- عدم اتکاء اقتصاد کشور به فروش نفت خام،
- احتساب منابع زیرزمینی به عنوان دارایی و نه درآمد،
- اختصاص داراییها به امر توسعه عمرانی و تولیدی و...،
- اتکاء اقتصاد به کار و تلاش مشروع آحاد مردم،
- جهتگیری عدالت اجتماعی و محرومیتزدایی،
- استفاده از موقعیت جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی و دیگر مزیتهای کشور،
- شفافسازی اقتصادی،
- واقعی کردن قیمتها،
- حذف یارانههای کالاها و خدمات،
- اولویت بخشیدن به واقعی کردن قیمت فرآوردههای سوختی و انرژیزا،
- خصوصیسازی،
- اولویت در ساخت امور زیربنائی و تولیدی،
- اولویت طرحهای نیمهتمام و اشتغالزا،
- تکیه بر سرمایههای داخلی،
- استفاده از سرمایههای خارجی به خصوص در امور اشتغالزا که امکان
صادرات محصولات آن وجود داشته باشد و یا کشور را از واردات بینیاز
سازد،
- استفاده از فرصتهای موجود در سایر کشورها برای اعزام نیروی کار مازاد بر نیاز ایران به خارج به نحوی که درآمد ارزی آنان به ایران باز گردد،
- رعایت محیط زیست (توسعه پایدار)
- استفاده از موقعیت تاریخی و جذابیتهای مذهبی، باستانی و طبیعی.
نکتهای را که در اینجا لازم به تأکید است این است که متأسفانه اقتصاد ایران از شفافیت لازم برخوردار نیست. مثلاً میزان واقعی یارانههای مواد سوختی و انرژیزا، در بودجه رسمی دولت انعکاس ندارد. از سوی دیگر مردم به دلیل وجود عملی این یارانهها، که نتیجه آن ارزانی فوقالعاده فرآوردههای سوختی است، ارزش واقعی این مواد را نمیدانند و نمیتوانند در مصرف آن منافع ملی را در نظر بگیرند. نتیجه این امر، اسراف فوقالعاده در مصرف و هدر رفتن منابع کشورمیباشد و شفافسازی اقتصاد موجب آگاهی مردم نسبت به ارزش واقعی محصولات و کالاها میگردد و در نتیجه مصرف و هزینهها منطقی میشود. بطور مثال افراد کمی میدانند که یارانه سالانه مواد سوختی و انرژیزا چه مقدار است.
همانطور که در استراتژی اصلاح ساختار اقتصادی ذکر شده است، اولویت در کارهای زیربنایی و عمرانی، آن هم در اتمام طرحهای زیربنایی است.
به نقل از کتاب "سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی" نوشته دکتر محمد حسن قدیری ابیانه