پذیرش قطعنامه 598 یک امداد الهی برای ایران بود/ عراق یک تریلیون دلار غرامت از بابت جنگ به ایران بدهکار است
یکشنبه، 27 تیر 1400: جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران در 27 تیرماه سال 1367 به پایان رسید. امام خمینی (ره) پذیرش این قطعنامه را به "نوشیدن زهر" تعبیر کردند. برای بررسی شرایط پذیرش این قطعنامه و مسائل پیرامون آن به سراغ دکتر محمد حسن قدیری ابیانه سفیر اسبق ایران در مکزیک و استرالیا رفته ایم.
*جنگ 8 ساله یک حماسه بود/ به قول حضرت امام (ره) "جنگ حق بر علیه باطل در تمامیت آن بود" یعنی تمام جبهه باطل در جهان در مقابل جبهه حق ایران قرار گرفتند.*
*ساعد نیوز: امام در چه شرایطی قطعنامه ی 598 شورای امنیت را پذیرفتند؟*
*محمد حسن قدیری ابیانه*: بسم الله الرحمن الرحیم. جنگ ما با عراق با تجاوز عراق به تحریک آمریکا و حمایت کامل تمام قدرت های جهان روی داد. آمریکا، اروپا، شوروی و تمام دست نشاندگان اعم از کشورهای مرتجع عربی همه از عراق به صورت همه جانبه حمایت کردند. این حمایت در قالب تجهیز عراق به سلاح های پیشرفته، حمایت مالی و اعزام نیرو صورت گرفت به طوری که ما از کشورهای مختلف در ایران اسیر داشتیم. دشمن در تمام اهداف استراتژیکی که برای جنگ تحمیلی بر علیه ایران ترسیم کرده بود، شکست خورد. در حالی که تصور می کردند، عراق یک هفته ای تهران را فتح خواهد کرد. کویت با آن تجهیزات نظامی پیشرفته اش، یک شبه اشغال شد. ولی در ایران چه اتفاقی افتاد؟ مردم خرمشهر و خوزستان با سلاح های سبک خودشان توانستند عراق را متوقف کرده و پیشروی نیروی متخاصم را به تعویق اندازند.
جنگ 8 ساله یک حماسه بود. به قول حضرت امام (ره) "جنگ حق بر علیه باطل در تمامیت آن بود" یعنی تمام باطل در جهان در مقابل حق ایران قرار گرفتند. و این اولین بار در تاریخ قرون اخیر بود که در یک جنگ با ابعاد جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، نیروی متخاصم نتوانست یک وجب از خاک کشورمان را در اشغال خودش نگه دارد و تمامیت ارضی کشور حفظ شد. این در حالی است که رضا خان سه نقطه مهم استراتژیک را بدون جنگ به بیگانگان بخشید. منطقه بسیار مهم و استراتژیک در شمالغرب را به ترکیه بخشید. دشت ناامید را با مساحت سه هزار کیلومتر مربع به افغانستان داد. یکی از دلایل خشکسالی در سیستان و لوچستان امروز همین مسأله است. اروند رود را هم به عراق دارد. پسرش هم بحرین را بخشید هرچند توانست حق ایران را در اروندرود احیا کند البته حقی که پدرش از ملت ایران سلب کرده بود.
با این وجود، با جنگ مشکلات عدیده ای را برای کشور ما ایجاد کردند. مناطق وسیعی را ویران کردند و تعداد زیادی از ایرانی ها را شهید و تعداد قابل توجهی از نیروهای ایرانی را به اسارت گرفتند. از سلاح های ممنوعه استفاده کردند. سلاح هایی که غربی ها در اختیار صدام قرار دادند. سلاح های میکروبی، شیمیائی، و عصبی را بر علیه ملت ایران استفاده کردند. هواپیماهای کاملاً پیشرفته در اختیار صدام قرار داده شد. حتی در گزارشات مقامات آمریکایی آمده است که سازمان جاسوسی آمریکا سی آی ای و ووزارت جنگ آمریکا پنتاگون در عراق دفتر داشتند و از طریق اطلاعات ماهواره ای تحرکات نظامی نیروهای ایرانی را به عراقی ها اطلاع می دادند. این حمایت همه جانبه جنبه تبلیغاتی هم داشت و هم جنبه عملی در سازمان های بین المللی. در حالی که شورای امنیت همان روز اول باید تجاوز را محکوم می کرد، اولین قطعنامه بعد از 3 هفته از تجاوز عراق به خاک کشورمان صادر شد زمانی که آنها مطمئن شده بودند که عراق دیگر نمی تواند به تهران برسد. هنگامی که این قطعنامه صادر شد، عراق بخش قابل توجهی از خاک کشورمان را به اشغال خود درآورده بود. قطعنامه سازمان ملل به جای این که از کشور متخاصم یعنی عراق بخواهد به مرزهای بین المللی خود بازگردد خواستار آتش بس شد تا عراق بتواند موقعیت خودش را در بخش های اشغالی تحکیم بخشد و تمامیت ارضی ایران را به خطر اندازد.
*غربی ها سلاح های مدرن و مخوفی را در اختیار صدام قرار داده بودند تا بر علیه ملت ایران به کار ببرد/ انتظار نداشتند که ایران قطعنامه ای را بپذیرد که در آن فقط بخشی از حقوق و منافع اش تأمین شده است/ این در اصل یک صحنه آرایی حساب شده بود.*
امام خمینی (ره) فرمودند که قطعنامه سازمان ملل، کاغذ پاره ای بیش نیست و خواستار تداوم دفاع تا دفع تجاوز و مجازات متجاورز شدند. در اواخر جنگ حالت خاصی در جبهه ها حاکم شده بود و ضعف هایی بروز کرده بود. خصوصاً به لحاظ روحی در بخشی از نیروهای نظامی خللی ظاهر شده بود و همین مطلب باعث شده بود تا عراق بتواند در بخشی از مناطق، شکست های خودش را جبران کند. با توجه به فرمایش امام که "ما تا آخر ایستاده ایم و جنگ را تا پیروزی کامل ادامه می دهیم". تصور جهانیان این بود که ایران به هیچ وجه آتش بس را نخواهد پذیرفت و قطعنامه ای که در آن، همه حقوق ملت ایران تضمین نشده باشد را رد خواهد کرد. به همین دلیل، دو اقدام موازی انجام دادند. از یک طرف سلاح هایی را در اختیار صدام قرار دادند که قرار بود بر علیه ملت ایران مورد استفاده قرار گیرند در غیراینصورت حاضر نمی شدند که چنین سلاح هایی را در اختیار صدام قرار دهند. و از سوی دیگر قطعنامه ای را تصویب کردند که در آن، بخشی از خواسته های ایران و نه همه آنها محقق می شد. آنها اطمینان داشتند که ایران، قطعنامه را نخواهد پذیرفت. در چنین شرایطی مسئولین وقت، پیشنهاد پذیرش قطعنامه را به امام دادند و امام آن را پذیرفتند و از آن به "نوشیدن جام زهر" تعبیر کردند.
*حمله منافقین بعد از پذیرش قطعنامه 598 باز یک امداد الهی بود، چون ما هیچ وقت نمی توانستیم این تعداد از منافقین را به هلاکت برسانیم.*
*ساعد نیوز: چرا امام از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت به "نوشیدن جام زهر" تعبیر کردند؟ مگر نه این است که این قطعنامه قرار بود پایانی باشد بر آلام هشت ساله ملت ایران؟*
*محمد حسن قدیری ابیانه*: چون ما به همه حقوق خودمان نرسیدیم. در قطعنامه 598 تنها بخشی از حقوق ما استیفاء شد که مهمترینش تمامیت ارضی ایران بود. اما گزارشات نشان می داد که اگر جنگ ادامه یابد، موضع ایران تضعیف خواهد شد. هرچند شعار "جنگ جنگ تا پیروزی"داده شده بود ولی شرایط اقتضاء می کرد که قطعنامه پذیرفته شود. به عقیده من غربی ها انتظار داشتند که ایران این قطعنامه را نپذیرد تا آن سلاح های مخوفی که در اختیار صدام قرار گرفته بود بر علیه ملت ایران استفاده شود. طبیعتاً غربی ها دوست نداشتند که این سلاح های مخوف را برای مسلح کردن ارتش صدام و تجهیز نظامی صرف او به عراق بدهند بلکه هدف فقط استفاده بر علیه ایران بود. اما وقتی قطعنامه را پذیرفتیم، این سلاح ها در دست صدام باقی ماند. بعد از قطعنامه، منافقین با عملیاتی گسترده وارد خاک کشورمان شدند و تا تنگه معروف به مرصاد پیشروی کردند. گفته بودند که طی چند روز در تهران خواهند بود. اینکه توانسته بودند تا تنگه مرصاد پیش بروند، خودش نشانه ضعف ما در جبهه بود ولی به خواست خدا، این عملیات با شکست مواجه شد و تعداد زیادی از نیروهای منافقین در عملیات مرصاد به هلاکت رسیدند. این حمله منافقین نیز یک عنایت الهی بود چون در غیراینصورت ما نمی توانستیم این تعداد قابل توجه از منافقین را به هلاکت برسانیم.
*حمله صدام به کویت برای خروج از بن بست مالی و پرداخت بدهی صد میلیارد دلاری به غربی ها بود/ سفیر آمریکا از تصمیم صدام درباره حمله به کویت اطلاع داشت و موافق این کار بود.*
یکی از بندهای مهم قطعنامه خروج عراق از مناطق اشغالی و محترم شمردن تمامیت ارضی کشورمان بود اما عراق به این بند تمکین نکرد و در خاک ایران باقی ماند. غربی ها صدام را تا بن دندان به سلاح های مخوف تجهیز کرده بودند. بیش از صد میلیارد دلار به رژیم صدام کمک شده بود و این کشورها بعد از قطعنامه صدام را زیر فشار قرار دادند تا بدهی خودش را بدهد. صدام نیز حاضر به دادن بدهی هایش نبود و می گفت ا به خاطر شما جنگیدیم. یک تحریم ناگفته در عمل علیه عراق توسط حامیان غربی و قبلی اش اعمال شد. غرب از وجود سلاح هایی که در اختیار صدام قرار گرفته بود تا علیه ملت ایران مورد استفاده قرار گیرد در ترس و واهمه قرار داشت. صدام که قدرت خودش را در این شرایط رو به اضمحلال می دید برای حفظ قدرت خود و خروج از این بن بست تصمیم گرفت تا به کشور کویت ثروتمند حمله کند. یک شبه کویت را اشغال کرد و ذخایر این کشور را غارت کرد. صدام قبل از حمله به کویت، با سفیر آمریکا صحبت گرده بود و سفیر آمریکا نیز نسبت به این تصمیم صدام اعتراضی نکرده بود. اما بعد از اشغال کویت، آمریکا نیروهایش را در کشورهای عربی برای حمله به عراق در کویت بسیج و آماده کرد.
*پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیر 1367 یک امداد الهی بود تا ایران در معرض یک حمله بی امان با سلاح های مخوف غربی قرار نگیرد/ حمله عراق به کویت نیز بخشی دیگر از این امداد الهی بود تا ما بدون جنگ سرزمین های اشغالی و اسرایمان را آزاد کنیم.*
در این شرایط صدام نیاز داشت قبل از اشغال کویت تا تمام نیروهای خودش را در مرزهای این کشور برای مبارزه احتمالی با آمریکا مستقر سازد. صدام نگران بود که اگر این رویارویی احتمالی میان عراق و آمریکا صورت بگیرد، ایران از فرصت استفاده خواهد کرد و نه تنها به نیروهای عراقی مستقر در بخش اشغالی ایران حمله خواهد کرد بلکه ممکن است بخش های قابل توجهی از خاک عراق نیز به تصرف درآورد. بنابراین، قبل از حمله به کویت، اعلام کرد که قطعنامه 1975 را که قبلاً پاره کرده بود به رسمیت می شناسد و دستور داد تا نیروهایش از ایران خارج شوند و اسرای ایرانی را نیز آزاد کرد. این قطعنامه 598 نبود که سرزمین ما را از حضور دشمن آزاد کرد بلکه قصد عراق به اشغال کویت و تقابل احتمالی با نیروهای آمریکایی بود که زمینه این موضوع را فراهم ساخت. به نظر من این که ایران در آن مقطع نه قبل و نه بعدش قطعنامه 598 را پذیرفت یک امداد الهی بود. نمی دانم آیا امام از عواقب آن اطلاعی داشت یا نه یا الهامی به او شده بود یا نه! اگر قطعنامه را دیرتر می پذیرفتیم، بلاشک در معرض حملات مخوف با سلاح های غربی ای قرار می گرفتیم که به صدام داده شده بود. اگر زودتر پذیرفته بودیم این سلاح ها را در اختیار عراق قرار نمی دادند و با عراق دچار مشکل و خصومت نمی شدند. حمله عراق به کویت و مداخله آمریکا نیز بخشی از این امداد الهی بود تا ما سرزمین های اشغالی و اسرایمان را بدون جنگ آزاد کنیم. مطمئنم که حتی آنهایی که به امام پیشنهاد پذیرش قطعنامه را دادند چنین تحلیلی از اوضاع نداشتند.
*شورای امنیت تحت سیطره غرب است و هیچگاه مدافع حقوق ملت ایران نبوده و نخواهد بود/ خسارات وارده به ایران در جنگ تحمیلی نزدیک به یک تریلیون دلار است و عراق این مبلغ را به ایران بدهکار است*!
*ساعد نیوز: طبق گزارشات هیئت های حقیقت یاب و نیز منابع موثق ایران در جنگ تحمیلی فقط در بخش غیرنظامی حدود 98 میلیارد دلار آسیب دید. چرا ما نتوانستیم حداقل همین غرامت صد میلیارد دلاری را از عراق بگیریم؟ آیا مشکل در دستگاه دیپلماسی است؟*
*محمد حسن قدیری ابیانه*: در قطعنامه 598 شورای امنیت، تأکیدی بر مکانیسم پرداخت غرامت عراق به ایران نشده بود. این در حالی است که شورای امنیت بعد از اشغال کویت، قطعنامه ای را به تصویب رساند که در آن، عراق ملزم به پرداخت غرامت و خسارت به کویت شده بود و حتی مکانیسمی برای پرداخت این غرامت تعریف شده بود. پرداخت این غرامت تا همین اواخر ادامه داشت تا این که به طور کامل تسویه شد. ولی در باره خسارت های ایران، چنین مکانیسمی تعریف نشده بود. طبیعی است، شورای امنیت که زیر سلطه غرب است هیچگاه به نفع ملت ما رأی نمی دهد. معتقدم که خسارات غیر نظامی ایران بسیار بیشتر از 98 میلیارد دلاری است که در گزارشات آمده است. اگر ما خسارت های نظامی را به همین گزارش اضافه کنیم این خسارات طبق ارزیابی کارشناسان رقمی نزدیک به یک تریلیون دلار است و این طلب ما از عراق است و عراق باید یک روز این خسارات را پرداخت کند. این مطالبه ایران از عراق به جای خودش باقی است.
*ایران با نابودی داعش از تجزیه عراق و استیلای حکومتی خبیث تر از صدام بر این کشور جلوگیری کرد/ علقه های عاطفی محکمی میان دو ملت ایران و عراق برقرار شده است/ راهپیمایی اربعین جلوه ای از این دوستی و همفزایی است.*
اما وقتی آمریکا تلاش کرد تا در عراق هرج و مرج حاکم شده و این کشور تجزیه شود و در شرایطی که آمریکا، انگلیس و اسرائیل با پایه گذاری داعش و با کمک کشورهای مرتجع عرب تلاش کردند تا داعش را در عراق حاکم کنند و حکومتی خبیث تر از حکومت صدام را بر مردم عراق حاکم کنند اولویت ایران، مقابله با داعش شد. ایران از تمامیت ارضی عراق دفاع کرد چرا که هر نوع ناامنی و تجزیه در عراق، پیامدهای امنیتی را در کشورمان به همراه دارد. منافع ایران ایجاب می کرد و همچنان ایجاب می کند که مانع سلطه بیگانگان در عراق شویم و توطئه های دشمنان را خنثی سازیم. این به مصلحت امنیت و مصالح ملت ماست. اما اینها مانعی بر سر راه مطالبه به حق ما درباره پرداخت غرامت جنگ نیست. خصوصاً این که عراق جمعیتی کمتر از نصف ایران را دارد و منابع غنی نفتی را در اختیار دارد و سرانه ذخایر نفتی در این کشور بیش از سرانه ایران است. به عبارتی، عراقی ها از ایرانی ها ثروتمندتر هستند هرچند این بالقوه است نه بالفعل.
امروز ملت ایران و عراق دو ملت دوست هستند و این وفاق یک هدیه الهی است. چنانکه سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی بعد از حمله آمریکا به عراق گفت که آمریکا در یک سینه طلا عراق را به ایران هدیه داد و ما شاهد این بودیم که یک کشور متخاصم به کشور دوست تبدیل شد. البته باز در عراق نیروهایی وجود دارند که همین مواضع خصمانه را علیه ایران ادامه می دهند ولیکن یک رابطه عاطفی قوی میان دو ملت شکل گرفته است که ما در راهیپمایی اربعین جلوه های آن را به وضوح مشاهده می کنیم و این به حق مایه نگرانی غربی ها و عمال آنها است.
saednews.com/fa/post/dr-mohammad-hassan-qadiri-abyaneh-pazireshe-qatnameh-598-yek-emdade-elahi-bud