پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

پایگاه شخصی دکتر محمد حسن قدیری ابیانه

دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام، سفیرسابق در مکزیک و استرالیا

اطلاعیه : جهت عضویت و مطالعه مطالب، به آدرس ghadiri1404@ در تلگرام، بپیوندید
محمد حسین قدیری ابیانه
فیلم معرفی قدیری ابیانه در کادر زیر:
Loading
پیوندها
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
محمد حسین قدیری ابیانه
آخرین نظرات

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۰۶ ق.ظ

۰

مصاحبه مفصل قدیری ابیانه در مورد عملیات طبس

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۰۶ ق.ظ

ساعدنیوز: عملیات پنجه عقاب یا همان عملیات طبس که در تاریخ 24 و 25 آوریل 1980 یعنی ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ توسط ارتش ایالات متحده آمریکا برای آزاد کردن گروگان های لانه جاسوسی صورت گرفت، به یکی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد و طبس و آنچه در طبس رخ داد، درس های فرآوانی خصوصاً برای نسلهای جدید انقلاب دارد. به نظر حضرتعالی درسهایی که باید از این رویداد مهم گرفته شود چیست؟ 

دکتر محمد حسن قدیری ابیانه: بسم الله الرحمن الرحیم؛ به نظر من مهمترین نتیجه ای که می توان از واقعه طبس گرفت این است که "خدا با ما است"! قطعاً شکست این عملیات امداد الهی بود. فرمانده این عملیات در طبس سرهنگ چارلز آلوین بکویت بود و کتابی هم درباره این عملیات منتشر کرده است. به جز این کتاب، منابع دیگری هم در این خصوص منتشر شده است. اطلاعاتی که ما درباره این عملیات در مجموعه در دسترس داریم، نشان می دهد که آمریکا برای انجام این عملیات، تمام توانش را بسیج کرده بود. تمرین های زیادی پیش از عملیات توسط نیروهایی که در این عملیات حضور داشتند شده بود. 

ساختمانی شبیه به سفارت آمریکا در تهران در داخل خاک آمریکا ساخته شده بود تا سربازان حاضر در عملیات جهت به دست آوردن بالاترین آمادگی، در این فضا تمرین کنند. از انجایی که 2 تن از دیپلمات های آمریکایی در هنگام تسخیر لانه جاسوسی در وزارت خارجه در حال رایزنی با مسئولین وقت بودند، و وزارت خارجه این دو تن را به دانشجویان تحویل نداد و آنها در ساختمان وزارتخانه باقی ماندند؛ آمریکایی ها نیروهای حاضر در این عملیات را در آلمان در ساختمانی کاملاً مشابه ساختمان وزارت خارجه که توسط مهندسان آلمانی ساخته شده بود، تمرین دادند. 

بنابراین، برای انجام این عملیات، زبده ترین نیروها و بالاترین تکنولوژی ها به کار گرفته شده بود. حتی اسلحه هایی که در اختیار این نیروها بود، متناسب با دست و انگشتان این نیروها ساخته شده بود. در حقیقت، تک تک سلاح های به کار گرفته شده در این عملیات، دست ساز بودند. حتی برنامه هضم غذای نیروها مطالعه شده بود تا در میانه عملیات کسی نیاز به قضای حاجت نداشته باشد و به برخی دارویی داده بودند که معده خالی شود و نیاز به این کار نباشد. این نشان می دهد که تمام جزئیات به صورت دقیق محاسبه شده بود. 

داده های هواشناسی نشان می داد که وضعیت هوا کاملاً صاف است و و هیچ نوع تحول جوی در کار نیست. از طریق جاسوس هایی که در داخل ارتش داشتند، رادارهای هوایی کشور را به بهانه جابجایی از کار انداخته بودند تا حضورشان در آسمان ایران رصد نشود. از عمان عملیات شروع می شود و به طبس می آیند. ناوهای جنگی آمریکا از مدت ها قبل، به حالت آماده باش درآمده و به آرایش تهاجمی داشتند و قرار بود که بعد از رهایی گروگان ها، این ناوها عملیات را بر علیه ایران شروع کنند. 

8 هلیکوپتر برای انجام این عملیات در نظر گرفته شده بود و برای بهبود عملکرد این هلیکوپترها، تغییراتی نیز در آنها داده شده بود. این نشان می دهد که آمریکا چه اندازه برای انجام این عملیات به بهترین وجه ممکن برنامه ریزی کرده بود. همه حالات ممکن محاسبه شده بود و پیشبینی های لازم صورت گرفته بود. این که اگر تعدادی از هلیکوپترها به دلیل نقص فنی یا هر موضوع دیگری از عملیات خارج شوند چه اقدامی صورت بگیرد! این محاسبات به آمریکایی ها این اجازه را می داد که در لحظه تصمیم گیری بکنند. 

قرار بر این بود که اگر 3 فروند از این هلیکوپترها دچار مشکل شدند، عملیات متوقف شود. وقتی هلیکوپترها از عمان به سمت ایران پرواز می کنند، هوا صاف بوده ولی به یکباره طوفان شن باعث می شود که 2 فروند از 8 هلیکوپتر به عمان بازگردند. چون طبق پیشبینی ها، این عملیات با 6 فروند هلیکوپتر هم قابل اجرا بود؛ اما هلیکوپتر سوم به هنگام نشستن در صحرای طبس دچار نقص شد و طبق پیش بینی‌های قبلی عملیات لغو شد. آقای بکویت در کتابش توضیح می دهد که وقتی هلیکوپتر در طبس به زمین نشست، خلبان در هنگام پیاده شدن، تلو تلو می خورد، بدون این که متوجه اطرافش باشد. در این هنگام سرهنگ بکویت با مقر فرماندهی ارتش در آمریکا تماس می گیرد و توقف عملیات را اعلام می کند. 

نکته مهمی که در این خصوص باید به آن اشاره کنم، خواب آلوده بودن سربازان آمریکایی هنگام حضور در طبس است. هنگامی که دستور بازگشت به عمان داده می شود، هنگام پرواز یکی از هلیکوپترها، با هواپیمای سوخت رسان برخورد می کند و انفجار صورت می گیرد و 8 نظامی آمریکایی به هلاکت می رسند. یکی از این نیروها که چترباز و درخواب بود به تصور اینکه در هوا بسر می برند خود را به شیوه چتربازان به بیرون می پرد و به زمین می خورد. او فکر می کرده که در آسمان است و حتی نمی دانسته که هلیکوپتر بر روی زمین بوده است. به هر صورت، عملیات متوقف شده و دستور بازگشت می‌دهند. اما چرا سربازان خواب آلود بودند؟ هواپیماهای آمریکایی شب قبل از عملیات و پیش از حضور در عمان، در مصر بودند. در یک سالن بزرگ در بیرون شهر مستقر می شوند تا استراحت کنند و برای عملیات آماده باشند. سرهنگ بکویت در کتابش می گوید که در مصر در محل استراحت سربازان آمریکایی، مگس های زیادی وجود داشتند که به نیروهای دلتا حمله می کردند و نگذاشتند آنها بخوابند. نیروها در هنگام ترک مصر، خدا را شکر می کردند که از شر این مگس ها خلاص می شوند. من معتقدم که این مگس ها هم مانند شن های طبس، مأمور الهی بودند. 

من در زمان وقوع این رویداد، در ایتالیا رایزن مطبوعاتی بودم. یک نفر از مسولان ایتالیا در آن زمان با من تماس گرفت و گفت که یکی از هواپیماهای ارتش ایران بدون هماهنگی وارد حریم هوایی ما شده است و اجازه ادامه مسیر را می خواهد. من هم فکر کردم که به دلیل ناهماهنگی هایی که سابقه داشت، باز یک ناهماهنگی باعث این مسأله شده است. در اصل، این هواپیماهای آمریکایی بودند که با استتار و با اسم نیروی هوایی ایران در حال عزیمت از آلمان به مصر و عمان بودند. من گفتم که اشکالی ندارد و اجازه پرواز دهید و متعاقباً هم، این موضوع را به کاردار ایران که در آن زمان در سفارت حضور نداشت، گزارش دادم. در نهایت بعدها ما فهمیدیم که آمریکا برای سری نگه داشتن این عملیات، هویت هواپیماها را لو نداده است. 

مناظره ای که در 24 فروردین 1359 در شبکه 2 ایتالیا داشتم و عبارت "به نام خداوند قویتر از ناوهای آمریکایی" را در آنجا به کار بردم، ده روز قبل از عملیات طبس بود. شهید ادواردو آنیلی یک هفته بعد از این مناظره به دیدار من آمد و رابطه ما با او شروع شد. تمام رسانه ها در آن زمان از احتمال حمله قریب الوقوع ناوهای آمریکا به ایران خبر می داند. فشار روی کارتر بسیار بود تا کاری برای رهایی گروگان‌ها بکند و ناوها آرایش جنگی گرفته بودند. 

هامیلتون جردن رئیس کارکنان کاخ سفید در کتاب خاطراتش نوشته است که کارتر در روز عملیات طبس به دفترش فراخواند و وقتی وارد شدم، کارتر را به صورتی رنگ پریده و ناراحت دیدم. او به من گفت که سه تا از هلیکوپترهای حاضر در عملیات پنجه عقاب از دور خارج شده اند و باید عملیات را متوقف کنیم. بعد از آن تلفن زنگ خورد، و بعد از پاسخ به تلفن؛ حال کارتر بدتر شد! او گفت که هلیکوپتر با هواپیمای سوخت رسان برخورد کرده است و عده‌ای از نیروهایشان نیز کشته شده‌اند. تا این خبر را شنیدم به من حالت تهوع دست داد و سریع به دستشویی رفتم و بالا آوردم. 

شکست بزرگ آمریکا در طبس تیتر اول همه رسانه‌ های دنیا در آن زمان شد. سرهنگ بکویت فرمانده عملیات طبس در کتاب خاطراتش می گوید که وقتی در هواپیما عازم آمریکا بود در خاطراتش نوشته است که من با خود گفتم: "یا عیسی مسیح! ما چه گندی بالا آوریم!" حضرت امام در آن زمان یک بیانیه منتشر کردند و شن های طبس را مأموران خدا دانستند. ادواردو آنیلی فرزند سوپر میلیاردر ایتالیایی که مسلمان شده بود برایم تعریف کرد که برای دیدار از یک کارخانه هلیکوپترسازی به آمریکا سفر کرده بود. خانواده آنیلی خودش کارخانه هلیکوپترسازی داشت. ادواردو می گفت که ژنرال آمریکایی داشت انواع مختلف هلیکوپترهای تولیدی در کارخانه را برای من توضیح می داد و وقتی به یکی از مدل ها رسید گفت که این هلیکوپتر جمیع امکانات تمام مدل های دیگر را داراست و پیشرفته ترین هلیکوپتر ما است و همان هلیکوپتری است که در عملیات پنجه عقاب استفاده شد. من از او پرسیدم: پس چرا عملیات شکست خورد؟ ژنرال به من پاسخ داد: چون خدای ایرانی ها از تکنولوژی ما قوی تر است! ادواردو از این سخن ژنرال آمریکایی بسیار متأثر شده بود. 

هامیلتون جردن در کتاب خاطراتش نوشته است که یک روز ژنرال ها را دیدم که با نقشه های بزرگ در دست از اتاق کارتر بیرون می آیند و کارتر را نیز خوشحال دیدم. مدت ها بود که لبخندی بر لبان کارتر ندیده بودم. از او پرسیدم که علت خوشحالی ات چیست؟ او گفت که نقشه‌های عملیات را با ژنرال ها مرور کردیم و برایم مشخص شد که ما در عملیات هیچ خطایی را مرتکب نشدیم! طراحی عملیات به صورت کامل و دقیق انجام گرفته است. واقعاً هم همین طور بود. هیچ اشتباه محاسباتی در کار نبود بلکه این امداد غیبی بود که شن های صحرای طبس را ناجی انقلاب اسلامی در برابر آمریکا قرار داد. 

قرار بر این بود که بعد از پرواز به طبس، این هلیکوپترها در ورزشگاه شیرودی که نزدیک لانه جاسوسی است، فرود بیایند و عملیات انجام پذیرد. یک کشیش آمریکایی در آن زمان با اصرار و واسطه برای برگزاری مراسم مذهبی برای گروگان ها به ایران آمد و همین کشیش اطلاعات را درباره گروگان ها در اختیار پنتاگون قرار داده بود؛ او از حضور همه دیپلمات‌ها در سفارت بجز دو دیپلمات آمریکایی که در وزارت خارجه بودند هم خبر داده بود. بنابراین، قرار بر این بود که عملیات در دو فاز انجام پذیرد. یکی در سفارت و دیگری در ساختمان وزارت خارجه. بعد از شکست این عملیات، بعدها آمریکایی ها، هواپیمای نظامی C330 را که مجهز به پروانه هلیکوپتری برای عمودپرواز شدن است طراحی کردند که مجهز به توپ بود. البته در اولین آزمایش این هواپیما سقوط کرد ولی با تجهیز بیشتر به هر صورت موفق به تولید این هواپیما شدند. دلیل طراحی این هواپیما هم دقیقاً نیازهای عملیاتی ارتش آمریکا بود که تگر آن زمان چنین هواپیمایی داشتند در حمله به سفارت و نشستن در ورزشگاه شیرودی می‌توانست بکار گرفته شود. 

هامیلتون جردن یک نکته جالب دیگر را هم می گوید. امام گفته بودند که کارتر عرضه هیچ کاری را ندارد؛ جردن می گوید که یک روز یکشنبه در حال اسب سواری بودم و خبر دادند که باید به اتاق وضعیت ویژه در کاخ سفید بروم. این اتاق محل فرماندهی عملیات هاست. جردن با عجله به کاخ سفید می رود. برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان کارتر پیش از او رسیده بود. برژینسکی می گدید صحبت امام مبنی بر این که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند؛ یک تحقیر بزرگ و بی سابقه برای آمریکا بود. جردن می گوید که کارتر با هلیکوپترش به کاخ سفید آمد و ما از پنجره نگاه می کردیم، او دو تا پله را یکی می کرد و با عجله می خواست پیاده شود. برژینسکی رو به من کرد و گفت: "این ولدالزنا می خواهد بگوید که من عرضه دارم"! اما خروجی این جلسه نیز این بود که "آمریکا واقعاً هیچ غلطی نمی تواند بکند"! 

جردن می گوید وقتی به خانه رفتم دیدم بچه های یکی از بستگانم در منزل ما مهمان هستند. یکی از آنها 12 سال داشت؛ از او پرسیدم که درباره گروگانگیری در مدرسه چه حرفهایی زده می شود. او گفت: "همه می گویند، کارتر بی عرضه است!" جردن می گوید؛ برای من جای تعجب بود که صبح خمینی حرفی را می زند و عصر همان روز، این حرف به تفکر بچه های ما در مدارس آمریکا تبدیل می شود. 

قرآن می فرماید؛ گاهی شما چیزی را شر می دانید در حالی که آن چیز برای شما خیر در پی دارد؛ همان طور که گاهی چیزی را خیر می دانید در حالی که جز شر نتیجه ای را به دنبال ندارد؛ ما تا قبل از عملیات طبس، به صورت جدی نگران حمله آمریکا بودیم. این شکست نشان داد که حمله آمریکا برای ما خیری بزرگ به همراه داشت و آن شکستن ابهت آمریکا بود. 

نکته پایانی درباره خیانت بنی صدر است. او در آن زمان جانشین امام در نیروهای مسلح بود. یکی از هلیکوپترهای آمریکایی ها با کلی اسناد سالم برجای مانده بود. بنی صدر دستور داد که آن را بمباران کنند. در حالی که این هلیکوپتر زمینگیر شده بود. ما می توانستیم اسناد زیادی به دست بیاوریم اما اجازه این کار داده نشد.

۰۱/۰۲/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">