نقش بیبدیل شهید قاسم سلیمانی در تولید قدرت
📆۱۴۰۰/۲/۸ سرمقاله قدیری ابیانه روزنامه حمایت
در مناسبات بینالمللی قدرت یک کشور در پیشبرد مصالحش تأثیر بسزایی دارد و در حقیقت اولین پایه پیشرفت منافع ملتها و دولتها به شمار میرود. این قدرت در ابعاد سیاسی، فرنگی، اقتصادی، نظامی، حضور منطقهای و همچنین تأثیرگذاری معنوی و حتی تبلیغاتی ظهور و بروز پیدا میکند. زمانی دشمن درصدد تجزیه کشورمان بود و میخواست در بین نظام و قومیتها شکاف امنیتی ایجاد کند، اما امروز جمهوری اسلامی به نقطهای دست پیداکرده است که نگران نفوذ ما تا کرانههای مدیترانه، جهان اسلام و حتی آمریکای لاتین هستند.
این بدان معناست که زمینهها نسبت به گذشته تغییر اساسی کرده است. مثلاً در زمان جنگ هشتساله، دشمن در پی آن بود که مانع از واردات سیمخاردار به کشور شود که ابتداییترین وسیله دفاعی است ولی امروز صراحتاً از تسلیحات راهبردی همچون موشکهای نقطه زن کشورمان اظهار شگفتی توأم با ناراحتی میکنند.
در گذشته، برخی کشورهای منطقه حاکمانی داشتند که رسماً با جمهوری اسلامی مخالفت میکردند اما در حال حاضر، در یمن، لبنان، فلسطین، عراق و سوریه یا دولتها با ایران همسو هستند و یا دستکم گروههایی در آنها شکلگرفته که از قدرت خارقالعادهای برای تغییر معادلات منطقهای برخوردارند. این دستاوردها و تحولات، ناشی از پیروزیهای ایران در عرصههای مختلف و تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب بوده و شهید سلیمانی در رأس سپاه قدس، نقش بسیار مهمی در ایجاد این قدرت و این تغییرات در منطقه ما داشت. ذکر چند مورد در این خصوص میتواند به فهم بهتر مسئله کمک کند.
1. گروه تروریستی داعش اساساً با این هدف ایجاد شد تا ایران را به شکست بکشاند و حضور تکفیریها در سوریه و عراق، مقدمه لازم برای ایجاد شرایطی بدتر از این دو کشور برای جمهوری اسلامی بود. طالبان و القاعده که زمانی برای تقابل با شوروی سابق خلقشده بودند، نوک پیکان حملات خود را علیه کشورمان گرفتند و اگر این گروهها در شرق و داعش در غرب، در اقدامی هماهنگ به ایران حمله میکردند، وقوع فجایعی وخیمتر نسبت به آنچه در منطقه رخ داد، بعید نبود. این در حالی بود که مدافعان حرم با پشتیبانی نیروهای انقلابی و فرماندهی بینظیر سردار دلها این تهدید را از سر ملت ایران کم کردند و تهدید سنگین داعش و گروههای دستآموز استکبار، به فرصتی برای همگرایی و همافزایی جبهه مقاومت تبدیل شد.
از طرفی، اساس فتنه تکفیریها برای این بود که ایران، عامل طایفهگری و اختلاف در منطقه نمایانده شود و محبوبیتش به نفرت در میان ملتها بدل گردد. برخلاف خواسته آنها، محبوبیت سردار سلیمانی در میان قاطبه مردم عراق اعم از شیعه و سنی، ترکمن، کرد، ایزدی و .... به شکل غیرقابل وصفی افزایش یافت. آنها میدانستند این قدرت شکلگرفته و رسوخ گفتمان انقلابی در میان ملتهای غرب آسیا را نمیتوان با هیچ راهکار دیگری در سایر میدانها به دست آورد و شاهکاری بود که تنها به دست ابرمردی همچون شهید سلیمانی محقق شد.
2. در سوریه نیز وضع به همین منوال بود و این متحد قدیمی کشورمان، مورد هجمه گسترده تروریستهای بینالمللی با پشتیبانی غرب، ارتجاع منطقه، ترکیه و رژیم صهیونیستی قرار گرفت. سوریه در نبرد ناجوانمردانه بیش از هشتساله، چنانچه سقوط میکرد قطعاً جبهه بعدی در پشت مرزهای ما تشکیل میشد. حاج قاسم با پیشبینی اوضاع وخیم منطقه، بلافاصله وارد عمل شد و با ورود نیروهای مستشاری ایران، فاطمیون، حزبالله و ... ورق را برگرداند، درحالیکه ایران همسایه سوریه نبود. در واقع این مصافی بود که جمهوری اسلامی در برابر تمام قدرتها پس از جنگ تحمیلی، دوباره تجربه کرد.
فراموش نکنیم که قارونهای سعودی به بشار اسد پیشنهاد کرده بودند در قبال توقف جنگ و کمکهای دهها میلیارد دلاری برای بازسازی سوریه، از محور مقاومت خارج شود. او قبول نکرد، هزینه سنگینش را نیز پرداخت و با قدرتی که سردار سلیمانی تولید کرد، موفق شد تروریستهای اجارهای را تار و مار کند. طبعاً از هر استراتژیستی سؤال کنیم، هیچکدام نمیتوانند بدیلی برای حضور میدانی قدرتمند ایران بیابند و بهعنوان مثال ذکر کنند که داعش در پای میز مذاکره، متقاعد به عقبنشینی شده است!
3. حزبالله لبنان که امروز شیشه عمر نظام سلطه در قلب جهان اسلام را نشانه رفته است، آیا جز با روحیه جهادی حاج قاسم و امثال او به بالندگی رسید؟ تسلیحات ایران از معبر سوریه در جنگ 33 روزه، مقاومت لبنان را تجهیز کرد و اکنون، دست رزمندگان حزبالله برای شلیک هزاران موشک نقطه زن و هدایتشونده بهسوی حیفا و تلآویو روی ماشه است. این بازدارندگی میدانی به نفع منافع ملی زمانی روشنتر میشود که اظهارات «باراک اوباما»، رئیسجمهور اسبق آمریکا مورد بازخوانی قرار گیرد. وی در سال 92 طی گفتگویی با خدمات عمومی رسانهها (پی. بی. اس) تصریح کرد که دلیل عدم واکنش نظامی آمریکا به ایران به بهانه برنامه هستهای کشورمان، این است که حزبالله میتواند با توان نظامی برجسته خود، اسرائیل را بهتلافی حمله به ایران ویران کند.
4. نیروهای مقاومت یمن به برکت همین نگاه، به کابوس رژیم صهیونیستی تبدیلشدهاند و اشغالگران از ناحیه مرزهای جنوبی خود و شلیک موشکهای «برکان 4» بهشدت احساس خطر میکنند. انصارالله یمن بهعنوان یک جریان وفادار به انقلاب اسلامی، پیوند عمیقی با آرمان قدس و ارکان مقاومت دارد و به حزباللهی دیگر در یک منطقه دریایی بسیار حساس با حجم بالای تردد نفتکشها مبدل شده است. شکلگیری انصارالله و دستیابی آنها به پهپادهای دورپرواز و موشکهای بالستیک، ضریب امنیت ملی کشورمان را دهها برابر افزایش داد و روشن کرد که متجاوزان و جنایتکاران سعودی، زبانی جز زور و گوشمالی در میدان را نمیفهمند. این دستاوردها نتیجه تلاش مجاهدان و مدافعان حرم و سپاه قدس به رهبری حاج قاسم بود. او هم برای ما امنیت آورد و مانع از تجاوز آمریکا و اذنابش به ایران شد و هم داعش را در خارج از مرزها به شکست کشاند. اگر چنین توانی در کشور نبود و توطئههای منطقهای دشمن، پیشدستانه با هزیمت مواجه نمیشد، غرب و آمریکا اساساً برای جمهوری اسلامی قدرتی قائل نبودند که بخواهند با مذاکرهکنندگان ایرانی پشت یک میز بنشینند. بنابر این، وظیفه ایجاب میکند از قدرت و اقتدار ایجادشده در میدان عمل و مبارزه، بهرههای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی عاید کشور شود و از این نعمت در عمل، شکرگزاری و تقدیر گردد.