
5 مرداد 99