توهم منابع فراگیر در ایران
کنیچی اومای، چهرۀ معروف مدیریت، در مورد "توهّم منابع" میگوید:
«کشورهایی که منابع زیرزمینی و نفتی دارند و کشورهای نفتی که از منابع طبیعی غنی برخوردارند، دچار مرضی به نام توهّم منابع میشوند. در این کشورها با توجه به توهّم منابع، استراتژی بنگاهها و شرکتها و افراد به گونهای طراحی میشود که همه میخواهند بخشی از این منابع را از آن خود کنند، یعنی بهجای اینکه استراتژی حرکت به اتکای منابع درونی و ذاتی و تواناییها طراحی شود، به اینترتیب طراحی میشود که سهمی از دولت بگیرند. این استراتژی، نحوۀ نگرش بنگاههای صنعتی به مسائل بازاریابی و مسائل تولید و اقتصاد را به وضع نادرستی شکل میدهد؛ یعنی سستی و لَختی ایجاد میکند و کمتر کسی تحرک لازم برای بازاریابی و نوآوریهای تکنولوژی از خود نشان میدهد».
واقعیت این است که هم بسیاری از مدیران مسئول کشور، به چنین توهمی که دانشمند ژاپنی از آن تحت عنوان توهّم منابع یاد میکند، گرفتارند. گویی باور نداریم که نفت مادهای تمامشدنی است و بهسادگی از کنار نتیجه بررسیهای کارشناسان میگذریم و بدتر از بد اینکه، بیماریای که وی بدان اشاره میکند، در ایران بهشدت رواج دارد و همۀ سازمانها و مؤسسات دولتی و غیردولتی و بلکه بیشتر مردم را در بر گرفته است.
در حالی که صاحبان صنایع در جهان با تولید ثروت و پرداخت بخشی از سود خود به عنوان مالیات به دولت در هزینههای عمومی شراکت میکنند در ایران صاحبان صنایع بیش از دیگران دست نیازشان به سوی امکانات و بودجه دولت دراز است.
🔎 *توهّم مضاعف نفتی در ایران*
علاوه بر توهّم منابعی که دانشمند ژاپنی مطرح میسازد، در ایران مردم دچار توهّم مضاعفی هستند و میزان درآمد نفت را دهها، صدها و گاه هزاران برابر واقعیت آن میپندارند. در اینجا، این سؤال مطرح است که آیا این توهّم خودبهخود ایجاد شده است یا دستهایی، آگاه یا ناآگاه، صادقانه یا مغرضانه، به آن دامن زدهاند.
ژاپنیها در کتب درسی خود، کشور خود را کشوری فقیر مطرح میکنند و ما خود را کشوری ثروتمند.
ژاپنیها کتاب درسی را با «دویدن» و انگلیسیها با «کتاب» آغاز میکنند و در ایران، کتاب اول دبستان با جمله «بابا آب داد، بابا نان داد» شروع میشود که در آن دانشآموز در موضع «گرفتن» است، گرچه ظاهر فعل، کلمه «دادن» است. حال آنکه نزول قرآن با فعل «خواندن» و سپس «خلقکردن» آغاز شده است.
در ایران از کودکی به افراد، توقعکردن را آموزش میدهیم و امروز فاصله توقّعات با امکانات کشور بسیار زیاد است. شعری را خاطر دارم که در دوران کودکی آن را میشنیدم و با «دویدن» آغاز میشد، ولی باز هم «دویدن» برای «گرفتن»!
در ایران برخورد غلط با داراییهای حاصل از صادرات نفتی باعث گردیده که اقتصاد کشور متکی به نفت باشد و نه متکی به کار.
📔 به نقل از کتاب "سبک اقتصادی و فرهنگی.زندگی"
✍️ نوشته دکتر محمد حسن قدیری ابیانه