تاثیر حکم
اعدام سلمان رشدی بر جریان تبلیغات ضد اسلامی
روایتی مستقیم
از تحولات جهانی در این ارتباط
محمد حسن
قدیری ابیانه
اهانت به مقدسات مردم
مسلمان ایران، داشت به یک روال معمول در میآمد . تلویزیونهای آلمان و ایتالیا در
برنامه های طنز تلویزیونی خویش به حضرت امام (ره) اهانت کردند . روابط آن دو کشور
با ایران بحرانی شد و دولت و ملت ایران عکس العمل قاطعی نشان دادند و مراکز فرهنگی
آنان در تهران تعطیل گردید. چند دیپلمات اخراج شدند . دولتهای ایتالیا و آلمان ضمن
ابراز برائت از اهانت به حضرت امام(ره) اعلام کردند که نمیتوانند جلوی آزادی ها
را بگیرند، ضمن آنکه، آنچه انجام شده بود را به دور از قصد توهین عنوان می ساختند
.
تلویزیون هلند برنامه توهین آمیزی را تدارک
دیده بود که با تذکرات شدید دیپلماتیک ایران و تهدید به تأثیر همه جانبه آن در
روابط اقتصادی و سیاسی دوجانبه، از پخش آن ممانعت شد.
اخباری واصل شده بود که در کانادا در تدارک
تهیه یک فیلم توهین آمیز هستند. اهانت به حضرت امام (ره) مقدمه اهانت به حضرت
محمد(ص) و ائمه اطهار(ع) بود . بر اساس اطلاعات واصله، در انگلستان در صدد ساخت
فیلمی توهینآمیز علیه حضرت امام زمان (عج) بودند .
عکسالعملهای دولت و ملت ایران موجب شده بود
دولتها، رسانههای رسمی خویش را از اهانت منع نمایند، اما محافل صهیونیستی که
خواستار تخریب روابط بین ایران و سایر کشورها، بویژه کشورهای غربی بودند، بهترین
راه بحرانی کردن روابط بین ایران و سایر کشورها را برنامه ریزی برای اهانت به
مقدسات جمهوری اسلامی ایران در کشور مورد نظر یافته بودند، زیرا که دولت و ملت
ایران نمیتوانستند نسبت به اهانتها بی تفاوت بمانند و اهانت به مقدسات در هیچ
محفل و رسانهای را تحمل نمیکردند. آنها پیشبینی میکردند که اهانت موجب عکسالعمل
ایران شود و این عکسالعمل، روابط ایران با کشوری که در آن توهین صورت گرفته است
را بر هم بریزد.
دولت
هلند، تهدیدات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران
را فراتر از حد انتظار خود یافته و در نتیجه مانع پخش برنامه توهین آمیز
شده بود، گرچه با درک عمومی و موافقت احزاب مختلف در ممانعت از پخش برنامه توهین
آمیز مواجه شده بود با انتقاد شدید برخی محافل مطبوعاتی صهیونیستی مواجه شد.
دولتهای آمریکا ،انگلیس و رژیم صهیونیستی که همواره خواهان تخریب روابط بین سایر
کشورها با جمهوری اسلامی ایران بودند
برنامه گسترده ای را علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده بودند .
اهانت به مقدسات تشیع و برانگیختن احساسات
مردم و دولت ایران از برنامه های حتمیای بود که در تدارک آن بودند . اقدامات
حقوقی و دیپلماتیک و حتی قطع روابط با برخی از این کشورها دیگر نمیتوانست پاسخی
کافی به این اهانتها باشد ،به ویژه آنکه توهین به مقدسات اسلام داشت به یک رویه
تبدیل می شد که گاه دولتها نیز در آن دخالت نداشتند، لیکن ظاهرا" با توجه به
نفوذ صهیونیستها، حتی اگر میخواستند، نمیتوانستند مانع آن شوند. اعتراضات شدید
علیه اهانت ها خود موجب شهرت اهانت کنندگان میشد و میرفت که راه دستیابی به شهرت
از طریق اهانت به مقدسات اسلامی سهلترین راه گردد . سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات
شیطانی و محافل استعماری و صهیونیستی حامی وی میدانستند که این کتاب مورد اعتراض
شدید مسلمانان جهان قرار خواهد گرفت و حتی این اعتراضات را فرصت خوبی برای کسب
شهرت بیشتر برای نویسنده و کتاب او ارزیابی می کردند .
اعتراضات روز به روز گسترده تر میشد و شهرت
کتاب و نویسنده نیز هر روز افزونتر میگردید، لیکن هیچ یک از این اعتراضات، حتی به
شهادت رسیدن 20 مسلمان در پاکستان در تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به انتشار کتاب،
گره ای را نگشود و فقط، شهرت کتاب افزوده شد .
باید از این پس در انتظار توهینهای صریحتر و
گستاخانهتر علیه مقدسات مشترک کلیه مسلمانان و بویژه توهینهای غیرقابل تحمل نسبت
به مقدسات جهان تشیع میبودیم. اهانت ها ، گرهای بود که ظاهرا" راه حلی برای
گشودن آن مشاهده نمیشد .
اگر اعتراضات به مقدسات مشترک جهان اسلام که
اعتراضات عمومی مسلمانان را در پی داشت چاره ساز نبود، اهانت به مقدسات تشیع که
قطعا" محدود به جهان تشیع می ماند، اثر کمتری میتوانست داشته باشد .
صهیونیستها آماده بودند از طریق عوامل خود در
غرب آنقدر میزان اهانت را بالا ببرند که دیگر چاره ای جز قطع کامل روابط با غرب
برای جمهوری اسلامی ایران باقی نماند و تازه این عمل نیز نمیتوانست مانع ادامه
اهانتها شود . هیچ چاره و درمان اصلی و کارسازی برای این روال مشاهده نمی شد .
همه راههای مقابله، با بنبست مواجه بود.
ظاهرا"
روانشناسان سازمانهای استعمارگر غربی معتقدند که چنانچه علیه مقدسات ملتی
اهانت شود و اعتراضات آنان به جایی نرسد، ملتها چون موم رام و تسلیم خواهند گردید.
باری، حضرت امام خمینی (ره) باصدور حکم اعدام
سلمان رشدی و ناشرین کتاب آیات شیطانی که از محتوای توهین آمیز آن مطلع بودند، گره
را گشودند و جهان اسلام و بویژه جمهوری اسلامی ایران را از بن بستی خطرناک نجات دادند.
صدور این حکم نه فقط ازاین بابت مهم بود که
سلمان رشدی محکوم به اعدام شده بود، که این خود البته از اهمیت بسیاری برخوردار
بود، بلکه ازاین بابت که به جهانیان اعلام شد که حکم هرگونه اهانت به اسلام و
انتشار و اشاعه آن مرگ است، اهمیت داشت، بویژه آنکه این پیام را مزدوران قلم فروش
خوب دریافتند.
محافل صهیونیستی با مشکل بزرگی روبرو شدند .
دیگر هیچ هنرپیشهای حاضر نمیشد با اهانت به مقدسات اسلامی جان خویش را به خطر
اندازد و به فرض که نویسندهای حاضر به اهانت می شد، ناشری یافت نمیشد که حاضر
باشد جان و منافع خویش و کارکنانش را به خطر افکند .
راهها بر اهانت بسته شد. اینک صهیونیستها و
محافل استعماری غرب به بن بست رسیده بودند و آنها که در صدد خشکاندن ایمان در جهان
اسلام بودند در مییافتند که زمینه اهانت
به اسلام خشکیده است .
تلاش غرب برای لغو حکم اعدام سلمان رشدی نه
برای ارزشی است که برای جان سلمان رشدی قائل هستند که اگر فقط مسأله این بود، خود
آنها او را تا کنون کشته بودند، بلکه مسأله این بود که به سایر مزدوران بگویند که
اهانت به اسلام به از دست رفتن جانشان تمام نخواهد شد، تا زمینه پذیرش توطئههای
فرهنگی علیه اسلام توسط مزدوران فراهم آید.
حضرت امام خمینی (ره) با عمل به دستورات اسلام
و با صدور فرمان حکم اعدام سلمان رشدی ملعون گرد مرگ را بر اهانت کنندگان به اسلام
پاشیدند و با یک ضربه جانانه، همه آنها را دچار انفعال و شکست کردند و جمهوری
اسلامی ایران را نیز از بحران های سیاسی، بین المللی ، اقتصادی که به ظاهر اجتناب
ناپذیر مینمود خارج ساختند.
درست است که صدور حکم سلمان رشدی جهان غرب را
رودرروی جمهوری اسلامی ایران قرار داد ،
لیکن مانع بروز مشکلات و بحران عظیمتری گردید که با ادامه و ارتقاء اهانتها
اجتناب ناپذیر بود .
اینجانب که در آن زمان در وزارت امور
خارجه مسئولیت امور مقابله با توطئههای
تبلیغاتی خارج از کشور را نیز بر عهده داشتم، قبل از صدور حکم اعدام سلمان رشدی،
ملاقاتی با یک خبرنگار ایتالیایی داشتم که اطلاع از آن می تواند روحیه مردم غرب را
نمایان سازد .
این خبرنگار که سعی میکرد نسبت به انعکاس
موضوعات ایران منصفانه برخورد کند با توجه
به سفرهای متعددی که به ایران داشت ، در جریان فعالیتهای تروریستی منافقین قرار
گرفته و از جنایات آنان با اطلاع بود و به شدت علیه آنها موضع داشت .
او منافقین را بدتر از فاشیستها می دانست و
مقالاتی نیز علیه آنها در مطبوعات ایتالیا نوشته و منتشر کرده بود . در ملاقاتی که
در دفترکارم با او داشتم، در بین صحبتها، اسنادی از جنایات منافقین را در اختیار
او قرار دادم. او که به متجاوز بودن عراق در جنگ واقف بود، از اینکه منافقین به
عراق پناهنده شده و علیه ملت خویش به دشمن متجاوزکمک کرده و چنین جنایاتی را مرتکب
می شوند ابراز انزجار کرد.
از وی خواستم اگر برایش ممکن باشد افکار عمومی
ایتالیا را از جنایات منافقین و اسناد ارائه شده مطلع کند ، ولی او گفت که حاضر
نیست دیگر علیه منافقین مطلبی بنویسد. وقتی علت امتناع او را جویا شدم برایم تعریف
کرد که به دنبال مقالهای که در روزنامه خود درباره جنایات منافقین نوشته بود ، یک
روز هنگامی که دیر هنگام از روزنامه به منزل میرفت دو نفر از اعضای منافقین در
زیر زمین مترو، در قسمتی خلوت جلوی او را میگیرند و سیلی به صورت او میزنند و میگویند
که اگر یکبار دیگر علیه منافقین بنویسد او را خواهند کشت.
از او پرسیدم آیا این مطلب را در روزنامه
نوشتی ؟ گفت : خیر . گفتم: برخورد منافقین با شما باید ماهیت منافقین را بیش از
پیش برایت روشن کرده باشد و لذا شایسته است که آنها را افشا نمایی . تأکید کرد که
منافقین او را تهدید به مرگ کردهاند و درست به همین دلیل نیز دیگر حاضر نیست علیه
آنها چیزی بنویسد، زیرا به هیچ قیمتی حاضر نیست جان خویش را از دست بدهد. گفت: اگر
من بمیرم حتی اگر آنها مجازات شوند چه فایدهای برای من دارد ؟ به او گفتم: به
پلیس مراجعه کن، تو را حفاظت خواهند کرد .
گفت: اولا" پلیس حاضر نمی شود چنین هزینهای را برای حفاظت از جان من بپذیرد
، ثانیا" بر فرض که چنین کند عملا" آزادیام سلب خواهد شد. وی اظهار
داشت : چگونه میتوان دائم در حفاظت پلیس بود، چنین زندگیای اصلا شیرین نخواهد بود.
این خبرنگار که از مزدوری منافقین مطلع بود،
حاضر نشد پس از تهدید، از ترس جانش، چیزی علیه منافقین بنویسد، در حالی که از عدم
حقانیت آنان کاملا" آگاه بود. وقتی
یک غربی از ترس جان، از گفتن حقایق پرهیز میکند، حتما" در صورت احساس سایه
مرگ، از مزدوری و اهانت هم دست برخواهد داشت و در حقیقت زمانی ریشه اهانت به اسلام
خشکیده خواهد شد که اهانت کننده خود را در معرض مرگ ببیند .
در ارتباط با صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط
حضرت امام خمینی(ره)، نفس صدور چنین حکمی کار خود را کرد و ریشه اهانت را خشکاند .
چه سلمان رشدی ترور شود و چه کسی موفق به انجام این مهم نگردد، او دیگر مرده است .
هرچه مردم جهان بیشتر در جریان سختی ها و مشقّتهایی که او در آن گرفتار شده است
قرار گیرند ، اثر بازدارندگی آن برای مزدوران قلم بدست بیشتر است . نفس صدور حکم
حضرت امام موجب شد دیگر درخت اهانت میوه ندهد .
خون هر اهانت کننده به اسلام همچون اسیدی است
که اگر بر زمین ریخته شود ریشه درخت شوم اهانت را خواهد سوزاند . اصرار غرب برای
لغو حکم اعدام سلمان رشدی، نه به خاطر ارزشی است که برای جان وی قائلند ، زیرا که
آنها برای جان انسانها ارزش قائل نیستند، چه رسد به جان حیوان مزدوری چون سلمان
رشدی، بلکه اصرار غرب برای لغو حکم سلمان رشدی به منظور بازگشایی مجدد راه اهانت
به مقدسات اسلام و روحیه دادن به مزدورانی است که حاضرند برای شهرت یا مشتی پول،
دست به هر جنایتی بزنند ، اما این مزدوران حاضر نیستند به هیچ وجه رفاه خود را از
دست بدهند، چر رسد به از دست دادن جان خود.
در این راستا، تأکید مجدد محافل مختلف مردمی
در سالگرد صدور حکم اعدام سلمان رشدی، در اعلام آمادگی برای اجرای حکم حضرت
امام(ره) و اصرار مقام معظم رهبری بر تداوم حکم حضرت امام در مورد توهین به مقدسات
اسلامی، حالت بازدارنده داشته و دشمنان اسلام را از توهین به مقدسات اسلامی بر حذر
میدارد. والسلام